پیرامون سینمای دفاع مقدسی و اوج و فرود و نیازسنجی مخاطبان امروز آن بحثهای متفاوتی مطرح شده است. در همین راستا خبرگزاری ایکنا با برپایی میزگردی با حضور محسن علی اکبری؛ تهیهکننده سینمای دفاع مقدس و علی رویینتن؛ کارگردان سینما سعی کرده از دریچهای جدید به این حوزه بنگرد. در ادامه موارد مطرح شده در این میزگرد را میخوانیم.
ایکنا: سه دهه از پایان جنگ میگذرد طی این مدت سینمای دفاع مقدس نتوانسته آنگونه که باید پاسخگویی سوالهای مطروحه باشد. پیرامون دلایل این اتفاق چه نظری دارید؟
علیاکبری: موافقم که سینما نتوانسته آنگونه که باید پاسخگوی سوالهای مطروحه در این رابطه باشد اما آثاری نظیر «بلمی به سوی ساحل»، «چشم شیشهای» و... در دهه شصت ساخته شدند که تلاش کردند در این رابطه قدمهای تاثیرگذاری بردارند اما هر اندازه زمان جلوتر رفت از میزان این دست تولیدات کاسته شد. بخشی از این اتفاق به عملکرد مدیران فرهنگی، مجلس شورای اسلامی و... برمیگردد که میتوانستند هنرمندان را به سمت تولیدات دفاع مقدس هدایت کنند. مشکل دیگری که در این رابطه وجود دارد به قلت هنرمندانی نظیر رسول ملاقلیپور برمیگردد؛ افرادی که خود جنگ را از نزدیک درک و لمس کرده بودند.
رویینتن: برای فرهنگ نمیتوان چارچوب و تئوری در نظر گرفت. در این حوزه الزاماتی باعث میشود یک اثر هنری تولید شود. جوانانی که هم اکنون در مسند کارهای فرهنگی هستند هر کدام برای خود یک تئوری دارند که هر یک بر مبنای آن تصمیم میگیرند. متاسفانه در سینما جز در مواقعی که شعار داده میشود الزامی پیرامون ثبت کارهایی که شهدا انجام دادهاند وجود ندارد! جنگ در همه جهان ویرانی و خرابی دارد ولی جنگی که در ایران رخ داد را در هیچ کجای دنیا نمیتوان مشاهده کرد زیرا در هشت سال دفاع مقدس افسانههای «آرش» متکثر شد.
متاسفانه در کشور ما موقعیتی پیش آمده که نمیتوان درباره خوبها آنچنان که باید واقعگرایانه حرف زد. این مسئله پیرامون شهدا هم موانعی را به وجود آورده است؛ درصورتیکه همه اقشار حتی مخالفان جمهوری اسلامی هم به شهدا احترام میگذارند، چون شهدا حتی اگر از آرمان و ایدئولوژی هم جدا باشند، باز هم از خاک دفاع کردهاند.
در سینمای امروز کشورمان فیلم اجتماعی ساختن اقبال و استقبال بیشتری نسبت به دیگر گونهها داراست؛ درصورتیکه هر یک از شهدا برای خود قصهای دارد. شهدا و ایدئولوژیای که داریم تمدنی را به وجود آورده که متاسفانه ما به آن پشت کردهایم. در هشت سال دفاع مقدس، رزمندگان در مقابل تمام دنیا با دستان خالی جنگیدند. این اتفاق بسیار بزرگی است که ما نسبت به آن غفلت کردهایم. درباره کاری که رزمندگان کردند یکی از بزرگان ارتش عراق گفته است؛ بر ایرانیان نمیشود پیروز شد چون اینها برای آل علی(ع) میجنگند.
در دفاع مقدس آدمهایی وجود دارند که اگر رفتارشان را برای جوانان امروز تعریف کنیم فکر خواهند کرد افسانه تعریف میکنند. در جنگ آدمهایی وجود داشتند که میگفتند از حقوقشان پولی را کم کنند چون دو گلوله آر پی جی را به هدف نزدهاند. این آدمها را در هیچ جنگ دیگری نمیتوان مشاهده کرد.
هم اکنون مشغول تحقیق روی پروژه شهید هادی هستم. من شهدایی را در جنگ شناختم که حتی از گرفتن دو دست لباسی که حقشان بود هم خودداری میکردند تا به دیگران هم لباس برسد. این مثالهایی که میگویم امروز شاید افسانه به نظر آید اما این افراد قادرند قهرمان و الگو باشند؛ خواستهای که اگر محقق نشود آسیب فراوان خواهیم دید چون جامعهای که الگو و قهرمان نداشته باشد رو به اضمحلال خواهد رفت.
ایکنا: شبهاتی پیرامون جنگ مطرح میشود از جمله اینکه چرا عنوان دفاع مقدس را برای جنگ انتخاب کردهایم؟ پیرامون این موضوع توضیحات لازم را بیان کنید.
علی اکبری: من 15 مهر سال 1359 مسئول گمرک خرمشهر بودم. در اینکه آغازگر جنگ عراقیها بودند هیچ شکی وجود ندارد. در جنگ ما شاهد حضور خانوادهها در جنگ بودیم. بعینه دیدم مادری در مسجد خرمشهر کارهای پشت جبهه را انجام میداد و دخترش هم بهیار جنگ بود. همچنین پسر و پدر خانواده هم در خط مقدم حضور داشتند. این موضوع با جنگی که ارتشها با هم نبرد میکنند، فرق دارد. برای همین هم به دفاع ما، عنوان مقدس را میدهند.
آدمهایی که در ابتدای دهه شصت وارد سینما شدند از جنگ به این عرصه آمده بودند. برای مثال به رسول ملاقلیپور یا خودم اشاره میکنم. ما در آن موقع فیلمهایی ساختیم که شاید به عقیدهای عدهای فیلمهای تکبعدی بودند. نگاهی که تا حدی درست است اما ما در آغاز راه بودیم و اشراف چندانی به سینما نداشتیم اما با گذر زمان این وضع فرق میکند. برای مثال به کارهایی چون «پرواز در شب» و «سجاده آتش» اشاره میکنم. بههرحال باز هم باید اذعان کنم که تصویرسازی درست از جنگ نداریم وگرنه اگر غیر از این بود جوان امروزی دیگر برخی از شبهات برایش پیش نمیآمد. نکته بعدی اینکه، نسل آدمهای جنگ در حال اتمام هستند. چون بسیاری از آنها یا شهید شدند یا اینکه 60 سال را گذراندهاند. برای همین تا فرصت هست باید حرف آنها شنیده شود تا صحبتهای آنها به ثبت رسد.
ایکنا: یکی دیگر از موضوعاتی که به صورت ویژه رسانههای خارج از کشور پیرامون آن مانور داده میشود این است که ایران را میتوان به واسطه تحریکاتی که قبل از شروع جنگ انجام داده در آغاز جنگ دارای نقش دانست. چرا در فیلمهای دفاع مقدسی ما به این قبیل سخنان پاسخ داده نمیشود تا برای جوان امروز انحراف فکری پیش نیاید؟
علیاکبری: همانگونه که پیشتر گفتم در پیروزی انقلاب تجربه دیپلماسی ما کم بود. به یاد دارم بسیاری از ما درزمان انقلاب 18 الی 25 ساله بودیم. جالب است بدانید پدر من قبل از پیروزی انقلاب با شعار دادن ما بر علیه شاه مخالف بود چون معتقد بود شاه سالی یک بار به زیارت امام رضا(ع) میرود پس آدم محترمی است! این نکته را بیان کردم تا بگویم تجربه سیاسی در آن زمان زیاد نبود. انقلاب اسلامی هیچگاه به دنبال کشورگشایی نبود و اگر هم میبینیم با کودتای نوژه برخورد شد به این دلیل بود که به واقع کودتا در حال شکلگیری بود.
وقتی انقلاب در بهمن 57 به پیروزی رسید بلافاصله قائله گنبد و کردستان پیش آمد. این اتفاق هم از طرف عراق حمایت شد. برای همین چگونه میشد با روابط دیپلماتیک جلوی شروع جنگ را گرفت. این نکته را در پاسخ به افرادی میگویم که این موضوعات را مطرح میکنند. همچنین در آن دوره فرماندهی حضرت امام(ره) را داشتیم که در تدبر ایشان هیچگونه شک و شبههای وجود نداشت. برای همین هم وقتی به ما میگویند عراق به ایران پیام داده یا اینکه هیئتی را فرستادهاند را باور نمیکند چون میدانند وقتی غائله کردستان با حمایت عراق انجام شده چگونه این حکومت میتواند نیت درست برای برقراری ارتباط داشته باشد.
ایکنا: پیرامون نقش ارتش در ابتدای جنگ کمتر در سینمای دفاع مقدس حرف زده شده است. این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
علی اکبری: در زمانی که من با شهید چمران جنگهای نامنظم انجام میدادیم گروههای 22 نفره وجود داشت که میجنگیدند. یکی از این گروهها تحتنظر من بود. ما وقتی عملیات میکردیم و خط را میشکستیم سپس ارتش ورود کرده و مستقر میشد. برای همین ارتش همیشه در جنگ حضور داشت اما به صورت کامل تا زمانی که بنیصدر رئیس جمهوری بود فرماندهی ارتش ورود چندانی نداشت. یکی از دلایلی که باعث شد بسیاری از موفقیتهای ارتش دیده نشود این است مدارکی که در اختیار ارتش است طبقهبندی شده است و بسیاری از آنها قابل فاش شدن نیست. همین مسئله باعث میشود در این حوزه کار کمتری صورت گیرد.
ایکنا: با تشکر از همراهی در این میزگرد اگر سخنی در پایان دارید بفرمایید.
رویینتن: مدیران امروز سعی دارند تفکر خود را در حوزههای مختلف به وِیژه دفاع مقدس به هنرمندان تسری دهند در حالیکه هنرمند بر مبنای تفکر و اندیشه خود فیلم میسازد. من چند سال است درباره شهید ابراهیم هادی در حال تحقیق هستم اما مرا به اندازهای در این مسیر اذیت کردند که از کاری که انجام میدهم پشیمان شدم. برای نمونه، شش ماه است برای فیلمنامه خود درخواست پروانه ساخت دادهام ولی تا امروز جوابی دریافت نکردهام!
علی اکبری: من نیز در پایان به این نکته اشاره دارم فیلمسازان جوانی که امروز درباره جنگ فیلمسازانی میکنند نگاهی کلاسیک به جنگ دارند که چندان قرابتی با دفاع مقدس ندارد. برای همین توصیه میکنم از وجود افرادی که جنگ را از نزدیک لمس کردهاند به عنوان مشاور در کارهایشان بهره برند تا شاهد اتفاقات بهتری در کارشان باشیم.
انتهای پیام