نکاتی از یک تلاوت معنوی محمدصدیق منشاوی + صوت
کد خبر: 4116090
تاریخ انتشار : ۰۱ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۴:۵۷
یادداشت

نکاتی از یک تلاوت معنوی محمدصدیق منشاوی + صوت

یکی از معنوی‌ترین تلاوت‌های محمدصدیق منشاوی، تلاوت او از آیات 39 تا 68 سوره مبارکه غافر است. انتخاب الحان و قرائت‌های مختلف در این تلاوت از سوی منشاوی در خدمت انتقال حس و حال حاکم بر فضای آیات درآمده و می‌توان با شنیدن این تلاوت به نکاتی پی برد.

محمدصدیق منشاوی (1920-1969) قاری نام‌آشنای جهان اسلام است که جمعه 30 دی(20 ژوئن) مصادف با صد و سومین سالروز ولادت او بود. منشاوی از یک طرف صدای منحصر به فردی داشت؛ صدایی ملکوتی و حزین که گویی خدا آن را فقط برای تلاوت قرآن آفریده است. انگار برخی صداها در طول تاریخ برای یک رسالت الهی برگزیده می‌شوند و می‌توان صدای منشاوی را هم در ردیف همین صداها صورت‌بندی کرد. سخن درباره منشاوی و سبک و سیاق تلاوت‌های او بسیار است و مجال برای نوشتن کوتاه.

از این رو بر آن شدم تا یکی از تلاوت‌های منشاوی یعنی تلاوت آیات 39 تا 68 سوره غافر را بشنوم و برداشت‌های خودم از این تلاوت را بنگارم. بالتبع نکاتی که از نظر می‌گذرد برداشت‌های شخصی است که می‌تواند به عنوان یک نمونه، اهمیت تلاوت‌های منشاوی را بازتاب دهد. در ادامه برداشت‌ها از این تلاوت را می‌خوانید؛

منشاوی این تلاوت را با آیه: «يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِی دَارُ الْقَرَارِ» (غافر/ 39) آغاز کرده است. نخستین نکته و یکی از مهم‌ترین نکات این تلاوت، آغاز کردن از چنین آیه‌ای است. منشاوی به همه قاریان در ابتدای تلاوتش این درس بزرگ را می‌دهد که تلاوت باید با آیه‌ای تأثیرگذار آغاز شود تا از همان ابتدا شنونده جذب شود.

آیه‌ای که منشاوی برای آغاز تلاوت انتخاب کرده، دست‌کم از دو جهت قابل تحلیل است: نخست مضمون آیه و دو دیگر خطاب عام آیه. توضیح اینکه، مضمون آیه مضمونی فراعصری است؛ یعنی در همه اعصار و مکان‌ها زندگی دنیا کالایی ناچیز است و تفاوتی هم ندارد که انسان از حیث امکانات مادی برخوردار باشد یا اینکه بهره‌ای نبرده باشد. ممکن است برخی احکام اجتماعی تابع اقتضائات فرهنگی باشند و قابلیت به‌روزرسانی داشته باشند، اما مذمت دنیا و دعوت به عدم دلبستگی به آن برای همه انسان‌ها و در همه زمان‌ها لازم است؛ زیرا در نهایت دنیا با همه زرق و برقش گذرا است و بر اساس آیه محل بحث، آخرت سرایی است که انسان در آن استقرار پیدا می‌کند.

مضمون آیه در میراث غنی ادبی ما هم به خوبی بازتاب یافته است. در این زمینه به سه بیت از حافظ اشاره می‌کنم: «چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب/ سروشِ عالَمِ غیبم چه مژده‌ها دادست؛ که ای بلندنظر شاهبازِ سِدره‌‌شین/ نشیمن تو نه این کُنجِ محنت آبادست؛ تو را ز کنگرۀ عرش می‌زنند صفیر/ ندانمت که در این دامگه چه افتادست.»

اما دومین نکته درباره آیه، خطاب عام آن است. آیه گروه خاصی مانند مؤمنان یا مسلمانان را خطاب قرار نداده بلکه به طور کلی طرح بحث می‌کند که همه بدانند ماهیت دنیا ماهیتی مذموم است و اصالت سرای آخرت است. به بیان دیگر، آیه سرگذشت دعوت‌کننده‌ای است که قوم خود را به طور کلی به عدم دلبستگی به دنیا و توجه به سرای آخرت دعوت می‌کند. بر این اساس، منشاوی با یک انتخاب دقیق، مخاطب را از همان ابتدای تلاوت مجذوب قاری و آیات قرآن می‌کند.

از انتخاب آیه آغازین تلاوت که بگذریم، تکرارهای چندباره این آیه در آغاز تلاوت جلب توجه می‌کند. توضیح اینکه، منشاوی در ابتدای تلاوت همین یک آیه را مجموعاً 9 بار در مقام‌های بیات و رَست تلاوت می‌کند. احتمالاً دلیل این تکرارها را نیز باید در دو نکته پیشین جست‌وجو کرد. اینکه آیه مضمون بلندی دارد و او هم می‌خواهد به بهترین شکل مضمون را به مستمع منتقل کند.

به نظر می‌رسد، نخستین بار که منشاوی آیه را در دو بخش می‌خواند، در صدد طرح مسئله است؛ یعنی می‌خواهد صرفاً عنوان کند که دنیا چیست، نسبت انسان با دنیا باید چگونه باشد و آخرت چه جایگاهی محسوب می‌شود. سپس با لطافت برای بار سوم آیه را تکرار می‌کند و شنونده را اندرز می‌دهد. در دفعه چهارم بر این لطافت می‌افزاید و گویی با یک التماس و خواهش برآمده از درون شنونده را نسبت به دنیا و آخرت آگاه می‌کند؛ مخصوصاً در هنگام ادای کلمه «مَتَاعٌ» که به خوبی پستی دنیا را بازتاب می‌دهد. افزون بر این، اتمام آیه و نحوه ادای کلمه «الْقَرَارِ» هم در همین راستا قرار می‌گیرد. در مرتبه پنجم، منشاوی نغمه‌ای از بیات را انتخاب می‌کند که در آن بویی از جمع‌بندی از یک بحث به مشام می‌رسد.

سپس برای بار ششم آیه را تلاوت می‌کند و در این نوبت وارد مقام رست می‌شود. به نظر می‌رسد در اینجا با شنونده به نوعی اتمام حجت می‌کند که دنیا چه جایی است و آخرت چه جایی. در مرتبه هفتم لحن منشاوی مجدداً حالت التماس و خواهش‌گونه می‌گیرد و گویی از مخاطب با تمام وجود می‌خواهد که دنیا را کالایی بداند و اصالت را به آخرت بدهد. سپس برای بار هشتم بار دیگر حجت را تمام می‌کند و بار نهم هم گویی به شنونده نهیب می‌زند و می‌گوید آنچه لازم بود، مطرح کردم و این بخش را با یک نهیب و عتاب جمع‌بندی می‌کند.

کد

منشاوی در این تکرارهای نه‌گانه از یک آیه، با کاربست الحان و قرائت‌های مختلف شنونده را به هر نحوی که می‌تواند نسبت به مضمون آیه توجیه می‌کند و سپس به تلاوت خود ادامه می‌دهد. این رویه منشاوی در برخی دیگر از تلاوت‌های او نیز مشهود است. برای نمونه می‌توان از تلاوت معروف منشاوی از سوره‌های انفطار، فجر، بلد سخن به میان آورد.

او در این تلاوت آیات: «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ * الَّذِی خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ * فِی أَی صُورَةٍ مَا شَاءَ رَكَّبَكَ» (الانفطار/ 8-6) را در ابتدای تلاوت پنج بار تکرار می‌کند. این تکرارها در ابتدا با نوعی التماس و خواهش و خیرخواهی همراه است. گویی به شنونده با لحنی نرم و لطیف می‌گوید: چگونه بر یک خدای مهربان می‌توان مغرور شد؟ سپس در مرتبه سوم با ورود در مقام رَست قدری به شنونده نهیب می‌زند و با یک لحن هشدارآمیز به او می‌گوید که نباید نسبت به پروردگار کریم خود مغرور شود. بار چهارم نیز این سوز و گداز وجود دارد و در نهایت با یک نهیب دیگر تلاوت این آیات را به اتمام می‌رساند.

شاید بتوان نام این نوع تحلیل‌ها را تحلیل تلاوت به تلاوت هم گذاشت؛ یعنی با رجوع به دیگر تلاوت‌های منشاوی سبک او در تبیین مطلبی که می‌خواهد به مخاطب القا کند، فهم کرد. گویی او این شیوه را در مورد آیاتی که اهمیت بیشتری دارد در پیش می‌گیرد؛ یکبار در تلاوت سوره غافر و برای فهماندن پستی دنیا و یکبار در تلاوت سوره انفطار و برای فهماندن ناچیز بودن انسان و اینکه نباید در برابر پروردگار کریم خود مغرور شود.

کد

به ادامه برداشت‌ها از تلاوت سوره غافر بازگردیم. منشاوی پس از تکرارهای نه‌گانه آیه 39، وارد آیه 40 می‌شود: «مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ». جالب اینکه این آیه نیز مضمون بلندی دارد و باز هم تلاوت همراه با تکرار است و هفت بار از این تکرارها در مقام بیات اجرا شده است.

سپس برای بار هشتم منشاوی در تلاوت همین آیه وارد مقام صبا می‌شود تا به خوبی برای شنونده جا بیندازد که اگر کسی اشتباهی مرتکب شود به همان میزان مؤاخذه خواهد شد، اما اگر مرد یا زن مؤمنی عمل صالحی انجام دهند، وارد بهشت خواهند شد و بدون حساب به آن‌ها رزق داده می‌شود. این روند را منشاوی چندبار دیگر هم ادامه می‌دهد و با ماندن در مقام صبا بیش از پیش بر مضمون بلند آیه تأکید می‌کند.

کد

سپس به تلاوت آیات: «وَ يَا قَوْمِ مَا لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَاةِ وَتَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ * تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَأُشْرِكَ بِهِ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَأَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ * لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ» (غافر/ 43-41) آغاز می‌کند و در همان مقام صبا تلاوت را ادامه می‌دهد.

انتخاب مقام صبا برای این دو آیه بسیار دقیق و حساب‌شده است؛ چراکه دعوت‌کننده، به بهشت و نیکی‌ها دعوت می‌کند اما مخاطبان دعوتشان به آتش و کفر ورزیدن به خدا است. پس با یک سوز و گداز درونی آیه تلاوت می‌شود و نشان می‌دهد که دعوت‌کننده دلسوز قوم خود است و حال آنکه آن‌ها به چیز دیگری تمایل دارند. در اینجا لحن خواندن هرگز به گونه‌ای نیست که نشان دهد دعوت‌کننده از اینکه قومش نسبت به بدی‌ها گرایش دارند خوشحال است، بلکه کاملاً دلسوزی دعوت‌کننده را به شنونده القا می‌کند.

منشاوی این بخش از تلاوت خود را با تلاوت در پرده بم به اتمام می‌رساند؛ یعنی بخش پایانی آیه 43 غافر را با پرده بم تلاوت می‌کند تا به نوعی نشان دهد که در نهایت دعوت‌کننده از دعوت قومش ناامید شده است؛ هرچند که دلسوزی او به قوت خود باقی است.

کد

زیبایی کار منشاوی زمانی دوچندان می‌شود که پس از این بم‌خوانی وارد مقام نهاوند می‌شود و آیۀ: «فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ» (غافر/ 44) را در نهاوند تلاوت می‌کند. موضوع بحث به نوعی تغییر کرده و حالا وقت آن است که منشاوی هم لحن خود را تغییر بدهد و چه مقامی بهتر از نهاوند.

در اینجا دعوت‌کننده قوم به خوبی‌ها و نجات می‌گوید: به زودی آنچه به شما می‌گویم به یاد خواهید آورد. من کارم را به خدا واگذار می‌کنم؛ زیرا خدا به بندگانش بینا است. پس از یک دعوت جانانه و دلسوزانه که این مضامین در مقام‌های بیات و صبا اجرا شد، حالا نتیجه کار مشخص شده است. قوم نمی‌خواهد راه نجات را طی کند و دعوت‌کننده نیز در ادامه کارش را به خدا می‌سپارد تا‌ آنچه به صلاح است اتفاق بیفتد.

منشاوی برای بار دوم آیه را در پرده بم می‌خواند و سپس مجدداً نهاوند را در پرده اوج صدا اجرا می‌کند. نکته جالب توجه در این بخش، توجه منشاوی به اختلاف قرائت و انطباق آن با معنای آیه است. در اینجا منشاوی کشش کلمه «أَقُولُ» را بیش از حد می‌کشد تا نشان دهد که آنچه دعوت‌کننده بیان کرده مطالب پرشمار و بااهمیتی بوده است.

سپس آیات: «فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ * النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ * وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِنَ النَّارِ» (غافر/ 47-45) نیز در مقام نهاوند تلاوت می‌شوند.

منشاوی با نحوه تلاوت آیه: «وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا» کاملاً نشان می‌دهد که ضعفاء به کسانی که مستکبر بودند با یک لحن عتاب‌آمیز و ناامیدانه‌ای می‌گویند، ما از شما تبعیت کردیم که به این حال و روز دچار شدیم.

سپس «تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِنَ النَّارِ» در پرده بم خوانده می‌شود. گویی این‌ها در استیصال کامل و مطلق به سر می‌برند و با یک بغض و خواهش ناامیدانه‌ای می‌گویند: حالا می‌توانید آتش را از ما دور کنید؟ دقیقاً حس یک انسان مغموم و از همه‌جا بریده در این بم‌خوانی به شنونده منتقل می‌شود. سپس منشاوی بازمی‌گردد و آیه‌ «النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ» را بم‌خوانی می‌کند و به شنونده نشان می‌دهد که کار از کار این افراد گذشته و آتش بر ایشان عرضه خواهد شد.

مجدداً آیه: «وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِنَ النَّارِ» در درجات بالای صوتی نهاوند خوانده می‌شود تا بار دیگر این احتجاج بی‌ثمر را به رخ بکشد.

کد

سپس منشاوی به تلاوت آیۀ: «قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبَادِ» (غافر/ 48) آغاز می‌کند و با تلاوت آیه در مقام رست، پاسخ مستکبران به ضعفاء را به خوبی تصویرسازی می‌کند. از طرفی این لحن خواندن نشان می‌دهد که مستکبران همواره و پس از اینکه پرده‌ها کنار رفته نیز بر استکبار خود پافشاری می‌کنند و هرگز با یک لحن استیصال‌گونه خبر از ماندن در دوزخ نمی‌دهند بلکه با یک گردن‌کشی که در دنیا هم داشتند خلود در آتش را به پیروان خود متذکر می‌شوند.

در آیه بعدی یعنی آیه: «وَ قَالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِنَ الْعَذَابِ» (غافر/ 49) این گردن‌کشی به خوبی توصیف شده است. در اینجا مستکبرینی که در آتش افتاده‌‌اند باز هم حاضر نیستند به درگاه الهی تضرع کنند تا بلکه از این مخمصه نجات یابند چون مستکبر هستند. بر همین اساس، به نگهبان دوزخ می‌گویند تو از خدای خود بخواه تا از عذاب ما بکاهد.

منشاوی این آیه را برای نخستین بار بم‌خوانی کرده که نشان می‌دهد این‌ها به قدری گردن‌کش اند که حاضر نیستند این درخواست را هم به درستی و با یک اضطرار و خواهش از نگهبان دوزخ داشته باشند، بلکه خیلی معمولی می‌گویند از خدایتان بخواهید تا در عذاب ما تخفیف بدهد.

سپس این آیه مجدداً در مقام رست تلاوت شده و نکته جالب توجه دیگر آن این است که منشاوی از قرائت دیگری استفاده کرده و در آن کشش کلمه «النَّارِ» بیش از حد معمول می‌کشد تا نشان بدهد که در چه آتش جاودانه‌ای قرار گرفته اند.

کد

شاهکار منشاوی انتخاب مقام عجم برای تلاوت آیه: «قَالُوا أَوَلَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا بَلَى قَالُوا فَادْعُوا وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ» (غافر/ 50) است که در آن به مستکبران پاسخ داده می‌شود. در اینجا پاسخ فرشتگان نگهبان دوزخ به مستکبران افتاده در آتش داده می‌شود و مقام عجمی که منشاوی انتخاب کرده به شنونده این حس را القا می‌کند که این فرشتگان با یک حسرت و دلسوزی نسبت به سرنوشت این افراد به آن‌ها پاسخ می‌دهند پیامبران با دلایل روشن به سمت شما آمدند اما خودتان نخواستید هدایت شوید.

سپس وارد آیات: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ * يَوْمَ لَا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» (52-51) می‌شود و با بم‌خوانی این آیات نشان می‌دهد که خدا در یک موضع کاملا برتر نشان می‌دهد که همواره فرستادگانش را حمایت می‌کند و برای ظالمین هم جز لعنت چیزی نصیب نمی‌شود.

کد

منشاوی در ادامه وارد آیات: «وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ * هُدًى وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ * فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ * إِنَّ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ مَا هُمْ بِبَالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ * لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ * وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِيءُ قَلِيلًا مَا تَتَذَكَّرُونَ * إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ * وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ» (غافر/ 60-53) می‌شود و در مقام رَست به تلاوت ادامه می‌دهد.

کد

تلاوت منشاوی در آیه: «اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ» (غافر/ 61) در مقام سه‌گاه دنبال می‌شود. سپس آیات: «ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ * كَذَلِكَ يُؤْفَكُ الَّذِينَ كَانُوا بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ» (غافر/ 63-62) نیز در همین مقام تلاوت می‌شود. انتخاب مقام سه‌گاه متناسب با مضمون آیات است؛ زیرا آیات از قدرت خدا سخن می‌گویند و سه‌گاه نیز برای انتقال این معنا بسیار مناسب است، چراکه در آن صلابت وجود دارد.

کد

منشاوی در ادامه آیه: «اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ» (غافر/ 64) را در مقام رست تلاوت می‌کند و چند بار به تکرار این آیه در همین مقام می‌پردازد. سپس «وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ» را در مقام صبا می‌خواند و این مقام را در آیه: «هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (غافر/ 65) هم ادامه می‌دهد، اما در «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» وارد بیات می‌شود.

آیه: «هُوَ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» (غافر/ 67) نیز در مقام صبا خوانده می‌شود. در اینجا کارهای لحنی منشاوی و تأکید‌های او روی «ثُمَّ» هایی که در آیه آمده بسیار زیبا و منطبق با معنا و حال و هوای آیه است. سپس آیه: «هُوَ الَّذِی يُحْيِی وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (غافر/ 68) در مقام صبا اجرا می‌شود و در نهایت منشاوی همین آیه را در مقام بیات اجرا و به تلاوت خاتمه می‌دهد.

کد

در این نوشتار سعی شد تا یکی از تلاوت‌های منشاوی کمی دقیق‌تر شنیده شود و نکاتی که از تلاوت قابل برداشت است ارائه گردد. قطعاً می‌توان تحلیل‌ها و برداشت‌های دیگر و بیشتری را هم از این تلاوت داشت اما به جهت اینکه نوشتار از این طولانی‌تر نشود صرفاً به برخی از موارد اشاره شد.

بیان این مطالب می‌تواند بیان‌گر منطق حاکم بر تلاوت منشاوی باشد؛ تلاوتی که در آن، همه چیز اعم از الحان و قرائت‌های مختلف در خدمت انتقال معنا و حسی که در آیات نهفته درآمده است. منشاوی با این تلاوت نشان داده که ارتباطی عمیق و عاطفی با آیات برقرار کرده و توانسته به خوبی فضای حاکم بر آیات را منتقل کند. نکته مهم اینکه، فهم معنا الزاماً سبب ارائه یک تلاوت معنامحور و حسی نخواهد بود بلکه یکی از شروط لازم است و از این مهم‌تر حس و حال قاری و ارتباط عاطفی او با آیات است؛ امری که منشاوی و دیگر قاریان شهیر مصر را از دیگران متمایز می‌کند.

در ادامه تلاوت کامل محمدصدیق منشاوی از آیات 39 تا 68 سوره غافر تقدیم می‌شود:

کد

مرتضی اوحدی

انتهای پیام
captcha