به گزارش خبرنگار ایکنا، سلسلهنشستهای «جوانی جمعیت» در آستانه روز جوان برگزار میشود. اولین نشست امروز سهشنبه، 9 اسفند، با عنوان «نسبت انسان با خود؛ حق حاکمیت بر بدن» و با حضور محمود حکمتنیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه برگزار شد.
حکمتنیا در این نشست اظهار کرد: مسئله مورد بحث در این جلسه، نسبت انسان با وجود خود است و باید بدانیم چه نسبتی با وجود خود داریم و حوزه تصرفات انسان در بدن خود تا چه میزان است. بحثهایی مانند اهدای عضو، استفادههای اقتصادی از بدن از نگاه بیرونی، بهرهگیری از تصاویر انسانی و... جزء شئون مختلفی هستند که باید راجع به آنها گفتوگو کنیم. برخی از مباحث در بحث ما جایی ندارند.
وی با طرح این پرسش که آیا انسان میتواند بدن خود را به لحاظ حقوقی موضوع انتفاع برای دیگری قرار دهد؟ برای مثال کسانی که از بدن خود برای لذایذ جنسی دیگران استفاده میکنند، تسلطی بر بدنشان ندارند، چراکه برقراری روابط جنسی تابع احکامی است.
حکمتنیا با بیان اینکه در ادبیات دینی ما چنین مجوزی وجود ندارد که انسان جسم خود را برای لذایذ جنسی دیگران قرار دهد، گفت: برای مثال آیا فردی میتواند بدن و رحم خود را به دیگران اجاره دهد تا جنینی در آن قرار داده شود و او از این طریق کاری را انجام دهد و حتی یکی ارزش اقتصادی را دریافت کند، این مسئله محل گفتوگوی ماست. همچنین، نسبت ما با اعضای بدنمان چگونه است؟ به عنوان کسی که عضو بدن خود را در اختیار دارد و ممکن است این عضو در صورت خارج شدن از بدن به دیگران اهدا شود از دیگر مباحثی است که به آن میپردازیم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه گفت: انسان چه نسبتی با نفس خود دارد؟ بحثهایی مانند خودکشی و اینکه انسان میتواند نفس خود را از بین ببرد، جزء نسبتهای انسان با نفس خود است که بحثهای زیادی در جهان و در حوزه مکاتب فلسفی و اخلاقی و حقوقی راجع به آن وجود دارد.
وی افزود: بحث حقوقی دیگر این است که نسبت انسان با تصویر خود چگونه است؟ برای مثال اگر فردی تصویری را از چهره دیگری بگیرد و بخواهد از آن استفاده کند، نسبت حقوقی این مسئله چگونه است؟ نسبت انسان با حرکات بدن، نسبت انسان با منفعتی که ممکن است از بدن خود عاید دیگران کند، نسبت انسان با تلذذ دیگران و... با امر بدن مرتبط هستند. این طیفهای مختلف چند پرسش اساسی را ایجاد میکنند. یکی اینکه نسبت دیگران با بدن و نفس چگونه میشود و نسبت انسان با مجموعه مؤلفههایی که در رابطه با او گفته میشود چیست؟ نسبت دولت با این قضایا چیست و دولت برای کدام یک از این موارد میتواند مداخله حقوقی و جرمانگاری و نیز شخص را مجازات کند؟
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه گفت: اگر تمامی این صور را در نظر بگیریم، نوع نگاه و حوزه بحث را باید مشخص کنیم که ممکن است جامعهشناسی، اخلاقی و حقوقی و روانشناختی باشد. باید بدانیم که نظامات حقوقی در نسبت ما بر خود چه الزاماتی را تحمیل میکند. لذا طیفهای مسئله و نسبتهایی که با آن مواجه هستیم، یعنی نسبت خود، دیگری، دولت و نسبتهای حقوقی و... وجود دارد.
وی بیان کرد: برای پاسخ به سؤالات موجود، نیازمند روش حل مسئله هستیم که باید از حوزه فلسفی و کلامی بدان بپردازیم. در طیف اول بحث ما این است که اگر انسان و عقلانیت خود او وجود داشته باشد و با پرسشهایی در رابطه با بدن و نفس روبهرو شود، با توجه به نگاه فلسفی چه پاسخهایی به این سؤالات داده میشود. طیف بعدی الهیون هستند که بدون توجه به آموزههای تشریعی به تحلیل نسبت انسان میپردازند و با نگاه خالقیت خدا و توجه به دستگاه تکوین به حل مسائل میپردازند.
حکمتنیا افزود: طیف سوم دستگاههایی هستند که آموزههای تشریعی و حکمی دارند که خود دارای دو قسمت هستند. هر کدام از این دستگاههای حل مسئله به این مسائل پاسخ دادهاند. اگر وارد دستگاههای عقلگرا شویم و در آنجا مشاهده کنیم که انسان چگونه موجودی است و آیا به لحاظ اخلاقی و حقوقی این آزادی را دارد یا ندارد؟ بحث بسیار گستردهای پیش میآید. کسانی از دیدگاه اخلاقی به ماجرا نگاه میکنند یا از نگاه اخلاقی و حقوقی پاسخ میدهند و به قضیه به عنوان دستیابی به منفعت به نسبت انسان با خود مینگرند و کسانی که براساس معیار فعل با این قضیه برخورد میکنند.
وی تصریح کرد: در تمامی این دستگاهها طیفهای بسیار وسیعی وجود دارد، ولی در این مورد که انسان این میزان تصرف را در خود ندارد که بتواند در حوزههایی مانند خودکشی و قطع اجزای بدن خود ورود کند، استدلالهای مختلفی وجود دارد. برای مثال اخلاقیها اینگونه میاندیشند که آیا اراده اخلاقی میتواند به قضاوت موضوع دارنده اراده بپردازد و به او اجازه چنین کاری را با نفس خود دهد؟ پاسخ آنها در این زمینه منفی است.
حکمتنیا اظهار کرد: اگر بخواهیم از منظر دستگاههای عقلی به این موضوع بنگریم، ماجرا متفاوت است. در اینکه انسان بخواهد در حوزه روابط جنسی از نفس خود استفاده کند، بحثهای فراوانی وجود دارد؛ چراکه مطرح میشود که انسان خود را به منزله ابزاری برای دیگران قرار میدهد و این مسئله مطرود است. انسان نمیتواند خود را مال یا ابزار فرد دیگری قرار دهد. این مسئله تناقضی با مسئله مالکیت بر خود ندارد. مالکیت مشروعیت تصرف را به دنبال دارد. مشروعیت تصرف اجازه میدهد که انسان هرگونه تصرفی بر خود داشته باشد. اگر میشد مالکیت بر نفس را اثبات کنیم، عقلانیت تصرفات جایگاه دیگری داشت.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه گفت: در برخی تفکرات انسان هدیه الهی است. وجود انسان در نزد خود امانت است که اگر اینگونه باشد، وظیفه محافظت، اخلاقیت و ... از بحث خارج میشود، مگر اینکه این مسئله که انسان امانت الهی است، آیا میتواند نسبت به امانتهای دیگری که در اختیار دیگران است، تصرف داشت. استدلال دیگر این است که زمانی که انسان از رابطه خود صحبت میکند، رابطه نفس و بدن دارد و اینکه بدن ابزار دستیابی به سلامت و تکامل نفس است؛ یعنی خداوند نفس را آفرید و بدن را مرکبی برای او قرار داد. آیا نفس میتواند مرکب خود را از بین ببرد؟
حکمتنیا اظهار کرد: گزارههای حکمی ما چه میگویند؛ یعنی عقلانیت اسلامی که مبتنی بر حکمت است چه دلالتی دارد؛ برای مثال اگر نسبت انسان، خلیفةاللهی بوده و انسان امانتدار است، آیا میتواند ترک تکلیف کند؟ لذا برای استدلالها باید به مباحث نسبت نزدیکتر با رفتارها بپردازیم. به لحاظ توسعه در معرفت که انسان بتواند برای خود تصمیم بگیرد به نحوی که مسلط بر نفس خود باشد، چنین مسئلهای مطرح نیست.
وی بیان کرد: طبق برخی آموزهها، انسان شیئی نیست که در اختیار کسی یا حتی خود باشد. اینکه انسان مالک خود به این معنای حقوقی که بتواند جواز تصرفات را در نفس خود داشته باشد، در ادبیات ملکیت جایی ندارد. اما اینکه انسان بتواند با جزئی از بدن خود به دیگران نفع برساند، جای بحث دارد. اینکه رضایت انسان برای چنین امری جلب شود، یک بحث است و اینکه بتوان از اعضای بدن به منظور منافع استفاده کرد، بحث دیگری است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه گفت: اگر میتوانستیم در معیار ملکیت مسئله را پیش ببریم، بحث تصرفات نیز در این حیطه پیش میرفت، اما در ادبیات اضرار قواعد دیگری وجود دارد. لذا طبق بحثهای مطرحشده، انسان در مواجهه با خود با چه مسائلی روبهروست و از چه منظری باید به این مسائل پاسخ دهد؟ این مناظر پاسخگویی شامل حوزههای اخلاقی، حقوقی، جامعهشناختی و روانشناختی است. برای پاسخ به این مسائل باید با دستگاههای حل مسئله شامل دستگاه عقلی، دستگاه کلامی خالق و مخلوقی و ... وارد میدان شویم. حال اگر انسان از این معیارها تخطی کند، چه خواهد شد؟ در این زمینه نسبت مبانی معنوی، نسبت دولت با انسان و ... مطرح میشود و باید به توصیف رفتار مبانی دینی و الهی و رفتار دولت با انسان بپردازیم.
انتهای پیام