در برخی از تولیدات شبکه نمایش خانگی و به ویژه فیلمهای سینمایی به اندازهای عریان به بزههای اجتماعی پرداخته میشود که از آن نمیتوان به عنوان تذکر نام برد بلکه بیشتر آن را باید رفتاری در جهت تبلیغ آن اتفاق دانست. یکی از این نمونههای بارز این مسئله مصرف دخانیات به ویژه مواد مخدر است.
در سلسله گفتوگوهای ایکنا با رویکرد «شبکه خانگی، اخلاق و سبک زندگی» با تولیدکنندگان سینما و تلویزیون برآنیم تا به آسیبشناسی این موضوع بپردازیم و در پایان به ارائه راهکارهای اجرایی توسط هنرمندان برسیم.
در هفتمین بخش با جواد مزدآبادی کارگردان سینما و تلویزیون، درباره کارکرد دستگاه نظارتی بر پلتفرمها و راهکاری جایگزین درباره نیاز به محصولات خارجی صحبت کردهایم.
ایکنا – در سریال اخیر خود «چرخ گردون» تلاش کردید به ارزشهای بومی توجه داشته باشید. پیرامون الزام پرداختن به آموزههای اخلاقی در تولیدات نمایشی توضیح دهید.
یکی از الزامات کارهای هنری این است که تولیدات مربوطه بتواند روی جامعه خود تأثیرگذاری مثبت داشته باشد. در این میان یکی از مهمترین عوامل اشاعه فرهنگ و اخلاقمداری اسلامی سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی است. بسیاری از توصیههای دینی ما مبتنی بر اخلاق است. به همین دلیل در حوزه فرهنگ و کارهای هنری توجه به اخلاق نمود جدیتری پیدا میکند. در این رابطه هنرمند به عنوان یک الگوی اخلاقی و رفتاری، باید در کارهایش حتماً آموزههایی باورمند داشته باشد.
ایکنا – در تلویزیون به دلیل نهادهای نظارتی کمتر آموزههای غیراخلاقی در تولیدات نمایشی دیده میشود اما در پلتفرمها متأسفانه امروز آثاری بهوفور دیده میشود که در آنها بیاخلاقی وجود دارد و این موضوع در فیلمهای سینمایی از سریالها مشهودتر است. پیرامون این موضوع نظرتان چیست؟
تفاوت موضوعی و اخلاقی که بین پلتفرمها و تلویزیون به وجود آمده به نظرم شکاف آسیبزنندهای را به وجود آورده است زیرا بیننده نمیتوانند این دو حوزه را کنار هم قرار دهد. برای همین مخاطبان یا بیننده سیما هستند یا اینکه صرفاً پلتفرمها را تماشا میکنند! درحالیکه در حالت طبیعی مردم باید بیننده هر دو رسانه باشند.
در پلتفرمها از خط قرمز مربوط به مسائل فرهنگی و اخلاقی پا فراتر گذاشته شده است یعنی در برخی تولیدات شبکه نمایش به اندازهای عریان به برخی بیاخلاقیها پرداخته میشود که این تصویرگری، خود عاملی در جهت ترویج آن معضلات میشود. البته قبول دارم در فیلم و سریال باید معضلات نشان داده شود تا راهکار رهایی از آن هم تبیین شود اما این موضوع نباید بهگونهای باشد که قبح آن رفتارها از بین برود چون وقتی برخی بیاخلاقیها بیپروا نمایش داده میشود در حقیقت برای اتفاق مورد نظر عادیسازی رقم میخورد.
ایکنا – برای مثال به چند بیاخلاقی رایج در تولیدات نمایش خانگی اشاره کنید.
در گام اول میخواهم خشونت افسارگسیختهای که در این آثار وجود دارد را مثال زنم. من در برخی مواقع جامعهای که در برخی از سریالها نشان داده میشود را نمیشناسم چون آدمهایی که در آن هستند دائماً در حال خیانت به یکدیگر بوده و رفتارهای خشن از خود نشان میدهند. این خشونت هم به اندازهای پررنگ است که این تصور را به وجود میآورد که پلیسی در کشور وجود ندارد و در جامعه هرجومرج حاکم است. البته شاید در ظاهر چنین فضایی وجود داشته باشد و حتی عدهای آن را بپسندند اما ناخودآگاه این کارها به مخاطب بهویژه نسل جوان این مطلب را القا میکند که آنها نیز قادرند بهراحتی آن کارها را تکرار کنند بدون اینکه عواقبی برای آنها در پی داشته باشد.
بیشتر بخوانید:
یکی دیگر از بیاخلاقیهای رایج در تولیدات نمایشی تصویرگری از سیگار شکلی گسترده است. این امر نیز به واسطه تقلید کورکورانه از آثاری است که در دهههای پیش در سینمای غرب رایج بوده است. برای مثال در گذشته سیگار کشیدن بخشی از شخصیت افرادی چون «همفری بوگارت» بود اما امروزه دیگر در غرب هم سیگار کشیدن یک بیاخلاقی است و از نشان دادن بیپروای آن پرهیز میشود. نکته عجیبتر اینکه این رفتار برای خانمها هم در فیلمها و سریال لحاظ میشود و این مسئله را نوعی روشنفکری نشان میدهند.
جدا از سیگار کشیدن شرب خمر هم متأسفانه در بسیاری از کارها دیده میشود. این مسئله نیز دیگر یک بیاخلاقی اجتماعی نیست بلکه گناهی آشکار است پس چگونه تا به این اندازه بیپروا آن را نشان میدهیم! مسئله دیگری که از آن به عنوان بیاخلاقی میتوانم یاد کنم رفتارهایی است که از والدین در سریالهای نمایش پلتفرمها میبینیم. رفتارهای والدین با فرزندان و یا فرزندان با والدین بههیچوجه بر پایه سبک زندگی ایرانی و اسلامی نیست و تماماً الگوبرداری شده از زندگی غربی است!
خانواده کوچکترین اما مهمترین کانونی است که در جامعه وجود دارد اگر بتوانیم تصویرسازی صحیح از خانواده در تولیدات نمایشی داشته باشیم در حقیقت توانستهایم فرهنگسازی مناسبی داشته باشیم وگرنه اگر غیر از این اتفاق بیفتد و ما مروج خانواده نامنسجم باشیم در حقیقت هسته اصلی جامعه را هدف قرار دادهایم. بگذارید از فیلمی نام ببرم که چندی پیش بهطور غیرقانونی در فضای مجازی پخششده و همه آن را دیدند. در این کار دختری به صورت پدر خود سیلی میزند! پدری که به فکر خانواده خود نیست. در این رابطه عکسالعملهای متفاوتی را در جامعه شاهد بودیم. عدهای آن را تائید کرده و عدهای دیگر آن را نقد کردند اما همین اندازه که فیلم توانسته نظر بخشی از جامعه را به خود جذب کند نشان از جریانسازی آن دارد.
ایکنا - سؤال پایانی به رفتار دوگانهای مربوط میشود که در نهادهای نظارتی وجود دارد. چندی پیش که فیلمهای سینمایی مجوز خود را از ساترا دریافت میکردند فیلمی که بسیار لوده بود مجوز نمایش پیدا نکرد اما همان اثر اخیراً که دوباره ارشاد به فیلمهای شبکه نمایش خانگی مجوز میدهد اجازه نمایش گرفته است. این مسئله از نظر شما چگونه است؟
این امر نشان میدهد متولی مناسب و واحدی بر بخش فرهنگی و هنری نداریم. همین موضوع سبب شده برخی فیلسازان به دلیل آشفتگی و دوگانگی نهادهای نظارتی قانون را دور زده و بیاخلاقی را در کارشان نشان دهند درحالیکه اگر چون قبل رویکرد واحد و منسجمی وجود داشت دیگر چنین اجازهای داده نمیشد.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام