انگیزه بالای کتمان «احراق باب» در منابع غیرشیعی/ چرا علی(ع) پشت در نرفت؟
کد خبر: 4021695
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۶
مهدی مجتهدی در گفت‌وگو با ایکنا مطرح کرد:

انگیزه بالای کتمان «احراق باب» در منابع غیرشیعی/ چرا علی(ع) پشت در نرفت؟

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی گفت: وقتی گزارش‌ها درباره زندگی حضرت زهرا(س) و سخنان ایشان را بررسی می‌کنیم، سکوت معناداری در منابع غیرشیعی هست. مجموعه آنچه از یکی از همسران پیامبر نقل شده حجم بسیار بالایی را به خود اختصاص داده است، در حالی که از حضرت زهرا(س)، که بیش از آنان با پیامبر همراه بود، به ندرت یاد می‌شود.

مهدی مجتهدی

چندسالی است برخی افراد با استناد به منابع تاریخی اهل سنت، سعی در زیر سوال بردن مسئله شهادت حضرت فاطمه(س) دارند و شیعه را در این موضوع به افسانه‌سرایی متهم می‌کنند.
مهدی مجتهدی، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، در گفت‌وگو با ایکنا، ضمن تحلیل گزارش‌های تاریخی درباره شهادت حضرت زهرا(س) به علت سکوت منابع اهل سنت درباره این مسئله پرداخت و روی دیگر این قضیه را آشکار کرد.
متن این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید؛

ایکنا- چند سالی است که موضوعی با عنوان «افسانه شهادت» از سوی برخی افراد مطرح می‌شود. داوری گزارشهای تاریخی در این باره چیست؟  

لازم است مقدمه‌ای را درباره تاریخ‌نگاری بیان کنم. دوره‌ای از گزارش‌های تاریخی بیشتر صبغه حدیثی دارد. نخستین مورخان محدث بودند، یعنی گزارشهای تاریخی را به سبک حدیثی نقل می‌کردند و بسیاری از کتاب‌های قرون نخست چنین است. در نتیجه حجم بالایی از گزارش‌های تاریخی در متون به اصطلاح حدیثی وجود دارد. این فرایند از اواخر قرن اول شروع می‌شود و بعد کتاب‌های مختصر و تک‌نگاری‌ها تدوین و سپس در قرون سوم و چهارم، کتاب‌های جامع‌ تدوین می‌شوند. همچنین قرن نخست هجری دوره بسیار خاصی بود. به مدت 90 سال روی منابر از حضرت امیر(ع) بدگویی ‌کردند. گزارش شده که وقتی خلیفه اموی از یکی از علمای اهل سنت درخواست کرد که کتابی را درباره تاریخ زندگی پیامبر(ص) بنویسد، وقتی دید در آن نام امیرالمؤمنین(ع) بارها ذکر شده است کتاب را نپذیرفت.

پس حکومت‌ها و کسانی که از آنها حمایت می‌کردند کاملاً جانبدارانه و بر اساس منافعشان به این کتاب‌ها عکس‌العمل نشان می‌دادند. ماجرای منع تدوین حدیث هم قصه مفصلی دارد که حدود 90 سال طول کشید. ما از کوران حوادث گذشتیم و بعد از چند سده، گزارش‌هایی به دستمان رسیده است و باید فرایند نقل گزارش‌های تاریخی را به ذهن بسپاریم.

سکوت معنادار منابع غیرشیعی درباره فاطمه(س)

وقتی گزارش‌ها درباره زندگی حضرت زهرا(س) و سخنان ایشان را بررسی می‌کنیم، سکوت معناداری در منابع غیرشیعی هست. مجموعه آنچه از یکی از همسران پیامبر نقل شده حجم بسیار بالایی را به خود اختصاص داده است، در حالی که از حضرت زهرا(س)، که بیش از آنان با پیامبر همراه بود، به ندرت یاد می‌شود. این سکوت معنادار و کمبود داده‌ها سؤال‌برانگیز است. به هر حال باید نقش ساختار حکومت را در میزان داده‌هایی که رسماً منتشر می‌شود مد نظر قرار دهیم و باید به واقع‌نگری درباره گزارش‌ها برسیم و گزارش‌ها را با این نگاه تحلیل کنیم.

همیشه در کلاس‌های تاریخ یک مثال می‌زنیم. یکی از صحابه مهم رسول خدا؛ سعد بن عباده، رئیس قبیله خزرج بود. در نگاه اهل سنت کسانی که اصحاب پیامبر بودند تمجید می‌شوند و رفتارشان توجیه می‌شود. یکی از سؤالات این است که سرانجام سعد بن عباده چه شد؟ او نه با خلیفه اول بیعت کرد و نه با خلیفه دوم. در زمان خلیفه دوم از مدینه خارج شد و به سمت شام ‌رفت. گزارش‌ها نشان می‌دهد که او از توسط خالد بن ولید به دستور خلیفه ترور شد ولی شایعه کردند که جنیان او را کشته‌اند. شخصیتی به این مهمی که رئیس یکی از دو طایفه مهم مدینه است چنین سرنوشتی داشت. سرانجامی که برای سعد بن عباده ذکر شده است ما را به این سمت سوق می‌دهد که به گزارش‌های رسمی اکتفا نکنیم و با تأمل بیشتری به آنها نگاه کنیم.

وقتی برای بررسی شهادت حضرت زهرا(س) دو گروه از منابع را بررسی می‌کنیم، قطعاً برای شیعیان هیچ ابهامی وجود ندارد، چون منابع شیعی در مورد شهادت حضرت زهرا(س) صراحت دارد، اما از نظر تاریخی، طبق هر گزارشی محاسبه کنیم، ایشان در جوانی از دنیا رفتند. حال علت درگذشت‌شان چه بود؟ وقتی افراد زنده‌اند کسی نمی‌پرسد چرا زنده هستند ولی وقتی از دنیا می‌روند سؤال می‌شود چرا از دنیا رفتند، خصوصا اگر کسی که از دنیا رفته، جوان باشد.

در منابع غیرشیعی این گزارش وجود دارد که پس از رحلت پیامبر(ص) با خانواده او برخورد مناسبی صورت نگرفت و مجادله زیادی رخ داد؛ تا جایی که برای گرفتن بیعت به خانه حضرت حمله شد و افرادی برای آتش زدن خانه تهدید کردند. تا اینجا ماجرا را تمام منابع شیعی و غیرشیعی بیان کرده‌اند. تفاوت در این است که خانه آتش گرفت و این ضلع تکمیل شد یا خیر. این ماجرا مانند فیلمی است که در یک نقطه قطع می‌شود و کارگردان نتیجه‌گیری را به خواننده می‌سپارد.

بنابراین همه مسلمانان متفق هستند که آتش به در خانه آورده شد و تهدید کردند که اگر بیعت نکنید، خانه را آتش می‌زنیم. بعد گفته شد که در این خانه دختر پیامبر(ص) حضور دارد ولی پاسخ داده می‌شود؛ باشد! از اینجا به بعد دو نسخه از این رویداد وجود دارد. یک روایت در منابع شیعی است که بقیه ماجرا را گزارش کرده است که به مصدومیت و سقط فرزند منجر می‌شود. برخی منابع ادامه این ماجرا را بیان کرده‌اند. با مقدمه‌‌ای که گفته‌شد، طبیعی است که ادامه ماجرا در منابعی نقل نشده باشد.

باید توجه کرد اتفاقاتی که بعد از رحلت پیامبر(ص) برای خانواده او رخ داد عادی نبود. اگر یک انسان عادی دار فانی را وداع می‌گفت، توقع نمی‌رفت که با خانواده او چنین برخوردی شود. برای کسانی که مسئله شهادت را نمی‌پذیرند، همین اتفاقات کفایت می‌کند که از وجود جریانی نامتجانس با فرهنگ نبوی در مدینه اطلاع پیدا کنند و این گزارش‌ها آنان را به سؤال وا‌ دارد.

نکته مهمی که در منابع غیرشیعی هم آمده این است که امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) فرزندی به نام «مُحَسِّن» داشتند که گفته شده از دنیا رفت. کسی که به دنبال حقیقت است، گزارش‌ها را کنار هم می‌چیند تا تحلیلی منطقی و عاقلانه‌ به دست بدهد. برای نمونه یکی از افرادی که بر اساس بررسی بی‌طرفانه تاریخ به صدمات منجر به شهادت حضرت فاطمه(س) اذعان می‌کند، پروفسور کریستوفر کلوهسی است که صراحتاً پس از بررسی منابع، رساله دکتری خود را با نام «فاطمه(س) دختر محمد(ص)» به انگلیسی تألیف و منتشر کرد که به چاپ دوم هم رسید.

ایکنا- اکنون چند سؤال مطرح می‌شود. یک سؤال راجع‌به روایت‌ها و توجیهات دیگری است که برای فوت زودهنگام حضرت زهرا(س) بیان کردند. کسانی که می‌گویند علت فوت ایشان شهادت نبود چه توجیهی را بیان می‌کنند و چقدر توجیه‌شان محکم است؟

نمی‌دانم این افراد برای توجیه مرگ زودهنگام چه پاسخی می‌دهند ولی در هر صورت باید نشان دهند که آیا گزارشی برای اثبات ادعای خود دارند یا نه. به نظرم حیات کوتاه حضرت زهرا(س) حقیقتی است که کسی نمی‌تواند آن را انکار کند. ایشان مجموعه رفتارهایی را انجام دادند که قابل چشم‌پوشی نیست. اگر سن ایشان را نادیده بگیرند، خطبه‌ها را چه کار می‌کنند؟ اگر خطبه‌ها را محو کنند، رفتارهایی که نسبت به ایشان انجام شد قابل محو کردن نیست. اگر همه اینها محو شود، ناپیدا بودن مرقد ایشان قابل چشم‌پوشی نیست. اینها از نکات مهم تاریخ اسلام است. ایشان وصیت کردند افرادی که از آنها راضی نیستند در نماز و دفن‌شان شرکت نکنند، لذا شبانه دفن شدند. این بزرگترین علامت سؤال تاریخ اسلام است که چرا دختر رسول خدا(ص) که باید برای همه مسلمان‌ها قابل احترام باشد مرقد مشخصی ندارد.

ایکنا- برخی می‌پرسند که چرا به جای امیرالمؤمنین(ع)، حضرت زهرا(س) پشت در قرار گرفت، زیرا آنها با امیرالمؤمنین(ع) کار داشتند و می‌خواستند از ایشان بیعت بگیرند؟

در مباحث تاریخی پاسخ این‌گونه پرسش‌ها این است که اگر شخصیتی در تاریخ تصمیمی می‌گیرد و عکس‌العملی دارد، باید به دنبال یافتن چرایی آن تصمیم باشیم، چون در آن موقعیت حتماً بهترین تصمیم را گرفته‌اند. معمولاً وقتی افراد نمی‌خواهند رخدادی را قبول کنند آن را نفی می‌کنند. با این همه به نظر می‌رسد برای این مسئله دلایلی مختلفی وجود دارد. یکی از آنها این است که در آن زمان نگاه‌های منفی زیادی به امیرالمؤمنین(ع) وجود داشت و بسیاری از خویشاوندان مشرک مسلمانان کنونی، در جنگ به دست ایشان کشته شدند. بنابراین تصور می‌شد که اگر اینها با امیرالمؤمنین(ع) مشکلی دارند، احترام دختر رسول خدا(ص) را که عزادار است نگه می‌دارند و با حضور او پشت در خانه بخشی از مشکلات حل می‌شود. شاهدی که این ادعا را ثابت می‌کند این است که وقتی تهدید به آتش زدن در خانه مطرح شد، برخی از حاضران گفتند در این خانه فاطمه(س) حضور دارد. این نشان می‌دهد که حتماً تفاوت دارد علی(ع) پشت در می‌آمدند یا حضرت زهرا(س).

ایکنا- بازتاب این مسئله در رفتار امیرالمومنین(ع) چگونه بود و بعد از این واقعه، چقدر از شهادت همسرشان شکایت کردند؟ البته در یک جای نهج‌البلاغه به این موضوع اشاره شده است. توضیح شما چیست؟

اتفاقا می‌خواستم همان عبارت ‌نهج‌البلاغه را بیان کنم. امیرالمؤمنین(ع) خطاب به پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س) را امانتی دانسته‌اند که پس گرفته شد، آن هم به فاصله کمی بعد از رحلت رسول خدا(ص). بعد تصریح می‌کنند که از ایشان سؤال کنید بعد از رحلت شما چه اتفاقی افتاد؟ طبق نقل حضرت امیر(ع)، به همدستی امت بر ستم کردن و درهم شکستن او پرداخته‌اند و ایشان اندوه خود را از این مصیبت، ابدی توصیف کرده‌اند. این عبارت نهج‌البلاغه یکی از شواهد محکم برای اثبات درگذشت آن حضرت به مرگ غیرطبیعی است. از همه مخاطبان عزیز دعوت می‌کنم این عبارات را که در برخی چاپ‌ها خطبه 201 و برخی 202 است با دقت مطالعه کنند.

انتهای پیام
captcha