کد خبر: 4257415
تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۴
یادداشت

عشق الهی چیست؟

در ژرفای وجود انسان، بذری از محبت نهفته است که خداوند در فطرت او کاشته؛ محبتی که در اعمالش تبلور می‌یابد و در زندگیش به حرکت درمی‌آید و خوشا به حال کسی که سفر زندگیش سرودی از شوق دیدار معبود باشد.

«عشق الهی چیست؟»آیت‌الله احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری و استاد درس خارج حوزه علمیه قم در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده به تفسیر آیه «کدح» با روش نشانه‌اى پرداخته‌ است.

وی در بخش اول این یادداشت با طرح این مطلب که آیه کدح، این نغمه قدسی: «یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ؛ اى انسان حقا كه تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى و او را ملاقات خواهى كرد»(آیه ۶ سوره انشقاق)، در دل خود سیاق‌هایی چندگانه و درهم‌تنیده را جای داده است، سیاق رب، سیاق انسان و سیاق بلاغی را تشریح کرد. در ادامه بخش دوم این یادداشت را می‌خوانیم.

«عشق الهی چیست؟» این پرسشی است که در افق اندیشه می‌درخشد و چون نسیمی جان‌بخش در عمق وجدان انسان جاری می‌شود. آیا این عشق، نوری است که از گوهر فطرت می‌تابد، یا همچنین شرری است که از میان کلمات وحی زبانه می‌کشد؟

اگر به کتاب خداوند با نگاه تفکر و تأمل بنگریم، اسراری شگرف و علائمی لطیف بر اصالت عشق الهی نمایان می‌شود؛ علائمی که چون زمزمه‌ای دل‌انگیز، انسان را به دریای بی‌کران محبت به خداوند دعوت می‌کنند، تا دریچه‌ای از وصال گشوده شود و جان‌ها از سرچشمه عشق الهی سیراب شود.

در این میان، آیه‌ سوره انشقاق همچون گوهر تابانی بر پیشانی معرفت در حوزه عشق الهی می‌درخشد: «یا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَیٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ».

این آیه آیینه‌ای است که شور عشق انسان را به پروردگار نمایان می‌سازد؛ عشقی که در ژرفای دل‌ها ریشه دارد و در مسیر تلاش و رنج، به لقاء می‌انجامد.

واژه «کدح» آنگاه که در کنار واژه «لقاء» قرار گیرد نماد تلاشی بی‌وقفه و‌ گاه همراه با رنج است که در شعله‌های اشتیاق معنا می‌پذیرد. عاشق، در عطش وصال، از میان رنج و حزن و گاه طوفان‌های زندگی عبور می‌کند، و این تلاش، آتشی است که به سوی لقاء شعله می‌کشد.

هنگامی که عبارت «إلى ربک» اضافه می‌شود و کلمات سه گانه (کدح، الی ربک، لقاء) کنار هم قرار می‌گیرند، این سعی بی‌پایان، مقصدی بلند و مقدس می‌یابد؛ مقصدی که هیچ راهی جز به سوی ربوبیت نمی‌برد. اگر حرکت به سمت پروردگار (الی ربک‌) به صورت خودآگاهانه درآید و فضای ذهن و دل را پر کند، عشق انسان را از بی‌راهگی می‌رهاند و او را به سرمنزل وصال الهی رهنمون می‌شود؛ جایی که عشق به اوج کمال و معنویت می‌رسد.

این‌چنین، آیه در خود رمزی عمیق نهفته دارد، که دلالتی آشکار بر عشق عمیق به پروردگار است. «کدح» در اینجا نه کوشش ساده‌ جسمانی یا روحی، بلکه شوری ژرف و شوقی سیال است که در عمق وجود انسان به‌سوی خدا روانه می‌شود. بى‌تابى براى «لقاء»، ترجمان عشق است و عطر محبت را تا ژرفای هستی نفوذ می‌پراکند و جان‌ها را به بوی خوش وصال آغشته می‌سازد.

در ژرفای وجود انسان، بذری از محبت نهفته است که خداوند در فطرت او کاشته؛ محبتی که در اعمالش تبلور می‌یابد و در زندگیش به حرکت درمی‌آید.

محبت، تنها زمانی به کمال می‌رسد که به سوی سرچشمه خویش روانه شود. این سفر، هرچند گاهی با گمراهی همراه است، انعکاسی از عشقی ازلی به خداوند است. هر مسیری که انسان در طلب خود می‌پیماید، حتی آنهایی که به‌نظر نادرست یا اشتباه می‌رسند، بازتابی از عشق الهی نهفته در عمق دل است.

همچنان که مولانا جلال‌الدین رومی گفته است: کز نیستان تا مرا ببریده‌اند/ از نفیرم مرد و زن نالیده‌اند/ سینه خواهم شرحه‌شرحه از فراق / تا بگویم شرح درد اشتیاق/ هر کسی کو دور ماند از اصل خویش / بازجوید روزگار وصل خویش.

خوشا به حال آنکه این عشق را بی‌هیچ پراکندگی به سوی خداوند روانه کند، کسی که شعاع محبت الهی را دریابد و دل خویش را به نور وصال روشن سازد، تا «کدح» او، سرودی از شوق دیدار شود؛ سفری مقدس که هر گامش تپشی از عشق است و هر لحظه‌اش انعکاسی از شوق یار. 

انتهای پیام
captcha