به گزارش ایکنا؛ شمارههای ۱۵۴ و ۱۵۵ ماهنامه مدیریت ارتباطات با پرونده ویژه امید و ناامیدی به مدیرمسئولی امیرعباس تقیپور و سردبیری علی ورامینی منتشرشد.
تقیپور، مدیرمسئول این ماهنامه نوشت: جامعهای که امید مردمانش به یک یا چند موضوع هدفمند کمرنگ شده، شاهد هدررفت منابع و انرژی است؛ اغلب نگاهها به برنامههای توسعه و پیشرفتش و هدفهای آتی از سر تردید بوده و مشارکت در امور اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، حداقلی خواهد بود. امید داشتن و امیدوار بودن یک احساس، مهارت و درک مطلوب است که به مثابه موتور محرک افراد، سازمانها و جامعه در شکلگیری حالی خوب و ترسیم آیندهای مثبت عمل میکند. در فرایند امیدآفرینی، مسئولیتهایی متوجه خود افراد، دولتها و رسانههاست و در این میان، نقش عمدهای در هموار کردن مسیر امیدآفرینی برعهده دارد.
علی ورامینی، سردبیر ماهنامه نیز به مسئله امید پرداخته و نوشته است: از وجوه تراژیک زندگی این است که نه تنها همه امور تحت کنترل ما نیست، بلکه بیشتر امور از دست ما خارج است. بعضی از فیلسوفان و ناصحان اخلاق باعنایت به همین نکته میگویند که قول دادن کاری غیراخلاقی است. وقتی انجام آن کاری که وعدهاش را دادهام، منوط به سلسله اتفاقاتی است که در بد ما نیست، چطور میتوان قول تام داد که فلان کار را خواهم کرد. در چنین وضعیتی امید چه نسبتی با زندگی فردی ما برقرار میکند؟
مصطفی سلیمانی، روانشناس نیز در مطلبی با عنوان «ناامیدها چه میکشند» معتقد است؛ سرچشمه امید، آگاهی است. این آگاهی که انسان، موجودی کمالگراست و جهان هستی بر پایه برخی قوانین بنا شده، سبب میشود که فرد امیدوار، همواره در جستجوی اهداف و راههایی باشد که ارزشمند و قابل دستیابیاند. امیدوارها میتوانند با رابطه آگاهانه با افراد ناامید، به تدریج، بذر این تفکر باطل را در آنها از میان ببرند. فرد ناامید باید یاد بگیرد که با واگاوی آمال و آرزوهایی که دارد، میان امیدهای دروغین و حقیقی خود فرق قائل شود تا برپایه حقایق ایجاد شده، رفته رفته راه خودش را برای مثبتاندیشی و حرکت به سمت زندگی امیدوارانه هموار کند.
بهروز غریبپور، فریدون صدیقی، موسی اکرمی، محمدجواد، عبدالجواد موسوی، بابک زمانی و... در این پرونده درباره امید نوشتهاند. همچنین گفتوگوی مفصلی هم با احمد زیدآبادی در این پرونده آمده است که از امید در زندگی شخصی و اجتماعیاش میگوید.
پرونده دیگر این شماره درباره ارتباط تئاتر با مخاطب و ساخت سیاسی پس از رخدادهای اخیر است. تئاتر چند سالی است که در اغماست؛ از همان اواخر زمستان ۱۳۹۸ که کرونا وارد ایران شد و سالنهای تئاتر تعطیل، تا امروز که چند ماهی میشود که از شروع اعتراضات در ایران میگذرد و انگار چیزی برای همه تغییر کرده است، حتی برای کسانی که میخواهند به هر روشی، بگویند که چیزی تغییر نکرده است. از پس اتفاقات، کلیت هنر و خاصه تئاتر، هم در ارتباطاتش با ساخت سیاسی دچار بحران شده و هم اگر به روال سابق به کارش ادامه دهد، با بحران مخاطب دچار خواهد شد. در صفحاتی در شماره اخیر به این مسئله پرداخته شده است.
در این پرونده، در میزگردی با حضور حمید پورآذری، علیاصغر دشتی از کارگردانان شهیر تئاتر و بهنام نوایی؛ مدرس و پژوهشگر تئاتر به ممکنها و ناممکنهای بازگشت به شرایط گذشته تئاتر و روشنتر کردن تصویر تئاتر فردا پرداخته شده است. گفتوگو با مهدی مشهور، نویسنده و کارگردان تئاتر از دیگر مطالب پرونده «تئاتر بعد از این» است.
«دربست آزادی» نیز درباره حکایت محدودیت اینترنت در حقوق موضوعه ایران به قلم وحید آگاه، حقوقدان و استاد دانشگاه نوشته شده است.
اعضای تحریریه این شماره را حسن نمکدوست تهرانی، مسعود شاهحسینی، محسن محمودی، رضا صائمی، فرزاد نعمتی، نرگس کیانی و آرمین هاشمی تشکیل میدهند و رئیس شورای سیاستگذاری این ماهنامه سیدغلامرضا کاظمی دینان؛ مدیر اجرایی و هماهنگی، بهنام تقیپور؛ طراحی جلد، جلیل نوربخش؛ گرافیک، نگار آشتیانی و روابط عمومی، یگانه قاسمی هستند.
انتهای پیام