کد خبر: 4295548
تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۸
سیدعلیرضا واسعی مطرح کرد:

جدال روایت‌ها درباره عاشورا

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه در عاشورا هم شاهد جدال روایت‌ها هستیم کما اینکه امروز هم درگیری روایات را می‌بینیم، گفت: به عنوان نمونه، در موضوعی که ولید(والی مدینه) خواست از امام حسین(ع) بیعت بگیرد چند گزارش داریم که گاهی متضاد هستند، بنابراین اگر روایتی با سیره امام حسین(ع) سازگار بود قابل پذیرش است و اگر نبود خیر.

سیدعلیرضا واسعیبه گزارش ایکنا، سیدعلیرضا واسعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 30 تیرماه در نشست علمی «عاشورا و نبرد روایت‌ها؛ عاشوراپژوهی در تعارض/ تضاد» با تأکید بر اهمیت روایت از وقایع، گفت: واقعیت آن چیزی است که در اختیار ما هست و ما بر پایه آن قصد داریم به کشف حقیقت و تاریخ بپردازیم؛ تلاش برای کشف چیزی که به واقع وجود داشته، حقیقت است نه روایات و واقعیاتی که امروز ما داریم.
 
وی با بیان اینکه امیرمؤمنان(ع) راویان را به چند دسته تقسیم فرمودند، اظهار کرد: ایشان در خطبه 210 فرمودند ما چهار دسته روایت (حدیث یا گزارش) داریم؛ یک گروه منافقان هستند که وارد جرگه مسلمین شده  و بر آنان دروغ می‌بندند و سوء استفاده می‌کنند لذا صرف آراستگی ظاهری آنان نباید شما را فریب دهد زیرا عامدانه درصدد تخریب احادیث هستند که امروزه با عنوان اسرائیلیات از آن یاد می‌کنیم.
 
واسعی با بیان اینکه درست کردن اسرائیلیات بدتر از جعلیات حدیثی است، ادامه داد: درست کردن اسرائیلیات حرکتی عامدانه در راستای تخریب دین اسلام و در قالب نفاق است و این‌ها دروغگو هستند؛ دسته دوم کسانی هستند که ضعف حافظه دارند و شنیده‌ها را نقل به معنا می‌کنند ولی این نقل به معنا، گاهی به سمت غیر واقع‌گرایی پیش می‌رود.
 
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه دسته سوم  کسانی هستند که شنیده‌ها را در اختیار دارند ولی ناسخ آن‌ها ررا ندارند، اضافه کرد: کسانی که ناسخ را نمی‌دانند می‌توانند کاملاً حکم و روایتی غیر واقعی به اختیار دیگران بگذارند و دسته آخر هم راویان معتبر است که اخبار معتبری دارند. 
 
واسعی با بیان اینکه دانش تاریخ از این جهت سخت‌ترین دانش است و همواره کسانی سعی کرده‌اند دروغ و جعلیات را به ما نشان دهند، ادامه داد: عبدالله حسین ابراهیم در قرن ششم در کتابی با عنوان الاباطیل و ...، تلاش کرده است تا نشان دهد مواردی در تاریخ وجود دارد که صحیح نیست؛ کتاب الموضوعات ابن جوزی هم تلاش کرده تا نشان دهد مواردی از احادیث، جعلی و خودساخته است.
 
وی افزود: در شیعه هم علامه عسکری در کتاب عبدالله بن سبا، نام این فرد را از اساس جعلی می‌داند زیرا یکی از اتهاماتی که به شیعه می‌زنند، این است که شیعه را عبدالله بن سبا یهودی پدید آورده است. علامه عسکری کتابی با عنوان 150 صحابی ساختگی را نوشت و ثابت کرد این‌ها وجود خارجی نداشته‌اند؛ جالب اینکه برخی به عنوان فرمانده سپاه یک جنگ معرفی شده‌اند در حالی که آن جنگ از ریشه رخ نداده است.  

دیدگاه طبری در مورد روایت‌های تاریخ

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به تاریخ طبری، تصریح کرد: طبری در مقدمه تاریخ خود آورده که تاریخ بر روایت‌ها استوار است و روایت‌ها از سوی راویان به ما می‌رسد و من چاره‌ای جز گزارش سخن راویان ندارم و اگر سخنی نامعقول و نامربوط و ناسازگار با عقل دیدید، فکر نکنید من هم متوجه نبوده‌ام ولی کار من اقتضا می‌کند این گونه بنویسم. ما برای رسیدن و دستیابی به حقیقت باید چند کار را انجام دهیم که اولین آن، استناد به روایات معتبر تاریخی به خصوص منابع قدیمی است.
 
وی ادامه داد: شهید مطهری بر این اساس فرموده است چطور ممکن است مطلبی در قرون اول تا چهارم و نهم در هیچ کتابی نقل نشده باشد و ناگهان در قرن دهم نقل شود؟ باید بر روی مشهورات هم دقت بیشتری داشته باشیم زیرا مشهورات بر پایه نیازهای زمانه بیان شده است. 
 
واسعی ادامه داد: نکته دومی که باید مورد توجه قرار دهیم، کنارزدن تعصب و حب و بغض و گرایش‌ها در تاریخ است زیرا  در این صورت شیعه و سنی و مسیحی و یهودی در نهایت به همان چیزی خواهند رسید که خودشان از قبل می‌خواسته‌اند. موضوع دیگر هم که باید مورد توجه قرار بگیرد، نگاه جامع است به این دلیل امروزه می‌گویند تاریخ‌نویس ابتدا باید تاریخ عمومی را به صورت تخصصی بخواند و بعد وارد تاریخ مضاف و جزئی و تخصصی شود لذا وقتی می‌توان تاریخ امام حسین(ع) را بنویسیم که با تاریخ پیامبر(ص) و حوادث صدر اسلام و حضرت علی(ع) آشنا باشیم.
 
واسعی با بیان اینکه این مدل از تاریخ‌ها، کاریکاتوری است، اضافه کرد: مرحله دیگر انجام کار تطبیقی است و در نهایت تبیین خردمندانه از داده‌های تاریخی است؛ بنابراین در تاریخ، عموماً با نبرد روایات سر و کار داریم حتی در خصوص عاشورا. برخی تصور می‌کنند ما در مورد عاشورا، به قدری روایت و گزارش و داده داریم که هیچ ابهامی وجود ندارد.
 
وی افزود: البته ما روایات و اخبار و توصیفاتی در مورد امام حسین(ع) و عاشورا داریم که در مورد دیگران و حوادث دیگر نداریم ولی آنچه در مورد امام حسین(ع) آمده، در قرون اولیه نبوده است و به تعبیر زبان حال است که بعداً پدید آمده است؛ همچنین مطالبی به عنوان افزوده‌های دروغین داریم که زبان جعلی است و نه زبان حال که در قرون دهم و یازدهم به فراوانی مشاهده می‌شود. 
 
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) اضافه کرد: قدیمی‌ترین روایت از عاشورا مقتل ابی مخنف است که ما در اختیار نداریم و کاملاً از بین رفته است ولی طبری تقریباً آن را به صورت کامل گزارش کرده است یعنی مطالب عاشورای ابی مخنف تقریباً به صورت کامل نقل شده است و برخی براساس تاریخ طبری، تاریخ مقتل ابی مخنف را بازسازی کرده‌اند و برخی هم این کتاب را غنی کردند و در نهایت مقتل وی شکل گرفت ولی تصور نکنیم این کتاب عیناً همان است که ابی‌مخنف نوشته است.

جدال روایت‌ها درباره عاشورا

واسعی ادامه داد: در این صورت ممکن است این گزارشات عیناً همان نباشد که راویان نقل کرده‌اند، بنابراین در عاشورا هم شاهد جدال روایت‌ها هستیم کما اینکه امروز هم درگیری روایات را می‌بینیم؛ به عنوان نمونه در موضوعی که ولید(والی مدینه) خواست از امام حسین(ع) بیعت بگیرد چند گزارش داریم؛ این جلسه با حضور امام حسین(ع)، مروان و ولید حضور داشتند و طبیعتاً فقط خبر باید از طریق این سه نفر نقل شود ولی شاهد اختلاف در روایات هستیم و در این صورت ما باید هر چیزی را که با سیره و سنت امام حسین(ع) سازگار است بپذیریم و هر چیزی را که با این سنت ناسازگار است، نپذیریم که تشخیص آن کار سختی است.  
 
وی اضافه کرد: نمونه دیگر مواجهه امام حسین(ع) با حر است؛ روایت مؤید آن است که وقتی امام(ع) با حر روبرو شد و او جلوی امام(ع) را گرفت، ایشان فرمود من بر پایه دعوتنامه‌ها به این سفر آمده‌ام و اگر قصد ممانعت از راه مرا دارید سه پیشنهاد دارم؛ یا بگذارید به مرزها پناه ببرم و بروم و از سیطره حکومت او دور شوم یا به مدینه برگردم یا اجازه دهید خودم پیش یزید بروم و صحبت کنم و برخی گفته‌اند بیعت کنم. سیره و سنت امام حسین(ع) نشان می‌دهد که ایشان اهل زندگی ذلیلانه و پذیرش ذلت نبود لذا بحث بیعت نادرست است و ایشان فرمودند هیهات من الذله.
 
واسعی ادامه داد: نمونه دیگر اینکه برخی نقل کرده‌اند وقتی سر شهدا را با اسرا وارد کاخ ابن زیاد کردند، زید بن ارقم علیه او سخنان تندی بیان کرد که چرا با اسرا این برخورد را می‌کنی؟ ولی وقتی اسرا را به کاخ دمشق و پیش یزید می‌برند، او گریه می‌کند و حتی ابن زیاد را نفرین می‌کند که او سر خود این کار را کرده است و من چنین دستوری نداده بودم؛ خیلی‌ها حتی از خود اهل سنت گفته‌اند چنین چیزی درست نیست؛ ابن عساکر در تاریخ دمشق گفته است اگر یزید راست می‌گفت یا باید عبیدالله را کنار می‌کرد یا او را تنبیه می‌کرد لذا قطعاً رفتار یزید از روی دروغ و فریبکاری است. 
 
انتهای پیام
captcha