هنر مقدس تلاوت استحاله شده است + فیلم
کد خبر: 4057900
تاریخ انتشار : ۰۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۹:۰۵
در نشست تحلیلی ارزیابی تلاوت‌های رفعت مطرح شد؛

هنر مقدس تلاوت استحاله شده است + فیلم

احمد ابوالقاسمی گفت: هرچه از زمان رفعت و شعشاعی دور می‌شویم، تلاوت از معنویت و معناگرایی به سمت هیجان‌های کاذب صوتی تغییر شکل می‌دهد و در سال‌های اخیر تلاوت به عنوان یک هنر قدسی و معنوی به فضاهای مجازی مانند اینستاگرام راه یافته و همین امر موجب شده است تا از قدسیت آن کاسته شود و با عرفی‌سازی مقوله تلاوت مواجه باشیم و چه‌بسا بتوانیم بگوییم هنر معنوی تلاوت استحاله شده است.

در بخش نخست نشست تحلیلی واکاوی تلاوت‌های شیخ محمد رفعت، قاری مصری، به مهم‌ترین مؤلفه‌های تلاوت‌هایش اشاره شد و از نبوغ و معنویت او سخن رفت که سبب‌ شده است تا بر جایگاه نخست تلاوت قرآن در جهان اسلام تکیه بزند. به‌ باور ابوالقاسمی، اگر بنا باشد قاریان جهان اسلام را رتبه‌بندی کنیم، رفعت در رتبه نخست قرار می‌گیرد و همه قاریان از جمله حصان یا مصطفی اسماعیل نه در رده‌های دوم و سوم، که نسبت به رفعت در رده چهارم قرار می‌گیرند.

در ادامه بخش دوم و پایانی این گفت‌وگوی تفصیلی از نظرتان می‌گذرد. عدم التفات قاریان ایرانی به تلاوت‌های رفعت، عرفی شدن تلاوت قرآن در ایران به واسطه فضای مجازی، تغییر فرم جریان تلاوت از دوره رفعت و شعشاعی و دلایل عدم پرورش قاریانی در سطح رفعت در ایران، مهم‌ترین محورهایی است که در این بخش خواننده آنها خواهید بود؛

ایکنا- به نظر شما از زمان حیات رفعت تاکنون شاهد چه تحولاتی بوده‌ایم؟

هرچه از زمان رفعت و شعشاعی دور می‌شویم، تلاوت قرآن از معنویت و معناگرایی به سمت هیجان‌های کاذب صوتی تغییر فرم می‌دهد. یکی از این مسائل، نفس است که رهبر انقلاب اسلامی هم حدوداً بیست سال است که فریاد می‌زنند که این قدر به نفس نپردازید، چراکه اینها یکسری هیجان‌های زودگذر را ایجاد می‌کند.

حدود سه سال قبل درباره تلاوت‌هایی که برخی قاریان جوان در اتومبیل و خیابان انجام می‌دادند بحثی مطرح شد. حرف من این بود که تلاوت قرآن یک کار معنوی است و باید یک نفر از نظر روحی به آمادگی بالایی برسد و مثلاً چندین ساعت روی خودش کار کند و بنشیند و سکوت کند تا بتواند به حسی برسد که کامل یوسف به آن دست پیدا می‌کرد.  می‌خواهم بگویم این افرادی که در هر جایی قرآن می‌خوانند و منتشر می‌کنند یک کار آسمانی را پایین می‌آورند و موجب می‌شود که ارزش این کار معنوی کم شود.

ایکنا- یعنی این کار موجب قدسی‌زدایی از هنر مقدس تلاوت می‌شود؟

ابوالقاسمی: بله، همین‌طور است. در آن زمان هرکسی تصور کرد که هر کجا می‌تواند قرآن بخواند، اما معتقدم نمی‌شود. بله، خیلی‌ها می‌خوانند اما به هیچ دردی نمی‌خورد. تلاوتی که استاد کامل یوسف البهتیمی از سوره فصلت انجام داد به‌ نحوی است که گویا اصلاً روی کره زمین انجام نشده است و قسم می‌خورم در برخی تلاوت‌هایش بیست متر از زمین بالاتر رفته و در فضای آدم‌های اطرافش قرار نداشته است.

اگر توانستید در تلاوت‌های کامل یوسف یک قطعه پیدا کنید که بگویید احتمالاً این را برای رضایت مردم خوانده است، جایزه دارید. در خواندن عبدالفتاح، منشاوی و عبدالباسط این قطعه‌ها وجود دارد، اما در خواندن چند نفر این نمایشی خواندن را پیدا نکردم. یکی از آنها کامل یوسف است و در رأس آنها رفعت قرار دارد. حتی حصان همین‌طور است و با این همه بالا و پایین کردن‌هایی که دارد، احساس می‌کنید که حصان فقط برای خودش قرآن می‌خواند و گویی حتی یک مستمع هم نداشت که آن یک نفر بخواهد روی حصان اثر بگذارد و او را به دنبال خودش بکشاند. حصان می‌گفت که من این هستم و هرکسی دوست دارد گوش کند و به‌ قدری بزرگ بود که هزاران نفر را راضی می‌کرد، اما برای خودش می‌خواند.

ایکنا- به‌ نظرم تحلیل شما از روند تلاوت قرآن و معنویت‌زدایی از این هنر بسیار قابل‌تأمل است. همچنین شبکه‌های اجتماعی به این مورد دامن زده‌اند.

ابوالقاسمی: فراوانی قطعات عادی که دقیقه به دقیقه و بدون برنامه تولید می‌شود، به‌قدری فضا را شلوغ کرده که یک نفر صد سال دیگر هم ممکن است به رفعت نرسد. اگر یک اتاق خالی باشد که در آن پنج توپ قرار داشته باشند، شما بلافاصله آن توپ اصلی را پیدا می‌کنید، اما اگر اتاق شلوغ شود نمی‌توانید توپ اصلی را به‌راحتی پیدا کنید. در تلاوت هم چنین است و محیط بسیار شلوغ شده و آدرس‌های غلط بسیاری داده شده است.

چند سال قبل ناراحتی من از یکی از سازمان‌ها این بود که به خاطر تعداد فالوئرهای یکی از قاریان اهل تانزانیا او را دعوت کرده بودند. اما این دعوت چه وجهی دارد؟ مگر فالوئر جمع کردن کاری دارد؟ هرکسی می‌تواند این کار را بکند و اگر شما یک کار غیرعادی در جامعه انجام بدهید، همه به دنبال شما راه می‌افتند؛ بنابراین این معیار برای دعوت از یک قاری اصلاً صحیح نیست. وقتی این قاری به ایران آمد و فضای قاریان ما را دید، کم آورد و می‌گفت که فکر نمی‌کردم ایران این‌طور باشد. ما این همه قاری خوب داریم، اما از آنها استفاده نشد و به سراغ قاریان اینستاگرامی رفته‌ایم؛ حال آنکه فالوئر نمی‌تواند معیار باشد.

هنوز در دنیا اعتماد مردم به رادیو خیلی بیشتر از تلویزیون است؛ چون می‌گویند کار تلویزیون و کلیپ‌های تصویری ایجاد جاذبه است و لازمه جاذبه ایجاد کردن هم اندکی اغراق یا تکلف در آن موضوع است. فضای مجازی هم همین‌طور است و وقتی که فضای مجازی شلوغ شود مانند همان اتاقی می‌شود که در آن توپ‌های رنگی بسیاری وجود دارد که هیچ‌کس نمی‌تواند آن توپ اصلی را پیدا کند. شاید من سه سال قبل حرفم را بد گفتم یا به‌ نحوی گفتم که به یک نفر برخورد، اما منظور من طیف کسانی بود که به این صورت قرآن می‌خواندند.

بنابراین می‌خواهم بگویم در تلاوت قرآن باید روحانیتی وجود داشته باشد که در تلاوت‌های رفعت به خوبی قابل لمس است و مردم آن زمان هم این‌طور بودند. برای نمونه در روضه‌های قدیم وقتی اسم امام حسین(ع) می‌آمد، همه گریه می‌کردند و متأثر می‌شدند و نیازی نبود که جزئیات توضیح داده شود. می‌گویند در زمان قدیم عالمی به منبر رفت و گفت که ای مردم، امام حسین(ع) را کشتند و بعد پایین آمد. روضه همین مطلب است نه‌ اینکه نحوه کشتن مطرح شود. جامعه‌ای دیده بودند که پیامبر(ص) دست امام حسین‌(ع) را می‌گرفت و به مسجد می‌آورد و ایشان را دوست داشت، اما این شخص را هم کشتند. این روضه است که چطور می‌شود جامعه‌ای که تا این حد واقعیت‌ها را دیده است، باز حواسش پرت شود و فرزند پیامبر(ص) را به عنوان یک خارجی بکشند.

من پنجاه سال قبل را خوب به خاطر دارم که پنج سالم بود و نمی‌توانستم از پله بالا بروم. هیئتی که ما می‌رفتیم چلوکبابی بود. صاحب این مغازه در دهه محرم تعطیل و آنجا را تبدیل به هیئت می‌کرد. مغازه پله‌هایی با شیب تندی داشت و من با دستم از پله‌ها بالا می‌رفتم. هنوز چهره آن سخنران را در ذهن دارم. آن زمان نوع سخنرانی‌ها به دلیل نوع آدم‌هایی که به منبر می‌رفتند و اهل منبر بودند، پُرمغز بود و این به معنای تأثیر مخاطب روی سخنران و خطیب و قاری و مداح است. وقتی که این انتظارات تغییر کرد و توقع مردم، نفس بلند شنیدن از قاری شد، قاری هم مجبور شد که به اغراق و تکلف بیفتد و کسی دنبال رفعت نرفت.

بارها پیش آمده که در زمان پخش تلاوت استاد عبدالفتاح شعشاعی اهل موسیقی به من زنگ زده‌اند و از من پرسیده‌اند این قاری کیست و به من گفته‌اند چرا این قاری این‌طور می‌خواند. یکبار یکی از دوستان تماس گرفت و با تعجب و هیجان پرسید این قاری کیست؟ من به شدت تحت تأثیر آهنگ‌هایی هستم که این قاری اجرا می‌کند. حال تصور کنید این تلاوت برای آدم‌های معمولی پخش شود. مخاطبان تلاوت‌ها، سخنرانی‌ها و مداحی‌ها متفاوت شده‌اند و یک نوع تفاوت کم‌کم ایجاد شده است.

جلسات در ایام گذشته به این صورت برگزار می‌شد که یک ساعت قرآن خوانده می‌شد، یک ساعت به سخنرانی اختصاص داشت، حداکثر پنج دقیقه روضه می‌خواندند و نیم‌ساعت هم سینه‌زنی می‌کردند، در حالی که امروزه چهار ساعت مراسم سینه‌زنی است، سخنرانی تبدیل به چهل دقیقه شده و قرائت هم تقریباً حذف شده است.

دلیلش این است که ذائقه مستمع و هیئتی به سمتی آمده که سینه بزند تا حس خوشی به او دست بدهد. البته نمی‌خواهیم بگوییم خوب است یا بد اما مسئله این‌طور است و در تلاوت هم همین رویه جریان دارد. مثلاً یک قاری وقتی داشته می‌خوانده، تحریری زده و مردم هم استقبال کرده‌اند و برای خود قاری هم این کار جذابیت یافته و اندک‌اندک فرم تلاوت از حالت معنوی و معنامحوری خارج شده و به سمت صوت‌محوری و هنرها و تکنیک‌های صوتی انتقال یافته است.

ایکنا- اگر بخواهیم بگوییم تلاوت قرآن از یک هنر مقدس به یک امر عرفی استحاله شده است شاید کمی اغراق‌آمیز باشد، اما شاید هم چنین باشد.

ابوالقاسمی: بله همین‌طور است.

ایکنا- آقای نصیری، یکی از دلایلی که در ایران به رفعت پرداخته نمی‌شود همین مواردی است که استاد ابوالقاسمی به آن اشاره کردند. فکر می‌کنید چه دلایل دیگری مؤثر است؟ آیا سختی تلاوت‌های رفعت هم می‌تواند یکی از دلایل باشد؟ البته در زمانه ما همه چیز اصطلاحاً فست‌فودی شده و حتی سواد آدم‌ها هم به سمتی رفته که معمولاً از کانال‌های تلگرامی و ... فکت علمی می‌آورند. آیا می‌توانیم بگوییم چون حوصله افراد کم شده است و می‌خواهند زود مسیر تلاوت را طی کنند به سمت رفعت نمی‌روند؟

نصیری: قطعاً همین‌طور است. من به تجربه شخصی‌ام در تقلید از رفعت اشاره می‌کنم. حدوداً 10 سال قبل تلاوت‌ها را به صورت نوار کاست در اختیار داشتیم. سوره کهف استاد رفعت را برای نخستین بار شنیدم. اواخر تلاوت برای من گُنگ بود و متوجه نمی‌شدم که الان به کدام فضاها می‌رود و خیلی هم از مقام‌های مرکب اطلاعی نداشتم و شاید بتوان گفت که مهم‌ترین دلیلش این بود که تلاوت رفعت به شدت فنی و پیچیده است. بنابراین یکی از دلایل عدم اقبال به رفعت فنی بودن تلاوت‌های رفعت است و دیگر اینکه قاریان امروزی، برعکس ما که خیلی به تقلید کردن مقید بودیم، اینطور نیستند؛ یعنی خیلی از آن استقبال نمی‌کنند.

برای نمونه ما قاری بین‌المللی داریم که مجموعاً پنج تلاوت هم تقلید نکرده است؛ یعنی یکسری چیزها را شنیده و آنها را با ذائقه شخصی خود جمع‌وجور و تبدیل به تلاوت کرده است و همیشه یک تلاوت کلیشه‌ای و تکراری را ارائه می‌کند؛ یعنی همیشه یک تلاوت مشخص از این قاری می‌شنویم.

تصور کنید یک نفر می‌خواهد تکواندوکار شود. ابتدا باید نزد استاد حاضر شود تا از ابتدایی‌ترین حرکات به ایشان آموزش داده شود و وقتی کم‌کم پیشرفت کرد، خودش شاید بتواند بارقه‌هایی از استعداد را داشته باشد و یکسری حرکات هم به اسمش ثبت شود، اما هیچ‌کس با نگاه کردن فیلم تکواندوکار نمی‌شود. در تلاوت هم همین است و تا شخص به درستی تقلید نکند، قاری نمی‌شود.

ایکنا- امروزه تلاوت‌های محمد رفعت به مثابه یک میراث گران‌بها محسوب می‌شود. فکر می‌کنید چطور می‌توان این میراث را بازخوانی و احیا کرد؟ آیا باید اساتید در جلسات به رفعت بیشتر بپردازند یا کارهای دیگری انجام شود؟

نصیری: سیاست کلی تلاوت کشور ما این است که مسابقات قرآنی وجود دارد که اگر کسی می‌خواهد مطرح و دیده شود، باید در مسابقات شرکت کند و رتبه بیاورد. یکی از آفت‌های عدم التفات ما به رفعت همین مسابقات قرآن است؛ یعنی آیین‌نامه می‌آید و شخص را محدود می‌کند و به او می‌گوید باید یک قطعه هفت خطی را بخواند و چینشی دارد که سریعاً باید به پرده‌های بالا برود، در حالی که 10 دقیقه‌های ابتدایی تلاوت‌های رفعت در پرده‌های پایین اجرا شده است؛ یعنی مانند موج‌سواری می‌ماند و کم‌کم اوج می‌گیرد و به پرده‌های بالا می‌رود، اما یک قاری در مسابقات باید در هفت خط تمام هنرش را اجرا کند و این یکی از معضلات جدی است.

یکی از کارهایی که اساتید می‌توانند انجام دهند، معرفی رفعت و تلاوت‌های او در جلسات قرآن است. البته گاهی از آنجا که این اساتید رفعت را نمی‌شناسند و او را نشنیده‌اند، در برابر رفعت موضع منفی دارند و به او اقبالی نمی‌کنند و مثلاً تا اسم رفعت یا عبدالفتاح می‌آید، سریعاً این قاریان را نفی می‌کنند.

ابوالقاسمی: مهم‌ترین دلیلش این است که این افراد اصلاً عبدالفتاح را نشنیده‌اند.

نصیری: بله، خیلی از این اساتید نشنیده‌اند؛ همانطور که رفعت را نشنیده‌اند و درک نکرده‌اند. راهکارش این است که بیاییم و تلاوت‌های رفعت را ساده‌سازی کنیم؛ مثلاً سوره کهف رفعت خیلی پیچیده است و می‌توانیم از سوره‌هایی که خیلی ساده خوانده یا استودیویی است استفاده کنیم و اندک‌اندک این را به ذائقه نوآموزان معرفی کنیم. افزون‌ بر این‌، ترویج معنویت اهمیت دارد. باید تلاوت را از حالت مادی‌اش خارج کنیم و تلاوت باید تبدیل به ارزش شود و موضوعیت پیدا کند.

ایکنا- محور بعدی گفت‌وگو درباره قاریانی است که از رفعت تأثیر پذیرفته‌اند. پیش از آغاز گفت‌وگو از شعیشع نام بردید. چطور یک قاری در حد شعیشع از رفعت تقلید می‌کند و کپی رفعت می‌خواند، به قدری که مصری‌ها تقلید را جدی می‌گیرند. ما در کشورمان این مقوله را جدی نمی‌گیریم؟ آیا این هم برمی‌گردد به ریل‌گذاری غلطی که در تلاوت داریم؟

نصیری: بله، می‌توان گفت همین قضیه است. در مصر مراسمی هست که همه جمع می‌شوند و رفعت می‌خوانند و نام این مجالس «لیالی رفعتیه» است؛ یعنی خیلی برای این مسئله ارزش قائل هستند.

ابوالقاسمی: در همین راستا من به سازمان اوقاف پیشنهاد کردم و گفتم مسابقات را به‌نحوی برگزار کنید که موجب رشد قاریان شود. در حال حاضر مسابقات ما جنبه رشد و ارتقا ندارد. اگر بناست که از این مسابقات یک نفر برای مسابقات مالزی برگزیده شود، این کار را راحت‌تر هم می‌توان انجام داد، اما باید به فکر ارتقا و رشد قاریان بود. پیشنهاد دادم که مسابقات تقلیدی رفعت‌خوانی را برگزار کنند.

یکی از دلایلی که به رفعت اقبال نشان داده نمی‌شود این است که رفعت شنیده نشده است. مانند بچه‌ای که تا طعم چلوکباب را نچشد، چیپس و پفک را ترجیح می‌دهد، اما اگر به‌زور هم به او کباب بدهید، شاید یکبار مزه‌مزه کند و بفهمد که داستان از چه قرار است.

من دیده‌ام که در شهرستانی در تهران استادی که خودش به رفعت ارادت داشته، بچه‌های کوچک جلسه‌اش را به رفعت خواندن تشویق کرده و نتیجه هم گرفته است. ضمن اینکه تقلید از برخی آدم‌ها ممکن است آدم را کوچک کند، اما تقلید از برخی‌ها اینگونه نیست؛ مثلاً ممکن است که به خیلی از آدم‌ها نتوانیم بگوییم به شما ارادت دارم، اما حاج قاسم سلیمانی را تصور کنید و اگر برای این آدم گریه هم کنیم اشکالی ندارد و چیزی از ما کم نمی‌شود و خیلی از آدم‌ها پس از شهادتش به خیابان‌ها آمدند و این افراد احساس می‌کردند که با آمدن به خیابان به دلیل شهادت سردار سلیمانی چیزی از آنها کم نمی‌شود، اما این کار را برای خیلی از افراد نمی‌کنند. رفعت جایگاهی دارد که اگر من هم که مثلاً ادعای استادی می‌کنم و چندین شاگرد دارم از او تقلید کنم، چیزی از من کم نمی‌شود، اما اگر از فلان قاری مصری تقلید کنم، چندان جالب نخواهد بود.

به ایکنا پیشنهاد می‌کنم که مسابقه تقلیدی از رفعت را برگزار کند. البته نیازی نیست که تمام یک تلاوت تقلید شود، بلکه می‌توانید مثلاً 10 دقیقه اول تلاوت را ملاک قرار دهید. بچه‌هایی که یکبار خواندن رفعت را مزه‌مزه کنند باورشان می‌شود که اگر تلاوت مجلسی هم می‌خواهند، باید به سراغ رفعت بروند. من این را تجربه کرده‌ام. یکبار به یکی از قاریان گفتم فلان تلاوت رفعت را حفظ کن و بدون اینکه به کسی بگویی در جلسات شهرتان بخوان. این کار را انجام داد و از بازخوردهای بسیار مثبت تلاوت‌هایش برای من تعریف کرد.

بنابراین خیلی‌ها تجربه نکرده‌اند و به همین دلیل به رفعت نزدیک نمی‌شوند. مانند خیلی از کسانی که می‌گویند شعشاعی خوب نمی‌خواند، زیرا اصلاً نشنیده‌اند. کسی از این تلاوت‌ها استقبال می‌کند که آشنایی داشته باشد. شما به شرطی می‌توانید از آثار شهید مطهری بهره ببرید که زمانه شهید مطهری را درک کرده باشید. تلاوت هم همین است و به ایکنا پیشنهاد می‌کنم افزون‌براینکه این گفت‌وگو می‌تواند بسیار مؤثر باشد و جامعه را به سمت شنیدن تلاوت‌های رفعت بکشاند، مسابقه مجازی رفعت‌خوانی را برگزار کند که می‌تواند نقش مثبتی داشته باشد. فکر می‌کنم وقتی که بی‌سوادترین افراد صدای شبیه کمانچه رفعت را می‌شنوند متأثر می‌شوند.

استاد رفعت نبوغی در پردازش صوتی داشت که از صدای خودش یک صدای محزونی مانند کمانچه خارج می‌کرد و اینکه صدایش را به سرش می‌انداخت، برای گرفتن همان حس بود. این رنگ‌آمیزی اتفاقی نیست و یک نبوغ پشت آن وجود دارد که محزون‌ترین فرم صدا را ایجاد می‌کرد.

همچنین برخی‌ تصور می‌کنند که نمی‌توانند با رفعت‌خوانی در مسابقات موفق شوند، اما آقای نصیری موفق شد. این خیلی مهم است که فکر نکنید اگر رفعت خواندید، نمی‌توانید موفق شوید. منشاوی هم همین حکم را داشت و ما دیدیم منشاوی‌خوان‌ها هم رتبه آوردند. پس مانعی نیست و توصیه می‌کنیم از رفعت تقلید کنید.

ایکنا- در مورد تقلید از رفعت اگر سخنی هست بفرمایید.

نصیری: یکی از عزیزانی که در این مسیر خیلی به من کمک کردند استاد ابوالقاسمی بودند. یادم هست که در اولین جلسه‌ای که نزد ایشان رفعت خواندم، ایشان تشویق کردند و مُصر بودند که رفعت را دنبال کنم و به من گفتند که اگر به غیر از رفعت بخوانم، کلاس تلاوتم دو تا سه پله پایین می‌آید. این حرف خیلی به انگیزه من افزود. از قبل با رفعت ارتباط داشتم و چند نوار هم از او تقلید کرده بودم. البته سخت بود، اما شاید نخستین تلاوتش چنین بود و بعد کار ساده‌تر شد. وقتی قاری با حال‌وهوای تلاوت رفعت آشنا می‌شود ارتباط می‌گیرد و پیچیدگی‌ها هم برایش آشنا می‌شود و آنها را می‌فهمد.

در مسابقات هم اخیراً داوران نگاه ویژه‌ای به قدما مانند رفعت و شعشاعی دارند و کسانی که بتوانند به سبک آنها بخوانند حتماً موفق می‌شوند و بنده هم نمی‌توانم بگویم خیلی در این زمینه موفق بوده‌ام، اما در حد استعدادم سعی کرده‌ام که از تلاوت‌های رفعت استفاده کنم.

ابوالقاسمی: اگر روزی قرار باشد لیالی رفعتیه را در مصر برگزار کنند، باید آقای نصیری را دعوت کنند تا بخواند و مشخص شود که یک ایرانی هم می‌تواند رفعت را به زیبایی بخواند.

ایکنا- جریان لیالی رفعتیه هم جالب است و شاید بتوانیم در ایران برای قدمای تلاوت این کار را انجام دهیم. برای نمونه می‌توان همین قاریانی را که رهبر انقلاب نسبت به آنها توصیه می‌کنند مد نظر قرار داد.

ابوالقاسمی: چندین سال است که رهبری روی عبدالفتاح تأکید می‌کنند و باز هم اقبالی نمی‌شود. شما می‌توانید اقدام کنید و در این زمینه با مسابقه تقلیدخوانی از رفعت آغاز کنید و ببینید که بازخوردش چه می‌شود. مطمئن باشید که نسل جوان از شما به دلیل اینکه شما آنها را با رفعت آشنا کردید تشکر خواهد کرد. باید راهکارهای تشویقی داشته باشیم تا بچه‌ها مجبور شوند و به خاطر جایزه مسابقه به این سمت بیایند و یکبار هم که شده رفعت بخوانند و خودشان را در دنیای رفعت حس کنند. اگر اینطور شود، قطعاً از رفعت پیروی می‌کنند.

آقای نصیری قاری خوبی است و اگر می‌خواست غیر از رفعت بخواند، به شخصیتش نمی‌خورد؛ چون یک شخصیت آرام و دوست‌داشتنی دارد و اهل تظاهر نیست و نمی‌تواند تحریرهای ظاهری و گول‌زننده اجرا کند، اما وقتی به ایشان توصیه کردم که رفعت بخواند، کاملاً با فرم تلاوت رفعت تطبیق روحی و روانی داشت. به همین دلیل موفق هم شد.

ایکنا- اگر نکته‌ای باقی مانده بفرمایید.

ابوالقاسمی: از آقای نصیری می‌خواهم بپرسم آیا انتهای صدای رفعت را کشف کرده‌اند؟

نصیری: خیر اما طبق گفته‌های کارشناسان فکر می‌کنم ایشان تا سه اُکتاو هم صدا داشته است.

ابوالقاسمی: این هم نکته جالبی است که شما نمی‌توانید بگویید اینجا نقطه پایانی صدای رفعت است. مادری که بچه‌اش در آتش بیفتد، قدرت زیادی پیدا می‌کند و بچه را نجات می‌دهد و رفعت هم همین‌طور است و وقتی می‌خواند، نمی‌دانست کجا می‌رود و پرده‌هایی را خوانده که اگر به او می‌گفتند این پرده‌ها را بخوان، در حالت عادی نمی‌توانست بخواند. آن حس و حال است که رفعت را می‌کشد و می‌برد. من سال‌ها رفعت گوش می‌دادم و می‌دیدم هرچه بالاتر می‌رود، باز بالاتر هم دارد. این به معنای غلبه قدرت روحی قاری بر قدرت جسمی اوست.

نصیری: کارهایی که رسانه می‌تواند انجام دهد شناساندن قاریانی نظیر رفعت به مردم است. هرچقدر رفعت و قاریان در این سطح بیشتر معرفی شوند و تلاوت‌هایشان از صداوسیما پخش شود، به نفع جریان تلاوت است.

گفت‌وگو از مرتضی اوحدی

انتهای پیام
captcha