سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفتهای که گذشت اخبار متعددی را منتشر کرده است که در ادامه بررسی میکنیم.
آیا رسانههای جمهوری اسلامی موفقیتی در مدیریت افکار عمومی داشتهاند؟
مسعود معینیپور، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع):
سؤال این است که آیا رسانههایی که بعد از جمهوری اسلامی رشد کردند و مخصوصاً رسانه ملی توانستهاند داستانسازی کرده و خاطره جمعی که امام و رهبران فکری ما مخصوصا در دهه اول انقلاب ایجاد کردند را مدیریت و مردم را به دفاع از انقلاب و تحمل سختی های مختلف برای رسیدن به رویاها و آرمانهای وعده داده شده اقناع کنند یا اینکه رسانههای جمهوری اسلامی توفیق جدی در مدیریت افکار عمومی در ابعاد مختلف نداشتهاند؟ معتقدم اهداف ما به خوبی محقق نشدهاند اما رسانه در ادامه برای موفقیت خود باید چند نوع ارتباط با ارکان حاکمیت و اجتماع تعریف کند. اولین کار این است که نسبت خود را به مکتب و ایدئولوژی نظام سیاسی تعریف کند یعنی در روندهای برنامهسازی، تمام رسانهها در راستای روایت کلان باشند.
دومین جایی که باید رسانه نسبت خود را برقرار کند نسبت با رهبران فکری است. این مراجع فکری در رسانهها کسانی هستند که رؤیاهای آینده نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را برای مردم ارائه میدهند. از سوی دیگر رسانه باید آنها را وادار به نطق و گفتوگو کند تا یک حرکت فکری در جامعه ایجاد شود و نخبگان و رهبران فکری ما بتوانند خاطر جمعی را برای یک حرکت پیش رونده فراهم کند یعنی تسهیلگر رابطه بین مردم و حاکمیت باشند اما اگر به انسداد بین رسانه و نخبگان برسیم جامعه دچار چالشی عمیق میشود.
مهمترین خطر برای روحانیت فاصله گرفتن از تکالیف خود است
حجتالاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی، استاد حوزه علمیه:
علما باید زمان را و تغییرات آینده را بشناسند و قبل از هر حادثهای آماده باشند و نبض تفکرات آینده دستشان باشد و خودشان پیشگام باشند و ببینند الآن شرایط اقتصادی و فرهنگی و سیاسی چه را میطلبد و این را مدیریت کنند. متاسفانه الآن این آگاهی وجود ندارد و نقشآفرینی از موضع رهبری توسط روحانیت وجود ندارد لذا جامعه کار خودش را میکند و پیش میرود و مردم قهرا از روحانیت فاصله خواهند گرفت. اگر مردم تشخیص دهند روحانیت در این زمینهها اهل ورود نیست و میخواهد جریان مستقل باشد ممکن است برایشان قابل قبول باشد و فاصله مردم و حوزه کمتر خواهد بود ولی اگر غیر از این باشد کار ما هر روز سختتر خواهد شد و ما توان اینکه پاسخگو باشیم هرگز نخواهیم داشت.
آنچه از این عامل بیرونی مهمتر است عامل درونی است که ما را از درون متلاش میکند. عامل درونی این است که ما طلبهها به وظایفی که باید انجام دهیم و به آن مقید باشیم مقید نباشیم و مردم نه فقط به خاطر دنیایشان از ما فاصله بگیرند و ما را مزاحم ترقی دنیوی خودشان بدانند که در ذهن بسیاری از افراد اینطور هست، بلکه در مسائل دینی هم اعتمادی به ما وجود نداشته باشد. این خطر، خطر بزرگتری است.
زینب(س)؛ الگوی فعالیت اجتماعی و سیاسی در کنار مقام علمی و معنوی
فاطمه بلوچی، مدیر مرکز تخصصی حوزوی نرجس خاتون(س):
دختر و زن مسلمان، از درون خانواده تا درون اجتماع تا مسایل علمی و سیاسی و ارزشهای اخلاقی و نیز منشهای بزرگ انقلابی میتواند به زندگی آن حضرت تأسی جوید. سه نکته از سیره ایشان قابل تأمل برای ما و به خصوص دختران و زنان جامعه اسلامی و بشریت قابل بررسی است؛ حجاب، عبادت و صبر؛ چنانکه در تاریخ نقل شده است سه ویژگی بارز که حضرت زینب(س) در زندگی خود کاملا آن را پیاده کرده بود و تا روزی که چشم از جهان فرو بست این سه ویژگی با جسم و روح ایشان عجین شده بود. امام سجاد(ع) و فاطمه دختر امام حسین(ع) میگوید: «در شب عاشورا، عمّهام پیوسته در محراب عبادت ایستاده بود، نماز و نیایش داشت و پیوسته اشکهایش سرازیر میشد.» حضرت زینب(س) الگوست؛ حضرت زینب(س) زنی نبود که از علم و معرفت بیبهره باشد. بالاترین علمها و برترین و نابترین معرفتها نزد او بود. عفت و حجاب او در کنار مقام علمی ایشان میتواند اسوه خوبی برای همه بانوان عالم باشد.
ضرر اتکا به آرای عمومی کمتر از استبداد و ستمگری است
علی اکبریمعلم، استاد پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی:
امام معتقد است باور انسان اساس شکستها و پیروزیها، سعادت و شقاوت است. تعبیر حضرت امام این است باور انسان اساس تمام امور است و ایشان معتقد است انسان به دلیل برخورداری از عقل و اختیار دارای جایگاهی ویژه است و ایشان این جایگاه ویژه را حس کرد و عملیاتی کرد. امام خمینی تاکید دارد باید آگاهیبخشی انسان را به اصل توحید و امامت و رهبری و معاد سرایت دهیم یعنی اگر به تحول میاندیشیم و تغییری را انتظار داریم و میخواهیم مردم با ما همراهی کنند باید آگاهیبخشی مردم در توحید و امامت و معاد انجام شود. بر اساس تفکر فلسفه سیاسی امام خمینی، آگاهیبخشی مستمر مردم ضروری است چون همه چیز به آرای مردم بستگی دارد و مردم بصیر و آگاه اشتباه نمیکنند و اگر اشتباه کنند تبعات منفیاش کمتر از استبداد و ستمگری است. پس در اندیشه امام برای تشکیل حکومت و حفظ آن راهی جز جلب رضایت مردم و آگاهیبخشی مردم وجود ندارد.
تفکیکیان به اخباریون نزدیکترند یا به وهابیت؟
حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن قدردان قراملکی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی:
ما در حوزه فقه و اصول فقهایی داریم که معتقد به اجتهاد و عقل هستند، ولی اخباریون میگویند نباید به عقل اهمیت بدهیم و فقط ظاهر روایات حجت هستند. تفکیکیان هم فقط به ظاهر روایات عمل میکنند. من نمیخواهم تفکیکیان را به وهابیت تشبیه کنم ولی این دو جریان میتوانند وجه مشترک داشته باشند چون جریان وهابیت هم مدعی است که به ظواهر آیات و روایات اهتمام دارد و از عقل دور است. از این حیث میتوانیم همین را به عنوان وجه شبه این دو جریان قرار دهیم و این شباهت را نمیشود انکار کرد.
موفقیتهای حکومت امیرالمومنین(ع) برای توجیه کاستیها کتمان میشود
مهدی مجتهدی، استاد تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد:
حتی برخی از برجستگیهای حکومت حضرت علی(ع) به جهت توجیه برخی کاستیها کتمان شده است. گزارشی در کتابی در دوره قاجار آمده است که خیلی جالب است. یک عالمی برای هدیه دادن به حاکمی که در دوره قاجار به سلطنت رسیده بود نامه مالک اشتر را مینویسد و در جلسهای عمومی به آن حاکم هدیه میکند. وقتی مجلس تمام میشود، آن حاکم همه را بیرون میکند ولی آن را عالم را نگه میدارد و به او میگوید مگر خود علی(ع) حکومت بلد بود که تو نامهاش را به عنوان دستور حکومتی به من میدهی. آن عالم میگوید علی(ع) طوری رفتار کرده که تو به عنوان یک حاکم جرات نداری جلوی جمع این حرف را بزنی و همین یعنی علی(ع) موفق بوده است.
تصور مردم و سخنرانان درباره دشوار بودن معارف نهجالبلاغه اشتباه است
حجتالاسلام و المسلمین حمیدرضا مهدوی ارفع، پژوهشگر و مدرس نهجالبلاغه:
اشکالی که باعث شده تا نهجالبلاغه جایگاه خاص خود را در بین علما و روحانیون و خطبا و وعاظ پیدا نکند بیتوجهی به عمق معارف این کتاب است زیرا نهجالبلاغه چون توسط سیدرضی به این نام خوانده شده است این تصور در اذهان قوت دارد که سیدرضی بیشتر به جنبه ادبی فرمایشات مولا علی(ع) توجه کرده است در حالی که اصلا اینطور نیست و نهجالبلاغه کتاب عرفان، کلام، تاریخ، سیاست و اخلاق و ... است و چون کلام امام(ع) برتر از کلام عادی بوده است سیدرضی نام آن را نهجالبلاغه گذارده است. پس عنوان کتاب یکی از عواملی است که سبب شده تا این کتاب جایگاه خود را نیابد. نکته دیگر اینکه خیلی از روحانیون و مردم فکر میکنند که فهم و مطالعه نهجالبلاغه بسیار دشوار است و به خصوص ادبیات به کار رفته در آن پیچیده و خاص است و همین عامل دوری مردم از این کتاب است و اگر میتوانستیم یک روش آسان در اختیار مردم قرار دهیم خواهیم دید دسترسی به این کتاب و فهم آن دشوار نیست.
دیدگاه تأسیسی و اصلاحی در زمینه روانشناسی اسلامی
حجتالاسلام والمسلمین حجتالله صفری، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره):
دیدگاهی معتقد است که میتوان روانشناسی اسلامی داشت و از اساس باید علم کنونی را بکوبیم و علم روانشناسی اسلامی را بسازیم چون میتوانیم بنایی جدید ایجاد کنیم؛ این دیدگاه تأسیسی در زمینه روانشناسی اسلامی است. این دیدگاه در ایران طرفداران خاص خود را دارد و میگویند باید موضوع علم روانشناسی را از اساس، مسئله «روح» بگذاریم و بعد ببینیم جایگاه روح در روانشناسی اسلامی چیست و بر اساس آن پیش برویم؛ هرچند که برخی میگویند باید موضوع علم روانشناسی اسلامی را شناخت فطرت بدانیم.
دیدگاه دیگر این است که روانشناسی کنونی را بپذیریم اما آن را اصلاح کنیم یعنی طرفدار دیدگاه پالایشی هستند. در همین مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) افرادی معتقدند که روانشناسی اسلامی نمیتواند چشم خود را بر یافتههای روانشناسی متعارف ببندند بلکه باید نسبت به این علم دیدگاه انتقادی داشته باشیم. در تحقیقات خود دادههایی را جمعآوری و تحلیل کردیم که تعاریف متفاوتی از روانشناسی اسلامی وجود دارد و از جمله به مطالعه واقعیات فعل و انفعالات روح و روان در نظام معرفتی هماهنگ با نظام معرفتی اسلام و همچنین علم مطالعه رفتار و فرآیندهای روانی بر اساسی مبانی و اصول اسلامی تعریف شده است.
انتهای پیام