پایان ۷ سال بنبست در روابط ایران و عربستان که باعث بحرانهای متعدد بین دو کشور و در منطقه شد، بدون شک دستاوردهای بسیاری دارد. علاوه تمام جوسازیها برای تقلیل این اتفاق، امضای این تفاهمنامه از سوی نهادهای امنیتی ایران و عربستان را باید روایت یک شکست کامل و همهجانبه برای محور آمریکایی ـ اسرائیلی دانست؛ آنهم در شرایطی که روابط ریاض - تلآویو وارد مرحله جدیدی شده بود و پس از سالها مذاکرات مخفیانه به فاز علنی نزدیک شده بود. عدم صدور روادید برای یک هیئت اسرائیلی و تعلیق خرید سامانه پدافندی اسرائیل از سوی امارات در روزهای اخیر نشان میدهد که ابعاد پنهان این رویداد فراتر از تحلیلهای ساده کنونی است.
اگرچه وزیر خارجه عربستان اعلام کرد که منتظر دیدار با طرف ایرانی برای برقراری ارتباط است، اما آینده این تفاهمنامه و میزان پایداری این شرایط نیاز به مشاهده نتایج تعاملات دو طرف ظرف دو ماه آینده دارد. با اینحال آنچه تا امروز رخ داده درسهای زیادی برای دو طرف دارد که ابتدا به درسهای طرف سعودی میپردازیم، چراکه ریاض مسیر طولانی برای رسیدن به نقطه کنونی طی کرده است.
نکته نخست اینکه مشخص شد دلگرمی عربستان به وعدهها و حمایتهای اروپا و آمریکا غیرواقعی و بیاثر است. آنها بهجز تهدیدهای توخالی و برنامههای شکستخورده هیچ اثر مستقیم و بازدارندگی در مقابل اراده تهران نداشتند. تجهیزات موشکی و پدافندی آمریکا نیز با وجود هزینه سنگین برای آنها، نتوانست موجب امنیت پایدار و مطمئن برای آنان شود. تجربه سالهای گذشته نیز ثابت کرد که رژیم صهیونیستی نیز مرد میدان عمل نیست و سالهاست که تهدیدات فراوان بدون کوچکترین تحرک را داشته است. بهویژه اکنون که در گیرودار فرایند خودفروپاشی افتاده است.
با وجود برگزاری چندین دور مذاکرات میان نمایندگان دیپلماتیک ایران و عربستان در بغداد، بنسلمان همچنان در حال بازی با آخرین کارت بازی خود بود؛ یعنی فتنهگری و ناامنسازی در داخل ایران در عالیترین سطوح با برنامهریزی هماهنگ و همکاری بیسابقه چندین نهاد اطلاعاتی و اتاق عملیات ناتو. ریاض با تأمین مالی و پشتیبانی فنی و لجستیکی از شبکههای ماهوارهای، منابع انسانی و گروهکهای تروریستی و حتی ورود سلاح به کشور از مرزها، به شکل روشن وارد فاز عملیاتی شد، اما پس از بررسی نتایج رخدادها در طول شش ماه گذشته، آخرین کارت بازی آنها نیز اعتبار خود را از دست داد.
ریاض به روشنی مشاهده کرد، سرمایهگذاری چند میلیارد دلاری در حمایت از مزدوران فارسیزبان برای ایجاد آشوب در شهرهای ایران هیچ دستاوردی به جز تهدید به حمله مستقیم برای آنان نداشته است؛ یعنی آتشی که بخشی از آن را خودشان بر پا کردهاند به خودشان سرایت نمود و در این معرکه هیچ کشور و قدرتی را پیدا نکردند که بتواند در این زمینه پادرمیانی کند. حتی کشورهای اروپایی که تا خرخره در آشوبهای ایران غرق شده بودند، در تهران خریداری نداشتند.
درس سومی که سعودیها در این میان گرفتند این بود که عدم رابطه دیپلماتیک یا یک توافق حتی در کمترین میزان که بتواند درها را باز نگه دارد، میتواند چه تبعات خانمانسوزی داشته باشد. ️
این تفاهم برای برخی گروههای داخل کشور نیز درسهای زیادی داشت. نخست اینکه عامل محرک این اتفاق ساعتها مذاکره، قدم زدن در خیابانها و روی خوش نشاندادن برای جلب نظر موافق طرف مخالف نبود، چراکه این کار صرفاً با طرفی جواب میدهد که حسن نیت داشته و قابل اعتماد باشد. این تفاهم نتیجه مستقیم هشدارهای عملی ایران و جابجایی گسترده موشکها و اعلام آمادهباش در نیروهای نظامی کشور در جنوب برای اقدام تلافیجویانه علیه سعودیها بود که باعث بروز وحشت بیش از اندازه در ریاض شد.
برای تحلیل درستتر این واقعیت باید به زمان پایان مهلت ایران بعد از برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال قطر بازگشت. زمانی که دوبار ترس سعودیها بابت اقدام تلافیجویانه ایران برانگیخته شد و آنها واسطههای مختلفی به تهران فرستادند تا خود را در حوادث اخیر ایران بدون نقش وانمود کنند، اما وساطت هیچکدام از آنها در منصرف کردن تهران فایده نبخشید.
بنسلمان با وجود تجربه تبعات سنگین حمله سال ۲۰۱۹ به آرامکو از یکسو و انفعال و حمایت بیاثر اروپا و آمریکا از سوی دیگر تلاش کرد تا در برابر پیامدهای غیرقابل پیشبینی هجمه علنی ایران از شرق و غرب و جنوب به این کشور، آخرین شانس خود در برابر غرب را بیازماید. اما (در صورت صحت گزارش والاستریت ژورنال) درخواستی که ولیعهد سعودی از واشنگتن در زمینه دانش هستهای داشت، در حکم گذاشتن سنگ بزرگی بود که نه سران کاخ سفید و نه رژیم صهیونیستی جرئت برداشتن آن را نداشتند.
وقتی حضور مسئولان ارشد ارتش اردن، قطر و عمان و سایر واسطههای سعودی راه به جایی نبرد، ریاض در آخرین راهبرد دست به دامان چینیها شد تا مقامات پکن از ایران بخواهند به خاطر آنها فعلاً دست از حمله تلافیجویانه به عربستان بردارند. این مسئله مهمترین درخواست بنسلمان در سفر رئیسجمهور چین به ریاض بود. از روزی که سفیر چین در تهران این درخواست را به مقامات کشورمان انتقال داد، ایران شروط بسیار دقیق و سختی را تعیین کرد و از طرف چینی خواست در صورت تعهد به اجرای این درخواستها از طرف مقامات ریاض در یک بازه زمانی، ایران نیز فعلاً از عملیات تلافیجویانه خودداری خواهد کرد. اینگونه بود که بدون اینکه کسی در بغداد متوجه شود، چین میداندار مذاکرات شد.
سعودیها باز به سقوط ارزش ریال ایران و تهدیدات هرروزه نتانیاهو دلخوش کرده بودند و تعهداتشان را عملیاتی نکردند، اما تیرهای غیبی که بامداد روز شنبه به مخازن نفت دمام در ساحل خلیج فارس اصابت کرد، باعث شد تا ریاض از امیدهای واهی به مسائل داخلی ایران یا حمایتهای آمریکا دست بشوید و همان روز به طرف چینی اعلام کند، هیئتی را به پکن برای مذاکره اعزام خواهد کرد. گفتوگوهای چهارروزه دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان با مقامات امنیتی، سیاسی و نظامی سعودی و طرح خواستههای منطقی از سوی ایران باعث شد تا طرف چینی هم نتواند از پیشنهادهای ایران خرده بگیرد.
در حالی که طرف غربی اطلاعی از مذاکرات پکن نداشت، ایران و عربستان در مورد مسائل متعدد منطقهای گفتوگو کردند که هرچند جزئیات آن هنوز منتشر نشده، اما تبعات منطقهای و بینالمللی آن هر روز بیشتر خود را نشان میدهد. این توافق هرچند باعث نخواهد شد که ریاض بلافاصله از امریکا و غرب دور شود، اما مقدمهای تحولات بنیادین در حوزه روابط بینالملل است.
نخست آنکه رئیسجمهور چین در اولین مداخله دیپلماتیک خود موفق شده بود در یک بازه زمانی از جنگی احتمالی جلوگیری کند. اینکه ایرانیها خواسته او را اجابت کرده بودند، برای شی جینپینگ امتیازی بزرگ به شمار میرفت و نشان از عمق روابط راهبردی تهران – پکن بود، به همین دلیل به بهترین شکل از رئیسجمهور کشورمان در پکن استقبال کرد. دیدار بیش از ۴ ساعته رؤسای جمهور دو کشور واقعاً کمنظیر بود.
در حالی که قرار بود دو هفته پیش بنیامین نتانیاهو راهی امارات شود، محمد بن زاید رسماً عذر او را خواست و گفت که نمیتواند ایرانیها را عصبانی کند و این توافق نیز آب پاکی را بر دستان او ریخت. با احیای روابط ریاض- تهران دیگر تهدیدی وجود نداشت که نیاز به برقراری رابطه با اسرائیل باشد. شاید مطرح کردن شرط دستیابی به دانش انرژی اتمی برای روابط ریاض – تلآویو به دلیل افزایش هزینه – فرصتهای این ارتباط بود.
در مجموع امضای این توافق عاملی بالقوه برای احیای جایگاه چین در آسیای غربی شد و در واقع عملاً چین گام بلندی در نظم نوین جهانی برداشت. در گام بعدی چینیها بلافاصله در اخطاری به آمریکا خواستار برچیده شدن پایگاههای غیرقانونی این کشور در سوریه شدند. بعد از سفر رئیسجمهور چین به تهران باید شاهد رویدادهای دیگری در سطح منطقه باشیم.
اثرات امضای احیای روابط با عربستان بر تحولات داخلی کشور نیز در کشور قابل مشاهده است و در آینده نیز افزایش خواهد یافت. اثرات طبیعی آن در کاهش فتنهگری عناصر و عوامل خائن جذبشده توسط دستگاه امنیتی سعودی، کاهش فعالیت رسانههای وابسته به دربار سعودی، احیای روابط اقتصادی دو کشور بر اساس توافقات قدیمی میتواند اقتصاد کشور را متحول کند و بازارهای جدید برای کشور به ارمغان بیاورد.
نکته مهم برای فضای کلی کشور واقعبینی و عدم ذوقزدگی در برابر این ارتباط بود. چراکه آنچه سعودیها را پای میز مذاکره آورد، عقل و تدبیر خودشان نبود بلکه از سر ناچاری و وحشت شروع جنگی دوباره بود که هیچ امیدی به پیروزی در آن نداشتند. آنها حتی تا لحظه آخر منتظر بودند تا با افزایش قیمت دلار اوضاع در ایران به هم بریزد و حداقل بتوانند با موقعیتی دستکم برابر با ایران به گفتوگو بنشینند. به همین دلیل باید در صحنه منتظر ماند و دید که سعودیها واقعاً چه خواهند کرد، آیا باز به این فرصت پشت خواهند کرد یا اینکه تعهدات متعدد خود را عملیاتی میکنند. اگرچه شرایط مذاکرات به نفع ولیعهد سعودی نیست، اما با توجه به ضمانت پکن، هر خلف وعدهای میتواند بر روابط ریاض – پکن اثر بگذارد.
از سوی دیگر طرف اروپایی نیز علیالظاهر از این توافق استقبال کرده است؛ چراکه برای رهایی از مشکل تأمین گاز جهت عدم ورشکستی بخشهای تولیدی خود به منابع گاز ایران نیازمند است. وضعیت امروز رژیم صهیونیستی و ناتوانی آن در کنترل بحران داخلی موجب ضعف شدید این رژیم شده است. حضور بیشتر مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن نیز نشان از فروکش کردن اغتشاشات در ایران بود. با این حال این مسائل نباید تهران را خوشبین نماید، بلکه باید با استقبال از هر قدم مثبت طرف سعودی، برای هرلحظه خلف وعده آنان برنامهریزی داشته باد. چراکه شخصیت بنسلمان ثابت کرده که هرچند او دست به سینه باشند، ولی باز ممکن است دست دیگر او بر روی ضامنی باشد که بزرگترین بازنده آن منافع و منابع مالی عربستان سعودی است.
البته حتی اگر این توافق موقتی هم باشد، برقراری رابطه میان ما و عربستان فرصتهای خوبی از جمله توسعه صادرات کالاهای ایرانی و صنعت گردشگری دارد. این روند در عین فواید اقتصادی، پیامدهای امنیتی و سیاسی مثبتی را برای ما به دنبال خواهد داشت.
محمد پارسائیان
مدیر مرکز مطالعات میانرشتهای قرآن کریم
انتهای پیام