یکی از مسائل مطرح شده در اسلام، مسئله وظایف والدین در تربیت فرزندان است که از نظر قرآن کریم نیز جایگاه ویژهای دارد. خداوند متعال در سوره فرقان یکی از ویژگیهای بندگان راستین را توجه خاص به تربیت فرزند و خانواده خویش میداند تا آنجا که آنها برای خود در برابر آنها احساس مسئولیت فوقالعادهای میکنند چنان که میفرماید: «وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا؛ آنها پیوسته از درگاه خدا می خواهند و میگویند پروردگارا از همسران و فرزندان ما کسانی قرار ده که مایه روشنی چشم ما گردد.» (فرقان/ آیه ۷۴)
تربیت فرزند میتواند رضایتبخش و همراه با لذت باشد، اما در عین حال میتواند دشوار و زمانبر نیز باشد. والدین باید نیازهای روزانه فرزند خود را بشناسند و آنها را برطرف کنند. با این توصیف تربیت فرزندان موضوعی است که نیاز به راهنمایی و کمک گرفتن از متخصصان دارد. از اینرو به منظور بررسی برخی از فاکتورهای تربیتی، ویژگیهای فرزند سالم و بانشاط و... خبرنگار ایکنا از همدان با زهرا شایستهفرد، روانشناس و مشاور خانواده گفتوگویی کرده است که مشروح آن را در زیر میخوانیم:
یکی از مهمترین مسائل در زندگی، تربیت درست و صحیح فرزندان است و خیلی از والدین از این موضوع شکایت میکنند که فرزنداشان از آنها اطاعت نکرده و به حرف والدین گوش نمیدهد، بهطور نمونه در سنین پایینتر فرزندشان لباس گرم نمیپوشد، غذا نمیخورد، درس نمیخواند و...؛ والدین بسیاری از این موضوع شکایت دارند که شیوه تربیتی را برای یکی از فرزندانشان در نظر گرفته و فرزندی خوب و مطیع تربیت کرده، اما این شیوه در مورد فرزند یا فرزندان دیگر جوابگو و نتیجهبخش نبوده است که در جواب این سؤال باید بدانیم که تیپهای شخصیتی فرزندان با یکدیگر متفاوت است.
در تربیت فرزند باید دانست که علت مشکلات رفتاری فرزندان از کجاست و والدین وقتی ریشه مشکل را پیدا کنند باید متناسب با آن نسبت به برخورد و شیوه تربیتی فرزندان خود اقدام کنند که چهار علت برای بدرفتاری کودکان شناسایی شده است.
علت مخالفت با والدین در بعضی از کودکان به خاطر این است که میخواهند خودمحور باشند و کاری را که خودشان دوست دارند انجام دهند، در روانشناسی به این تیپ شخصیتی از کودکان قدرتطلب گفته میشود، علت مخالفت کودک این است که میخواهد خودش تصمیم گیرنده باشد، در این زمینه والدین باید به این کودکان اختیارات بیشتری بدهند.
به طور نمونه در محیط مدرسه دانشآموزانی که در کلاس شیطنت میکنند وقتی مسئولیتی به آنها داده شود بهخوبی از عهده آن برمیآیند؛ زمانی که معلم به دانشآموزی که شیطنت زیادی دارد مسئولیت نمایندگی و مبصری کلاس را میدهد آن زمان مسئولیت قدرتش برطرف میشود و بهخوبی از عهده کار برمیآید، در خانواده نیز برای چنین فرزندانی که قدرتطلب هستند باید مسئولیت و اختیارات داده شود و اگر مسئولیت و اختیارات به آنها داده نشود آنها شروع به مخالفت کرده و برای خانواده و اطرافیان دردسر درست میکنند.
مورد دیگر برای تربیت این فرزندان این است که گاهی لازم است والدین گزینه فن دو شرطی را داشته باشند. بهطور نمونه هنگام غذا خوردن، فرزند دوست دارد غذا را در آشپزخانه یا کنار تلویزیون بخورد و این اختیاری که دارد برایش لذتبخش است و یا هنگامی که میخواهد تکالیف مدرسهاش را انجام دهد دوست دارد کنار شما باشد و یا در اتاق خودش که میتوان گفت برای فرزندانی که قدرتطلب هستند باید مسئولیتهای بالغانهتری داد و یا از فنهای دو شرطی استفاده کنیم که احساس اختیار داشته باشند.
تیپ شخصیتی دوم، فرزندانی هستند که از روی لجبازی با شما مخالفت میکنند، علتش این است که میخواهند عمداً با شما لج کنند اینها ریشه در مسائلی دارد که در گذشته با آنها مخالفت کردیم، بهطور نمونه اگر خواستهای داشته مورد بیتوجهی و بیمحبتی قرار گرفته و همین عدم توجه و عدم محبت باعث انتقامجویی و لجبازی کودک میشود و توصیه میشود در چنین مواردی کودک را تنبیه نکنیم، چراکه تنبیه باعث بیشتر شدن انتقامجویی کودک میشود. راه رفع این مشکل پرسیدن علت ناراحتی کودک و محبت بیشتر به وی است که این قبیل مشکلات با محبت درمان میشود.
گروه سوم کودکانی هستند که توجه طلبند، درواقع این کودکان هر لحظه میخواهند در چشم باشند و لحظهای از توجه به آنها غافل نشد، این کودکان کارهایی را انجام میدهند که والدین بیشتر روی آن حساس هستند که باید به رفتارهای بد آنها بیتفاوت و بیتوجهی کرد، اما باید مراقب رفتارهای خطرناک آنها نیز بود که برای رفع این مشکل باید کارهای مثبت آنها مورد تشویق و دیده شدن قرار بگیرد، اگر رفتار نامناسب خود را ادامه دادند با لحن عادی تذکر داده شود تا خود به خود رفتارهای نامناسبشان را ترک و فراموش کنند.
دسته چهارم کودکانی هستند که مخالفتهای آنها به خاطر این است که اذعان بیکفایتی کنند، این کودکان میخواهند بگویند من بلد نیستم، ابراز ناتوانی میکنند و بهانه میآورند، که با چنین کودکانی باید همدلی کرد، اما همکاری نباید کرد. درواقع این کودکان اگر تنبلی کرده و برای انجام کار، تکلیف مدرسه و... بهانه آورده در حالی که بهراحتی میتوانند کارشان را انجام دهند، لازم است والدین قاطع و مهربان باشند، همراهیشان با کودک توأم با درک و مهربانی باشد، اگر فرزند دوباره به حرف والدین گوش نداد و رفتار نامناسب خود را تکرار کرد با لحنی مناسب به فرزند گوشزد کنیم که کارش را باید خودش انجام دهد.
لازم است که تیپهای شخصیتی فرزندان را به خوبی بشناسیم، برخی دیداری، برخی شنیداری، بعضی لمسی و برخی احساسی هستند و برخیها کلام روی آنها تأثیر میگذارد و باید توجه داشت رفتار ما باید رفتاری محبتآمیز همراه با آگاهی بوده تا فرزندانی موفق داشته باشیم.
در این موارد توصیه میشود والدینی که نمیدانند تیپ فرزندشان چگونه است از خدمات مشاورهای استفاده کنند و مشاوره خانواده باعث میشود تا به مسائلی که در طول تربیت فرزند برای والدین بهوجود میآیند رسیدگی شود و والدین در حل کردن آنها موفقتر عمل کنند. در ضمن به والدین توصیه میشود به این نکته توجه کنند که تیپ شخصیتی کودکان از همان دوران کودکی شکل میگیرد و باید مراقب بود از این موضوع مهم غفلت نکنیم.
انتهای پیام