نسبت‌ تشفی و انتقام به اولیاءالله در قیامت با شأن آنها سازگار نیست
کد خبر: 4053235
تاریخ انتشار : ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۴:۳۸
حجت‌الاسلام سروش‌محلاتی:

نسبت‌ تشفی و انتقام به اولیاءالله در قیامت با شأن آنها سازگار نیست

استاد حوزه و دانشگاه در ادامه جلسات شرح و تفسیر دعای سحر و در بحث رحمت الهی تاکید کرد: یکی از مسائلی که فراوان در خطابه‌ها و مجالس عزا مطرح است مسئله تشفی در عالم آخرت است مثلا حضرت زهرا(س) که در دنیا مورد تعدی ظلم و ظالمان قرار گرفت، ظالم را مجازات خواهند کرد تا حضرت تشفی خاطر پیدا کنند ولی این مسئله درست نیست.

محمد سروش محلاتی به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سروش‌محلاتی، استاد حوزه و دانشگاه در ادامه جلسات شرح و تفسیر دعای سحر به فراز «اللهم انی اسئلک من رحمت باوسعها و کل رحمتک واسعه ...» پرداخت که متن سخنان وی به شرح زیر است:

رحمت واسعه رحمت بی‌انتها و بدون قید و شرط و گسترده‌ای است که همه افراد را در همه شرایط بدون هر قیدی در بر می‌گیرد و هیچ‌کسی در هیچ موقعیتی از آن ممنوع و محروم نیست. در اینجا با این سؤال قابل اعتنا و دقت مواجه هستیم که اگر رحمت الهی بدون محدودیت و غیر متناهی است، آیا با چنین رحمتی جایی برای غضب الهی باقی می‌ماند یا خیر؟ اگر رحمت محدود بود می‌توانستیم فرض کنیم در ماورای آن غضب هست و بخشی از نظم هستی بر پایه غضب و بخشی بر پایه رحمت بنا شده است.

کسانی که غور در آیات و روایات دارند این نکته را مطرح کرده‌اند که رحمت به اقتضاء ذات الهی است؛ خداوند غیر متناهی و رحمت او غیر متناهی است اما غضب اقتضای ذات نیست. منشأ رحمت در حق تعالی است ولی منشا غضب در حق تعالی نیست. امام خمینی(ره) در تفسیر سوره مبارکه حمد در بحث بسم الله الرحمن الرحیم و اینکه سور قرآنی با دو اسم از مظاهر رحمانیت خدا در 113 سوره آغاز می‌شود بر این نکته تاکید فرمودند که غضب از طرف خداوند، ذاتی نیست. گرچه این تعبیر مخصوص ایشان نیست.

منشا غضب خدا چیست؟

بزرگان توضیح داده‌اند منشا غضب کارهای ناگواری است که انسان انجام می‌دهد و انسان خودش زمینه را برای غضب الهی ایجاد می‌کند وگرنه خداوند ذاتا غضب ندارد و ریشه آن در انسان است و جنبه عرضی دارد که به حق تعالی نسبت می‌دهیم. قبلا اشاره شد که بهترین شرح صحیفه سجادیه را سیدعلی خان مدنی با عنوان ریاض السالکین تالیف کرده و در لابلای این شرح حقایق زیادی دیده می‌شود و از جمله اینکه این موضوع را شرح داده و آورده است. شیخ بهایی هم در مفتاح الفلاح که مشتمل بر مستحباتی است که انسان روزانه باید انجام دهد و مرحوم حسن زاده آملی آن را ترجمه کرده شرح مختصری از سوره حمد بیان شده و شیخ بهایی به این نکته اشاره کرده است که در این سوره می‌خوانیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم. در نعمت، تعبیر این است که کسانی را که تو به آنها نعمت دادی و رحمت تو شامل حال آنها شده است؛ اگر قرار بود آیه با این سبک و سیاق ادامه یابد باید اینطور بود: غیرالذین غضبت علیهم نه کسانی که بر آنها غضب کرده‌ای ولی تعبیر آیه این نیست؛ نعمت را به خدا نسبت داده است ولی غضب را به خدا نسبت نداده است.

شیخ استفاده کرده است که عفو و نعمت و رحمت از ناحیه خدا افاضه می‌شود ولی غضب از طرف خداوند نیست. تعبیر ایشان این است: و فی عدوله سبحانه ان اسناد الغضب الی نفسه جل شانه مع التصریح باسناد ...؛ خداوند در حالی که نعمت را به خود نسبت می‌دهد غضب را به خود نسبت نمی‌دهد و نحوه بیان در آیه تغییر یافته است و اشاره به این دارد که مبنای افاضه الهی و آنچه از حق صادر می‌شود رحمت است و بس، و غضب را باید دید ناشی از امر دیگری است: کان الصادر عنهم ... و ان الغضب صادر من غیره سبحانه ...؛ بنابر این وقتی در دعای سحر می‌خوانیم: اللهم انی اسئلک من رحمکت باوسعها. باید توجه داشته باشیم انسان برای درک این رحمت چه اتفاقی باید در خلق و خوی خود ایجاد کند؛ حق تعالی آن حقیقتی است که فقط از او رحمت نشئت می‌گیرد و انسان هم باید به جایگاهی برسد که فقط رحمت در وجود او متجلی باشد.   

باطن جهنم هم رحمت است

مثلا می‌گوییم آتش جهنم وجود دارد ولی چه کسی آن را ایجاد کرده است؛ آیا خدا آتش فراهم کرده و انسان را در آن می‌اندازند یا انسان خودش برای خود فراهم کرده است؟ نکته دیگر اینکه آتش است و سوزاندن و آتش در تلقی ما مظهر خشم و ناراحتی است ولی آیا واقعا آتش در جهنم مظهر غضب الهی است؟ یا همان هم در باطن خود رحمت الهی است. این تعلیقه‌ای که امام(ره) بر فصوص الحکم دارند آورده است که النار صورة الغضب الاهلی و باطنه الرحمة؛ باطن آتش جهنم هم رحمت است چرا؟ چون انسانی که تعلقات و آلودگی و کدورت نفس در دنیا پیدا کرده و می‌خواهد از آن نجات یابد و پاک شود باید دوره‌ای را در ریاضت و سختی پشت سر بگذارد، به ظاهر گمان می‌کند غضب الهی است ولی در حقیقت از پیامدهای عمل زشت خود رها می‌شود. اگر آن تنبیه و مجازات الهی نبود و انسان رهایی نمی‌یافت این گرفتاری تا ابد همراه انسان هست ولی خدا گاهی با بیماری و گاهی با سکرات موت و گاهی با مراحلی در برزخ و گاهی قیامت سبب پاکی انسان می‌شود و این رحمت است.

گاهی یک انسان خون‌آشام و سفاکی می‌بینیم که به دیگران چاقو می‌زند ولی گاهی یک پزشک شکم بیمار را پاره می‌کند، این دو کار یکی است؟ ولی دومی غضب نیست گرچه پاره کردن و درد در آن وجود دارد ولی حقیقت آن معالجه است و پزشک درصدد ایجاد ناراحتی و درد و ظلم نیست بلکه قصدش رفع ناراحتی است و انسان التماس هم می‌کند و پول می‌دهد تا این چاقو بر بدن او بنشیند ولی یک کودکی که درک درستی ندارد ممکن است از زدن یک آمپول هم عداوت برداشت کند و از شخصی که تزریق انجام می‌دهد بدش بیاید و بدگویی کند چون او از خدمتی که به جانش می‌شود غافل است.

عالی‌ترین مرتبه مهربانی، محبت مادر به فرزند است؛ مادری که نمی‌تواند تحمل کند خاری به دست فرزندش برود ولی همین مادر فرزندش را در اختیار پزشک قرار می‌دهد تا او را جراحی کند. در اینجا نباید گفت مادر دوگونه است؛ مادر یکپارچه لطف و مهربانی است و مهر او استثناپذیر نیست.

برخورد با مجرمان؛ جلوه‌ای از رحمت

بنابراین در جامعه هم اگر قرار است برخورد با فردی صورت بگیرد فقط به اقتضای این است که امنیت و رحمت و آسایش برای عموم تامین شود. اگر کسی دزدی کرد و مخل آرامش و امنیت مردم شد به اقتضای رحمت باید برای او اعمال محدودیت و مجازات شود و آن هم جلوه‌ای از رحمت الهی است و غضبی در اینجا وجود ندارد و آنچه را ما غضب می‌دانیم به تعبیر این بزرگان جنبه تبعی و عرضی دارد. این روزها مصادف با شهادت امام علی(ع) بود؛ آن حضرت مظهر رحمت بودند و اگر در جایی به میدان آمده و ایستاده باز به خاطر این رحمت است اما اینکه خود حضرت(ع) مبدا غضب خالی از رحمت یا کینه و عقده باشد هرگز چنین نیست. او مظهر رحمت واسعه الهی است. حضرت در حالی که ضربت خورده بود چه سفارش و وصیتی نسبت به ابن ملجم مرادی کرد. حضرت فرمودند: او را مثله نکنید و ...؛ در وصیتی دیگر هم فرمودند که اگر من ماندم و جان سالم به در بردم در مورد ضارب خودم تصمیم می‌گیرم و اگر نماندم فاعفوا و اصفحوا؛ این وصیت حضرت و صریح کلام ایشان است.

نسبت نادرست انتقام و تشفی در برخی مجالس عزاداری

البته برخی نقل‌ها گفته شده که او را مجازات کنید یعنی اول او را به قتل برسانید و بعد او را آتش بزنید و امام مجتبی(ع) هم چنین کردند ولی این نسبت با منطق امام علی(ع) و منش و سیره او هماهنگ نیست. یکی از مسائلی که فراوان در خطابه‌ها و مجالس عزا مطرح است مسئله تشفی در عالم آخرت است مثلا حضرت زهرا(س) که در دنیا مورد تعدی ظلم و ظالمان قرار گرفت ظالم را مجازات خواهند کرد تا حضرت فاطمه(س) تشفی خاطر پیدا کنند و دلشان خنک شود یا در مورد امام حسین(ع)؛ گویی در دل این اولیاء دین کینه‌ای تا آخرت باقی مانده است و آنها فقط در صورت انتقام در قیامت تشفی و التیام خواهند یافت، لذا فکر می‌کنند فلسفه مجازات در قیامت، تشفی خاطر است؛ با این کار شأن امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه(س) را پایین آوردن است.

ما چه معرفتی از ایشان داریم؟ کینه‌هایی در دلشان مانده و منتظر هستند تا موقعیت آن فراهم شود؟ این نشان می‌دهد ما رحمت واسعه الهی را نفهمیده‌ایم؟ مگر فاطمه(س) مظهر رحمت الهی نیست؟ راضیه و مرضیه هست؛ ما می‌گوییم سوره فجر سوره امام حسین(ع) است به خاطر اینکه صاحب نفس مطمئنه در اعلی درجه خود است و حال ما صاحب نفس مطمئنه را اینگونه تحلیل می‌کنیم که خشم و کینه و انتقام در وجود او شعله‌ور است تا در قیامت برای فرو نشاندن آن از دشمنان انتقام بگیرند. زمانی این بزرگان آرامش خاطر می‌یابند که دشمنانشان مجازات شوند.

مجازات اخروی را با انتقام پیوند نزنیم

مجازات اخروی را نباید با تشفی خاطر پیوند زد و این کار برای انسان‌های عادی و مربوط به قانونگذاری‌های دنیوی است زیرا اگر مجازات نباشد دو تالی فاسد رخ می‌دهدِ اول اینکه جرم در جامعه رواج می‌یابد ولی در آخرت تکرار جرم نداریم همچنین اگر قانون با ظالم و مجرم برخورد نکند انتقام در جامعه سبب ایجاد هرج و مرج می‌شود ولی در قیامت این مسئله هم وجود ندارد بنابراین مجازات چنین فلسفه‌ای دارد. بحث تشفی خاطر در قیامت حتی برای انسان‌های عادی هم مطرح نیست.

بنابر این وقتی در دعای سحر مطرح می‌کنیم: اللهم انی اسئلک من رحمت باوسعها؛ یعنی خدایا من از تو رحمت می‌خواهم آن هم عالیترین مرتبه آن را ولی آیا ما خودمان را برای دریافت چنین رحمت واسعه آماده کرده‌ایم؟ ما که حاضر نیستیم برای برخی مسائل جزیی رحمت و عفو و گذشت داشته باشیم چه توقعی داریم که مشمول رحمت واسعه باشیم و سنخیتی بین کینه و انتقام در وجود ما با رحمت واسعه خدا نیست. رحمت واسعه در وجود نبی مکرم اسلام است که وقتی او را سنگ می‌زدند و دندانش را شکستند حاضر نشد نفرین کند و از طرف آنها در محضر خدا عذرخواهی هم می‌کرد که خدایا اینها قوم من هستند و جاهل؛ خود را واسطه و شفیع قرار داد. آیا ما چنین ظرفیتی داریم؟ اگر نداریم معلوم است که از دعای سحر و امثال آن حظ و بهره لازم را نبرده‌ایم.

خدایا در روزهای پایانی ماه رمضان ما را مشمول رحمت واسعه خود قرار ده.

انتهای پیام
captcha