به گزارش ایکنا؛ در شرایط بحرانی و پرتنش همچون جنگ که بنیانهای زندگی عادی با چالشهای عمیق مواجه میشود، حفظ سلامت روان به موضوعی حیاتی و درعینحال پیچیده تبدیل میشود. در این راستا، شبکههای اجتماعی به مثابه تیغ دولبهای است که هم میتواند بستری برای آرامش و تابآوری باشد و هم عاملی برای تشدید آسیبهای روانی. از یک سو، این پلتفرمها امکان دسترسی به اخبار، ایجاد حس همبستگی اجتماعی، ارائه پشتیبانی عاطفی و تسهیل کمکرسانی را فراهم میکنند و از سوی دیگر، با انتشار بیوقفه اخبار نگرانکننده، شایعات و محتوای آزاردهنده، میتوانند بر بار استرس و اضطراب بیفزایند.
خبرگزاری ایکنا بر آن است تا با نگاهی راهبردی، نقش چندوجهی شبکههای اجتماعی را در حفظ و تقویت سلامت روان در چنین شرایط ملتهبی واکاوی کند. هدف، ارائه چارچوبی برای بهرهگیری هوشمندانه از این فناوریهاست، بهگونهای که نه تنها از مخاطرات آن کاسته شود، بلکه به ابزاری مؤثر برای خودمراقبتی، افزایش آگاهی و حفظ پیوندهای انسانی در میان تلاطمهای جمعی تبدیل شود.
رضا عموزادی، کارشناس رسانه و مدیر امور رسانه و فضای مجازی ستاد فرهنگی و اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با ایکنا به این مسئله پرداخته است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
در شرایط ملتهب، اعم از جنگ، بحرانهای اقتصادی و سیاسی، یکی از مهمترین ابعاد آسیبپذیری، سلامت روان افراد است. اضطراب، سردرگمی، ناامیدی، استرس و خشم از جمله واکنشهای طبیعی انسانها به این شرایط هستند که میتوانند تبعات جدی فرهنگی و اجتماعی داشته باشند. در این میان، شبکههای اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین بسترهای ارتباطی و اطلاعرسانی، نقش دوگانهای ایفا میکنند؛ از یک سو، انتشار اطلاعات صحیح میتواند به انسجام اجتماعی، همدلی و کاهش اضطراب و استرس کمک کند و از سوی دیگر، گسترش اطلاعات نادرست و شایعات، فضایی هیجانی و تحریکآمیز ایجاد کرده و موجب تشدید اضطراب و فرسودگی روانی شود.
نباید فراموش کنیم که بسیاری از شبکههای اجتماعی با طراحی الگوریتمهای خاص و نمایش پیدرپی محتوای هیجانی، بهطور هدفمند باعث افزایش زمان ماندگاری کاربران و شکلگیری نوعی وابستگی روانی میشوند. از این رو، سواد رسانهای همراه با مسئولیتپذیری رسانهها در تولید و بازنشر محتوا، نقش مهمی در حفظ و تقویت سلامت روان جامعه، بهویژه در دوران بحران، دارد.
نشانههای اولیه تأثیر منفی فضای مجازی معمولاً در رفتار و احساسات اعضای خانواده دیده میشوند. اضطراب، فرسودگی، نگرانی، پرخاشگری، بیحوصلگی و انزوا از جمله علائم هشداردهندهای هستند که نشان میدهند سلامت روان خانواده در تهدید است. وقتی فرزندان یا اعضای خانواده برای مدت طولانی بیدار میمانند، گوشی در دست دارند و مدام آن را چک میکنند، یا کیفیت خوابشان دچار اختلال شده است، همه اینها نشاندهنده اثرات مستقیم استفاده بیش از حد از فضای مجازی است.
وقتی گفتوگوها و صمیمیتهای خانوادگی جای خود را به سکوت و استفاده مداوم از تلفن همراه و حضور در شبکههای اجتماعی متعدد داده و زمان زیادی صرف گشتوگذار در فضای مجازی میشود، ارتباطات انسانی جای خود را به ارتباطات مجازی داده است. بیقراری هنگام قطع اینترنت یا کاهش کیفیت آن نیز نشان میدهد وابستگی روانی به این فضا شکل گرفته است. این وضعیت در مواقع بحران و تهدیدها، مانند جنگها یا بحرانهای اجتماعی، تشدید میشود. همچنین، مواجهه مداوم با تصاویر و ویدئوهای خشونتآمیز یا اخبار ناامیدکننده، حتی اگر ناخودآگاه باشد، میتواند منجر به بیحسی عاطفی، اضطراب پنهان و افسردگی شود.
در شرایط بحران و جنگ، هدف قطع ارتباط نیست، بلکه مدیریت هوشمندانه آن است. در چنین شرایطی، افراد بیش از هر زمان دیگری به اطلاعات نیاز دارند، اما بمباران اخبار و مواجهه با اطلاعات غلط میتواند باعث سرگردانی، پریشانی و اضطراب شود. بنابراین، مدیریت مصرف رسانهای و کنترل منابع خبری اهمیت ویژهای دارد.
بهتر است زمان مشخص و محدودی برای دریافت اخبار و حضور در شبکههای اجتماعی در نظر گرفته شود و منابع معتبر برای دریافت اطلاعات انتخاب شوند. خانوادهها باید از صفحات و کانالهایی که محتوای غیرموثق، هیجانی یا خشونتآمیز منتشر میکنند، فاصله بگیرند. گفتوگو با فرزندان درباره محتوایی که مشاهده میکنند، درک احساسات آنان و ارائه راهنماییهای لازم، بسیار مهم است. والدین باید الگوی استفاده سالم از فضای مجازی باشند، زیرا وقتی خود بهطور مداوم در معرض اخبار قرار دارند، ناخواسته فرزندان را نیز درگیر این فضا میکنند.
یکی از مهمترین مهارتهای سواد رسانهای، «تفکر انتقادی» است. این مهارت به ما میآموزد که هر محتوایی را بیدرنگ نپذیریم، انگیزهها و اهداف پشت پیامها را بشناسیم و قدرت تشخیص اخبار جعلی را داشته باشیم. در شرایط بحرانی، بسیاری از رسانهها و شبکههای اجتماعی با الگوریتمهای خاص، محتوایی را ترویج میکنند که باعث خشم، ترس یا شگفتی کاذب میشود و به شکل مصنوعی بحران ایجاد میکند.
والدین باید شناخت کافی از پلتفرمهای جدید داشته باشند، درباره سلامت روان و رفتار دیجیتال سالم با فرزندان گفتوگو کنند و نشانههای خطر مانند انزوا، بیخوابی، اضطراب و استرس را در آنان تشخیص دهند. نوجوانان نیز باید توانایی تفکیک منابع معتبر از غیرمعتبر، تحلیل و نقد محتوای دریافتی و مدیریت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی را کسب کنند.
آگاه بودن از اخبار ضروری است، اما غرق شدن در جزئیات بحرانها و پیگیری مداوم آنها تنها اضطراب را افزایش میدهد. یادگیری فاصلهگذاری روانی با اخبار و تفکیک میان «آگاه بودن» و «درگیر شدن» بخش مهمی از سواد رسانهای است.
برای حفظ سلامت روان در بلندمدت، لازم است عادتهایی پایدار و متعادل در استفاده از فضای مجازی ایجاد شود. همانطور که تغذیه سالم و ورزش برای سلامت جسم ضروری است، برای سلامت ذهن و روان نیز باید مصرف رسانهای خود را کنترل کنیم. تمرکز بر کیفیت محتوایی که دریافت میکنیم، دوری از گشتوگذارهای بیهدف، دنبال کردن صفحاتی که آرامش، امید و دانش منتقل میکنند و تعیین محدودیت زمانی برای استفاده از دستگاههای دیجیتال از عادتهای مفید هستند.
در کنار اینها، حضور فعال در دنیای واقعی اهمیت فراوان دارد. ارتباط چهرهبهچهره، گفتوگوهای خانوادگی، حضور در طبیعت، فعالیتهای هنری و ورزشی، و مشارکت در برنامههای جمعی یا داوطلبانه میتواند تعادل روانی را بازگرداند و اثرات منفی زیست مجازی را کاهش دهد. نباید همه نیازهای روانی و اجتماعی خود را به فضای مجازی گره بزنیم.
در چنین شرایطی، مهمترین اقدام تعیین محدوده زمانی مشخص برای استفاده از اخبار و شبکههای اجتماعی است. باید لحظات معینی از روز را به دریافت اطلاعات اختصاص داد و در زمانهای دیگر از پیگیری مداوم اخبار خودداری کرد. تقویت گفتوگوهای خانوادگی، افزایش صمیمیت، برگزاری دورهمیها و انجام فعالیتهای مشترک به حفظ آرامش کمک میکند.
پس از هر بحران، روشن میشود که نبرد رسانهای همزمان با نبرد میدانی جریان دارد. شبکههای اجتماعی تلاش میکنند بر افکار و هیجانات عمومی اثر بگذارند. اگر آگاهانه با آن مواجه شویم، میتوانیم از سوژههای منفعل به شهروندان فعال دیجیتال تبدیل شویم؛ افرادی که نهتنها مصرفکننده، بلکه انتخابگر و تحلیلگر محتوا هستند.
در نهایت، آموزش سواد رسانهای نباید فقط به خانوادهها محدود بماند. مدارس، رسانههای رسمی و نهادهای فرهنگی نیز باید در این زمینه نقش فعالتری ایفا کنند تا خانوادهها در مسیر حفظ سلامت روان و مدیریت رسانهای تنها نباشند.
موضوع تقویت و ارتقای سواد رسانهای و فضای مجازی از جمله محورهای مهم در اسناد بالادستی کشور است. این موضوع هم در نقشه مهندسی فرهنگی کشور مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی و هم در سند راهبردی جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی مصوب شورای عالی فضای مجازی، بهعنوان یکی از مأموریتهای کلیدی این دو نهاد مورد تأکید قرار گرفته است. بر همین اساس، شورای عالی فضای مجازی در روزهای اخیر «سند برنامه جامع ترویج و ارتقای سواد فضای مجازی» را تصویب و ابلاغ کرده است.
در تدوین این سند، ستاد فرهنگی – اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز نقش مؤثری ایفا کرده است؛ که این اقدام نشاندهنده همافزایی میان دو نهاد اصلی سیاستگذار کشور برای توسعه سواد رسانهای و فضای مجازی و ارتقای سلامت روان جامعه در زیست دیجیتال است. در حال حاضر نیز «بسته سیاستی ارتقای سواد رسانهای با محوریت خانواده، مدرسه و مسجد» در ستاد فرهنگی – اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی و در چارچوب میز سواد رسانهای در دست تدوین است. هدف از این بسته، ایجاد هماهنگی میان نهادهای فرهنگی، دینی و آموزشی، تقویت زیست سالم دیجیتال و افزایش تابآوری فرهنگی و روانی خانوادهها در برابر فضای مجازی است.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام