به گزارش ایکنا، جلسه سوم دوره آموزشی «تحقیق مصاحف کهن (سلسلهکارگاههای آشنایی با نسخهشناسی مخطوطات قرآنی)» امروز دوشنبه 29 شهریور از سوی انجمن علمی الهیات دانشگاه امام صادق(ع) با همکاری معاونت پژوهشی دانشکده الهیات، معارف اسلامی و ارشاد و مرکز طبع و نشر قرآن کریم برگزار شد.
در این نشست کریم دولتی، معاون پژوهش و برنامهریزی شورای عالی قرآن با موضوع «عَدُ الآی و تقسیمات قرآنی» مباحث خود را ارائه کرد.
در ادامه متن سخنان وی را بخوانید.
قرآن کریم به عنوان مجموعهای تقریبا با 78 هزار کلمه و بیش از سیصد هزار حرف، دارای تقسیمبندیهایی است. تعدادی از این تقسیمات را با عنوان تقسیمات الهی میشناسیم که اولین آن سوره بندی قرآن است. طبق آنچه در منابع قدیمی میبینیم سوره بندی در زمان خود پیامبر(ص) و به دست ایشان و البته با وحی الهی انجام شده است. ما آن اقوالی که گفته میشود فلان صحابی قائل بود قرآن 116 سوره یا 111 سوره دارد را کاری نداریم چراکه هرکدام در جای خود قابل توضیح و توجه هستند و هرجایی چنین بحثی شده ممکن است نقطههایی تاریک وجود داشته باشد و اگر به این نقاط توجه کنید، متوجه تفاوت دیدگاهها میشویم.
در نسخههای قدیمی قرآن، عملاً چیزی خارج یا فراتر از سورهبندیهای فعلی نداریم. فعلاً با ترتیب سورهها هم کاری نداریم چراکه در نسخ خطی هم همین ترتیب بندی وجود دارد و با سوره فاتحه شروع و با سوره ناس خاتمه میپذیرد. از سوره که بگذریم تقسیم بندی دیگری که الهی و مستند به وحی از جانب خدا بر پیامبر(ع) محسوب میشود، آیه است. در کنار سوره و آیه برخی تقسیمات دیگر هم وجود دارد که برخی از آنها، دارای سرنخ و نشانهای در اقوال پیامبر(ص) و معصومین(ع) هست اما تعدادی از این تقسیمات هم تقسیماتی هستند که مسلمانان آنها را انجام دادهاند و در برخی از آنها هم اختلاف دیدگاه و و اقوال وجود دارد.
معنای «عَدُ الآی»
در لغت برای کلمه «آیه»، معانی مختلفی بیان شده که از جمله علامت، شاخص، بنای مرتفع، عبرت و جماعت است. در آیه هفتم سوره یوسف، از آیه با عنوان عبرت یاد شده و فرموده است: «لَقَدْ كَانَ فِي يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِلسَّائِلِينَ؛ همانا در حکایت یوسف و برادرانش برای دانش طلبان و اهل تحقیق عبرت و حکمت بسیار مندرج است». اگر بخواهیم وجه مشترک و ریشهای همه این معانی را یادآوری کنیم درباره «علامت و نشانه» میتوان به عنوانِ مهمترین معنای آیه سخن گفت. جعبری گفته آیه مرکب از الفاظی است که در تقریر، دارای ابتدا و انتهای مشخص بوده و در یک سوره درج شده باشد. یعنی معلوم باشد مرز آیه از قبل و بعد آن در چه کلمه و عبارتی است. زرکشی همان تعریف جعبری را به علاوه توقیفی بودن بیان کرده است.
هیچ کسی نگفته که «مَالِکِ یَوْمِ الدِّین» آیه نیست اما سؤال این است اینکه این جمله را به عنوان آیه قبول میکنیم به چه علت است؟ استناد و اعتماد ما به این است که شخصی میگوید آن را از پیامبر اسلام(ع) نقل میکنم. اصطلاح آیه در زمان پیامبر(ع) هم به کار میرفت و روایاتی داریم که پیامبر(ص) به عدهای، قرآن را پنج یا ده آیهای تعلیم میدادند و تا آن آیات را درک نمیکردند آیات بعدی به آنها تعلیم داده نمیشد. این نشان میدهد که آیه به معنای بخشی از سوره خاص است که ابتدا و انتهای مشخص دارد و در زمان پیامبر(ع) هم همین معنا رواج داشته است. این «حَد» بسیار مهم است یعنی آیه قبلی کجا تمام شد و آیه بعدی در کجا شروع میشود.
«عَدُ الآی» به معنای شمارش آیات قرآن کریم است. این بحث همه قرآن را به جهت کمی در بر میگیرد. در «عَدُ الآی» اینکه حد و مرز آیات کجاست و چگونه آیات از هم شناخته شده و جدا میشوند را مشخص میکنیم. شیوههای مختلفی برای شمارش آیات قرآن وجود دارد که شامل شیوههای حجازی، عراقی و شامی است. شمارش حجازی دارای سه شیوه؛ شامل شیوه مکی، المدنی الاول و المدنی الاخر هستند. شیوه عراقی نیز شامل کوفی و بصری و در نهایت آخرین مورد شیوه شامی است. البته باید توجه داشت که هیچکدام از این شیوهها به طور خاص قداستی ندارند.
نشانههای فواصل آیات
گاهی در یک مصحف ممکن است برخی از آیات طبق شیوههای مختلف شمارش شده باشد بنابراین اگر شمارش شامی بود حتما لازم نیست در مصحف شامی باشد، بلکه شیوه شامی ممکن است در مصحفهای دیگر هم وجود داشته باشد و مخصوصا در شیوههای بصری و شامی آمیختگی زیادی وجود دارد. گاهی کلمه آیه در قرآن برای یک آیه کامل از قرآن و گاهی بر بخشی از آیه کامل اطلاق شده، یعنی امام به بخشی از آیه اشاره کردهاند و مثلا گفتهاند؛ «فی آیة الکریمه» که برخی همین یک تکه را به عنوان آیه در نظر گرفتهاند. گاهی نیز به عنوان مجموعهای از آیات یک سوره در نظر گرفته شده چراکه امام با خواندن مجموعهای از آیات، به جای استفاده از عنوان «آیات الکریمه» از عنوان «آیة الکریمه» استفاده کردهاند بنابراین وقتی کلمه آیه را در روایات میبینیم تصور نکنیم که با معنای اصطلاحی آن یکی است.
درباره نشانههای فواصل آیات در مصاحف باید گفت که بنده از بین تمام آن نسخههایی که وجود دارد یک دستهبندی ذکر کردهام که اولین مورد، مصحفی است که در کتابخانه برلین وجود دارد. در آن نشانههایی از فواصل آیات هست. دومین دستهای که بنده یافتم مصاحفی است که نشانه تکآیه دارد که شامل نسخههای کتابخانه پاریس و کمبریج است. سومین دسته مربوط به کتابخانه جستربیتی ایرلند است که مصحف بسیار خوانا و جذابی است. مورد بعدی مصحفهایی است که نشانه وقف هم دارد که یکی از معروفترین آنها در آستان حضرت معصومه است. آخرین مورد مصاحفی هستند که شماره آیه دارند که بعضی از آنها شماره آیه به فارسی، عربی یا انگلیسی است که چنین مصاحفی در مصر یا لیبی وجود دارد.
سایر تقسیمات قرآنی
درباره تقسیمات قرآنی غیر از سوره و آیه هم باید گفت که هشت تقسیم شامل جزء، حزب، وِرد، رکوع، ثُمن، منزل، قیراط و نَقزَه وجود دارد که در بسیاری از مصاحف نمونهای برای برخی از آنها نیافتیم اما در کتابها به آن اشاره شده است. نقل شده اولین کسی که دستور داد تقسیم بندی سیتایی از جزءهای قرآن انجام شود در دوره عباسیان در قرن دوم و توسط منصور دوانیقی است. حزب کوچکتر از جزء است و در برخی تقسیمبندیها، حزب، یک دوم جزء و در برخی مصاحف از جمله مصاحف لیبی، حزب به معنای یک شصتم قرآن است. در مصاحف ایرانی، حزب، یک صد و بیستم جزء است. وِرد هم از مفاهیمی است که بنده در مصاحف به شکل اسمگذاری با آن مواجه نشدم. وِرد یک سیصد و شصتم قرآن است و تقریباً مشابه همان تقسیم بندی است که منصور دوانیقی انجام داد. گفته شده این تقسیم بندی ورد در شبه قاره هند رواج بیشتری داشته است.
رکوع در مصحفهای قدیمی ایرانی و شبهقاره هند و حتی لبنان وجود دارد. اینکه آیا این موضوع به رکوع نماز مربوط است یا نه مشخص نیست؛ هرچند که در یکی از مصحفها گفته شده رکوع برای کسانی است که میخواهند در دو سال قرآن را حفظ کنند. به نظر میرسد میتوانیم این حرف را بپذیریم با این حساب که حافظ، هفتهای یکی دو روز استراحت کند در دو سال قرآن حفظ میشود. اینکه رکوعات مطابق با معانی و موضوعات است تقریباً درست است و به همین دلیل گاهی، میزان و تعداد آیاتی که در رکوعات وجود دارد فرق میکند لذا رکوعاتی حدود دو صفحه و رکوعاتی حدود نیم صفحه داریم. ثُمن به معنای یک هشتم حزب است. منزل هم در مصاحف شبه قاره وجود دارد که قرآن را به هفت بخش تقسیم میکنند. قیراط هم یک بیست و چهارم قرآن است. هر سه حزب را هم یک نَقزَه مینامند.
انتهای پیام