هفته وحدت، به مناسبت میلاد پیامبر اکرم (ص)، فرصتی است برای تقویت اتحاد و همدلی میان مسلمانان از مذاهب مختلف. این هفته نماد تلاش برای کاهش تفرقه و تأکید بر آموزههای مشترک اسلام در زمینه برادری و همبستگی است.
امام خمینی (ره) اهمیت وحدت مسلمانان در برابر تهدیدات داخلی و خارجی را یادآور شده و آن را راهکاری برای مقابله با توطئههای دشمنان میدانستند. هفته وحدت همچنین یادآور پیام صلح و همگرایی اسلام و ضرورت اتحاد مسلمانان است.
بیشتر بخوانید:
در این راستا ایکنا با حجتالاسلام والمسلمین سید یدالله شیرمردی، پژوهشگر نهجالبلاغه و مدرس حوزه و دانشگاه گفتوگو کرده که در ادامه میخوانیم:
ایکنا ـ چرا وحدت اسلامی در نگاه دینی و سیاست جمهوری اسلامی ایران، یک راهبرد و امر مقدس تلقی میشود و نه یک رویکرد تاکتیکی؟
امام خمینی (ره) میفرمایند: حفظ وحدت جامعه از مهمات رکنی اسلام و از مهمترین مسائل سیاسی کشور است. چرا؟ چون در سایه وحدت است که میتوان دین را اقامه کرد، قسط و عدل را برپا داشت، توسعه و پیشرفت ایجاد کرد. اگر تفرقه حاکم شود، جامعه سست و پارهپاره خواهد شد؛ جغرافیای سیاسی کشور آسیب میبیند و منابع اقتصادی از بین میرود.
وقتی جامعه بهصورت قومیتها و گروههای پراکنده درآید، قدرت ملی و امت از دست میرود و به جزایر کوچک تبدیل میشود؛ در چنین شرایطی دشمن بهراحتی میتواند بر آنها غلبه کند؛ بنابراین وحدت به یک امر مقدس تبدیل میشود، زیرا تنها در پرتو آن است که حکومت مقتدر اسلامی شکل میگیرد؛ حکومتی که بتواند قسط، عدالت، داد و همه شعارها و اهداف پیامبران الهی را محقق کند.
ایکنا ـ چطور میتوانیم از شخصیت پیامبر اکرم (ص) برای ترویج گفتمان وحدت در جهان اسلام استفاده کنیم؟ کدام ویژگی پیامبر (ص) بیشتر به این گفتمان کمک میکند؟
همه ویژگیهای پیامبر اکرم (ص) ترویجکننده گفتمان وحدت است چراکه پیامبر اکرم (ص)، پیامآور وحدت است. اگر یک گنبد را تصور کنید، هر نقطهای از آن که حرکت کنید به یک نقطه مرکزی و رأس گنبد میرسید؛ که به آن «کثرت در وحدت». زندگی و سیره پیامبر (ص) نیز چنین است و از هر زاویهای که نگاه کنیم به محور وحدت ختم میشود.
اما اگر بخواهیم مهمترین شاخصه ایشان را بیان کنیم، همان سخن پیامبر (ص) است که فرمودند: «هیچ فرقی میان عرب و عجم و میان سیاه و سفید نیست، مگر به تقوا.» پیامبر (ص) میخواستند نشان دهند که قومیت، زبان، لهجه و نژاد در اسلام رسمیت ندارد؛ همه تنوعها صرفاً برای شناخت یکدیگر است: «وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا» اما همانطور که نص صریح آیات قرآن است «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» پس معیار برتری تنها تقواست؛ بنابراین بزرگترین شاخص پیامبر (ص) در ایجاد وحدت، تأکید بر تقوا بود. وحدت بدون تقوا ممکن نیست. اینگونه است که وحدت عینی و عملی به وجود میآید.
به عبارت دیگر بزرگترین شاخصهای که پیامبر اکرم (ص) داشتند این بود که ایشان فرمودند تفاوتی بین عرب و عجم و به قول ما ترک، لر، بلوچ، آفریقایی، اروپایی و سایر نژادها نیست. به همین دلیل، کسانی که کمتقوا یا بیتقوا بودند، بعد از رحلت پیامبر (ص) عامل تفرقه شدند. خود پیامبر (ص) هشدار داده بودند که امت پس از من به 72 فرقه تقسیم میشود و تنها یک فرقه نجات مییابد؛ یعنی ایشان میخواستند بگویند که مراقب باشید بیتقواها حاکم نشوند.
مانند ماجرای حضرت موسی (ع) که قرآن خطاب به ایمان آوردگان میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا لا تَکونوا کَالَّذینَ آذَوا موسی؛ به مانند کسانی که موسی را آزار دادند نباشید». چه کسانی پیامبر را اذیت میکنند و وحدت را میشکنند؛ همانهایی که از تقوا فاصله گرفتند یعنی پست، مقام، منصب و حکومت چشم آنها را پر کرد لذا پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) برخی از یاران پیامبر (ص) و قبایل مختلف گفتند خلافت باید به ما برسد و «امیر منا». گروهی گفتند نه، خلافت باید به قبیله ما برسد، دیگری گفت از خاندان ما باشد و این «امیرمنا»ها موجب شد جهان اسلام به تفرقه کشیده شود.
اگر امروز میخواهیم به وحدت واقعی بازگردیم باید به سیره پیامبر (ص) و اصل تقوا برگردیم و حب دنیا را کنار بگذاریم. سیره پیامبر اکرم (ص) مشخص است. بین تمام فرق اسلامی؛ اهل سنت و فرقه اثنی عشری و سایر فرقههای اسلامی قطعی است که پیامبر صراحتاً فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی» یعنی دو یادگار گرانبها در میان شما میگذارم: کتاب خدا و عترت. این دو در روز قیامت به من مراجعه میکنند و باز میگردند و شما نباید دستتان از دامن این دو یادگار گرانبها کوتاه باشد. لذا تمسک به این دو که محور مشترک میان همه فرق اسلامی است، تنها راه تحقق وحدت اسلامی است.
ایکنا ـ شما به تفرقه جهان اسلام پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) اشاره کردید. به نظر شما در عصر حاضر بزرگترین مانع وحدت میان مسلمانان و دولتهای اسلامی چیست؟
به نظر من امروز بزرگترین خطر برای امت اسلامی صرفاً آمریکا یا اسرائیل نیست؛ البته آنها دشمنان قسمخورده اسلاماند چنانکه یهود، دشمن قسم خورده اسلام است اما خطری جدیتر از آنها وجود دارد و آن منافقانی هستند که در درون کشورها و امت اسلامی نفوذ کردهاند. این افراد ظاهری اسلامی دارند اما قلب و باطنشان مثل دشمنان اسلام است. آنان همان کاری را میکنند که یهود و سایر دشمنان قسمخورده انجام میدهند اما از درون به وحدت امت اسلامی ضربه میزنند.
در قرآن میخوانیم «قُل لا أَسأَلُكُم عَلَيهِ أَجرًا إِلَّا المَوَدَّةَ فِي القُربىٰ». این آیه درباره اهلبیت (ع) است. خودم در مدینه و کنار بقیع و کنار مزار پیامبر اکرم (ص) از علمای وهابی پرسیدم: این شخصیتهایی که در بقیع دفن هستند چه کسانیاند؟ گفتند: «هم اهلبیت رسول؛ اهلبیت رسول خدا (ص)». بعد درباره مهدویت سؤال کردم. مقالهای در دانشگاه المدینه ـ که مرکز تفکر وهابیت است ـ ارائه داده است و گفت: ما به مهدویت آن طور اعتقاد داریم که به رسالت پیامبر خاتم، حضرت محمد مصطفی (ص) رسالت داریم. یعنی مهدویت و اهلبیت (ع) را قبول داریم؛ هرچند ممکن است در برخی جزئیات و مسائل شکلی اختلاف داشته باشند.
پس مشکل اصلی چیز دیگری است. عامل اصلی تفرقه، افرادی هستند که در امت اسلامی نفوذ کردهاند، قدرت و ثروت مسلمانان را در دست گرفتهاند و قدرتهای جهان اسلام هستند و آنها دل و فکرشان به سمت غرب و دشمنان اسلام و یهود متمایل است. اینها همانهایی هستند که برای منافع شخصی خودشان کار میکنند. اینها هستند که نمیگذارند وحدت واقعی در کشور اسلامی محقق شود.
این افراد با حمایت مالی و تبلیغاتی خود، دهها هزار مبلّغ در پاکستان، افغانستان و مصر و الازهر تربیت کردهاند تا بذر تفرقه بپاشند. به طور نمونه در این کشورها افرادی را آموزش میدهند و بودجه، ساختمان، ماشین، امکانات رفاهی و حتی کولر و گرمایش در اختیارشان میگذارند تا افکار انحرافی ترویج کنند. این همان تفکر خطرناکی است که امروز وحدت امت اسلامی را تهدید میکند.
ایکنا ـ فلسطین همیشه بهعنوان محور وحدت مطرح بوده، اما وضعیت امروز فلسطین و نسلکشی در غزه نشان میدهد که عدم وحدت دولتهای اسلامی موجب جریتر و گستاختر شدن رژیم صهیونیستی شده است. آیا شرایط ویژه امروز فلسطین میتواند فلسطین را به محور مشترک همکاری عملی میان دولتهای اسلامی تبدیل کند؟
فلسطین ذاتاً محور وحدت است به ویژه قدس؛ اما باید میان خود فلسطین و موضوع «مسجدالاقصی» تفاوت گذاشت. همه مسلمانان درباره مسجدالاقصی اتفاقنظر دارند. اگر واقعاً دولتهای اسلامی بر سر فلسطین متحد بودند، امروز شاهد این همه مصیبت و فاجعه در غزه نبودیم.
بسیاری از کشورهای اسلامی به سمت پذیرش راهحل دوکشوری رفتند؛ یعنی تشکیل یک کشور فلسطین در کنار اسرائیل. اما پرسش اینجاست: آیا چنین کشور فلسطین میتواند ارتش، هواپیمای جنگی یا حتی سلاحی در حد کلاشینکف داشته باشد؟ پاسخ منفی است. آنان میخواهند فلسطینی تشکیل شود که در آن نه حماس باشد و نه جهاد اسلامی و نه ارتش. اگر فلسطین بدون مقاومت و بدون قدرت نظامی شکل بگیرد، چه فایدهای دارد؟
بنابراین، اجماع واقعی روی موضوع فلسطین وجود ندارد و این همان مصیبت بزرگ ماست اما درباره مسجدالاقصی اتفاقنظر وجود دارد. با این حال، فلسطین همچنان میتواند محور وحدت باشد، چرا که مردم آن بر «لا اله الا الله» و «محمد رسولالله (ص)» پایبندند. هر جا مسلمانی فریاد کمک سر دهد، وظیفه همه مسلمانان پاسخ دادن است و اگر کسی پاسخ ندهد، در حقیقت مسلمان واقعی نیست.
برای حل مسئله فلسطین باید فرهنگسازی در میان سران کشورهای اسلامی صورت گیرد. امروز در غرب و میان غیرمسلمانها، موضوع فلسطین بهخودیخود به محور وحدت تبدیل شده است؛ همه به خاطر جنایات رژیم صهیونیستی در غزه قیام میکنند اما در جهان اسلام، متأسفانه حتی یکدهم این حرکتها را نمیبینیم. این ننگ بزرگی برای ما مسلمانان است.
افزون بر این، راهپیماییهای صرف هم مشکلی را حل نمیکند؛ اقدام عملی لازم است. بهعنوان مثال، نوه نلسون ماندلا، کاروانی بزرگ به نام فلوتیل جهانی صمود را با هدف رساندن محمولههای غذا، دارو و آب به مردم محاصرهشده غزه همراهی میکند. سؤال اینجاست: چرا یکی از جهان اسلام چنین اقدامی نمیکند؟ چرا هیچکدام حاضر نمیشوند بهصورت عملی وارد میدان شوند و فقط به حرف بسنده میکنند؟
اگر ارادهای در جهان اسلام وجود داشت، دولتهای اسلامی میتوانستند همانطور که غرب را در موضوع اوکراین به میز مذاکره کشاندند، در مسئله اسرائیل نیز با فشار اقتصادی و سیاسی به آمریکا بگویند: اگر از اسرائیل حمایت کنید، نفت به شما نمیدهیم و به سمت چین و روسیه میرویم اما متأسفانه چنین ارادهای وجود ندارد و وحدتی که از کشورهای مهم اسلامی انتظار میرود، صرفا در حد شعار باقی مانده است و نمیخواهند کاری برای فلسطین انجام دهند و اگر اقدامی هم انجام میدهند صرفا برای کسب رضایت ظاهری مردم کشور خویش و قانع کردن افکار عمومی است.
ایکنا ـ در جنگ تحمیلی 12 روزه دیدیم که جمهوری اسلامی ایران با انسجام داخلی توانست مقاومت کند. به نظر شما این تجربه میتواند الگویی برای تحقق وحدت عملی در جهان اسلام باشد؟
بله، کاملاً. به نظر من جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی الگویی عملی از وحدت به دنیا نشان داد؛ نه فقط به جهان اسلام، بلکه حتی به دنیای غیرمسلمان. ملت ایران نشان داد که وقتی پای منافع ملی و مصالح کشور در میان است، همه اقوام و گروهها و نژادها پای ایران، نیروهای مسلح و رهبریشان میایستند.
این موضوع در عمل ثابت شد و دنیا با تعجب دید که حتی کسانی که روزی علیه نظام بودند، ناگهان در برابر تجاوز دشمن و تهدید اسرائیل در کنار ملت و نظام ایستادند. این یک الگوی بسیار مهم است که میتواند برای کشورهای اسلامی درس بزرگی باشد.
جهان اسلام باید بداند که اختلافات قومی و نژادی مانند پانترکیسم، پانعربیسم یا اختلافات مذهبی نباید در برابر دشمن مشترک جایی داشته باشد و باید این پانها را دور بریزند و اصطلاحا «دفناً دفنا» انجام دهند. رژیم صهیونیستی به دنبال تشکیل «اسرائیل بزرگ» است و هدفش این است که ملتهای منطقه را تکهتکه و لقمهلقمه ببلعد. اگر در برابر او متحد نشویم، او همین نقشه را عملی خواهد کرد.
ملت ایران نشان داد که وحدت ملی میتواند همه توطئهها را خنثی کند. امروز هم این تجربه میتواند الگویی برای کشورهای اسلامی و حتی جهان غیر اسلام باشد که ببینند وقتی مردم یک کشور با همه اختلافات در کنار هم میایستند، میتوانند در برابر دشمنان ایستادگی کنند و آن را شکست دهند.
گفتوگو از سمیرا انصاری
انتهای پیام