انزوای حکیمی اعتراضی بود/ تاثیرپذیری از مارکسیسم جفا به علامه است
کد خبر: 4001520
تاریخ انتشار : ۰۹ مهر ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۰
مرتضی کیا مطرح کرد:

انزوای حکیمی اعتراضی بود/ تاثیرپذیری از مارکسیسم جفا به علامه است

مرتضی کیا، پژوهشگر دینی با بیان اینکه انزوای علامه حکیمی در بعد سیاسی، اعتراضی بود، گفت: ایشان برای رفع مشکلات کنونی نظریه حکومت مسانخ را مطرح کرد؛ وی دغدغه عدالت داشت و بی انصافی است که او را متاثر از مارکسیسم و جریانات چپ بدانیم.

ارسال/ انزوای علامه حکیمی اعتراضی بود/ تاثیرپذیری از مارکسیسم جفا به علامه استبه گزارش ایکنا، مرتضی کیا، پژوهشگر دین و مدیر دبیرستان تخصصی علوم‌ انسانی شرف‌الدین، شامگاه هشتم مهر در مراسم چهلمین روز ارتحال محمدرضا حکیمی در دارالقرآن علامه طباطبایی در قم، گفت: برخی از بنده می‌پرسند دلیل انزوای علامه حکیمی چه بود و بنده جواب می‌دهم تحلیلم این است که انزوای ایشان، انزوای اعتراضی بود که هم بُعد فردی، هم اجتماعی و سیاسی داشت؛ در بعد فردی انزوای توحیدی و سلوکی و در بعد سیاسی نوعی اعتراض به وضعیت موجود بود و در کتاب «منهای فقر» ایشان هم نمود یافت؛ او باور داشت که انقلاب تغییر اشخاص دولت نیست بلکه تغییر احوال ملت است.

وی افزود: کتب ایشان تا سال 57 با محوریت قیام و شور و شوق انقلابی نوشته شد ولی بعد از انقلاب، تألیفات او معطوف به قسط و عدالت به خصوص عدالت اجتماعی بود؛ از سال 88 به بعد دغدغه دیگری به این دغدغه‌های ایشان اضافه شد که متأثر از مناقشات سیاسی و جناحی این سال بود؛ طرح عنوان «حکومت مسانخ» از طرف علامه حکیمی طرح‌واره‌ای برای بازیابی و بازطراحی حکومت اسلامی در تعریف فقهی خود بود.

کیا بیان کرد: اکنون تمام مسئولیت‌ها و پاسخگویی‌ها نسبت به همه ساحات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... متوجه حوزه علمیه و دین است و مردم نسبت به چالشها و ناکارآمدی‌ها، روحانیت و اسلام و دین را مورد مؤاخذه و سؤال قرار می‌دهند لذا این دغدغه در ایشان شکل گرفت و کتاب ویژگی‌های حکومت صالح را نوشتند و در همان دوره چاپ شد. 

وی اضافه کرد: با وجود همه انزوایی که وی داشت و در کنفرانس‌ها و تریبون‌ها حاضر نبود و غیبت داشت ولی باز در عرصه‌های لازم حضور داشتند و مهمترین آن عرصه مرزبانی از معارف اهل بیت(ع) بود و به تبیین و بازتعریفی از حکومت اسلامی که در آن دوره دچار چالش جدی شده بود پرداخت. کما اینکه با این چالش‌های مشروعیت و مقبولیت تقریبا از سوی اندیشمندان حوزه و دانشگاه کار در خوری صورت نگرفت و چاپ کتاب «حکومت اسلامی» وی از مهمترین آثار این دوره بود.

کیا با طرح این سؤال که باید به این مسئله فکر کنیم که آیا حکومت اسلامی در تعریف کنونی که خود را متولی همه ساحات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و ... می‌داند، باید پاسخگو باشد؟ افزود: اگر آری، آیا نیازمند بازسازی و بازتعریف هست یا خیر؟ در فرانسه تاکنون 5 بازتعریف صورت گرفته و امروز به جمهوری پنجم در این کشور رسیده‌ایم و من فکر می‌کنم طرح ایده حکومت مسانخ، نشان می‌دهد که ایشان از ایده حکومت اسلامی عدول کرده‌اند به این معنا که ما نمی‌توانیم نعل به نعل از حکومت معصوم تبعیت کنیم بنابراین باید به حکومتی هم سنخ با حکومت معصوم رو بیاوریم.

وی افزود: در واقع مانیفست حکومت مسانخ، عهدنامه مالک اشتر بود و باور وی این بود که چون این عهدنامه از سوی یک معصوم یعنی امیرالمؤمنین(ع)، به فرماندار غیرمعصوم صادر شده است لذا چارچوب نظری که از یک حکومت غیرمعصوم انتظار می‌رود در این عهدنامه وجود دارد و باید ملاک قرار بگیرد. ایشان بین حکومت اسلامی که توسط معصوم اداره می‌شود با حکومتی که توسط غیرمعصوم اداره می‌شود تفاوت قائل می‌شد.

وی اضافه کرد: یکی از کارهای بزرگ علامه حکیمی در کتاب الحیاة، این بود که نظریه عدالت را بازسازی و ریشه‌های آن را از ابتدای تشکیل حکومت دینی با تبیین جدیدی عرضه کرد؛ برخی به این کتاب ایراد گرفته و آن را مارکسیستی و سوسیالیستی و متأثر از فضای حاکم بر دهه 40 و 50 و جریان چپ می‌شمارند، ولی باید عرض کنم مارکسیست‌ها اساسا دنبال عدالت نبودند و کسانی که علامه را متهم می‌کنند نمی‌دانند عدالت اجتماعی در غرب و در اسلام چیست و هم نمی‌دانند عدالتی که مارکسیست‌ها دنبال آن بودند چه ماهیتی داشت.

کیا گفت: جریانات چپ دنبال لغو مالکیت و برابری طبقاتی بودند و عدالت در این تفکر جایگاهی ندارد؛ در مورد مفهوم عدالت اجتماعی که در غرب بازار گرمی دارد؛ نویسنده کتاب «تاریخ مختصر عدالت اجتماعی» آغاز عدالت اجتماعی را به قرن 18 برگردانده است یعنی قبل از قرن 18 در غرب و فلسفه سیاسی غرب، عدالت اجتماعی مطرح نبوده است و یکی از دستاوردهای علامه حکیمی این است که ریشه عدالت اجتماعی را به هزار و 400 سال قبل و زمان پیامبر(ص) و امام علی(ع) برده است.

وی اینگونه ادامه داد: اسلام هزار و 400 سال قبل مفهوم عدالت اجتماعی را بیان و اجرا کرده است؛ مفهوم عدالت اجتماعی این است که دولت‌ها چقدر حق دخالت در تعدیل ثروت به نفع طبقه کمتر برخوردار دارند، این تبیین در اسلام سابقه چند قرنی و در غرب سابقه دو قرنی دارد؛ مرحوم حکیمی به کرات به این روایت اشاره داشتند که امام علی(ع) فرمودند در کوفه کسی نیست که از مسکن و نان گندم و آب آشامیدنی برخوردار نباشد. ابدا و اصلا در تاریخ و فلسفه سیاسی غرب قبل از قرن 18 هیچ متفکر سیاسی و اخلاقی و اجتماعی، دولت و حکومت را متولی آب و نان و مسکن طبقات فقیر نمی‌داند. مسئله مسکن به صورت خاص حدود 70 سال است که در غرب مطرح شده است.

کیا بیان کرد: به نظر بنده این تبیین یکی از بزرگترین خدمات علامه حکیمی به نظام معرفتی اهل بیت(ع) بود و بی انصافی به ایشان است که الحیاه را منتسب به جریان مارکسیست و چپ بدانیم و معتقدم در حوزه علمیه قم باید این موضوعات بیشتر تبیین شود. 

انتهای پیام
captcha