کد خبر: 4294825
تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۳
سیدعلیرضا واسعی:

در منطق اسلام، هیچ حاکمی حق پایمال کردن حقوق مردم را ندارد

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: در منطق اسلام، هیچ حاکمی حق پایمال کردن حقوق مردم را ندارد و حاکم باید خدمتگذار مردم باشد.

سیدعلیرضا واسعی، استاد حوزه و دانشگاه

به گزارش خبرنگار ایکنا، سیدعلیرضا واسعی، استاد حوزه و دانشگاه شامگاه چهارشنبه ۲۵ تیرماه در ششمین نشست از سلسله نشست‌های عاشورا و سیره اهل بیت(ع) با موضوع «امام حسین(ع) در دو راهی شهادت و ذلت، تبیین تمدنی از واقعه عاشورا» که در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، اظهار کرد: دغدغه ذهنی بنده مقوله قرار گرفتن امام میان دو مسئله شمشیر و ذلت یا خواری است و مقوله عاشورا و چرایی پیدایش آن، از مسائل بسیار جدی در طول اعصار بوده و امروزه نیز ذهن‌های بسیاری را به خود مشغول کرده است. 

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: اساساً امام به‌مثابه یک پروژه، مقوله عاشورا را دنبال نمی‌کرد بلکه فرآیندی بود که رخ داد و آنچه از سوی امام انجام شد، نه یک جنبش بود، نه یک انقلاب، نه یک شورش و نه یک حرکت سیاسی معنا‌دار از پیش برنامه‌ریزی‌شده؛ بلکه امری فراتر از همه اینها بود.

وی بیان کرد: آنچه امام در پیش روی خود قرار داد، بسیار مهم‌تر و عمیق‌تر و دقیق‌تر از آن چیزی است که در ذهنیت بسیاری از ما جای گرفته است و ما گمان می‌کنیم حضرت جنبشی را آغاز کردند و سپس به نتیجه‌ای که خواسته بودند، نرسیدند و نهایتاً منجر به وقایعی شد که بسیار سنگین و تلخ بود؛ در حالی که به گمان من، امام امری عظیم‌تر و مهم‌تر را دنبال می‌کرد، همان چیزی که من از آن تحت عنوان «شمشیر یا خواری» یاد می‌کنم. این تعبیر برگرفته از سخنی از امام حسین(ع) است که در ادامه به آن خواهم پرداخت.

واسعی ابراز کرد: قبل از ورود به این مقوله، لازم می‌دانم دو نکته تاریخی بسیار مهم را مورد تأکید و پافشاری قرار دهم که در تبیین واقعه عاشورا اثری آشکار دارند؛ نخست، سخنی از امام علی(ع) در نهج‌البلاغه است که مشابه آن در کلام امام حسین(ع) نیز تجلی یافته است و امام در یکی از سخنان خویش جمله‌ای کوتاه و بسیار پرمعنا بیان می‌کند که به گمان بنده در فهم انسانیت و جایگاه حقیقی آدمی نقشی مهم ایفا می‌کند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: امام علی(ع) وقتی نوع حکومت‌گری فرعونیان را توصیف می‌کند، همه می‌دانند که فراعنه حاکمانی بودند با یک ویژگی برجسته؛ آنان خود را خدایگان می‌پنداشتند و مردم را بندگان و بردگانی می‌دانستند که باید تابع آنان باشند. نگاه فراعنه به مردم، نگاهی خدایگانی و بندگانی بود؛ یعنی «ما خدایانیم و دیگران بندگان ما».

وی ادامه داد: یکی از مقوله‌هایی که در ذهنیت امثال معاویه به‌عنوان خلیفه مسلمین شکل گرفته بود، همین نگاه خدایگانی بود؛ زیرا خود را جانشین خدا می‌دانستند و به خود اجازه می‌دادند نقش حاکم مطلق را در حیات آدمیان ایفا کنند، بنابراین اختیار تام در همه عرصه‌های حیات مردم برای خود قائل بودند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: حاکمان و خلفای صدر اسلام خود را مطلق‌العنان می‌دانستند و معتقد بودند هیچ قاعده و قانونی نمی‌تواند آنان را مهار یا محدود کند و این رویکرد که بنده از آن با عنوان «نگاه خدایگانی و بندگانی» یاد می‌کنم، همان نگاهی است که فراعنه مصر باستان در پیش گرفته بودند و در صدر اسلام نیز در میان خلفا رواج یافت و در دوره‌های بعدی هم ادامه پیدا کرد.

واسعی گفت: این نگاه ریشه در درک خاصی از مقوله حکمرانی در اندیشه اسلامی دارد؛ نگاهی که در فلسفه سیاسی اسلام به موضوع ولایت و فرمانروایی پرداخته است و این خود نیازمند بحثی مبسوط در فلسفه سیاسی اسلام است که آیا چنین نگاهی قابل دفاع است یا نه، اما واقعیت این است که در تفکر اسلامی همواره این نگاه غالب بوده است که باید از ولی مسلمانان و خلیفه اسلامی اطاعت شود و هرگونه تخلف و نافرمانی از خلیفه، جرمی بزرگ و گناهی نابخشودنی تلقی می‌شد.

وی عنوان کرد: در فلسفه سیاسی، از دیرباز این اصل مورد توجه بوده که حاکم مسئولیت دارد مشکلات مردم را رفع کند و زمینه معیشت و آسایش آنان را فراهم آورد؛ اگر قدرتی دارد، این قدرت برای خدمت به جامعه، نه برای تحمیل سلطه و بنده‌سازی است.

در منطق اسلام، هیچ حاکمی حق پایمال کردن حقوق مردم را ندارد 

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در ادامه سخنان خود با اشاره به اصول بنیادین فلسفه سیاسی اسلام اظهار کرد: نکته نخست آن است که همه انسان‌ها در فرهنگ اسلامی دارای ارزش ذاتی‌اند و هیچ انسانی برای دیگری آفریده نشده است.

وی ادامه داد: نکته دوم این است که هر حاکمی، فارغ از اینکه مشروعیت خود را از کجا گرفته باشد، تنها یک وظیفه دارد و آن تأمین سعادت و رفاه انسان‌هاست و به بیان دیگر، او باید نیاز‌های مردم را برطرف کند و مسئول مشکلات آنان باشد.

واسعی در توضیح نکته سوم گفت: هیچ حکومتی و هیچ حاکمی حق ندارد حقوق آدمیان را پایمال کند یا خود را برتر از مردم بداند و افزود: اگرچه در طول تاریخ بسیاری از حاکمان مستبدانه رفتار کردند و مردم را رعیت و برده‌ی خود دانستند، اما این منطق در هیچ نظام سیاسی معقول و در فلسفه سیاسی اسلامی پذیرفته نیست.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: در نگاه دینی، حاکم حق ندارد مردم را مانند گوسفندانی تحت فرمان خود بگیرد و هرچه می‌خواهد بدون منطق و عدالت بر آنان تحمیل کند.

وی با بیان نکته چهارم افزود: هر حاکمی اگر به دلخواه خود بخواهد بر مردم حکومت کند، چه در به دست آوردن قدرت و چه در شیوه اعمال قدرت، این حکومت فاقد مشروعیت دینی است. به تعبیر امام حسین(ع)، هیچ انسان آزاده‌ای چنین ستمی را نمی‌پذیرد و اجازه نمی‌دهد دیگری بر او تسلط دل‌بخواهی داشته باشد.

واسعی تأکید کرد: انسان آزاده هرگز زیر بار سلطه استبدادی نمی‌رود و اجازه نمی‌دهد حاکم یا هر قدرتی حقوق او را نادیده بگیرد یا اراده‌اش را پایمال کند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اذعان کرد: نکته پنجم این است که وقتی حقوق ذاتی انسان‌ها و وظیفه خدمتگزاری حاکمان روشن باشد، طبیعی است که اگر حاکمی از راه نادرست به قدرت برسد یا حکومت خود را به‌زور تحمیل کند، انسان‌های آگاه و آزاده باید در برابر چنین ظلمی بایستند؛ حتی اگر این ایستادگی به قیمت جانشان تمام شود.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: همین نگاه، فلسفه حرکت امام حسین(ع) را توضیح می‌دهد؛ امام در میانه راه و حتی در صحرای کربلا بار‌ها بر این اصل تأکید کرد که همراهی با دستگاه خلافتِ ظالم، خلاف شأن انسانی است.

واسعی گفت: امام حسین(ع) در لحظات آخر، وقتی راهی جز شهادت نمانده بود، آشکارا بیان کرد که هرگز باور نداشت حاکمانی که خود را مسلمان می‌نامند، به چنین حدی از ظلم و استبداد برسند. این ایستادگی امام، الگویی روشن برای همه آزادگان تاریخ است.

استاد حوزه علمیه قم افزود: نکته نخست من این بود که به تعبیر امام علی(ع)، فراعنه مردم را به‌مثابه بندگان و بردگان خود می‌دانستند و این نگاه فرعونی در میان خلفای اسلامی هم به‌نوعی رواج یافت و شدت گرفت و مورد پذیرش قرار گرفت.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: نکته دوم تاریخی که در تحلیل عاشورا بسیار مهم است، رخدادی است که پس از واقعه عاشورا در مدینه رخ داد و از آن با عنوان واقعه حرّه یاد می‌شود که این حادثه از جهات مختلف بسیار عجیب است؛ هم به لحاظ هزینه‌های سنگینی که بر جامعه اسلامی تحمیل کرد و هم به‌خاطر کشتار‌ها و فجایعی که در آن رخ داد. از همه مهم‌تر، نوع نگاهی بود که در آفرینندگان این حادثه حاکم بود.

واسعی یادآور شد: فرماندهی سپاه یزید در واقعه حرّه بر عهده مسلم بن عقبه بود. او با سپاهی بزرگ وارد مدینه شد، شهر را تصرف کرد و کشتار گسترده‌ای به راه انداخت. به دستور یزید، سه روز شهر مدینه بر سپاهیان مهاجم مباح شد و هرگونه تخلف، فساد و فسقی از سوی آنان روا دانسته شد.

وی افزود: این سپاهیان که خود را مجاهدان اسلامی می‌نامیدند، به نام دین وارد صحنه شدند، اما فجایع بسیاری رقم زدند؛ از کشتار صحابه و آزار زنان گرفته تا قتل کودکان. پس از پایان این رخداد، مسلم بن عقبه که بعد‌ها به‌دلیل اسراف در خونریزی به مسرف شهرت یافت، در مسیر حرکت به‌سوی مکه در بستر مرگ افتاد. او در واپسین لحظات زندگی خود جمله‌ای عجیب بر زبان راند: «اگر خداوند همین کار مرا در دفتر اعمالم بنویسد، برایم کفایت می‌کند.» به‌عبارتی او واقعه حرّه را بزرگ‌ترین عمل نیک خود می‌دانست.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: این دو نکته تاریخی نشان می‌دهد که ذهنیت مسلمانان نسبت به مقوله خلافت، حکومت و رهبری چگونه شکل گرفته بود و رعیت بودن در نگاه آنان چه معنا و وظیفه‌ای داشت و وظیفه مردم، فرمانبرداری بی‌چون‌وچرا بود؛ باید آنچه خلیفه می‌گفت، به جان می‌خریدند و در عمل اجرا می‌کردند و هیچ مخالفتی مجاز نبود.

انسان‌ها در نگاه اسلامی ارزش ذاتی دارند؛ حاکمان خادم مردم‌اند

واسعی تأکید کرد: در ذهنیت سیاسی مسلمانان صدر اسلام، خلیفه و حاکم در جایگاهی نشسته بود که مردم موظف بودند بی‌چون‌وچرا از او اطاعت کنند و هرچه او فرمان می‌داد، عین دیانت تلقی می‌شد و معاویه با همین نگاه توانست حکومت خود را تثبیت کند و جامعه شام را چنان تربیت کند که مردم، او را در سطح پیامبر(ص) می‌دانستند.

وی افزود: مردم شام دین و نگاه خود به خداوند و اسلام را از دریچه نگاه معاویه می‌دیدند و در ذهنیت عامه و حتی خواص جامعه این تصور شکل گرفته بود که سخن خلیفه همان سخن خداوند است و میان کلام خلیفه و خواست الهی فاصله‌ای نیست که این نگاه در فلسفه سیاسی صدر اسلام ریشه داشت؛ یعنی کسی که در جایگاه پیامبر نشسته است، اطاعت از او واجب است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت:در نگاه اسلامی، هر کسی که به خلافت یا حکومت می‌رسد، وظیفه اصلی‌اش تأمین سعادت و رفاه مردم است. به بیان دیگر، حاکم در اصل خدمتگزار مردم است و جایگاه حکومتی او به‌معنای داشتن حقوق انسانی بیشتر نیست.

 

انتهای پیام
captcha