کد خبر: 4060779
تاریخ انتشار : ۰۹ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۲۸
هادی خانیکی:

اسلامی ندوشن و گفت‌وگو بر سر چهارراه فرهنگ‌ها

هادی خانیکی، استاد ارتباطات و رسانه، تاکید کرد: اسلامی ندوشن متفکری بود که به اخلاق اهمیت فراوانی می‌داد و همیشه می‌گفت از نوشتن بیش از یک هدف نداشتم و آن اینکه حق انسانیت خود را ادا کنم.

هادی خانیکیبه گزارش ایکنا، هادی خانیکی، استاد ارتباطات و رسانه، در پیامی به مناسبت مراسم بزرگداشت محمدعلی اسلامی ندوشن، نویسنده و مترجم ایرانی که در خانه اندیشمندان علوم اسلامی برگزار شد، تاکید کرد: اسلامی ندوشن متفکری بود که به اخلاق اهمیت فراوانی می‌داد و همیشه می‌گفت از نوشتن بیش از یک هدف نداشتم و آن اینکه حق انسانیت خود را ادا کنم.

متن این پیام به شرح زیر است:

برای انجام چهارمین دوره شیمی درمانی در بیمارستانم، اما دوستان از من خواسته‌بودند برای نکوداشت استاد فقید ایران‌دوست و ایران‌شناس سخنی بگویم که نه دانسته‌های من در تراز فرهیختگان سخنور است و نه محدودیت‌های بیماری و درمان اجازه‌ی حضور می‌دهند. به ناچار از تجربه‌ام در نزدیکی و برخورداری از فضل آن بزرگ نوشته‌ای کوتاه تقدیم می‌کنم.


ساختار فکر و اندیشه زنده‌یاد دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن نمونه‌ی بارز یک ساختار گفت‌وگویی بود چنانکه خودش نیز آن را موهبتی می‌دانست که با دو فرهنگ سر و کار داشت. یکی فرهنگِ بومیِ ایران و دیگری فرهنگِ دنیای غرب، و می‌گفت: «زندگیِ من بر سر یک چهارراه خیمه زد: قدیم و جدید و شرق و غرب.» او نویسنده و متفکری بود که بدون تعصب و پیش‌داوری در عرصه فرهنگ قلم می‌زد و هم به فرهنگ و تمدن کهنسال ایران و هم به فرهنگ و تمدن غرب توجه داشت و اهل نفی یا پذیرش تام و تمام یک فرهنگ و تمدن نبود. او همواره دست به انتخاب می‌زد و آنچه را با عقلانیت و اخلاق سازگار می‌دید مورد توجه قرار می‌داد. هرچند به ادبیات ایران عشق می‌ورزید و در شناساندن آن به نسل جوان کوشش‌های کم‌نظیری انجام داد، از شارل بودلر، لانگ فلو، ژاک پره‌ور و... هم اشعاری به فارسی ترجمه کرد که از بهترین ترجمه‌های شعر جهان در ایران هستند. همچنین اگر به شخصیت‌های مورد علاقه‌اش بنگریم، با نامدارانی مانند شکسپیر، تولستوی، جواهر لعل نهرو، مولانا جلال‌الدین، فردوسی، حافظ و... مواجه می‌شویم که نشان‌دهنده عمق نگاه او به فرهنگ جهانی است. اسلامی ندوشن، متفکری بود که به اخلاق و انسانیت اهمیت فراوانی می‌داد و همیشه می‌گفت که از نوشتن بیش از یک هدف نداشتم، و آن این بود که حقّ انسانیّتِ خودم را ادا کنم. به یاد دارم که در اردیبهشت ۱۳۸۷ و در موسسه بین‌المللی گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها میزبان مراسمی برای فردوسی بودیم که سخنران اصلی آن دکتر اسلامی ندوشن بود. او در پاسخ به این پرسش که اگر شاهنامه نبود ایران چه می‌شد؟ اظهار داشت؛ واقعیت این است که ایران حافظه تاریخی‌اش را از دست می‌داد زیرا لازم بود گذشته به یاد بماند و شاهنامه بود که چنین امری را محقق کرد. اسلامی ندوشن نیز خود در همین مسیر قدم برمی‌داشت و اکثر مقالات و کتاب‌هایش بر دو محور فرهنگ و ایران بود. او چنانکه خود تاکید داشت، کامیاب زیست، نه اینکه خوش زندگی کرده باشد که به قول خودش در دوران دلهره‌انگیزی زیسته بود اما پربار زیست «تا حدّی شبیه به آن گیاه نوکِ تپّه که باد آن را در هم شکست، ولی در عوض هر دو سوی تپه را دید.» وی پیش‌تر در این باره به زیبایی نوشته‌بود: «این تمثیل را که از یک نویسنده‌ی روسی است، زمانی که در لنینگراد بودم، دوستی برای من حکایت کرد (و خود محلّ حکایت هم معنی‌دار است) که گیاهی بر نوک تپه روئيد و بلند شد، ولی باد زد و کمرش را شکست و او گفت: ارزش داشت که در هم شکسته شوم، ولی آن سوی تپه را نیز ببینم.»

یادش گرامی و روانش شاد.

هادی خانیکی، بیمارستان پارس، ۸ خرداد ۱۴۰۱

 

انتهای پیام
captcha