بررسی موضوع شادابی و نشاط در سوره‌های بلد و ابراهیم + فیلم
کد خبر: 4046679
تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۰

بررسی موضوع شادابی و نشاط در سوره‌های بلد و ابراهیم + فیلم

انسیه برومند، استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه در دهمین درس‌گفتار با موضوع تدبر در قرآن به موضوع شادابی و نشاط بر اساس شخصیت‌های معرفی شده در سوره‌های بلد و ابراهیم پرداخت.

انسیه برومندبه گزارش ایکنا، دهمین درس‌گفتار چهار فصل قرآنی در فصل زمستان با موضوع «تدبر در قرآن» از نشانی اینترنتی isqa.ir پخش شد. این سلسله درس‌گفتارها از سوی دبیرخانه این رویداد فرهنگی ـ هنری، که در سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور مستقر است، برگزار می‌شود.

در این درس‌گفتار انسیه برومند، مدرس و پژوهشگر حوزه و دانشگاه، دانش‌آموخته رشته تفسیر تطبیقی قرآن کریم و عضو مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت، به موضوع شادابی و نشاط پرداخت که در ادامه می‌خوانید.

«با شما همراه هستیم با سلسله نشست‌های چهار فصل قرآنی و تلاشمان این است که درباره شادابی و نشاط بر محوریت قرآن صحبت کنیم. می‌خواهیم سراغ قرآن برویم و ببینیم نگرشش به این موضوع چگونه است؟

در جلسه اول که با هم صحبت کردیم سعی کردیم بحث شادابی و نشاط را ریشه‌یابی کنیم و اینکه ما شادابی و نشاط را در چه چیزی می‌بینیم؟ در بیشتر داشتن، در قرار گرفتن در موقعیت‌های بهتر، در دارایی‌ها و امکانات فراوان، یا نه این شادابی و نشاط جایی در درون ماست؟ با این سؤال و تلاش برای پاسخ دادن به آن، به سوره‌ای از سوره‌های قرآن رسیدیم و در این سوره با شخصیتی آشنا شدیم که فکر می‌کند ارزشمندی او به داشته‌هایش است و هر چقدر این داشته‌ها را بیشتر داشته باشد بیشتر در مسیر جاودانگی قرار می‌گیرد و هر چقدر جاودانه‌تر باشد شادابی و نشاط بیشتری برای او تأمین می‌شود.

سوره شریفه به ما نشان داد که چنین پنداری، پندار باطلی است و ما به واسطه آن چیزی که خودش نصیبی از جاودانگی ندارد و شادابی و نشاطی که می‌تواند تأمین کند موقت، لحظه‌ای و کوتاه‌مدت است، نمی‌توانیم به شادابی و نشاط درازمدت و جاودانه دست پیدا کنیم، در حالی که ما به واسطه آن ظرفیت‌های وجودی که داریم و به واسطه آن طلب بی‌انتهایی که داریم دنبال شادابی و نشاط همیشگی و لحظه به لحظه هستیم. دوست داریم در هر لحظه شادابی و نشاط را درک کنیم و شادابی و نشاط هیچ وقت ما را ترک نکند.

بنابر این به این نتیجه رسیدیم که اگر به دنبال درک لحظه به لحظه شادابی و همیشگی شدن آن باشیم جایی در بیرون خودمان نباید دنبال آن بگردیم چون چیزی در بیرون ما نیست که بتواند ما را در مسیر جاودانگی قرار بدهد و بتواند جاودانگی را تأمین کند، پس باید جایی در درون ما باشد، از این جهت سعی کردیم به این نکته برسیم و این را دقیق و شفاف بفهمیم که ارزشمندی ما و ارزش‌های درونی ماست که حقیقت شادابی و نشاط را برای ما معنا می‌کند.

حال می‌خواهیم از زاویه دیگری به آن نگاه کنیم، دنبال این هستیم که بفهمیم که آن انسانی که متوجه این نکته می‌شود که ارزش‌های درونی خود را زنده و به نشاط دست پیدا کند، چگونه است؟ و به چه نحوی فکر می‌کند؟ قهرمان قصه ما چه شکلی است؟ چنین انسانی ریشه شادابی و نشاط را در درک ارزش‌های ذاتی می‌داند. این نکته‌ای بود که به آن رسیدیم، چنین درکی انسان را با ارزش‌های درونی خودش پیوند می‌زند و چنین پیوندی انسان را به یک انسانی که نشکن است، تبدیل می‌کند و از این انسان به انسان مقاوم و محکم تعبیر می‌کنیم که با هر برخورد و مواجه‌ای محکم‌تر می‌شود نه اینکه آسیب ببیند، همان انسانی است که خداوند در قرآن به او می‌گوید کریم، چنین انسانی که کریم است، انسانی است که ذاتاً خوب است، انسانی است که ذاتاً مهربان و بخشنده، دلسوز و خطابخش است، هر صفت و ویژگی خوبی که به ذهنتان برسد در وجود او قرار داده شده، همه اینها را که کنار هم بگذاریم وصفی به اسم کرامت درست می‌کند که ما با آن آفریده شدیم، نفس کشیدیم و زندگی کردیم، چنین انسانی، انسانی می‌شود که به دنبال خیر می‌گردد.

وقتی بدانم ارزشمندی من به این است که خیر نهفته در درونم را زنده کنم و پرورش دهم، متوجه می‌شوم که از محیط پیرامون خودم برای زنده نگه داشتن این ارزش‌ها باید بهره ببرم و متوجه می‌شوم که هر قدر بیشتر و بهتر بتوانم در تعاملاتم این ارزش‌ها را زنده کنم میزان شادابی و نشاطی که درک می‌کنم و آن حیاتی که از آن بهره‌مند می‌شوم بیشتر می‌شود؛ بنابر این بدیهی است که این شخصیت انسانی می‌شود که به دنبال خیر می‌گردد و هر چقدر بیشتر و بهتر بتواند خیری را انجام دهد، شادتر است، اصلاً شادابی‌اش به این است که بتواند مهربانی کند و عطوفت به خرج بدهد، هر قدر به چنین کارهایی موفق شود، درک او از شادابی بالاتر می‌رود. بنابر این در زندگی‌اش به دنبال لحظه‌‌ای می‌گردد که بتواند خیری را از خودش بروز دهد برای همین وقتی با محرومیتی مواجه می‌شود ـ چرا پای محرومیت را وسط می‌کشیم؟ برای اینکه زیباترین و عیان‌ترین صحنه‌هایی که در آن بروز خیرات اتفاق می‌افتد صحنه‌هایی هستند که در آن‌ها ما با نحوه‌ای از محرومیت مواجه می‌شویم ـ برای برطرف کردن آن اقدام می‌کند، طالب این می‌شود که بتواند محرومیت‌ها را برطرف کند، نمی‌تواند ببیند کسی ناتوان، در سختی و مبتلای به ظلم باشد و او کاری انجام ندهد، برای همین است که به اصطلاح انسانیت، مرد روزهای سخت است، اهل طی کردن راه‌های دشوار است و همیشه در فکر محروم‌ترین‌هاست.

اگر من آن آفریده‌ای باشم که ارزشمندی من به زنده کردن ارزش‌های درونی من است و ارزش‌های درونی من طالب خیر بودن است و همین طالب خیر بودن است که من را جاودانه می‌کند و حقیقت شادابی و نشاط من در رسیدن به این جاودانگی است بنا بر این هر چقدر این چالش سنگین‌تر باشد و هر چقدر آن چیزی که با آن مواجه می‌شوم این ارزش را بیشتر در من زنده کند لذت بیشتری می‌‌برم. بدیهی است که چنین شخصیتی همیشه در فکر محروم‌ترین‌هاست، راه‌های طولانی و سخت را طی می‌کند تا محروم‌ترین‌ها را پیدا کند، بر عکس آن شخصیتی که ارزشمندی خودش را در جلب داشته‌های بیشتر می‌بیند و سعی می‌کند تا با فاصله گرفتن از دیگران ارزشمندی خودش را حفظ کند و به شادابی و نشاط دست پیدا کند، این شخصیت کاملاً بر عکس آن فکر می‌کند و متوجه می‌شود که اتفاقاً هر چقدر داشته‌های خودش را در مسیر رفع محرومیت‌ها قرار بدهد و هر چقدر فاصله خودش را از دیگران کم کند و در دل مردم قرار بگیرد شادابی و نشاط بیشتری را درک می‌کند، شادابی او در لبخندی است که بر چهره محروم می‌نشیند، شادابی او در آرامشی است که مایه آسایش کسی شود. به همین خاطر هست که سری به سوره مبارکه بلد زدیم، در این سوره مبارکه ما با یک قاعده و قانون اساسی در خلقت انسان آشنا می‌شویم، آن قاعده و قانون چیزی نیست جز این قاعده که در آیه شریفه اینطور به ما گفته شده «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ»، (بلد/4) انسان در کبد آفریده شده است، سراغ خود سوره برویم برای اینکه مفهوم کبد را بهتر درک کنیم.

درباره دو شخصیت با ما صحبت می‌کند یک چهره، چهره‌ای هست که کاری را برای یک محرومی انجام داده، مالی، دارایی را داده یا شرایطی را برای او فراهم کرده بهر حال گویا اجباراً مجبور به بخشش شده و این اجبار چنین حالتی را در او ایجاد کرده که انگار کار بزرگی را انجام داده و چیز بزرگی را از خودش کنده و به دیگری بخشیده، به خاطر همین چنین چیزی را بر زبان می‌آورد و می‌گوید: «أَهْلَكْتُ مَالًا لُبَدًا»، مال بسیار بزرگی را از دست دادم و از کفم رفت، شخصیت دیگری که در سوره به تصویر کشیده شده کاملاً چیزی در مقابل این شخصیت است، شخصیتی است که اهل طی کردن گردنه‌های سخت است، اصلاً می‌گردد ببیند در سخت‌ترین روزها که روزهای دشواری، نداری و محرومیت است چه کسانی هستند که محروم‌ترین‌ها هستند، بدیهی است محروم‌ترین‌ها یا کودکانی هستند که از رشددهنده و سرپرست خودشان قطع شده‌اند و به آن‌ها یتیم می‌گوییم یا کسانی هستند که در بزرگسالی هستند ولی توانایی تأمین معاش خود را ندارند و نمی‌توانند سرپا بایستند و در تعبیر قرآنی مسکین نامیده می‌شوند، این شخصیت خلاف شخصیتی که فکر می‌کند اگر چیزی بدهد و ببخشد مال بزرگی را از دست داده اتفاقاً به دنبال طی گردنه‌های سخت است و می‌گردد ببیند در سخت‌ترین شرایط چه کسانی هستند که بیشترین دشواری‌ها را دارند و درصدد رفع محرومیت آن‌ها بر می‌آید.

خداوند درباره این دو شخصیت در سوره بلد صحبت می‌کند و در مواجه‌ای که با این دو شخصیت برای ما ایجاد می‌کند سعی شده که قانونی که در خلقت انسان نهادینه شده پیش روی او قرار بگیرد که انسان در سختی آفریده شده تا چه چیزی را به ما نشان دهد؟ این را نشان دهد که اتفاقاً اگر تو آن موجودی هستی که بی‌نهایت‌پذیر آفریده شدی و بی‌نهایت‌پذیری تو در درک جاودانگی است و درک جاودانگی تو در زنده کردن ارزش‌های ذاتی توست، و ارزش ذاتی تو طالب خیر بودن است و این طالب خیر بودن مایه رشد تو است، بهترین شرایطی که می‌تواند تو را در چنین شرایطی قرار دهد و این ارزش‌ها را در تو زنده کند شرایطی است که خداوند به آن «کَبَد» می‌گوید، دشواری‌ها، سختی‌ها و رنج‌هایی که مسیر رشد تو را فراهم می‌کند. ما این را کاملاً بدیهی درک می‌کنیم، هر جایی که در زندگی‌مان در بستری از دشواری قرار گرفتیم و شرایط برایمان محدود شده اتفاقاً استفاده ما از آن چه که داشتیم بهتر و دقیق‌تر بوده، شما در جاهای متفاوتی این را درک می‌کنید همه ما تحصیل‌کرده‌های دانشگاه هستیم همه ما مقاطع متفاوتی را طی کردیم، همه ما دیدیم معمولاً آن هم‌کلاسی و هم‌دانشگاهی ما که شرایط سخت‌تری داشته اتفاقاً بهره‌مندی‌اش از امکاناتش بیشتر بوده و مدارج رشد را بهتر نسبت به آن کسی که اتفاقاً امکانات فراوانی داشته طی کرده است، خدا در این سوره از این قانون پرده بر می‌دارد تا چیزی را به من نشان دهد، می‌گوید اگر واقعاً دنبال شادابی و نشاط هستی باید بدانی که شادابی و نشاط در درون توست و اتفاقاً هر چقدر از شرایطی که در پیرامون توست و تو را محدودتر می‌کند بهتر بهره ببری و تلاش کنی برای رفع این محدودیت‌ها و شکستن حصارها و سعی کنی راه‌های بسته را باز کنی رشد تو بهتر اتفاق می‌افتد.

در این سوره درباره دو شخصیت بزرگوار دیگر هم صحبت می‌شود، پدر و پسری که با نهایت تلاش و جهد خود پایه‌گذار سرزمینی بودند که مایه عمران و آبادانی شد، جایی را آباد کردند که کسی در اندیشه آبادانی آن نبود و اصلاً فکر نمی‌کرد آباد شود، بله این شخصیت حضرت ابراهیم(ع) و فرزند او اسماعیل(ع) است که در این سوره مبارکه به وجود مبارک آن‌ها قسم خورده شده و تلاش بی‌نظیری که کردند برای عمران و آبادانی سرزمینی که در قرآن بلد امین نامیده شده است.

در قرآن از زبان حضرت ابراهیم(ع) اینطور نقل شده که «رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ»، (ابراهیم/37)، خدایا زن و فرزندم را به سرزمینی بردم که برهوت لم یزرع است، هیچ چیزی در آن کشت نمی‌شود، آن‌ها را در آنجا سکونت دادم «رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ» برای اینکه احیاکننده نماز و ارزش‌های انسانی باشند و بتوانند مسیر رشد و تعالی را برای انسانیت فراهم کنند و در نهایت شگفتی دیده می‌شود که همان سرزمین خشک و بی آب و علف آن قدر روی عمران و آبادانی به خودش دیده که محل طمع قدرت‌ها قرار گرفته و تبدیل به جایی شده که به تعبیر خود قرآن توانسته تمام گرسنگی‌ها و تمام خوف‌ها را برطرف کند، بله درباره سرزمین پربرکت مکه صحبت می‌کنیم همان سرزمینی که به بیان خود خدا اولین خانه‌ای است که برای مردم مبارک قرار داده شده، جغرافیای شگفت‌انگیزی که با تمام محرومیت‌هایی که در آن بوده تبدیل به بلد امین شده و چیزی نیست جز بینش صحیحی که حضرت ابراهیم(ع) به جهان هستی داشته، متوجه شده و این نکته را دریافته که هر چقدر ما با سختی‌ها بهتر دست و پنجه نرم کنیم و هر چقدر بیشتر تلاشمان باشد که رفع محرومیت کنیم و هر چقدر درصدد این باشیم که بتوانیم با سختی‌ها مقابله کنیم رشد ما در آن است و این رشد مایه شادابی و نشاط ما می‌شود.

بدیهی است هیچ کسی در وجدان خودش چنین چیزی را نفی نمی‌کند که معلوم است من اگر فکر کنم شادابی و نشاط من از مسیر اندوه دیگران و دچار سختی کردن دیگران می‌گذرد و شادابی و نشاط را برای خودم بخواهم به آن دست پیدا نمی‌کنم، این حقیقتی است که خداوند در سوره مبارکه بلد با حضور شخصیت‌هایی که اهل تلاش بودند به دنبال رفع محرومیت‌ها بودند، به دنبال تبدیل کردن دنیا به جایی بهتر برای زندگی همه بودند و خیر و رشد و داشتن را محدود به خودشان نمی‌دانستند و شادی را در این می‌دیدند که همه شاد باشند خدا این حقیقت را به ما تصویر کرده و به ما نشان داده که اگر به دنبال این باشیم که سختی‌ها را رفع و محرومیت‌ها را برطرف کنیم به شادابی و نشاط حقیقی دست پیدا می‌کنیم.

این همان چیزی است که امیرالمؤمنین(ع) به آن اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: کریم از اطعام لذت می‌برد و لئیم از طعام، آن کسی که به دنبال شکوفایی خودش است لذت بیشتر را در این می‌داند که دیگران را بهره‌مند کند و آن کسی که این نکته بسیار ساده را درک نمی‌کند فکر می‌کند رشد او در محروم کردن دیگران است.

ان‌شاء‌الله که به واسطه حداقل آشنایی که با این قاعده پیدا کردیم از سختی‌هایی که با آن‌ها مواجه می‌شویم مسیر رشد برای خودمان فراهم کنیم و در دل همین سختی‌ها بتوانیم به واسطه رشدی که از خودمان کشف می‌کنیم و چیزی که در وجود خودمان رشد می‌دهیم به شادابی و نشاط حقیقی که عامل جاودانگی ماست دست پیدا کنیم، ان شاءالله، برای شما آرزوی توفیق دارم و شما را به خداوند بزرگ می‌سپارم».

انتهای پیام
captcha