کد خبر: 4256533
تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۵

دلیل و نتیجه باشکوه رنج‌های انسان

زندگی، چیزی جز سفری از آغاز به انجام نیست، از خدا به‌سوی خدا و «کَدْحًا» واژه‌ای است که سنگینی رنج را با بلندی مقصد و دشواری راه را با شکوه لقاء در هم آمیخته است.

«کَدْحًا» و دلیل و نتیجه رنج‌های انسانآیت‌الله احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری و استاد درس خارج حوزه علمیه قم در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده به تفسیر آیه «کدح» با روش نشانه‌اى پرداخته‌ است که در ادامه می‌خوانیم.

آیه کدح، این نغمه قدسی: «یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ؛ اى انسان حقا كه تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى و او را ملاقات خواهى كرد»(آیه 6 سوره انشقاق)، در دل خود سیاق‌هایی چندگانه و درهم‌تنیده را جای داده است:

1.سیاق رب: آغاز و انجام

در این آیه شریفه، سیاقی ویژه و یگانه رخ می‌نماید، سیاقی که به حضرت رب جل و علا اختصاص دارد و او را به‌عنوان آغازین و فرجامین می‌نمایاند. زیرا خطاب، جز با حضور مخاطِب معنا نمی‌گیرد، و در این آیه عظیم، مخاطِب در نغمه «یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ» خداوند است؛ همان اولی که پیش از او هیچ نیست، و آخری که پس از او هیچ نمی‌آید. سپس، ضمیر در «فَمُلَاقِیهِ» حقیقتی بس والا را آشکار می‌سازد: پایان، چیزی جز لقای خدا نیست. لقایی ناگزیر که شوقی بی‌همتا در دل دارد و یقینِ آغاز و انجام، آن را دربرمی‌گیرد؛ که او همان مبدأ است و معاد، آغاز و انجام، از او سفر آغاز می‌شود و به او بازمی‌گردد.

در این سیاق ربانی، آیه چون آینه‌ای ابدی، حقیقت ازلی را بازتاب می‌دهد؛ حقیقتی که عطر نغمه سرمدی «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» را به همراه دارد. آری، هر کدح و هر سعی، حركتى در مسیر این ملاقات است، و هر گامی، پله‌ای برای صعود به‌سوی سرمنزل جاودان. اینجا، در پیشگاه خداوند، مسیرها آغاز می‌گردند و پایان می‌یابند. زندگی، چیزی جز سفری از آغاز به انجام نیست، از خدا به‌سوی خدا. و کدح، رگ این سفر است، و سعی، نفس‌های آن.

2. سیاق انسان: کدح به‌ سوی لقا

ای انسان، بیندیش که چگونه این آیه شریفه با خطابی ویژه و استثنایی تو را مخاطب قرار داده است. بنگر که چگونه ضمایر مربوط به تو در عبارتی کوتاه و بلیغ، با انباشتی شگفت، گرد هم آمده‌اند، گویی این آیه برای تو سرشته شده تا تو را احاطه کند و از هر سو فرا گیرد: «إِنَّکَ»، «کَادِحٌ»، «إِلَىٰ رَبِّکَ»، «فَمُلَاقِیهِ».

آیه، نام تو را با ضمایرت درآمیخته و تو را محور حرکت به‌سوی خداوند قرار داده است. تو را پنج بار پیاپی یاد کرده: یک بار به نام «الإنسان» و چهار بار با ضمایری که به ذات تو اشاره دارند: «إِنَّکَ»، «کَادِحٌ»، «إِلَىٰ رَبِّکَ»، «فَمُلَاقِیهِ».

چه گرامیداشتی بزرگ! و چه خطابی عظیم و لبریز از معانی ژرف. این دعوتی جاودانه است که تو را به درک حقیقت فرا می‌خواند؛ اینکه کدح تو سرگشتگی در تاریکی نیست، بلکه مسیری روشن به‌سوی عدالت مطلق، نور بی‌پایان و محبت کامل است. این خطاب، غربت را از تو می‌زداید و لباس حقیقتی ازلی بر تو می‌پوشاند: وجود تو حرکتی آگاهانه است و کدح تو، پلی است که میان تو و خدا گسترده شده است.

آیه، در غوغای زندگی، تو را به یاد می‌آورد که هر گامی که برمی‌داری و هر تلاشی که می‌کنی، چیزی جز بازتاب آن حرکت عمیق انسانی نیست؛ حرکتی که از ناتوانی آغاز می‌شود و به لقایی می‌انجامد که تو را به نیروی نخستینت در پیشگاه خالق بازمی‌گرداند.

اینجا، آیه اعلام می‌کند که مقصد تو، امری مادی و زودگذر نیست، بلکه هدفی الهی و والا است و کدحت، هرچند دشوار، راهی است که تو را به یقین رهنمون می‌سازد و به اصل خویش بازمی‌گرداند. چه آیه‌ای عظیم که در واژگانی اندک، این همه ژرفا را جای داده است، تا تو را یادآور شود که زندگی تو، چیزی جز سفری کوتاه در مسیری بلند به‌سوی خداوند نیست.

3. سیاق بلاغی

به جمال این واژه بیندیش، واژه‌ای که دست قدرت الهی آن را در سیاق آیه آفریده است:«کَدْحًا». واژه‌ای که سنگینی رنج را با بلندی مقصد و دشواری راه را با شکوه لقا در هم آمیخته است. آیا این واژه به‌تنهایی یک تابلو بلاغی دقیق نیست؟

کلمه «کَدْح»، حکایتی است که با سه حرف خود زندگی را خلاصه می‌کند، پیام را موجز می‌نماید و به غایت اشاره می‌کند. این واژه، همچون گوهری بلاغی، سرشار از معناست و راه را برای اهل تفکر روشن می‌سازد.

نخست: موسیقی درونی واژه

حروف «کَدْح»، میان سختی و نرمی در نوسان‌اند؛ گویی که گام‌های انسان را در مسیر زندگی بازمی‌تابند: گامی که او را سختی می‌فشارد و گامی که رحمت، آن را نرم می‌کند. تکرار این واژه در عبارت «کَادِحٌ... کَدْحًا»، آهنگی هماهنگ می‌آفریند که وجدان را برمی‌انگیزد؛ گویی صدای تلاش و رنج در گوش طنین‌انداز می‌شود.
دوم: پیوند میان تلاش و سرانجام

«کَدْح»، مشقتی گذرا نیست، بلکه رنجی است که هدفی دارد. این واژه حکایت سفر انسان است، از نخستین نفس‌هایی که با فریاد می‌کشد، تا لقای واپسینش با پروردگار. این واژه در دل خود وعده‌ای خاموش دارد: هر گام، هر رنج، هر درد، بخشی از نقشه‌ای الهی است که پایانش لقاء خداوند، آسایش و آرامش است.

سوم: پیوند انسان و خالقش

بنگر که چگونه «کَدْح»، انسان را به پروردگار پیوند داده است. این تلاش و جهد را نه سرگردانی و نه هدر می‌داند، بلکه آن را سفری به‌سوی والاترین غایت می‌داند. این واژه، سرشار از محبت و امید است؛ گویی می‌گوید: ای انسان، رنج تو فراموش نخواهد شد و مشقت تو با دیدار پروردگار مزین خواهد گشت، همان مقصدی که روح‌ها مشتاقانه به آن نظر دارند.

چهارم: درخشش واژه در واقعیت و رمز

واژه «کَدْح»، تنها توصیفی از یک حرکت بیرونی نیست، بلکه تصویری از وضعیت درونی و بیرونی انسان است. این واژه داستان کشاکش میان دردهای جسم و آرزوهای روح، میان دشواری دنیا و پاداش آخرت را بازگو می‌کند. این واژه، تلاقی واقعیت و مطلق را به تصویر می‌کشد.

پنجم: نبوغ انتخاب واژه در سیاق

انتخاب «کَدْح» بسیار دقیق انجام گرفته است؛ این واژه برای بازتاب دادن ماهیت زندگی با همه جزئیاتش آمده است. این واژه، تعادلی دقیق میان تلاش انسان و نتیجه نهایی‌اش برقرار می‌کند. واژه‌ای که در شکل خود معنای سخت‌کوشی را دارد، در کارکردش معنای امید را نشان می‌دهد و در نهایت، معنای لقاء را می‌رساند.

انتهای پیام
captcha