به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدحسین فاریاب، استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) امروز، 21 اسفند ماه در نشست علمی «نقش سنت در اسلامیسازی علوم انسانی»، گفت: اسلامیسازی نیازمند یکسری مبانی مبتنی بر سنت است از این رو ادله حجیت سنت، دامنه سنت و موانع مورد استفاده آن باید روشن شود.
وی افزود: در ابتدا باید تعریفی از سنت ارائه دهیم؛ سنت به معنای طریق و روش و سیره ممدوح یا مذموم است. در نگاه اندیشمندان علم اصول، مراد از سنت قول، تقریر و فعل پیامبر(ص) و معصومین(ع) است و حجیت هم چیزی است که سنت را برای ما مسجل میکند.
فاریاب اضافه کرد: ادله عقلی و نقلی بر حجیت سنت پیامبر(ص) وجود دارد البته معمولا سراغ عصمت پیامبر(ص) میرویم که درست و معقول است و علامه مصباح هم این را فرمودهاند زیرا پیامبر(ص) در رفتار و فعل و قول خود مصون از هر نوع خطا و گناهی است. حال این سؤال مطرح است که آیا تنها راه حجیت سنت، تمسک به عصمت است؟ بنده معتقدم خیر و اگر کسی منکر عصمت پیامبر(ص) هم باشد باز میتوان حجیت را ثابت کرد.
استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) اظهار کرد: هدف از آفرینش رسیدن انسان به سعادت است و این هدف در پرتو اعتقاد به دین رخ میدهد و پیامبر باید دین را ابلاغ کند و اگر دین ابلاغ نشود نقض غرض ایجاد میشود، پس ارسال پیامبر برای ابلاغ دین نشانه حجیت آن است ولو اینکه او معصوم باشد یا نباشد. درست مانند اینکه پیامبر مبلغانی را به مناطق مختلف اسلامی ارسال کردند تا دین را آموزش دهند و این مبلغان معصوم هم نیستند، پس حجیت اعم از عصمت است.
فاریاب تصریح کرد: ادله دیگر حجیت سنت، آیات قرآن کریم است، از جمله فرموده است اطیعوا الله و اطیعوا الرسول (قرآن بر اطاعت از خدا و رسول دستور داده است)؛ البته بسیاری از مفسران این آیه را دال بر عصمت گرفتهاند ولی اگر آن را نشانه عصمت هم ندانیم در اثبات حجیت کافی است. یا آیه «وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛ در اینجا هم فرمان پیامبر(ص) لازمالاتباع است ولو ایشان معصوم باشند یا نباشند البته باز عالمان دینی این آیه را هم دال بر عصمت لحاظ کردهاند.
وی با اشاره به ادله حجیت ائمه(ع) بیان کرد: دلیل عقلی حجیت سنت ائمه(ع) همان دلیلی است که برای پیامبر(ص) آوردیم و حتی اگر ایشان را معصوم ندانیم باز دلیل بر حجیت سنت داریم. دلایل نقلی هم هست از جمله حدیث ثقلین از پیامبر(ص) که علامه مصباح هم از این روایت استفاده کردهاند.
فاریاب با اشاره به دامنه سنت اظهار کرد: پیامبر(ص) اقوال و رفتار زیادی دارند که به دفعات تکرار شده و به همین دلیل هم به آن سنت گویند. حال پرسش این است که ما در اسلامیسازی علوم انسانی قصد داریم از آموزههای دینی استفاده کنیم، آیا همه رفتارها و گفتارهای معصومین(ع) و تاییدات ایشان داخل در حوزه دین است و میتوان در اسلامیسازی بهره برد؟ یا فقط بخشی از سنت ایشان، دینی و برخی غیردینی است؟
وی در ادامه تصریح کرد: علامه مصباح در آثارشان به ویژه کتاب علم و دین معتقدند که بخش اصلی دین به تبیین سیستم ارزشی اسلام اختصاص دارد که مبنای دستورالعملی دین است و خارج از این چارچوب در متون دینی، امور جنبی است که نه بیان آنها به کمال دین میافزاید و نه عدم بیان آن نقضی برای دین محسوب میشود؛ پس دین شامل طیف گسترده از مسائل فردی، عبادی و اجتماعی است که در سعادت انسان نقش دارند.
فاریاب اظهار کرد: علامه مصباح معتقدند که این تلقی عامیانه مردود که است که برای هر مسئلهای دنبال راه حل از قرآن و روایات باشیم؛ مثلا بیان آسیبهای روانی و راه درمان آن، موضوعات شیمی و فیزیک و ... اینها از وظایف دین نیستند و اگر در متون دینی مطالبی در این باره آمده باشد خارج از دین هستند. پس ایشان معتقد است در متون دینی، اموری بیان شده که خارج از دین هستند و اگر دین آن را فرموده از باب تفضل است.
وی افزود: مثلا اگر قرآن فرمود زنبور چنین و چنان است مطلب حقی است ولی این جزء مطالب دینی نیست. پس سنت دو دسته دینی و غیردینی است. سنت غیردینی هم دو دسته است؛ سنت علمی غیردینی و سنت عرفی (مانند پوشیدن لباس عربی، نوع خوراک و آشامیدنی و ...) آنچه از سنت، پایه استنباط است بخش دینی سنت است؛ به تعبیر علامه مصباح بخش غیردینی هم قابل اتکا هست ولی دینی نیست. پس سنت دینی ملاک استنباط ما از سنت است.
وی با اشاره به نقش سنت در اسلامیسازی علوم انسانی تصریح کرد: علوم انسانی به علومی که درباره انسان بحث میکند گفته میشود و به این تعبیر، علم طب هم میتواند در این دایره باشد ولی علوم انسانی در بحث ما مواردی مانند علوم تربیتی، سیاسی، جامعهشناسی، اخلاق و ... است و طب در این دایره نیست.
فاریاب اضافه کرد: اسلامیسازی علوم انسانی در معرض تحریفات و تعریفات زیادی است؛ ولی مراد ما رنگ و بوی اسلامیدادن به علوم انسانی است که میتواند از طریق مبنا و غایت و ... انجام شود مانند غایت در اقتصاد که اگر غایت، کسب سود باشد یکسری نتایج دارد واگر غایت، خدمت به مردم باشد نتایج دیگری دارد. از این رو علامه مصباح یزدی به این اشکال اشاره کرده است که ما باید اعلام کنیم اختلاف مبنایی با غرب داریم، یعنی اگر ما چیزی را از روی تعبد بپذیریم برای ما حجیت دارد ولی غربیها نمیپذیرند.
فاریاب بیان کرد: البته دو مشکل در اینجا وجود دارد؛ اول اینکه آنچه از سنت در اختیار ما هست تماما قابل استناد به سنت نیست زیرا خیلی از احادیث دچار اشکال سندی هستند و آیات هم دال بر مدعای ما نیستند، علامه مصباح معتقدند که اشارات روایات و قرآن در اغلب موارد ظن ضعیف است و صراحت ندارد. همچنین پیش فرضها در فهم احادیث هم مسئله دیگری است که می تواند مانع فهم باشد و ایشان معتقدند با ملاکات عقلی میتوان آن را برطرف کرد، همچنین از راه اثبات سند و دلالت میتوانیم مشکلات سنت را حل کرده و در اسلامی سازی استفاده کنیم.
این پژوهشگر گفت: وقتی میگوییم بخشی از سنت، دینی و بخشی غیردینی است؛ سؤال این است که راه حل فهم بخش دینی و غیردینی از همدیگر چیست؟ اگر بتوانیم از آیه و حدیث، قرینه بیابیم آن را استفاده میکنیم ولی در اغلب موارد قرینه وجود ندارد. در آموزههای سیاسی، علوم اجتماعی و اقتصادی و ... توصیههایی بیان شده ولی آیا عقل میتواند کشف کند که این توصیه مایه سعادت انسان است؟ اگر عقل توانا بود نیازی به دین نداشتیم.
وی تاکید کرد: علامه فرموده است آموزههایی که مستقیما در سعادت اخروی تاثیر دارد در دین بیان شده است، ایشان معتقد است که اگر آموزهای در متون دینی باشد میتواند استفاده شود ولی آیا 40 حدیث و کتب اربعه، متن دینی است؟ یا اگر کسی مطالب معصومان را درباره لغت بیارود متن دینی است؟ بنابراین معیار تشخیص قلمرو سنت دینی و سنت غیردینی از مشکلات عمدهای است که در صورتی که تعیین تکلیف نشود اسلامیسازی با مشکلات فراوان روبرو است.
همچنین حجتالاسلام والمسملین مهدی خطیبی در نقد سخنان فاریاب با بیان اینکه پایه بحث او به اصول برگشت دارد، گفت: اینکه فرمودید حجیت به معنای لازمالاتباع و معتبربودن است از منظر اصولیون چنین چیزی نداریم. همچنین عبارت دیگر شما این است که منشا اعتبار سنت، سخن خدا یا کسی است که خدا به سخن او اعتبار بخشیده است ولی آیا ملاک اعتبار، حقالطاعه است یا صادق مصدق بودن، یا سخن خدا؟
وی با بیان اینکه اولین دلیل بر حجیت را عصمت ذکر کردید، افزود: مرحوم آیتالله مصباح معتقد بود عصمت انبیاء و ائمه(ع) فقط در قول با عقل ثابت میشود و در فعل و تقریر با عصمت، لذا استناد شما تام نیست همچنین شما عدم شمول قرآن نسبت به جزئیات را بیان کردید و آن را به سنت نسبت دادید.
خطیبی بیان کرد: سؤال این است که اگر شارع چیزی را کلی گفته باشد ولی جزئیات آن را به امت واگذار کرده باشد مثلا خمس و زکات بدهید ولی مراحل اجرایی آن را به خود انسانها واگذار کرده باشد چه مشکلی دارد؟ یا مثلا در بحث جانشینی امام علی(ع) اگر روایتی وجود نداشت انتخاب مردم از لحاظ عقلی منعی نداشت. پس اینکه بدیهی بدانیم که جزئیات باید از سوی پیامبر بیان شود، حداقل قابل اثبات عقلی نیست.
خطیبی با بیان اینکه امام خمینی در مورد قاعده لاضرر صحبت فرموده پیامبر(ص) سه شان نبوت، قضاوت و حکومت دارد، اظهار کرد: شما در بحث خود استدلال به اسوگی پیامبر کردید، طبیعتا این اسوگی در چارچوب شریعت است ولی اگر بگویید اطلاق دارد شامل لباس و غذاخوردن هم خوهد شد ولی شما غذاخوردن و لباس را عرفی دانستید و این تناقض در مطالب اولیه شما بود.
وی افزود: علامه مصباح در بحث اقتصاد اسلامی، آن را به هنجارها تنزیل دادهاند که از سوی اقتصاددانان اسلامی مورد قبول نیست گرچه مباحث اقتصاد هنجاری رو به رشد است ولی مباحث اثباتی هم کم اهمیت نیستند. همچنین گفتید عرف پیامبر مربوط به آن زمان یعنی دوره زندگی ایشان است در اینصورت بحث امضائیات مانند وفای به عهد و عقود و ... چه وضعی پیدا میکنند؟ این مسئله حتی در مورد روایات طبی هم محل اختلاف است، از جمله آیتالله جوادی آملی میگوید حجیت روایات طبی موقوف به تجربه است وگرنه صرف روایت معتبر هم کافی نیست، حتی شاید سند روایتی ضعیف باشد ولی با تجربه، قوت بگیرد.
انتهای پیام