جستاری در ضرورت الهیات طبیعی
کد خبر: 4105151
تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۹
کتابی تازه از سید عباس قائم مقامی

جستاری در ضرورت الهیات طبیعی

کتاب «جستاری در ضرورت الهیات طبیعی» اثر حجت‌الاسلام سیدعباس حسینی قائم مقامی توسط انتشارات میراث اهل قلم منتشر شد.

به گزارش ایکنا، کتاب «جستاری در ضرورت الهیات طبیعی» اثر حجت‌الاسلام و المسلمین سیدعباس حسینی قائم مقامی؛ استاد حوزه و دانشگاه توسط انتشارات میراث اهل قلم منتشر شد.

این کتاب شامل یک مقدمه و سیزده درس‌گفتار است. در بخشی از مقدمه می‌خوانیم: «شناخت طبیعت و باور آفرینش الهی بخش اصلی و جدایی‌ناپذیر ادیان الهی است. در متون مقدس پیش از آنکه از فرمان و شریعت الهی سخن گفته شود، طبیعت به مثابه فعل و آفرینش خداوند مورد ارجاع و مطالعه قرار می‌گیرد. با آنکه الهیات یهودی در میان ادیان توحیدی، کهن‌ترین و مفصل‌ترین احکام و بایدهای شرعی را داراست، در متن مقدس آن، تورات «سفر آفرینش/ پیدایش» بر اسفار دیگر تقدم و پیشی دارد اما شگفتا که در هماره تاریخ بزرگترین و مهم‌ترین نقد و اتهامی که متوجه شریعت و ادیان الهی شده، بیگانی و ناسازگاری آنها با طبیعت بوده است. گزاف نیست اگر چالش اصلی حضرت عیسی در برابر فریسیان (یهودیان افراطی) به چالش طبیعت و شریعت تاویل شود. چالشی که نقض سنت سبت (اعتکاف شنبه) در ماجرای عبور عیسی و حواریون از مزرعه و خوردن از گندم و نان نماد آشکاری از آن است. غمگنانه آنکه طول زمان نه تنها از دامنه این چالش نکاست، بلکه با فروکاستن و تقلیل دین الهی به احکام شریعت و فرمان‌های دینی به تقابل دین و طبیعت و در نهایت به عقب‌نشینی دین در برابر طبیعت در عصر روشنگری انجامید.

اصرار و ابرام دینداران و مفسران دینی بر سازگاری دین و طبیعت نیز نتوانست گرهی از این مشکل بگشاید و به آشتی و نزدیکی این دو با یکدیگر بینجامد چراکه الهیات ادیان و به طور مشخص الهیات یهودی و مسیحی، که در دوره متاخر از عصر نخست شکل گرفته است، با تمام ارجاعات و اشاراتی که به طبیعت و آفرینش الهی دارد و از آفریدگاری خداوند داد سخن سر می‌دهد، در عمل این بایدها و نبایدها و فرمان‌های برآمده از روایت‌های دینی فرمان حکم دینی را در دست دارند و بر انسان و جهان و همه طبیعت حکم می‌رانند بی‌آنکه نیاز داشته باشند که سازگاری یا ناسازگاری خود با اقتضائات طبیعت و احکام حاکم بر ذات آفرینش را لحاظ کنند.

از این گذشته بسیاری از گزارش‌های آفرینش و جهان هستی و انسان را منابع دینی رایج و گزاره‌های منسوب به دین ارائه می‌کنند که در تقابل عریان و تمام‌قد با فهم و درک انسان خردمند از واقعیت جهان و اقتضائات طبیعت قرار دارند اما در اسلام این اتفاق به گونه‌ای دیگر رقم خورده است. قرآن که در باور عمومی مسلمانان متن اصیل وحی الهی است و به طور مستقیم پیام و کلام خداوند را در بردارد نقطه آغاز خود را نقطه پایان تاریخ ادیان پیشین قرار داده و از همان جا که آنان فرود آمده بودند، صعود و جهش خود را آغازید. هسته اصلی پیام قرآن ابتدائا نه ناظر به طبیعت است و نه ناظر به شریعت. محتوای پیام محوری و مرکزی قرآن به یگانگی و یکتایی پروردگار جهان‌های چندگانه ناظر است».

فصل دوازدهم کتاب به موضوع «کارکردهای دین وحیانی در الهیات طبیعی» اختصاص دارد. در بخشی از این فصل می‌خوانیم: «کارکرد اصلی دین در چیست؟ آیا دین می‌خواهد به ما شناخت و علم بدهد؟ آیا دین در کنار منابع علمی و شناختی و ادراکی، منبع جدید به شمار می‌آید؟ تجربه و عقل و شهود همگی منبعی شناختی هستند اما دین هرگز نیامده است که برای ما به عنوان منبع نوپیدای شناختی و ادراکی باشد. دین در ضمن آموزه‌های خود به ما شناخت‌های جدیدی هم می‌دهد و بدون تردید گزاره‌های شناختی هم دارد اما هرگز برای این نیامده است. به طور مثال در قرآن آیاتی وجود دارد که وقتی فیلسوفان در آن می‌نگرند به وضوح اشاره به حرکت جوهری را مشاهده می‌کنند یا بعضی آیات به مباحث نجومی و فیزیکی اشاره دارند ولی هیچ کدام از اینها به این معنا نیست که دین و وحی الهی برای این آمده است که شناخت‌های جدیدی به ما بدهد و رقیب منابع دیگر شناختی باشد.

کارکرد اصلی دین در حوزه شناخت نیست چون شناخت امر واقع و طبیعت و جهان مقوله‌ای است که به خودی خود به دین نیازمند نیست. خداوند به گونه‌ای ساختار وجودی و فاهمه انسان را طراحی کرده است که انسان می‌تواند با بهره‌گیری از عقل و خرد خود به شناخت و درک واقعیت‌هایی مثل اصل علیت و مفاهیمی برسد که اصول شناختی را تشکیل می‌دهند. اینها مفاهیمی هستند که به ارجاع دادن به دین و منابع دینی نیازی ندارند. این نوع شناخت‌ها فرادینی هستند و انسان‌ها فارغ از دین و گرایش‌های دینی می‌تواند چنین شناخت‌هایی داشته باشند.

پس کارکرد دین را باید در حوزه‌ای پساشناختی جست‌وجو کرد. حوزه پساشناختی به این معناست که انسان فراتر از شناخت و ادراک‌های خود و برای اینکه بتواند زندگی کند، تصمیم بگیرد، اقدام و عمل کند و برای تعاملات روزمره و در جریان بودن زندگی‌اش در پی شناخت به انتخاب و تصمیم نیاز دارد. این انتخاب‌ها و تصمیم‌ها برآمده از پاره‌ای ارزش‌گذاری‌ها و ارزیابی‌هایی است که انسان از امر واقع دارد یعنی شناخت انسان به امر واقع به تنهایی کافی نیست و باید ارزیابی و ارزش‌گذاری شود».

انتهای پیام
captcha