طیف‌شناسی کنشگران حجاب و نحوه تعامل با آنها
کد خبر: 4072937
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۵۰
یادداشت

طیف‌شناسی کنشگران حجاب و نحوه تعامل با آنها

ما در مسئله حجاب با گونه‌های مختلفی از نگرش‌ها مواجهیم که می‌توان آنها را در سه طیف دسته‌بندی کرد که عبارتند از: حجاب به عنوان امر دینی، حجاب به مثابه امر فرهنگی، حجاب به منزله کنش سیاسی.

اینکه موضوع حجاب بانوان که یکی از فروعات فقهی به شمار می‌آید و در سنت اسلامی به جهت بداهت موضوع چندان مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است و از ابتدای انقلاب اسلامی ایران و همزمان با شکل‌گیری تظاهرات 17 اسفندماه سال 57 به یکی از مهمترین چالش‌های نظام اسلامی بدل شد و در طی چهل و چهار سال گذشته راهکار راهگشایی برای حل این مسئله ارائه نشده است، معلول عواملی است که یکی از آنها عدم بررسی علمی این موضوع به عنوان ابژه‌ای اجتماعی و پافشاری بر راهکارهای منسوخ هیجانی و زودگذر در این حوزه است.

نویسنده این سطور دو گزاره را مفروض می‌گیرد و سپس به طیف‌بندی کنشگران حجاب می‌پردازد. گزاره نخست اینکه حجاب بانوان، غیر از استثنائاتی که در عبارات فقها بیان شده است امری شرعی و واجب به شمار می‌آید. گزاره دوم اینکه الزام قانونی به حجاب – نه اجبار به حجاب- امری عقلانی و مستحسن است و به گمان این حقیر، ظرفیت پذیرش این الزام، با توجه به صبغه فرهنگی جامعه ایران، در کشور وجود دارد.

پس از ذکر این مقدمه کوتاه، نکته‌ای که دال مرکزی این نوشتار را تشکیل می‌دهد این ادعاست که مخاطب‌شناسی کنشگران حجاب یکی از ضروریات اولیه برای بررسی مسئله است که متاسفانه در طی این چند دهه کمتر به آن توجه شده است و این امر می‌تواند آغازگر مطالعات حجاب و سیاست‌گزاری در این عرصه باشد. به عبارت دیگر ما در مسئله حجاب با گونه‌های مختلفی از نگرش‌ها مواجهیم که می‌توان آنها را در سه طیف دسته‌بندی کرد که عبارتند از: حجاب به عنوان امر دینی، حجاب به مثابه امر فرهنگی، حجاب به منزله کنش سیاسی.

حجاب به عنوان امر دینی

برای گروهی از کنشگران حجاب که به رعایت پوشش شرعی التزام دارند، حجاب امری دینی و در عداد سایر دستورات و قواعد شریعت است. از منظر این گروه، رعایت حجاب نوعی التزام به تکلیف شرعی است که برای آن ثواب اخروی منظور می‌شود. همین ادبیات در گفتمان حوزه‌های علمیه حاکم است و تمام مراجع در پاسخ به استفتائات حجاب، آن را دستور الهی و واجب شرعی دانسته‌اند. تنها اختلاف نظر موجود در این زمینه در بحث لزوم پوشاندن وجه و کفین (صورت و دست‌ها) است که عموم فقها پوشاندن آن را لازم نمی‌دانند ولی برخی از فقها که مشی احتیاطی دارند بر لزوم پوشاندن آن تاکید دارند. مسئله شایان ذکر دیگر در این زمینه لزوم رعایت حجاب برای زنان غیر مسلمان در جامعه اسلامی است که باز دیدگاه عمده فقها بر محور قاعده «الکفار مکلفون بالفروع» مبتنی است.

حجاب به مثابه امر فرهنگی و عرفی

گروه دوم کنشگران حجاب، حجاب را نه تابع دستورات شرع و به عنوان واجب شرعی، بلکه تابع عرف و فرهنگ موجود در جامعه می‌دانند. این گروه نوع پوشش خود را بر اساس عرف اجتماعی برمی‌گزینند و تحت تاثیر الزامات اجتماعی در این زمینه، از جمله قوانین موجود قرار دارند. به همین خاطر چه در زمان کشف حجاب رضاخانی و چه در زمان الزام حجاب انقلاب اسلامی در برابر اراده حاکمان انعطاف نشان دادند و با واقعیت موجود و عرف حاکم همراهی کردند. حجاب برای این گروه نه عاملی برای کسب رضایت الهی بلکه شرط حضور در جامعه مدنی است. الگوهای مد و فشن، پوشش سلبریتی‌ها و گروه‌های مرجع، ضوابط و هنجاری دینی و سنتی جامعه، نوع مسئولیت اجتماعی، تعریف و نوع نگاه به زن، موقعیت خانوادگی و ... برخی از عوامل تاثیرگذار بر این طیف برای تصمیم‌گیری در مورد نحوه پوشش است.

حجاب به مثابه امر سیاسی

گروه سوم کنشگران حجاب زنان و مردانی هستند که به حجاب به عنوان موضوعی سیاسی نگاه می‌کنند. کنشگران این گروه در دو دسته قرار می‌گیرند؛ دسته اول که عموما محافظه‌کار هستند و از بی‌حجابی به عنوان ابزاری برای نافرمانی مدنی استفاده می‌کنند. این گروه عزم کافی برای تقابل مستقیم با نظام حاکم ندارند ولی ناخرسندی از وضعیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی موجود آنها را بر آن داشته از حجاب به عنوان ابزار نافرمانی مدنی و ابراز مخالفت با اراده حاکمان استفاده کنند. البته چنانکه اشاره شد این گروه رویکرد محافظه‌کارانه دارند و این مخالفت را تا جایی ادامه می‌دهند که منافعشان در معرض تهدید قرار نگیرد.

دسته دوم از این گروه زنان و مردانی هستند که رویکرد رادیکال دارند و از مرز مخالفت عبور کرده و وارد عرصه مبارزه شده‌اند. این گروه مقابله با حجاب را نوعی مبارزه سیاسی جدی قلمداد می‌کنند و بی‌حجابی را آغازگر گسترش آزادی‌های فردی به شمار می‌آورند. این کنشگران از رویارویی مستقیم با اراده حاکمان ابایی ندارند و حتی رنجش بازداشت و محکومیت را هم به جان می‌خرند تا به اهداف سیاسی خود دست پیدا کنند.

اگر بخواهیم نحوه تقابل نظام با این چهار گروه را مورد بررسی قرار دهیم طبیعتا گروه اول نه تنها مسئله‌ساز به شمار نمی‌آیند بلکه می‌توانند تحت سازوکار امر به معروف و نهی از منکر در حوزه حجاب مطالبه‌گری کنند و سایر گروه‌ها را مورد بازخواست قرار دهند. گروه دوم نیز چنانکه اشاره شد تابع فرهنگ و عرف موجود هستند و تا زمانی که الزام قانونی به رعایت حجاب وجود داشته باشد و این الزام توسط فرهنگ حاکم پشتیبانی شود، در انتخاب نحوه پوشش خود هنجارهای موجود را مورد لحاظ قرار می‌دهند. در میان این چهار گروه، تنها دسته اول از گروه سوم است که از گشت‌های ارشاد و نهادهای نظارتی مشابه تاثیر می‌پذیرند و در حضور ضابطین و به جهت هراس از مجازات‌ها و پیامدهای قانونی و قضایی، نسبت به حفظ حجاب التزام دارند. راهکار مقابله با این گروه، بررسی عوامل نافرمانی مدنی است که ریشه در نارسایی‌ها و ناکارآمدی‌ها دارد و با رفع آنها می‌توان این گروه را برای تبعیت از عرف اجتماعی و قوانین موجود اقناع کرد.

به نظر می‌رسد گروه چهارم گروهی است که با بزرگنمایی مسئله حجاب و حمایت از سوی رسانه‌ها توانسته مسئله حجاب را به چالشی بزرگ برای نظام جمهوری اسلامی بدل کند. حضور گشت‌های ارشاد نه تنها نمی‌تواند صدای این گروه را خاموش کند بلکه به تشدید و تقویت آن کمک می‌کند.

نظام برای رویارویی با این گروه دانسته یا نادانسته هزینه می‌کند. با توجه به حساسیت جامعه ایرانی نسبت به مسئله ناموس، جامعه ما هر گونه برخورد فیزیکی و تنش و برخورد تند با زنان را به هر بهانه‌ای برنمی‌تابد و به همین دلیل مواجهه گشت‌های ارشاد با این گروه که بعضا با خشونت و تنش همراه است بر سرمایه اجتماعی نظام تاثیر می‌گذارد. به همین دلیل نظام باید پیش از مقابله گشت ارشادگونه با این گروه، هزینه- فایده کند و ببینید آیا میزان هزینه‌ای که از سرمایه اجتماعی نظام در این حوزه خرج می‌کند با دستاوردی که کسب می‌کند تناسب دارد یا خیر.

سخن آخر اینکه جامعه همانند جوی آبی است که به رغم وجود تمام فراز و فرودها، راه خود را باز می‌یابد و مسیر خود را پیش می‌گیرد و به تعبیر آدام اسمیت گویی دستی نامرئی، معادلات اجتماعی و ساختار جامعه را تنظیم می‌کند. مسئله حجاب نیز به رغم تمام موافقت‌ها و مخالفت‌ها، بی‌توجه به الزام‌ها به حجاب و کشف حجاب، به عنوان جزئی از هویت ایرانی مسیر خود را می‌پیماید و هیجانات لحظه‌ای موافقان و مخالفان نمی‌تواند تاثیر به سزایی در اراده کنشگران حجاب برای انتخاب نوع پوشش خود ایفا کند.

یادداشت از مصطفی شاکری

انتهای پیام
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
مهدوی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۱/۰۵/۰۳ - ۲۰:۰۱
0
0
عالی بود
captcha