نازنین اسلامی، دانشآموخته دکتری تخصصی معماری و مدرس دانشگاه در گفتوگو با ایکنا از گیلان به مبحث سبک معماری ایرانی _ اسلامی و عوامل تاثیرگذار بر آن پرداخت و اظهار کرد: معماری پدیدهای متکی بر اندیشه و آمیزهای از عواطف، احساسات و دانش فنی است و شناخت این پدیده در ادوار مختلف با دستیابی به کنه اندیشه و حد دانش فنی آن دوران از طریق بررسی موارد ثبتشده چون متون، آثار ساختهشده و غیره میسر خواهد بود.
وی ادامه داد: در مسیر تاریخی تمدن ایران، ظهور اسلام بهعنوان مهمترین رویداد تاریخی ایران است. ارزیابی و بررسی معماری اروپا، آمریکا و ... بهویژه در ممالکی که رشد و پیشرفت آنها از یک تداوم طبیعی و تدریجی برخوردار بوده است، کار مشکلی نیست ولی اگر خواسته شود همین سیستم فکری در مورد معماری گذشته ایران مورد بررسی قرار گیرد، بارز است که مجموعه تحولات معماری در ایران علاوه بر اینکه تحت تسلط شرایط اقلیمی خاص این مناطق قرار داشته و صرف نظر از تاثیر عوامل اقتصادی، دو عامل سنتهای قدیمی و سیستم سیاسی حاکم بر زمان و جریانات فکری، در بهوجودآوردن معماری معاصر این منطقه به شدت تاثیرگذار بودهاند.
مدرس دانشگاه علمیکاربردی و دانشگاه آزاد بندرانزلی معماری مساجد کهن را مدنظر قرار داد و تصریح کرد: یکی از جنبههای ارجمند روان آدمی نیایش است. نیایش به معنای طلب و درخواست از ذات بینیاز و از وجوه تمایز آدمی با دیگر جانداران است. در میان اندامهای درونی هر شهر و روستا، نیایشگاه همیشه جایگاه ویژه خود را داشته و از اندامهای دیگر چشمگیرتر است. نیایشگاهها برترین نوع معماری بشر در طول تاریخ بودهاند که بر اساس معیارها و مفاهیم جهان خلقت ساخته شده و تجلیگاه تفکرات و احساسات ناب انسانی بودهاند که در آن به اصلیترین نیازهای معنوی انسان پرداخته شده است.
اسلامی خاطرنشان کرد: نیایشگاههای پیش از اسلام اگرچه همچون مسجد جایگاه عبادی را در جامعه بهعهده داشتند، ولی با مقایسه مسجد پیامبر و نیایشگاههای پیش از اسلام، به تفاوت دیدگاه و در نتیجه عملکرد این دو پی میبریم. در دوران آغازین و صدر اسلام به علت جمعیت روزافزون مسلمانان و نیاز شدید به مکانی ویژه برای نیایش در سرزمینهای تازه مسلمان شده، از ساختمانهای موجود به عنوان مسجد بهرهگیری میشد. در صدر اسلام نیز مسجد بهعنوان اولین و مهمترین نهاد اجتماعی دارای وظایف و کارکردهای چندی بود، به گونهای که افزون بر مهمترین کارکرد آن عبادت، فعالیتهای آموزشی، نظامی و سیاسی نیز در آن جریان داشت.
این دانشآموخته دکتری تخصصی معماری با اشاره به اینکه نبیاکرم(ص) با تاسیس اولین مسجد در مدینه، در واقع جامعه اسلامی را در مدینه بنیانگذاری کرد، اذعان کرد: مسجد پیامبر نهتنها مرکز عبادی، سیاسی مدینه در آن زمان به شمار میآمد، بلکه محور تمام فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی مردم نیز قرار گرفته بود. مسجد در شکل نهایی خود در میان جامعه مسلمین و در تمدن اسلامی، مناسبترین فضا برای خودسازی و جامعهسازی و سیر همه انسانها از زندگی مادی و طبیعی به زندگی معقول و ملکوتی در پرتو هدایت و رهبری انسان کامل یا انسان افضل میباشد.
وی مسجد را معلول تعریف عبادت در اسلام و فراتر از زمان و مکان دانست و ادامه داد: مولفههای معماری مساجد در دوران اسلامی را در سه دسته میتوان طبقه بندی کرد شامل ۱_مولفههای کالبدی نظیر سلسله مراتب، محورگرایی، تناسبات، تاکید بر داخل، انطباق محیطی، مکمل بودن، نوآوری در فنون، و شاخصبودن در عین سادگی، ۲_مولفههای معنایی نظیر نمادگرایی تجریدی، جایگاه نور و بینش نمادین و ۳_مولفههای عملکردی نظیر قضاوت و دادرسی، آموزش و تحصیل، نظم فضایی مثبت، تعامل با همجواری هاو مشارکت اجتماعی.
این دانشآموخته دکتری تخصصی معماری با بیان اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی میتوان دو گرایش کلان را در حوزه معماری بناهایی با کارکرد فرهنگی، مذهبی نظیر مساجد تبیین نمود، ابراز کرد: احیای عینبهعین معماری سنتی ایران که عمدتا در حیطه ساخت ابنیه و فضاهای مذهبی شکل گرفت و از نمونههای شاخص این گرایش میتوان به حرم امام خمینی در سال 1368 ه.ش به طراحی محمد تهرانی و مسجد دانشگاه شریف در سال 1378 ه.ش به طراحی مهدی حجت اشاره نمود. در این زمینه دو گرایش وجود دارد یکی تکرار عینبهعین فرمهای ایرانی با اقتباس از مفاهیم ایرانی در ارتباط با عملکرد بنا(مسجد دانشگاه شریف) و دیگری تکرار عینبهعین فرمهای ایرانی بدون اهمیت به عملکرد بنا(فرهنگستان خاوران).
این مدرس دانشگاه عنوان کرد: در شرایط حاضر نگریستن از دریچهای کوچک به معماری مسجد، صرفا به اتکای جابهجایی یا بازی با چند عنصر حجمی و تزئینی به طور موردی و مقطعی، بزرگترین آفت طراحی مسجد و سیاست معماری آن در حال و آینده است. متاسفانه غفلت از ضروریات، امروزه در طراحی مسجد بهصورت گرایشی مزمن درآمده است که به معنای مصداقگرایی افراطی بوده که همان توجه به مصداقی خاص و سرهمبندی چند عنصر و کالبد شناخته شده است. با ورود به هزاره سوم و دوران پیشرفتهای سریع فناوری، مکانهای کالبدی و فضاهای معماریِ گذشته ازجمله مساجد در این دوران با چالشهای جدی و درعینحال چشماندازهای جدیدی روبهرو شده است.
اسلامی تصریح کرد: معماری ایران در دوران بعد از انقلاب اسلامی نیز شامل طیف وسیعی از گرایشها و جنبشهای هنری میشود که در آن گروهی از معماران سعی در سوقدادن معماری ایران به سوی هویتی آزاد دارند و گروهی دیگر در راستای میراث فرهنگی و «معماری خودی» گام برمیدارند. اما میتوان اینگونه اذعان کرد که بسیاری از کشورهایی که ریشه تاریخی، فرهنگی و هویتی مشترک با کشور ایران دارند مانند ازبکستان، راهحل را در بازیابی و بازآفرینی مجدد ریشههای هویتی، تاریخی و فرهنگی خود در دوران اسلامی میدانند و سعی در بازیابی ریشههای تاریخی و هویتی خود دارند.
وی افزود: بدین ترتیب جامعه اسلامی ایران نیز میتواند با درنگ، دقت و موشکافى بیشتر در بازیابی، بازآفرینی و بهکارگیری مجدد ریشههای هویتی و اسلامی خود، این معمارى را بیش از دیگر معماریها متمایز نماید و ارزشهای معماری خود را که همواره پاسخگوی هوشمندانه به اقلیم، فرهنگ و تاریخ خود بوده و یا با استفاده مناسب از مصالح و فناوریهای خاص منحصر به فرد نموده، بیش از پیش برای جهانیان متمایز نماید.
این دانشآموخته دکتری تخصصی معماری با اشاره به رساله دکتری خود، محدوده جغرافیایى معمارى اسلامى ایران را متاثر از فرهنگ ایران و نه در مرزهاى سیاسى آن دانست و بیان کرد: این محدوده جغرافیایی قلمرو وسیعى است که از یک سو به کوههاى دربند در غرب دریاى خزر و از سمت مقابل به رود سند در پاکستان امروزى و از دیگر سو، به بینالنهرین در عراق و از جهت دیگر تا ماوراءالنهر کشیده شده است .البته قلمرو نفوذ فرهنگ ایران از این محدوده نیز درمیگذرد و در معماری سرزمینهای دورتر نیز میتوان تأثیرات این معمارى را دنبال کرد. علیرغم تغییرات و دگرگونیهای مکرر، این معمارى همواره حرکتى پیوسته و روبهجلو داشته و فعالیت مداوم و نوآوریهای چشمگیر در دامنه آن هیچگاه متوقف نشده است.
وی با اشاره به گستردگی جغرافیایی و فرهنگی ایران که بسیاری از قلمروهای آسیای مرکزی(کشورهای ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان کنونی) تابع این حکومت مرکزی بودند، اذعان کرد: اما در اواخر دوره قاجار تحولاتی به وقوع پیوست که باعث جدایی همیشگی این مناطق از قلمرو ایران شده و تسخیر مناطقی توسط روسها موجب شد آنان به سرعت در حیات فرهنگی بومی منطقه آسیای میانه تأثیر گذاشتند و فرهنگ روسی در این مناطق ریشه دواند اما پس از استقلال هریک از جمهوریهای ازبکستان، ترکمنستان، تاجیکستان و قرقیزستان، چشماندازهای معماری در این کشورها تغییرات اساسی داشته است.
اسلامی خاطرنشان کرد: بدینترتیب دستیابی به ریشههای تاریخی و فرهنگی و بازگشت به گفتمانهای هویتی در ازبکستان نقش پررنگتری بهخودگرفت تا آنکه پس از استقلال ازبکستان، این تحولات در همه زمینهها از جمله معماری و تزیینات بهکارگرفتهشده در بناهای ساختهشده در دوران پس از استقلال قابل مشاهده است. پس از بررسی نمونه بناهای ساخته شده در ایران و ازبکستان در دوره معاصرنتایج به دست آمده چنین تبیین می شوند که مولفههای سبکشناسانه معماری در هر سه بعد عینی، عملکردی و کالبدی در دو کشور بهصورت مشابه تجلی یافتهاند اما ازبکستان تا کنون سعی در بازیابی ریشههای تاریخی و هویتی خود داشتهاست که نمونه بارز دستیابی به سبک ملیگرا را میتوان در تزئینات و طرحهای دوران اسلامی بهکارگرفتهشده در نمای ساختمانهای ساخته شده در این دوران مشاهده نمود.
وی افزود: بدین ترتیب میتوان اذعان کرد بر اساس مطالعات صورتگرفته تشابه کلی در جریانات بینالمللی و جریانات متقابل معماری در این ادوار در ایران و کشورهای آسیای میانه بهویژه ازبکستان وجود داشته است، اما به نظر میرسد در دهههای اخیر بهرهمندی از این ریشههای تاریخی و فرهنگی و الگوهای مشترک در معماری ایران در مقایسه با ازبکستان کمرنگ شده باشد و بیشک با درنگ، دقت و موشکافی بیشتر در راستای بازیابی و بازآفرینی مجدد این ریشههای تاریخی، فرهنگی و هویتی میتوان بسیاری به آنها افزود و این معماری را بیش از دیگر معماریها متمایز کرد و برای جامعه ایرانی- اسلامی به کار برد.
گفتنی است رساله دکتری وی با عنوان «بررسی تطبیقی جریانهای فکری تاثیرگذار بر شکلگیری معماری ایران و ازبکستان در دوره معاصر» موفق به کسب عنوان رساله دکتری برتر گروه هنر و معماری در نهمین جشنواره علمی، فناوری دانشگاه آزاد اسلامی(فرهیختگان_۱۴۰۱) شده است.
انتهای پیام