برنامه جاودانه قرآن دنیا را آباد و مملو از معنویت می‌کند
کد خبر: 4134948
تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۳
درسنامه انس با قرآن/ 5

برنامه جاودانه قرآن دنیا را آباد و مملو از معنویت می‌کند

قرآن کریم موهبتى است بى‌نظير كه در اختيار مسلمانان قرار دارد، برنامه‏‌اى است جاودانى كه اگر در زندگى انسان‌ها پياده شود، دنيايى آباد، آزاد، و امن و امان، و مملو از معنويت خواهد ساخت. اين حقيقتی است كه حتى ديگران هم به آن معترفند و معتقدند اگر مسلمانان اين قرآن و معارف آن را زنده می‌كردند، و به فرمان‌هاى آن گردن می‌نهادند، آن چنان نيرومند و پيشرفته بودند كه هيچ‌كس نمی‌توانست سلطه خود را بر آن‌ها بيفكند. 

حجت‌الاسلام والمسلمین عیسی عیسی‌زاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریمحجت‌الاسلام والمسلمین عیسی عیسی‌زاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم در پنجمین یادداشتی که در ادامه یادداشت قبلی ویژگی‌های قرآن، همزمان با ایام ماه مبارک رمضان در اختیار خبرگزاری ایکنا از قم قرار داده است، نوشت: آنچه قرآن در توصيف خود بيان كرده، و آنچه پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) در تعريف اين كتاب آسمانى فرموده‌اند، بهترين و متقن‌ترين سند قرآن‌شناسى است؛ از همین رو در این یادداشت تلاش شده است تا در ادامه یادداشت قبلی، سایر ویژگی‌ها و عظمت قرآن از منظر خود قرآن و رسول خدا(ص) و نیز اهل بیت(ع) آن حضرت مورد بررسی قرار گیرد.

بشارت‌دهنده بودن قرآن کریم از دیگر ویژگی‌های قرآن است که خداوند در آیات گوناگون به آن اشاره می‌کند. در یک آیه، قرآن را بشارت‌دهنده به مؤمنان و در آیه‌ای دیگر، بشارت‌دهنده به مسلمانان آورده است و درجایی دیگر به‌عنوان بشارت‌دهنده به نیکوکاران ذکر کرده است.

هشدار دهنده و انذار‌کننده بودن از دیگر خصوصیات قرآن است. خداوند در قرآن می‌فرماید: «اين كتابى است كه از سوى خداوند رحمان و رحيم نازل شده است كتابى كه آياتش هر مطلبى را در جاى خود بازگو كرده است، فصيح و گويا براى جمعيتى كه آگاهند، قرآنى كه بشارت‌دهنده و بيم‌دهنده است، ولى اكثر آنان رويگردان شدند، لذا چيزى نمی‌شنوند.» در سخنی دیگر نیز می‌فرماید: «قرآن انذاركننده‏‌اى همچون انذار‌كنندگان پيشين است‏.»


بیشتر بخوانید:


بصیرت‌افزایی قرآن کریم ویژگی دیگری است که بصائر جمع بصيرت به معنى بينايى است؛ هر چند اين واژه بيشتر در مورد بينش‌هاى فكرى و عقلى استعمال می‌شود، ولى گاه به همه امورى كه مايه درک (بصیرت) و فهم مطلب است اطلاق می‌شود. جالب آنكه می‌فرماید: «اين قرآن و شريعت بينایی‌هايى است» يعنى عين بينايى است، آن هم نه يک بينايى كه بينایی‌ها، نه در يک بعد كه در همه ابعاد زندگى به انسان بينش صحيح می‌دهد. 

خداوند در آیاتی به بصیرت‌افزایی قرآن اشاره کرده و فرموده است: «به‌راستی قرآن وسیله بصیرت‌افزایی از جانب پروردگارتان براى شما آمده است. پس هر كه بصیرت پیدا کند، به سود خود اوست، و هر كه كور بماند، به زيان خود اوست،... .» و همچنین می‌فرماید: «قرآن بینش‌افزا و يادآور است براى هر بنده توبه‌كارى.»   

خداوند درباره حکمت‌آمیز بودن قرآن می‌فرماید: «اين‌ها آيات و يادآور حكمت‌آميزى است كه ما بر تو مى‌خوانيم.» منظور از «ذكر حكيم» قرآن است كه ذكر خداست و از حيث آيات و بياناتش محكم است، يعنى به هيچ وجه باطل در آن رخنه نمی‌كند و شوخى با جِدش آميخته نمی‌گردد.  و در آیه‌ای دیگر خداوند به این ویژگی قرآن سوگند یاد می‌کند. گويى قرآن را موجودى زنده و عاقل و رهبر و پيشوا معرفى می‌كند كه می‌تواند درهاى حكمت را به روى انسان‌ها بگشايد.

اگر مسلمانان معارف قرآن را زنده کنند کسی بر آن‌ها مسلط نمی‌شود

حقانیت قرآن کریم که خداوند درباره این صفت قرآن می‌فرماید: «اين است آيات كتاب و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، حق است.» در آیه‌ای دیگر خداوند درباره این ویژگی قرآن خطاب به پیامبر(ص) می‌فرماید: «قطعاً، حقيقت از جانب پروردگارت به سوى تو آمده است. پس زنهار! از ترديدكنندگان مباش.» امیرمؤمنان على‌(ع) نیز درباره این خصوصیت قرآن فرموده است: «به‌راستى كه قرآن، حقيقت است و روشنايى و رهنمون و رحمت و شفا براى مؤمنان.»

خداوند در بزرگی و عظمت قرآن فرموده است: «و به‌راستى، به تو هفت آيه از آيات سوره حمد و قرآن بزرگ را داديم.» خداوند در آيات فوق، به پيامبرش به‌عنوان اخطار به همه مسلمانان جهان اعلام می‌كند كه اين كتاب بزرگ آسمانى، سرمايه عظيم و بزرگى است، موهبتى است بى‌نظير كه در اختيار شما مسلمين قرار داده شده است، برنامه‏‌اى است جاودانى كه اگر در زندگى انسان‌ها پياده شود، دنيايى آباد، آزاد، و امن و امان، و مملو از معنويت خواهد ساخت. اين حقيقتی است كه حتى ديگران هم به آن معترفند و معتقدند اگر مسلمانان اين قرآن و معارف آن را زنده می‌كردند، و به فرمان‌هاى آن گردن می‌نهادند، آن چنان نيرومند و پيشرفته بودند كه هيچ‌كس نمی‌توانست سلطه خود را بر آن‌ها بيفكند. 

خداوند درباره ویژگی عزت قرآن می‌فرماید: «كسانى كه به اين قرآن چون بديشان مى‌رسد، كفر بورزند، به كيفر خود خواهند رسيد، و به راستى كه آن، كتابى نيرومند است. از پيش رو و از پشت سرش، باطل بِدان راه نمى‌يابد. فرو فرستاده‌اى است از سوى فرزانه‌اى ستوده.»

خداوند در بيان عظمت قرآن می‌فرماید: «به‌طور مسلم كتابى است شكست‌ناپذير «وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيز» كتابى است كه هيچ كس نمی‌تواند همانند آن را بياورد و بر آن غلبه كند، كتابى است بی‌نظير، منطقش محكم و گويا، استدلالاتش قوى و نيرومند، تعبيراتش منسجم و عميق، تعليماتش ريشه‏‌دار و پرمايه، و احكام و دستوراتش هماهنگ‏ با نيازهاى واقعى انسان‌ها در تمام ابعاد زندگى.»

سپس در ادامه آیه با توصيف مهم و گويايى درباره عزت و عظمت اين كتاب آسمانى می‌گويد: «هيچ‌گونه باطلى، نه از پيش رو، نه از پشت سر، به سراغ قرآن نمی‌آيد «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ» چراكه از سوى خداوند حكيم و حميد نازل شده است «تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ»؛ خداوندى كه افعالش روى حكمت و در نهايت كمال و درستى است و لذا شايسته هرگونه حمد و ستايش است. در تفسير جمله «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ» مفسران سخنان بسيار گفته‏‌اند كه جامع‌تر از همه آن‌ها اين است «هيچ‌گونه باطل، از هيچ نظر، و از هيچ طريق، به سراغ قرآن نمی‌آيد» يعنى نه تناقضى در مفاهيم آن است، نه چيزى از كتب و علوم پيشين بر ضد آن است و نه اكتشافات علمى آينده با آن مخالفت خواهد داشت. نه كسى می‌تواند حقايق آن را ابطال كند و نه در آينده منسوخ می‌شود. نه در معارف و قوانين و اندرزها و خبرهايش خلافى وجود دارد و نه خلافى بعدا كشف می‌شود، نه آيه و حتى كلمه‏‌اى از آن كم شده و نه چيزى بر آن افزون می‌شود. به تعبير ديگر دست تحريف‌كنندگان از دامان بلندش كوتاه بوده و است. به هر حال اين آيه از آيات روشنى است كه نفى هرگونه تحريف، چه از نظر نقصان، و چه اضافه، از قرآن مجيد می‌كند. 

خداوند درباره صفت استواری قرآن این‌گونه  فرموده است: «حمد خدايى را كه اين كتاب آسمانى را بر بنده‏اش نازل كرد و هيچ‌گونه اعوجاج و كژى در آن قرار نداد كتابى كه ثابت و پابرجا، معتدل و مستقيم، و هم برپادارنده جامعه انسانى و پاسدار ساير كتب آسمانى است.»

قرآن از هرگونه ضد و نقیض خالی است

«قيم» (بر وزن سيد) از ماده «قيام» گرفته شده و  به معنى پابرجا و ثابت و استوار است و علاوه بر آن برپادارنده و حافظ و پاسدار كتب ديگر است و در عين حال معنى اعتدال و استقامت و خالى بودن از هرگونه اعوجاج و كژى را نيز می‌رساند. اين كلمه كه به‌عنوان وصفى براى قرآن، بعد از توصيف به عدم اعوجاج‏ در آيات  آمده است، هم تأكيدى است بر استقامت و اعتدال قرآن و خالى بودن از هرگونه ضد و نقيض، و هم اشاره‏‌اى است به جاودانى بودن اين كتاب بزرگ آسمانى و هم الگو بودن براى حفظ اصالت‌ها و اصلاح كژی‌ها و پاسدارى از احكام خداوند و عدالت و فضيلت بشر. اين صفت (قيم) در واقع اشتقاقى است از صفت قيوميت پروردگار كه به مقتضاى آن خداوند حافظ و نگاهبان همه موجودات و اشيای جهان است. 

حاکم بر کتاب‌های آسمانی، دیگر ویژگی قرآن کریم است که در خود قرآن در آیه 48 سوره مائده آمده است «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ: و اين كتاب را به‌سوى تو به حق فرو فرستاديم، در حالى كه كتاب‌هاى آسمانى پيشين را تصديق مى‌كند و نسبت به آن مسلط و نگهبان است.»

كلمه «مهيمن» از ماده «هيمنه» گرفته شده و به‌طورى كه از موارد استعمال آن بر می‌آيد معناى هيمنه چيزى بر چيز ديگر اين است كه آن شى‏ء مهيمن بر آن شى‏ء ديگر تسلط داشته باشد، البته هر تسلطى را هيمنه نمی‌گويند، بلكه هيمنه تسلط در حفظ و مراقبت آن شى‏ء و تسلط در انواع تصرف در آن است و حال قرآن كه خداى تعالى در اين آيه در مقام توصيف آن است نسبت به ساير كتب آسمانى به همین شکل است.

خداى تعالى در سوره نحل آیه 82 می‌فرماید: «قرآن بيانگر هر چيزى است»، آرى قرآن از كتب آسمانى آنچه كه جنبه زيربنا و ريشه دارد و قابل تغيير نيست آورده است و آنچه از فروع كه قابل نسخ بوده و می‌بايد نسخ شود نسخ كرده، چون اگر نسخ نمی‌كرد آن احكام احكامى بود كه در مرور زمان، دست تحول خود به خود آن را از بين می‌برد و به شكلى كه متناسب با حال بشر و كمک‌كار او در صراط ترقى و تكامل باشد در می‌آورد، لذا می‌بينيم كه خداوند در آیه 9 سوره اسراء، در وصف قرآن می‌فرمايد: «اين قرآن بشر را به راه و هدفى هدايت می‌كند كه استوارترين راه و هدف است، و هيچ‌يک از احكامش دستخوش فرسودگى و كهنه‌گى نمی‌شود.»

خداوند در آیه‌ 157 سوره اعراف نیز می‌فرماید: «كسانى كه پيروى می‌كنند آن پيامبر درس نخوانده‌‏اى را كه نامش را در كتب آسمانى قبل يعنى در تورات و انجيل ديده بودند و هم‌اكنون نيز می‌بينند، پيامبرى كه آنان را به هر كار نيک امر و از هر كار زشت نهى می‌كند، هر پاكيزه‏‌اى را برايشان حلال و هر پليدى را بر آنان حرام می‌كند و احكام دست و پاگيرى كه بر دوششان سنگينى می‌كرد لغو و بى‌اعتبار می‌کند، كسانى كه به وى ايمان می‌آورند و احترامش را دارند و ياريش می‌كنند، و آن نورى كه با وى هست دنبال‌روى می‌کنند، اين چنين اشخاص آرى تنها اين چنين اشخاصی رستگارانند.»

پس جمله مورد بحث كه می‌فرمايد: «وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ» متمم جمله قبل است كه می‌فرمايد: «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ» متممى است كه آن را توضيح هم می‌دهد، چون اگر اين جمله نبود ممكن بود كسى توهم كند كه لازمه تصديق تورات و انجيل اين است كه قرآن احكام و شرايع آن دو را نيز تصديق كرده باشد، به اين معنا كه حكم كرده باشد به اينكه شرايع تورات و انجيل هم اكنون نيز باقى است و قرآن هيچ تغيير و تبديلى در آن نداده، و همين كه فرمود: قرآن در عين اينكه تورات و انجيل را تصديق دارد، مهيمن بر آن دو نيز هست، ديگر جاى اين توهم باقى نمی‌ماند، و می‌فهماند كه تصديق قرآن به اين معناست كه قرآن قبول دارد كه اين دو كتاب از ناحيه خدا نازل شده و خداى تعالى می‌تواند هرگونه تصرفى در آن‌ها بکند، پاره‏‌اى احكام آن دو را نسخ و پاره‏‌اى ديگر را تكميل كند،

همچنان كه در آیه 48 سوره مائده به اين نكته اشاره کرده و می‌فرمايد: «وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ»؛ بنابراين معناى جمله: «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ» اين است كه قرآن قبول دارد كه تورات و انجيل و معارف و احكامش از ناحيه خدا نازل شده بود و مناسب با حال انسان‌هاى قبل از اين بود، پس منافات ندارد كه در عين اينكه از ناحيه خدا بوده امروز نسخ و تكميل شود، چيزى از آن‌ها حذف و چيز ديگرى اضافه شود.

رسول خدا(ص) نیز درباره این ویژگی قرآن فرمود: «...اين قرآن، حاكم بر ديگر كتاب‌هاى آسمانى‌ است. تورات، از آن موسى است و انجيل، از آن عيسى است و زبور، از آن داوود.»

موعظه‌گر بودن از دیگر ویژگی‌های قرآن است که خداوند در آیه 57 سوره یونس درباره آن فرمود: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ: هان، اى مردم! براى شما، اندرزى از جانب پروردگارتان آمد و شفادهنده‌اى براى آنچه در سينه‌هاى شماست و رهنمون و رحمتى براى مؤمنان.»

موعظه عبارت از تذكر دادن نيكی‌هاست كه توأم با رقت قلب باشد. در واقع هرگونه اندرزى كه در مخاطب تأثير بگذارد، او را از بدی‌ها بترساند يا قلب او را متوجه نيكی‌ها گرداند، وعظ و موعظه ناميده می‌شود. البته مفهوم اين سخن آن نيست كه هر موعظه‏‌اى بايد تأثير داشته باشد، بلكه منظور آن است كه در قلب‌هاى آماده بتواند چنين اثرى بگذارد.

امیرمؤمنان حضرت على(ع) نیز در این باره فرمود: «از بيان خدا، سود ببريد و از اندرزهاى خدا، اندرز گيريد و نصيحت خدا را بپذيريد؛ چراكه خداوند با روشنگرى، جاى هرگونه عذر و بهانه‌اى را از شما گرفته است و حجت را بر شما تمام كرده است.»

انتهای پیام
captcha