امنیت روانی یکی از مهمترین ارکان جامعه است که در دنیای مدرن به واسطه قدرت رسانهها، تحت تأثیر آن قرار میگیرد. رسانهها میتوانند با انتشار یک خبر، یک جامعه را به آرامش برسانند و یا آرامش را از آنها سلب کنند؛ بنابراین امنیت روانی زمانی تحقق مییابد که جامعه از عوامل تهدیدزا در امان باشد. در این شرایط اهمیت سواد رسانهای بیش از پیش نمایان میشود؛ چراکه سواد رسانهای پایین جامعه، امنیت روانی و جانی آن را به مخاطره میاندازد. به همین دلیل باید سواد رسانهای خود را ارتقا و خود را با ابزارهای نوین وفق دهیم و اصل انتشار پیامها و خبرها را دنبال کرده و با دیدن یک خبر به سرعت آن را باور نکنیم.
در شرایط خاص نظیر شرایط بحرانی، جنگ، حوادث و ... اخبار جعلی به شدت افزایش مییابد و لازمه آن این است که با درایت بیشتری اخبار پیرامون این وقایع را دنبال کنیم. در واقع سواد رسانهای به ما کمک میکند تا در مواقع بحران، هیجانات خود را کنترل کنیم.
خبرگزاری ایکنا با همکاری مشترک باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانهای یونسکو ایران به مناسبت هفته سواد رسانهای که از سوم تا دهم آبان ماه نامگذاری شده است و همچنین بنا به اهمیت موضوع و براساس شعار امسال «مرزهای دیجیتال جدید اطلاعات: سواد رسانهای و اطلاعاتی برای اطلاعات منافع عمومی» به موضوع «سواد رسانهای؛ تأمین امنیت روانی مخاطب» پرداخته است. برای بررسی این موضوع نشستی با حضور حجتالاسلام علی نوریجانی، رئیس کل باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانهای یونسکو و حمیدرضا حسینیدانا، عضو هیئت علمی دانشگاه و رئیس اندیشکده راهبردی رسانهها و فضای مجازی در خبرگزاری ایکنا برگزار شد. در ادامه مشروح این نشست را میخوانید.
حجتالاسلام نوریجانی: در دنیا معمولاً ۲۱ تا ۳۱ اکتبر هر سال را به عنوان هفته جهانی «سواد رسانهای» میشناسند و در این ایام سعی میشود به الزامات سواد رسانه پرداخته شود. البته با الزامات اجتماعی، این موضوع را بومیسازی میکنند. در کشورمان نیز ۳ تا ۱۰ آبان ماه بزرگداشتی را برگزار و سعی میکنیم آنچه منفعت عمومی مردم است، مورد بهرهبرداری قرار گیرد. شعار هفته جهانی سواد رسانهای نسبت به سالهای گذشته تکمیلتر شده و اکنون به «سواد رسانهای و اطلاعاتی برای منافع عمومی» رسیده است.
یکی از زیرتعریفهای منفعت عمومی در حوزه رسانه است. کارکرد رسانه در دنیا، جدی نیست و اغلب کارکردهای آن در حوزه سرگرمی و بازی است. در واقع قرار است مخاطب خود را سرگرم کند. در همه صنایع، وقتی درباره مشتریان حرف میزنند، مشتریان خود را به دیگران نمیفروشند. اما یکی از کارهای مهم رسانه، مشتریفروشی است. یعنی اینکه چند ویو میتوانی به تأمینکنندگان یا صاحبان صنایع بفروشید و کاری که در این زمینه انجام میدهید، دارای ارزش است و هر چه امتیاز بیشتری به دست آورید، کار مهمتری انجام دادهاید.
تعهد رسانه نسبت به تأمین بهداشت روانی، در ادبیات دینی مورد توجه قرار گرفته و تعهد رسانه نسبت به تأمین امنیت روانی مخاطبان، یک اصل حرفهای است و سعی میشود به عنوان یک مسئولیت اجتماعی و اصل اساسی در حوزه خبرنگاری به آن پرداخته شود.
حوزه رسانه به دنبال سرگرمی است و اساساً صنعت سرگرمی به دنبال غفلت است؛ از این رو موضوعات در این حوزه دروازهبانی نمیشود، رسانه هم از این مسئله بهره برده و مفاهیم جدیدی را خلق کرده است. در حوزه سرگرمی به دلیل هدف لذتجویی، از دروازهبانی غافل میشویم و چندان دقت نمیکنیم، در صورتی که رسانه برای مشتریانش ادبیات خلق میکند. بسیار شنیدهایم که رسانه، معانی را دستکاری میکند، مثلاً معنای جدیدی از دین، حوزه اجتماعی، زیبایی، مطلوبیت و ... تعریف میکند، حتی معنای جدیدی از واژههایی که در حوزه عواطف خانواده وجود دارد، ارائه میدهد و تلاشش بر این است که آنها را قبول نکند. در این راستا معنای جدیدی از عشق، مادر بودن و ... نیز تعریف میکند.
گاهی وقتی نوجوانان با هم محاوره میکنند، همدیگر را «حاجی» خطاب میکنند، با اینکه این واژه بار اعتقادی و اجتماعی نسبت به مخاطبان دینی دارد. اما نوجوانان، این ادراک را ندارند. یا اینکه شبکههای اجتماعی مفهومی از زیبایی را خلق و به مخاطب منتقل میکنند و ادبیات جدیدی از آن ارائه میدهند. یعنی امروزه در فضایی زندگی میکنید که ممکن است براساس فرهنگ و خرده فرهنگها تعریف شود و یا براساس نظام مطلوبیتی که ساخته شده است و این مفاهیم دستکاری شده برای منفعت مجموعه خاصی است که میتواند بهداشت روانی مخاطبان را به خطر بیندازد یا تحت تأثیر قرار دهد.
حسینیدانا: صبح حمله اسرائیل به ایران(5 آبانماه)، دیدیم که مخاطبان و کاربران ایرانی از بسیاری از نهادهای متولی این حوزه پیش افتادند. از بامداد شنبه تبلیغات سیاسی سنگینی در رسانههای معلوم الحالی که وابسته به برخی کشورهای همسایه هستند، اعم از دروغ پراکنی، جعل عمیق و انواع عملیات روانی برای ایجاد ترس در ایرانیان انجام شد، اما وقتی صبح بازارها باز شد، هم دلار و هم طلا ریزش داشت و بورس هم سبز بود که این نشان میدهد، افکار عمومی به چه درجه از آگاهی رسیده است که دروغ را از راست تشخیص میدهد و نسبت به آن واکنش نشان میدهد. این جای شکر دارد که این چنین هوشمندانه رفتار میکنند.
تعهد رسانه نسبت به تأمین بهداشت روانی، در ادبیات دینی مورد توجه قرار گرفته و تعهد رسانه نسبت به تأمین امنیت روانی مخاطبان، یک اصل حرفهای است و سعی میشود به عنوان یک مسئولیت اجتماعی و اصل اساسی در حوزه خبرنگاری به آن پرداخته شود
زمانی سواد رسانهای را با تعاریف سنتی دنبال میکردیم و هدف این بود که همه رویکرد انتقادی داشته باشند و در نهادها، سازمانها و از جمله آموزش و پرورش نیز ترویج میکردیم و همین رویکرد سبب شد، کتاب «تفکر و سواد رسانهای» برای دانشآموزان تدوین شود. اما امروزه میبینیم که دیدگاه انتقادی با وجود اینکه لازم و ضروری است، اما جامع نیست و عوامل و رویکردهای دیگری نیز وجود دارد که باید به آنها هم پرداخته شود. آرامش و اطمینان خاطر یا امنیت روانی که در ادبیات دینی به گونههای مختلفی بیان شده است، میتواند راهگشا باشد. در همین رویکردهای سواد رسانهای در بعضی از کشورها نظیر انگلیس و کانادا که نزدیک به فرهنگ امریکایی هستند، همیشه نگران هستند که نکند، امریکا یا رسانههایش، به فرهنگ آنها آسیب بزند و هر سال هم بررسی میکنند که چقدر توانستهاند از سرمایههای اجتماعی و فرهنگ عمومی خود صیانت کنند و چقدر آسیب خوردند. اما بعضی از کشورها نظیر ژاپن سعی میکنند، کودک را با آرامش سازگار کنند یا ورزشهایی که انسان را به درون خود متوجه میکند و مقداری با تفکر و دروننگری همراه است، آرامش را در آنها نهادینه کند. انجام کار مفید، کمک به دیگران نظیر آنچه جوانان ایرانی در گروههای جهادی انجام میدهند و در نهایت رضایت قلبی دارند و کارهایی از این دست، میتواند انسان را به همان آرامش برساند.
رسیدن به حال خوب، نه تنها لذت درونی است، بلکه میتواند خودکنترلی را نیز در افراد تقویت کند یا کنترلهای اجتماعی را آسان تر کند. به ویژه اینکه ادامه زندگی افراد به سمت فضای مجازی میرود، هر چقدر بتوانیم کاربران را تقویت و توانمند کنیم تا با اطمینان خاطر به فعالیت در فضای مجازی بپردازند، بسیاری از کشورها را میبینیم که نهادهایی دارند که ایمنی را در فضای مجازی افزایش میدهند و به پلتفرمها و شرکتهایی که در فضای مجازی سرویس میدهند، قوانینی را وضع میکنند که به آنها حکم میکند، ایمنی و آرامش خاطر فعالیت در فضای مجازی را تأمین کنند.
ما نیز قوانین داخلی داریم، از جمله نظامنامه پدافند مردممحور، ماده ۶ بند ۲ وظیفهای را به رسانههای کشورمان ابلاغ میکند که وظیفه رسانه در مواقع بحرانی و سایر موارد اطلاعرسانی دقیق، صحیح و به موقع است تا با مدیریت صحیح رسانهها و شبکههای اجتماعی، حتی در بحرانیترین شرایط هم مخاطب به آرامش برسد. حداقل سطحی از آرامش را داشته باشد که بتواند خود را بازیابی کند و تابآور باقی بماند. یا در آموزههای مدیریتی داریم که ارکان یک جامعه یا سازمان یا محیط پیرامونی آن، موفقیتهای آن مجموعه را ببیند و از این طریق به آرامش برسد، مثلاً جامعه موفقیتهای دولت در ایجاد اشتغال، بهداشت عمومی، تولید مسکن یا جذب سرمایهگذاری و ... را ببیند، این مسئله باعث اعتماد به کار دولتها و اطمینان از آینده و کم کردن نگرانیها شده و در نهایت آرامش خاطر نصیب مخاطبان میشود. در خانوادهها نیز همینطور است هر چقدر تنش کم باشد و ادبیات والدین و فرزندان به هم نزدیک شود و باب گفتوگو آغاز شود، زمینهای برای ایجاد آرامش خواهد بود.
گاهی مواقع بعضی از مسئولان نهادها، سازمانها و ... میگویند، جوانان نگران نباشند، ازدواج تسهیل شده است. در حالی که همه جوانان که در مسیر ازدواج نیستند و باید درباره سایر فعالیتهایی که برای جوانان شده است، گزارش دهند تا آنها تصور نکنند، رها شدهاند و کسی به آنها توجهی ندارد. در این مواقع یک سخنرانی و یا جمله، میتواند جمعی را به آرامش برساند یا در آنها آشفتگی ایجاد کند.
تماشای مسابقات ورزشی در استادیوم یکی از تفریحاتی است که میتواند آرامش ایجاد کند، اما وقتی جوان سراغ تهیه بلیت مسابقات میرود، بلیت با قیمت مناسب پیدا نمیکند و نمیتواند مسابقه مورد علاقهاش را ببیند؛ از این رو گاهی به فضاهایی راه مییابد که دچار پریشان احوالی، خشم و ... میشود. بنابراین آسان کردن تفریحات سازنده و سالم میتواند گامی برای آرامشبخشی باشد.
ما در مواردی میبینیم که دشمنان در جنگ ترکیبی علیه افکار عمومی دنبال این هستند که آرامش خاطر را از ایرانیان به ویژه نسل جوان بگیرند. مثلاً نگرانی نسبت به اقتصاد، رها شدگی، بیتوجهی به جوانان، نگرانی نسبت به ظرفیتهایی که استفاده میشود و سر مردم بیکلاه مانده است، القائات منفی نسبت به آینده و ... در مخاطبان ایجاد میکنند که به جوانان ایرانی بگویند، شما از جوانان دنیا عقب هستید و باید فکری کنید.
حسینیدانا: در همین شبهایی که گذشت، ممکن است نسل کودک و نوجوان ما چندان متوجه جنگ، موشک و ... نباشد، وقتی بزرگترها در خانواده دچار پریشان احوالی میشوند و این مسائل را بدون فیلتر در خانواده بیان میکنند، ذهن آنها آشفته خواهد شد. ممکن است ما مراقب باشیم که فرزندان ما وارد چه سایتهایی میشوند و از کدام ابزارها استفاده میکند و از قفل کودک استفاده کنیم، ساعت تعیین کنیم و محتوا مشخص کنیم و توصیه کنیم به سایتهای مفید مراجعه کنند؛ اما خودمان بدون هیچ فیلتری تمام این پریشانیها را به منزل ببریم و ناخودآگاه این نگرانیها را به فرزندان و سایر اعضای خانواده منتقل کنیم؛ بنابراین باید فیلتری برای این رفتارها و گفتارهایمان داشته باشیم تا آنها آسیب نبییند.
در یونیسف هم توصیههایی در رابطه با ایمنی کودکان در فضای مجازی مطرح شده است. از جمله در دوره کرونا که کودکان به دلیل ادامه تحصیل و آموزش مجبور به استفاده از موبایل شدند، معلمان از اپهای مربوط استفاده میکردند تا دانشآموزان از آموزشها بهرهمند شوند. در حالی که اخیراً گزارشی از هند خواندم که مدارس هندی در دوره کرونا عقب افتادند و در ادامه این گزارش، به کشورمان اشاره شده بود که اپهایی ایجاد شد و معلمان توانستند به خوبی از این فضا استفاده کنند، اما در هند این نوع نگاه کمتر بوده است و در فیسبوک و شبکههای اجتماعی دیگر کار را دنبال میکردند و کودکانی که تجربه فضای مجازی را نداشتند یا آگاهی اندکی داشتند، دچار آسیبهایی شدند. پس از پایان اپیدمی کرونا، هند برنامه مشترکی را میان خانواده، دانشآموزان و معلمان گذاشت، برای اینکه در کلاس درس معلم موظف باشد، بخشی از درس را همراه با کودکان در فضای مجازی دنبال کند و نحوه جستجو، سایتهای مفید و ... را به آنها آموزش دهد و معرفی کند.
اخیراً هم میبینم در بازیهایی که در بازار داخلی ارائه میشود، به این مسائل توجه میشود تا کودک با حضور در فضای مجازی آسیب کمتری ببیند. مثلاً زمانی که باید به مراحل بالاتر بازی بروند، باید همراه والدین یک فعالیت اجتماعی انجام دهند. مثلاً جلوی دستگاه عابر بانک بروند و پولی که والدین میخواهند منتقل کنند و یا قبضی را پرداخت و یا وجهی را دریافت کنند، کودک همراه با والدین خود این کار را انجام میدهد تا هم این رفتار اجتماعی را بیاموزد و هم یک کار فیزیکی انجام دهد و قدری از بازی فاصله گیرد. در واقع فعالیتهای خلاقانه در این زمینه زیاد است و میتواند مفید باشد.
حجتالاسلام نوریجانی: عصری که در آن قرار داریم را نباید فراموش کنیم، عصر فراحقیقت یا فراواقعیت است که در این عصر با توجه به اینکه دروغ به راستی و صداقت غلبه دارد، بنابراین امنیت روانی مخاطبان به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد. امنیت سکینه یا آرامشی است که در آموزههای دینی و روایات اهل بیت(ع) هم به آن اشاره شده و در قرآن هم ۶ بار بر این واژه تأکید شده است. تعدادی از این تعبیرها به معنای آرامش عمومی، اطمینان و یقین داشتن به موضوع است و چند مورد نیز به نوری که در دل انسانها وجود دارد، اشاره میکند. آنچه از دل انسانها برمیخیزد و پایه اطمینانبخش فرد است، ایمان فرد گفته میشود و رسانه این موضوع را قدری به هم زده است و به جهت ساختی که رسانه دارد و واقعیتی که رسانهها و شبکههای اجتماعی دارند، آن را دستکاری کردهاند و ما با واژه جدیدی با عنوان «احساس امنیت» مواجه هستیم. امنیت موضوعی است که همین امروز آن را تجربه میکنیم. اسرائیل منحوسی که پا را از حد خود فراتر گذاشته و خرده حملهای به ایران که سابقهای دارد و در منطقه قدرت منطقهای محسوب میشود. قاعدتاً به دلیل همین احساس امنیت، خواب مردم در شب حمله اسرائیل به ایران دچار خدشه نشد.
در حوزه اقتصادی ممکن است، درآمد پایداری را یک کارمند داشته باشد، این فرد هر چه دو دو تا، چهار تا کند، میبیند معونهاش دچار خدشه نمیشود، این فرد با کسی که اصلاً درآمدی ندارد، متفاوت است و این فرد امنیت اقتصادی هم ندارد. اما احساس امنیت از امنیت مهمتر است و اگر رسانه یا دشمنان و دوستانی بتوانند این حس امنیت را به خطر بیندازند و مردم احساس ناامنی کنند، آنها برنده شدهاند و شاید بدون احساس امنیت نتوان زندگی کرد و متأسفانه این رسانه است که، احساس ناامنی و ترس از دادن را به ما منتقل میکند. گاهی در حال فعالیت خود هستید و یک آن متوجه میشوید که گوشی همراهتان نیست، در همان لحظه تعادل رفتاریتان به هم میخورد و ترس از دست دادن رسانه یا منبعی که اطلاعاتتان را از آن میگیرید و شاید برخی تبادلاتی را که با آن انجام میدهید، را خواهید داشت.
ترس از آفلاین بودن نیز ترسی از همین نوع است. اگر شما یک ساعت گوشی خود را از شبکه خارج کنید یا از رسانه فاصله بگیرید، ترسی را به خود و مخاطب منتقل میکنید. یا حس نارضایتی شدید را رسانه به شما منتقل میکند. به این معنا که گاهی در فضای اینستاگرام هستید، پستی که میگذارید، اگر به اکسپلور برود یا لایک و ویو دریافت کنید، این احساس رضایت و امنیت بیشتر خواهد بود. در غیر این صورت نیز نارضایتی خواهید داشت. رفتاری که قبلاً در رفتار سازمانی دیده میشد، یعنی کارمندی که در یک سازمان تمام تلاشش را میکند، اما رئیس یا کارفرما او را نمیبیند. اگر فضای روانی مخاطب به هم بریزد، فضای روانی جامعه نیز تحت الشعاع آن قرار میگیرد و این مسئله موجب جامعهای با حس ناامنی خواهد بود.
اتفاقی که در خرده حمله اسرائیل به ایران شاهد بودیم؛ این اتفاق، اتفاق نظامی خاصی نیست، همانطور که در مکالمات فرزندان یا شبکههای اجتماعی دیدید، بیشتر با نگاه طنز به این موضوع پرداختند. در واقع آنها خواستند با این خرده حمله بگویند که عملیاتی را انجام دادیم، در حالی که عملیات اصلی را در فضای مجازی انجام خواهند داد، به این معنی که دیب فیک و عکس تصاویری با هوش مصنوعی تولید میکنند، حتی عکسهای اتفاقات گذشته را به عنوان محل انفجار در ایران نشان میدهند. در صورتی که اینها دیپ فیک بوده و دروغ بزرگی را به مخاطب منتقل میکنند. اینها امنیت روانی را هدف گرفتهاند. مزاحهای کاربران در این زمینه نشان میدهد که موفق نشدهاند و منشأ این مسئله سواد رسانهای است. یعنی اگر ما توانسته باشیم، اعتماد نسبت به شبکههای رسانهای را در ذهن مخاطب ایجاد کنیم و یا اعتماد اجتماعی به ساختارها را ارتقا دهیم و شاخص سرمایه اجتماعی رسانه یا نهادهایی که حضور دارند را ارتقا دهیم، موفقتر خواهیم بود و واکسینه خواهیم شد.
حسینیدانا: با اینکه ایران اینترنشنال خود را هلاک میکرد که اتفاقاتی افتاده است و ویدئوهای ضاحیه لبنان را به ایران منتسب میکرد، اصلاً بیبیسی فارسی ورود نکرد. دروغهای واضحی که ایران اینترنشنال عنوان میکرد، بیبیسی جرئت نکرد به این وادی ورود کند و ته مانده اعتبار خود را از دست بدهد. ابعاد این حمله به قدری کوچک بود که برخی رسانههای خارجی نیز اصلاً به این موضوع نپرداختند. مخاطبان، این رسانهها را میشناسند و چندان اعتمادی به این رسانهها ندارند.
گاهی مواقع استراتژیهای رسانههای مهاجم به ویژه فارسی زبان را میبینیم که از جمله در دوره انتخابات ریاست جمهوری، به دلیل سقوط بالگرد رئیس جمهور، که با انتخابات اتحادیه اروپا مصادف بود، رسانهها غافلگیر شدند، چون درباره انتخابات اتحادیه اروپا فعالیت میکردند، اقلیتها، ایرانیان اروپا را تهییج میکردند که رأی بدهید و رأیتان چقدر مهم است و حال میخواستند به ایرانیان بگویند که رأی ندهید، چون رأی شما اهمیتی ندارد. از این رو استراتژی خود را تغییر دادند و عبارت «صبر بیحاصل» را مدام مطرح کردند، مبنی بر اینکه چند سال است مقاومت میکنید و با مشکلات میسازید، حاصلی نداشته است، برای چه باید دوباره رئیس جمهور انتخاب کنید؟! همان مسئلهای را که در سوریه، عراق و لبنان هم به نوعی و به شکلی دیگر تکرار میکنند و میبینیم بعضی کشورها از این ناحیه آسیب دیدند.
اکنون لبنان نسبت به دولتش دچار خلأ است؛ بنابراین اقداماتی نظیر پیشمان کردن از صبر و استقلال، تشویق به نفی هویت ملی و توهین به خود، تاریخ و پرچم و ... قبل از بحران تلاش برای آشفته کردن افکار عمومی است و دور کردن آنها از آرامش است؛ چرا که آرامش میتواند رفتار منطقی به همراه بیاورد. در حالت بحران میبینیم که ضریب دادن به اتفاقات در فضای مجازی چقدر آتشین میشود، مثلاً در فضای مجازی مطرح کردند که نبرد سنگینی بین دو غول بزرگ خاورمیانه غرب آسیا، به نام اسرائیل و ایران رخ داد. در حالی که این دو اصلاً هموزن نیستند. در واقع اسرائیل، کوچک بزرگنماست.
با این تغییر استراتژیها سعی دارند، ضربات وارده به طرف مقابل را دو چندان کنند و نیش زهر خود را افزایش دهند. ما دیدیم در همین ایام گفتند که؛ طرح حمله به ایران گم شده، یا لو رفته و ... با این رجزخوانیها خواستند فشار روانی بیشتری را وارد کنند. در همین حال زالو صفتانی، بازار ارز را به هم ریختند و ارز و طلا را گران کردند و به تبع آن سایر کالاها هم گران شد و همین مسائل باعث ایجاد نارضایی میشود. با خرده حمله اسرائیل، این حباب شکست و امیدواریم این قیمتها ریزش بیشتری داشته باشد و به قیمتهای واقعی برگردیم.
دشمنان پس از بحران نیز افکار عمومی را تشویق میکنند که از دولت خود بخواهید با اوضاع کنار بیایند و قدری عقبتر بروید و پاسخ ندهید و بزرگوارانه ببخشید. اینترنشنال در رابطه با این اتفاق و یا ترور شهید نصرالله، در بازخوردگیری فعالیتهای زیادی انجام داد. آنها پس از ترور به جمع لبنانیها میرفتند و به آنها میگفتند که میخواهید به جای ایران با اسرائیل درگیر شوید و این اتفاقات برای عزیزان شما بیفتد؟ و آنها پاسخهای پراکندهای ناشی از القائات، یا تألمات و ... میدادند که نمیخواهند بجنگند. اما در کشورمان رفتار افکار عمومی، مشت محکمی بر دهان یاوهگویان بود. رسانههای خارجی، همین امروز هم بازخوردگیری میکند و میگوید همین اتفاقات ممکن بود در مناطق مسکونی باشد، آیا شما راضی به این مسائل هستید؟ و با این القائات میخواهد ترس را بر افکار عمومی غالب کنند.
حسینیدانا: رسانههای داخلی با مردم رو راست هستند و در محیط میدان هم این توانمندی ایجاد شده است که به صورت صریح و مستقیم با مردم گفتوگو کنند. اگر پس از نیمه شب این اتفاق افتاد، رسانه پای کار آمد و پدافند هوایی هم پای کار آمد و اطلاعرسانی دقیق، صحیح و روایت اول منتشر شد و رسانههای ایرانی جریان رسانهای را در دست گرفتند و مردم با خیال راحت خوابیدند تا صبح سرکار بروند و مدارس نیز دایر بود. این ناشی از این است که در نیمه شبی که قرار بود پریشان احوال باشیم، هم بخش میدان و هم رسانه آرامش را به مردم برگرداندند.
ساحت بهداشت و امنیت روانی با تعهد رسانهها و خبرنگاران نسبت به این عرصه تأمین میشود. رسانه هر چقدر بتوانند سرمایه اجتماعی را بالاتر ببرند و شاخص سرمایه اجتماعی را تقویت کنند، میتوانند مخاطب را نسبت به خود پیگیرتر و پیوستهتر کنند
افکار عمومی قرص و محکم به مدافعان امنیت افتخار میکند و در زمینههایی که دشمن برای ما چالش ایجاد کرده و یا کمکاری کردیم و اشتباهاتی داریم و اگر سوء مدیریتها و کارهای مغفول و مشکلاتی که ندیدیم و اکنون تبدیل به معضل شده است، در این فرصتها میشود به این مشکلات حمله کرد. با این سرمایه اجتماعی و جریانی که در افکار عمومی ایجاد شده است، میتوان یکسری از این مشکلات را حل کرد. موقعیتهای مفیدی ایجاد شده که بتوان کارسازی و آسیبها را جبران کرد.
بحث تولیدات هنری و استفاده از هنر تبیین نیز وجود دارد که مقام معظم رهبری بارها به آن اشاره کردهاند. اگر به درستی تبیین کنیم و کتمان نکنیم و با نسل جوان و نوجوان همزبان و همراه شویم، بسیاری از مشکلات رفع خواهد شد. اگر آنها میخواهند به بالندگی برسند، باید مورد توجه باشند، وگرنه این انرژی را در جای دیگر صرف خواهند کرد. اگر این مسیر برایشان ایجاد نشود، ممکن است دیگرانی بیایند و آنها را به مسیر دیگری منحرف کنند. پس باید حواسمان باشد، جایی که سرمایه اجتماعی به اوج خود میرسد، برای آن برنامه داشته باشیم؛ چراکه بسیاری از اوقات به دلیل بیبرنامگی، فرصتهای درخشان را برای جبران عقبماندگیها از دست دادیم.
در شرایطی که رسانه ملی ما نسبت به تولید آثار فاخر عقب است و محتوای مورد رضایت مخاطب را نمیتواند تأمین کند، سکوهای نمایش خانگی فعال شدند و مردم هم اقبال خوبی نشان دادهاند گرچه برخی از آنها براساس استانداردهای تعریف شده نیستند، اما بخشی از فعالیتهای آنها توانسته رضایت مخاطبان را جلب کند و آنها را از رسانههای بیگانه دور کند. اما اخیراً چندین سریال نظیر گردنزنی، داریوش، غربت و ... در شبکههای خانگی نمایش داده میشود که خشونت را ترویج میکنند، کشتن را آسان نشان میدهد، خون را به راحتی نمایش میدهد و یا صحنههایی که در استانداردهای خبری اجازه نشر ندارد، به آشکارا و تفصیل نمایش داده میشود و موجی از افسردگی و رفتارهای خشن به جامعه القا میشود و حال خوب را از مردم میگیرد. همه این مسائل نشان میدهد در استانداردسازی، نظارت و کنترل اجتماعی غفلتهایی صورت میگیرد که باید حواسمان را جمع کنیم.
حجتالاسلام نوریجانی: ساحت بهداشت و امنیت روانی با تعهد رسانهها و خبرنگاران نسبت به این عرصه تأمین میشود. رسانه هر چقدر بتوانند سرمایه اجتماعی را بالاتر ببرند و شاخص سرمایه اجتماعی را تقویت کنند، میتوانند مخاطب را نسبت به خود پیگیرتر و پیوستهتر کنند. سواد رسانه به عنوان یک سنگربان و دروازهبان ذهنی مخاطب، خود را از مسائلی که به عنوان آسیب میشناسیم و یا مسائلی که ممکن است امنیت روانی مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد، حفاظت میکند. این موضوع با وظایف رسانه که اطلاعرسانی است منافاتی ندارد.
براساس فضایی که در آن هستیم شرایط جنگی در همه دنیا متفاوت است. درست است که در شرایط جنگی، سرعت در رسانه اهمیت دارد و موجب میشود بهداشت روانی مخاطبان حفظ شود، اما در شرایط جنگی اطلاعات دقیق و درست است که میتواند اثرگذار باشد. به همین دلیل رژیم صهیونیستی عملیاتی را در نقطهای انجام میدهد و اخبارش را منتشر میکند، اما رسانههای محور مقاومت به آن نمیپردازند و پس از چند روز تأیید یا رد میکنند. از این رو باید به مخاطب آموزش داد که با وجود اینکه میخواهیم سطح دروازهانی مخاطب را نسبت به خبر افزایش دهیم، اما باید بدانند که رسانه در شرایط جنگ اجازه انتشار هر مطلبی را ندارد و فضای جنگی، فضای فردی یا شخصی نیست؛ از این رو باید سواد رسانهای مخاطب را ارتقا دهیم تا بتوانیم جامعه را نسبت به اتفاقاتی که میافتد واکسینه کنیم.
یکی از مسائلی که در مجموع سوالات شما وجود دارد این است که با مخاطب به ویژه مخاطب کودک و نوجوان چه کنیم و یا در رسانه چه رفتاری داشته باشیم، سطح ایمان، سطح شناخت اجتماعی و باورهای ملی و اعتقادی به علاوه سواد رسانهای میتواند آن را تأمین کند. در کشورهای منطقه نظیر سوریه، لبنان، غزه و یمن، کودکی که از زیر موشک باران بیرون میآید و تمام خانوادهاش را از دست داده است و وقتی از او درباره این فضا میپرسند جوری صحبت میکند که همه عالم را تحت تأثیر قرار میدهد. یا کلیپی از دختر بچهای منتشر شد که خواهرش را به دوش میکشد و وقتی واکنشش را میپرسند به گونهای پاسخ میدهد که همه کسانی که از حداقل انصاف و وجدان برخوردار هستند و حتی غربیها را تحت تأثیر قرار میدهد.
سواد رسانهای وظیفه واکسینه کردن مخاطبان را برعهده دارد و میتواند مخاطب را در خدمت به منافع عمومی اولاً هدایت و دوماً واکسینه کند که چندان از این فضا غافل نشوند. وقتی حادثهای رخ میدهد نهاد و سازمان و ... سعی میکنند آن را مردمیسازی کنند، اما در حوزه سواد رسانهای برعکس است و مردم، سازمانهای مردم نهاد، اندیشکدهها و ... فعال هستند و جایی که باید نقش جدی و اثرگذاری داشته باشد، حاکمیت است که قدری نسبت به این امر مغفول است. در نظام حکمرانی سایبری یا ضعیف هستیم یا هنوز به این حوزه نپرداختیم. این عرصه، عرصهای است که اگر به موقع ورود نکنیم، تاریخ از ما عبور میکند و به قول مقام معظم رهبری، حسین بن علیها به مسلخ میروند و به شهادت میرسند و دیگر نمیشود کاری کرد.
حوزه حاکمیت باید نقش جدی داشته باشد؛ از این رو یکی از اتفاقاتی که در حوزه سواد رسانهای در سال جاری دنبال کردیم، نشست با برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی بود و دیدیم که آنها نیز افراد دغدغهمندی هستند و قرار بر این شد که فراکسیون سواد رسانهای تشکیل شود و موضوعات ذیل این حوزه را پیگیر شوند. بر اثر همین فعالیتها دیدیم که سال گذشته، سواد رسانهای در لایحه بودجه آمد و اینکه چقدر جذب بودجه داشتیم، نمیدانم، اما همین که به این حوزه بودجه تخصیص یافته است، نشان میدهد که به تدریج این حوزه جدی گرفته میشود.
حسینیدانا: در تعریف سنتی که نسبت به اطلاعات نادرست داریم، سه دسته اطلاعات داریم؛ میس اینفورمیشن، دیس اینفورمیشن و من اینفورمیشن. در اطلاعاتی که سهواً نادرست است، اطلاعاتی که عمداً نادرست است و اطلاعاتی که شخصی است و با افشای آن میخواهند پریشانی را منتقل کنند. اگر از تعاریف سنتی و کلاسیک رد شویم، با جنبههای جدیدی مواجه میشویم که اطلاعات نادرست، نسل یک جامعه را به قهقرا میبرد. پس از 1948 که جنگاوران جوان مصری در مقابل دشمن صهیونیستی ایستادگی کردند و شاید چندان توفیقاتی به دست نیاوردند، اما جوانان عرب به جوانان مصری نگاه می کردند تا جنگاوری را از آنها یاد بگیرند، دیدیم که با برخی از فعالیت هایی که ظاهراً به جنگ کاری نداشت، غرب این جوانان را از مسیر اصلی خارج کرد. یعنی آنها را به سمت فعالیتهایی کشاند که وقت خود را در قهوهخانهها میگذراندند و مواد مخدری به نام «حشیش» را استفاده میکردند تا احساس خوشی بیشتری داشته باشند و از این طریق آنها را از جنگاوری دور کرد. رسانهها هم با جذابیتهای فناوری و ذوقی که در نسل جوان برای استفاده از آنها دارد، سبب شده است، که برخی از وجوه منفی آن نادیده گرفته شود و یا ممکن است ابزار کنترل آن وجود نداشته باشد.
من این مسئله را به سیاهچالههای فضای مجازی تعبیر میکنم. در رابطه با عملیات طوفان الاقصی، صفحهای در ویکی پدیا ایجاد شده که اخبار روزانه این جریان را به مخاطب ارائه میدهد، اما همه این اخبار از دید اسرائیلیهاست. یعنی اگر آن را بخوانید، تصور میکنید یک گروه تروریستی به مردمان صلحجوی اسرائیلی حمله کردهاند، در حالی که آنها باید آینده منطقه و جهان را رقم بزنند و خدمات فراوان خود را در حوزههای فناوری، اقتصادی و ... ارائه کنند. جوانان ما و سایر کشورها که عادت دارند برای یافتن پاسخ پرسشهای خود به فضاهایی چون ویکی پدیا مراجعه میکنند، با این محتوا روبرو میشوند و گویی این محتوا آنها را به درون خود میکشد. هیچ کسی در کشورهایی مثل ما از سوء رفتار کشورهای غربی بیاطلاع نیست، به ویژه امریکا که در هر کشوری پا گذاشتند، منافع آن را بردند و سعی کردند آن کشور را تحت تسلط خود درآورند و مانند استعمارگران پیر با روشهای جدید، شیره جان آن ملتها را میکشند و میبرند. در حالی که اگر با هوش مصنوعی درباره اینکه امریکا از چه زمانی وارد اقتصاد ایران شد، جستجو کنید، تاریخ را به شما میگوید، اما در ادامه میگوید، امریکا آنقدر در ایران سرمایهگذاری کرد و خدمات فنی و مهندسی، مدیریتی و ... ارائه کرد، اما سال 57 که انقلاب شکل گرفت، پس از مدتی ایرانیان، با ناسپاسی آنها را از کشور دور کنند و سفارتخانهاش را به تسخیر درآوردند و امریکا مغبون است. سایر پاسخهایی که هوش مصنوعی به جوانان ما در این زمینه میدهد، نظیر همین سیاهچاله است و آنها را به درون خود میکشد و از میدان به در میکند.
سواد رسانهای وظیفه واکسینه کردن مخاطبان را برعهده دارد و میتواند مخاطب را در خدمت به منافع عمومی اولاً هدایت و دوماً واکسینه کند که چندان از این فضا غافل نشوند
تجربه طوفان الاقصی به ما نشان داد که با اینکه رسانههای بزرگ شناخته شده بین المللی، همیشه جریان روایتسازی و تبیین ابعاد این جنگ را به عهده داشتند، این نوبت به دلیل حضور رسانههای خرد در فضای افکار عمومی توانستند، رسانههای بزرگ را از میدان خارج کنند. در واقع رسانههای خرد به قول مولانا «مورچگان را چو بود اتفاق/ شیر ژیان را بدرانند پوست» عمل کردند و جریان اطلاعرسانی محور مقاومت در دنیا شکل گرفت و در ادامه شاهد اعتراضات دانشجویان در امریکا و اروپا بودیم. به دلیل غفلت ما به عنوان متولیان، از من استاد دانشگاه تا مدیران فرهنگی، دشمن به دلیل خباثت و توانمندی که در حوزه نرم دارد، یا داستانسراییهایی که میکند، فضای دیگری از امروز را در فضای مجازی و فضای رسانهای نشان میدهد.
در روزهای گذشته، ترس از حمله رژیم صهیونیستی به ایران در فضای مجازی داغ شده بود که یک شخصیت معلوم الحالی که شش نفر باید او را بگیرند تا بتواند بایستد، به نام رضا پهلوی گفت؛ ملت ایران نگران نباشند، اگر اسرائیل حمله کرد و ایران دچار خلأ قدرت شد، من میآیم و کمک میکنم. این حرفها از هر جوکی خندهدارتر بود.
بنابراین امروز میدان و رسانه از هم جدا نیستند و بخشی از کار را میدان و بخشی از کار را رسانه برعهده دارد. گاهی رسانه قویتر است. حزب الله لبنان هر بار که عملیاتی را علیه دشمن صهیونیستی انجام میدهد، یک بیانیه صادر میکند. چند روز پیش که سی و چهار عملیات انجام داد، سی و چهار بیانیه صادر کرد. یعنی همه دنیا توجهشان جلب شد که حزبالله که دبیرکل آن ترور شده است، چگونه توانسته است این عملیاتها را ساماندهی کند. روزنامه عکاظ سعودی، صبح فردای تیتر زد «حزب الله بیسر» و خوشحالی خود را نشان داد. بنابراین حواسمان باشد سواد رسانهای فقط تفکر انتقادی نیست.
حجتالاسلام نوریجانی: موضوعات بینالمللی با ادبیات انتزاعی دنیا تولید میشود و نقش ما به عنوان کسانی که سعی میکنیم اثری در حوزه علمی بگذاریم، آنها را تبدیل به مفاهیم بومی کنیم و به مخاطبان منتقل کنیم که تلاش ما در این عرصه بر همین اساس است و امیدواریم عرصه سواد رسانه با وجود کسانی که نو به نو وارد این عرصه میشوند و انگیزه بالایی دارند وافرادی با خصوصیات فکر نو و سخن نو و ایده نو و خلاقانه هستند، بتوانند در این زمینه کمک بیشتری کنند و از این عرصه بتوانیم نفع بیشتری برای مردم ببریم.
در دولت چهاردهم، خبری منتشر شد مبنی بر اینکه رئیس جمهور دستور تأسیس سازمان هوش مصنوعی را صادر کردند و معاون اول رئیس جمهور که سابقهای هم در این زمینه دارند، به عنوان رئیس این سازمان منصوب شدند و بناست در این عرصه اتفاقاتی هم رخ دهد و این منظومه به تدریج در حال تکمیل است و امیدوارم در این عرصه اثرگذار باشیم.
حسینیدانا: از مجموعه ایکنا تشکر میکنم و پیشنهاد میکنم روی موضوعات جدید که ایکنا سابقه طولانی در این زمینه دارد، کار کند. در حال حاضر لازم است در زمینه کوریدور آی مک و تطبیع اقتصادی بین کشورهای عرب اسلامی جنوب خلیج فارس و دولت صهیونیستی روشنگری کند و آمادگی داریم این موضوع را تبیین کنیم. همانطور که در خطبههای عربی مقام معظم رهبری در جمعه نصر بود و لازم است به آن توجه شود.
همه دغدغه ما این است که نسل جوان ما سازنده باشد و فردای این کشور در اختیار این جوانان قرار گیرد و گام به گام کشورمان به سمت توسعه و پیشرفت حرکت کند. اما مدتی است که از نسل جوان غافل شدیم، یک بار تجربه داریم که در دهه 50 از سالهای 54 تا 56 وضعیت جوانانمان از بعد آموزشی بررسی شد. البته در آنجا این گزارش فقط در قالب گزارش ماند و امروز کتاب «جامعه، جوانان، دانشگاه» به قلم احسان نراقی در اختیارمان است. در سال 79 تا 83 نیز گزارش ملی جوانان در 20 شاخه، توانست ابعاد زندگی جوانان در حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، حقوقی، بهداشتی و ... را با عدد و رقم تصویر کند و لایهای از تحلیل اولیه ارائه کرد و در شورای عالی جوانان و دستگاههای متولی در دستور کار قرار گرفت. اما از سال 83 تاکنون چنین گزارشات و وضعیتشناسی نسل جوان مغفول مانده است و به نوعی کار بر زمین مانده است.
در حالی که نسل جوان امروز در بسیاری از رویدادها از نسل گذشته جلوتر هستند و به هویت خود افتخار میکنند. کارهای برزمین مانده و برخی غفلتها نشان از بیبرنامگی است و اگر برنامهریزی درست، هدایت صحیح، توجه به سرمایه اجتماعی و ... انجام شود، کشورمان موفقتر خواهد بود. امیدواریم که نهادهای متولی در این زمینه بیشتر فعال شوند و از نیروی عظیم جوانان برای سازندگی و توسعه کشورمان بهره بگیرند.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام