مسلمانان هند و جایگاه آن‌ها در بزرگ‌ترین دموکراسی جهان
کد خبر: 4165791
تاریخ انتشار : ۰۹ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۶:۲۷

مسلمانان هند و جایگاه آن‌ها در بزرگ‌ترین دموکراسی جهان

تلاشی سیستماتیک برای منزوی ساختن مسلمانان کم و بیش در هر سطحی از جامعه هند در جریان است. این باعث شده که این سؤال به وجود آید که یک مسلمان هندی خود را در کجای بزرگ‌ترین دموکراسی جهان می‌یابد؟

به گزارش ایکنا به نقل از The Wire،‌ افزایش ناگهانی اما مستمر خشونت سازمان یافته علیه مسلمانان در هند از زمان روی کار آمدن دولت مودی به حدی رسیده که ترس دائمی در بین مسلمانان این کشور از دست دادن جان یا معیشت وجود دارد.

جستجوی گوگل با کلمات کلیدی «ترس مسلمان هندی» ده‌ها مقاله و گزارش ارائه می‌دهد که هر ساله از زمان کشتن محمد اخلاق در سال 2015 در دادری واقع در اوتار پرادش(UP) نوشته می‌شود؛ در این نتایج گزارش‌هایی مربوط به اظهارات معاون رئیس‌جمهور سابق هند در مورد وضعیت امو گرفته تا یک بازیگر بالیوودی که نسبت به وضعیت کشور ابراز نگرانی می‌کند به چشم می‌خورد. نتایج همچنین شامل گزارش‌هایی از قربانیان جنایات نفرت و خانواده‌های آنها در اوتار پرادش است که برای عدالت مبارزه می‌کنند. گزارش‌های بی‌شماری دیگر از آسیب‌های روانی ساکنان مسلمان که پس از خشونت‌های جمعی شهر را ترک می‌کنند، حکایت دارند.

موج خشونتی که با ظن وجود گوشت گاو در یخچال یک خانواده مسلمان آغاز شد، دیگر نیازی به دلیل ندارد. این موج خشونت باعث شده که هر دیوانه‌ای اسلحه برداشته و شما را فقط به خاطر اینکه موجودیت داشته و هویت  دارید ساقط کند، بعد از آن  تنها اظهارات و فیلم‌های حقیقت‌یاب از حادثه باقی می‌ماند تا فرد خاطی ادعا کند که اقدامات آنها نتیجه سال‌ها نفرت بوده است و نه یک اتفاق ناگهانی.

در چند سال گذشته، این ترس پایدار اکنون عمیقاً در ذهن مسلمانان عادی ریشه دوانده و آنها را به تغییر سبک زندگی برای حفظ جان خود وادار کرده است. این ترس به قدری عمیق است که تقریباً هر فردی که نظر خود را برای این گزارش ارائه کرده به شرط ناشناس ماندن تجربه تغییر سبک زندگی را داشته است.

مسلمانان هند از زندگی در این کشور چه احساسی دارند؟

چتان سینگ،  نیروی حراست راه‌آهن، ماه گذشته سه مسافر مسلمان را در قطار خط جیپور-مومبای به ضرب گلوله کشت. منبع عکس: توییتر.

سارا، اهل شهر پاتنا، پایتخت بیهار، گفت: حوادث در قطارها [قتل‌های قبلی و تیراندازی اخیر در قطار سریع‌السیر جیپور-مومبای] من را به شدت شوکه کرد. قبلاً در سفرهای ریلی غذا نمی‌خوردم و حتی اگر این کار را انجام می‌دادم، مطمئن بودم که گوشت گاو نباشد (به دلیل حرمت گاو در آئین هندو بسیاری از خشونت‌ها علیه مسلمانان از سوی هندوهای افراطی به اتهام خوردن گوشت گاو است: مترجم). گاهی اوقات به جای خوردن یک وعده غذایی مناسب، در سفر فقط به میان وعده اکتفا می‌کنم.

سارا افزود: بعد از حادثه جیپور اکسپرس، یک زوج مسن که می‌شناسم، به جای سفر با قطار، بلیط هواپیما رزرو کردند. آنها به دلیل نداشتن تجربه از سفر هوایی، راحت نبودند و هزینه بیشتری نیز پرداختند. اما حقیقت این است که مردم از سفر با قطار اجتناب می‌کنند.

ترس و دلهره در مورد سفر با قطار در چند سال گذشته تشدید شده است. زیبا، اهل اوتارپرداش که تحصیلات خود را در دهلی دنبال کرده و اکنون در دانشگاه تدریس می‌کند، تجربه خود را به اشتراک گذاشت: چند سال پیش با قطار به دهلی می‌آمدم. آن روز زن و شوهری با دختر شش یا هفت ساله‌شان روبروی من نشسته بودند. دخترک با من بازی می‌کرد و حرف می‌زد. نام من را پرسید که من به طور ناگهانی گفتم که اسم من  زیبا هست و دختر پرسید: آیا شما مسلمان هستید؟ وقتی گفتم بله، سریع پاسخ داد: چرا اینجا زندگی می‌کنی، چرا به پاکستان نمی‌روی؟ نه پدر و مادرش و نه او تا پایان سفر با من صحبت نکردند.

فرقی نمی‌کند مسلمانان از کدام طبقه باشند

رعنا ایوب، روزنامه‌نگار و جزء طبقه نخبگان است، اما اخیراً نگرانی‌های خود را در مورد هویت مذهبی اعضای خانواده‌اش در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته است.

در 4 آگوست (13 مرداد)، پس از قتل‌های جیپور اکسپرس، رعنا در پستی در اینستاگرام نوشت: پدرم مراسم نماز جمعه‌ را دوست دارد. قبل از اینکه برای نماز جمعه به مسجد محله برود، عطر می‌زند لباس و کلاه سفید اسلامی خود را می‌پوشد.

او تمام نشانه‌های ظاهری یک مرد مسلمان را دارد. با حادثه قطار و سخنرانی‌های تحریک‌آمیز، قتل‌های وقیحانه و هدف‌گیری مسلمانان حالا نمی‌دانم که آیا جان او - یک مسلمان ممتاز - به اندازه کافی در امان است؟

پست ایوب حدود 750 نظر دریافت کرد که بیشتر آنها مربوط به ترس‌های مشابه است و راه‌هایی را به اشتراک می‌گذارد که مردم برای جلوگیری از هر حادثه ناخوشایندی اتخاذ کرده‌اند.

یکی از کاربران نوشته است که وقتی یکی از بستگانش در اتوبوس یا قطار است، از عبارت‌های سلام یا خداحافظ تلفنی استفاده نمی‌کند. دانش‌آموزی از بنگال غربی گفت که اکثر دانش‌آموزان کلاس او هندو هستند و گاهی اوقات شعارهایی مانند «زنده باد رام» (خدای هندو) را سر می‌دهند که ترس را در او برمی‌انگیزد.

مسلمانان هند از زندگی در این کشور چه احساسی دارند؟

سارا از خانواده‌ای از طبقه متوسط به بالا است و ترسی مشابه ترس رعنا ایوب دارد.

او گفت: قبلاً منتظر جمعه‌ها بودم. الان، به محض فرا رسیدن جمعه، نگران می‌شوم که ممکن است حادثه‌ای ناگوار در مسجد رخ دهد. یک روز پدر و برادرم با کمی تأخیر از نماز جمعه برگشتند و من واقعاً نگران شدم. بابا هیچ وقت وقتی برای نماز جمعه به مسجد می‌رفت موبایلش را بر نمی‌داشت. اکنون، اصرار دارم که موبایلش را ببرد. حتی تأخیری اندک در بازگشت او باعث می‌شود با نگرانی با او تماس بگیریم.

شوکت در راه آهن هند کار می‌کند و نمی‌خواهد اطلاعات بیشتری در مورد هویت خود بدهد. او معمولاً چیزی را می‌پوشد که به عنوان نشانه کلیشه‌ای از یک مسلمان توصیف می‌شود: لباس بلند و ریش.

شوکت می‌گوید: ببینید، فضای سیاسی علیه مسلمانان وجود دارد، اما گاهی اوقات توانایی‌های افرادی مانند ما که به راحتی قابل شناسایی هستند، به دلیل هویت‌مان زیر سؤال می‌رود. در واقع بسیاری از مسائل کوچک در زندگی روزمره وجود دارد که رفتار مردم نشان می‌دهد. هر جا می‌روم ابتدا از دینم صحبت می‌شود. اگر تصادفاً دو تا چهار کارمند مسلمان در یک بخش وجود داشته باشد، مردم شروع به اظهار نظر می‌کنند که اینجا شبیه پاکستان شده است. اگر زنان خانواده‌های ما در مهمانی‌ها یا مراسم اداری شرکت کنند، زنان دیگر درباره لباس یا پوشش سرشان نظر می‌دهند و از آن‌ها می‌پرسند که چرا در این زمانه باید اینگونه لباس بپوشند. این به معنای این است که برداشت دیگری از ما در ذهن خود دارند.

افزایش چالش‌ها برای زنان

مشکلاتی که زنان و دختران هندی عموماً به دلیل جنسیت خود با آن مواجه هستند، برای زنان مسلمان، با بار اضافی هویت مذهبی آنها، تشدید شده است.

تصمیماتی که قبلاً دشوار بود، مانند تصمیمات مربوط به سفر به تنهایی، تحصیل و اشتغال، جنبه جدید دین را به آنها اضافه می‌کند.

به عنوان مثال، گزارش اتحادیه خلق برای آزادی‌های مدنی (People's Union for Civil Liberties) بیان می‌کند که 1000 دانشجوی دختر در بحبوحه بحث حجاب در کالج‌های کرناته ترک تحصیل کرده‌اند.

اما آیا تنها موضوع هویت دینی است یا حجاب؟ نومان که در یکی از دانشگاه‌های معتبر دهلی تحصیل کرده و در حال حاضر به عنوان استادیار در یکی از دانشگاه‌های بیهار مشغول به کار است، می‌گوید: پس از حوادث اخیر تفاوت‌هایی در نگرش نسبت به زنان وجود داشته است. اوایل به دلیل زن بودن نگران امنیت آنها بودیم. اکنون مسلمان بودن بر نگرانی ما افزوده است.

مسلمانان هند از زندگی در این کشور چه احساسی دارند؟

زنانی که نقاب، برقع یا حجاب دارند نیز با ترس مشابهی روبرو هستند. عمرانه خاتون، یک زن خانه‌دار اهل دربهنگا، می‌گوید: الان می‌ترسم با برقع از خانه بیرون بروم. خدای ناکرده اگر در فضای کنونی هر نوع تنشی وجود داشته باشد به راحتی می‌توان ما را شناسایی کرد. در مورد همسفران قطار نیز نگرانی وجود دارد. اکنون، پنهان کردن هویت خود اهمیت بیشتری یافته است. در دین ما، چیزی که برای امنیت زنان ساخته شده، برای ما موجب ناامنی می‌شود.

ریحانه در دهلی زندگی می‌کند و به عنوان یک مترجم آزاد در رسانه‌ها کار می‌کند. او می‌گوید: من حجاب دارم، اما بیشتر وقت‌ها بر حسب راحتی از خانه کار می‌کنم. من این انتخاب را دارم، اما بسیاری از زنان در چنین مشاغلی هستند که باید هر روز بیرون بروند و در شرایط امروزی، این یک چالش بزرگ برای زنان مسلمان است.

حجاب برای زندگی حرفه‌ای زنان نیز کشنده بوده است. شایلا عرفان، ساکن دهلی، در مدرسه‌ای مشهور تدریس می‌کرد، اما یک روز به او گفتند که دانش‌آموزان و والدین‌ آنها با حجاب او راحت نیستند، بنابراین باید حجاب را بردارد.

شایلا کار را ترک کرد. حتی در مصاحبه شغلی بعدی به او گفته شد که اگر حجاب خود را بردارید، به این شغل دست می‌یابید.

لوبنا امیر، دندانپزشک اهل پونا نیز داستان مشابهی دارد. علیرغم اینکه در تحصیلاتش برتر بود، هویت مسلمان او مانع از یافتن شغل شد. یک کلینیک دندانپزشکی معروف از او خواست حجاب خود را بردارد تا در آنجا شغلی پیدا کند.

لوبنا نپذیرفت. او رؤیای انجام کار بالینی را رها کرد و به یک شرکت بیوانفورماتیک پیوست. او در گفت‌وگو با الجزیره گفت: آنها با مسلمان بودن ما مشکل دارند، اما مشکل بزرگتر ظاهر مسلمان ماست.

آیا شناسایی شدن خطرناک است؟

وقتی از فیاض احمد وجیه، دستیار سردبیر The Wire Urdu خواسته شد نظر بدهد، گفت: این روزها، سکوت ترسناکی را در اطراف خود احساس می‌کنم. اما مردم طوری وانمود می‌کنند که انگار همه چیز خوب است. من افرادی را می‌شناسم که نگران ظاهر و لباسی هستند که از دور هویت آنها را نشان می‌دهد. این نگرانی پس از قتل جیپور اکسپرس تشدید شده است. در چنین شرایطی ممکن است برخی از افراد ریش خود را بتراشند یا نقاب نبندند، اما افرادی که در مدارس دینی درس می‌خوانند یا امام جماعت هستند آیا می‌توانند از ترس چنین کاری کنند؟

وجیه افزود: بزرگترین نگرانی من این است که آیا روزی می‌توانم به عنوان یک مسلمان شناخته شوم؟ واقعا دلهره‌آور است. تعداد کمی از مردم می‌خواهند در مورد این ترس صحبت کنند. بسیاری از مسلمانان هویت خود را مخفی کرده‌اند. مسلمانان احساس می‌کنند که هر زمان که به دلیل دین خود هدف قرار می‌گیرند  نه کسی از جوامع دیگر و نه حتی پلیس به کمک آنها نمی‌آیند. می‌توانم در مورد امید صحبت کنم، اما با روشی که دولت از نفرت حمایت می‌کند امید چندانی قابل مشاهده نیست. جامعه مسلمانان هند قربانی قدرت و قدرتمندان شده است.

ترجمه از محمدحسن گودرزی

انتهای پیام
captcha