شعری از مولانا که نویسنده انگلیسی را به اسلام رهنمون ساخت
کد خبر: 3215556
تاریخ انتشار : ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۱

شعری از مولانا که نویسنده انگلیسی را به اسلام رهنمون ساخت

گروه بین‌الملل: قطعه «مشورت کردن فرعون با آسیه در ایمان آوردن به موسی(علیه‌السلام)» از دفتر چهارم مثنوی معنوی مولانا یکی از قطعه‌های شعری است که «دنیل دایر» را شیفته کرد و سبب شد وی به دین مبین اسلام مشرف شود.

 «دنیل دایر»، نویسنده انگلیسی کتاب «99 نام خدا» ویژه کودکان و ناشر کتاب‌های دینی برای کودکان در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) با اشاره به این‌که پس از خواندن شعری از مولانا به اسلام گرویده است، گفت: مولانا یکی از مشهورترین شعرا در غرب است و مترجمان زیادی اشعار او را به زبان انگلیسی ترجمه کرده‌اند. مترجمان مورد علاقه دنیل دایر کبیر هلمینسکی، مولوی‌شناس، محقق، نویسنده و موسیقیدان آمریکایی و همسرش کامیل هلمینسکی است. هر دو آن‌ها به تدریس اشعار مولوی در آمریکا مشغول هستند. آن‌ها توازن خوبی میان پایبندی به متن فارسی اشعار مولانا و ارائه اشعار زیبای انگلیسی پدید آورده‌اند.
وی افزود: قطعه «مشورت کردن فرعون با آسیه در ایمان آوردن به موسی(علیه‌السلام)» از دفتر چهارم مثنوی معنوی مولانا یکی از قطعه‌های شعری است که مرا شیفته کرد و سبب شد به دین مبین اسلام مشرف شوم.
هین بده ای قطره خود را بی ندم/ تا بیابی در بهای قطره، یَم
هین بده ای قطره، خود را این شرف/ در کف دریا شو ایمن از تلف
خود که‌را آمد چنین دولت به دست؟/قطره را بحری تقاضاگر شده است
الله الله زود بفروش و بخر/ قطره‌ای ده بحر پر گوهر ببر
گفتنی است، این چهار بیت بخشی از قطعه «مشورت کردن فرعون با آسیه در ایمان آوردن به موسی(علیه‌السلام)» در مثنوی معنوی است که در زیر گزیده‌ای از آن از نسخه «کلاله خاور» آمده است:
باز گفت او این سخن با آسیه/ گفت: جان افشان بر این، ای رو سیه
چون بدین لطف آن کریمت بازخواند/ای عجب چون زَهره‌ات بر جای ماند؟
هین بده ای قطره خود را بی ندم/ تا بیابی در بهای قطره، یَم
هین بده ای قطره، خود را این شرف/در کف دریا شو ایمن از تلف
خود که را آمد چنین دولت به دست؟/قطره را بحری تقاضاگر شده است
الله الله زود بفروش و بخر/ قطره‌ای ده بحر پر گوهر ببر
الله الله هیچ تأخیری مکن/ که ز بحر لطف آمد این سخن
الله الله زود بشتاب و بجو/چونکه بحر رحمت است این، نیست جو
الله الله گوی شو بی دست و پا/ تا شود چوگان موسی پا تو را
الله الله تو گمان بد مبر/ بر چنین انعام عالم ای بی‌خبر
الله الله زود دریاب ای فتی/ نا نگردی در غلط‌بینی فنا
الله الله زودتر تعجیل کن/ برفروز از این اشارت بی سخُن
الله الله تاکنون کج باختی/ گردن اندر معصیت افراختی
الله الله چون عنایت در رسید/ بی‌توقف در وی آمیز ای عنید
الله الله چون که عصیان‌های تو/ در نمی‌مالد به رویت، شکر گو
الله الله چون ز فضلت راه داد/ سر به خاک پای او باید نهاد
الله الله با چنین کفر دوتو/ چون قبولت می‌کند اکرام او؟
عقل، اندر لطف او گم می‌شود/ که‌اسف لی بر چرخ هفتم می‌رود
گفت: با هامان بگویم ای سَتیر/ شاه را لازم بود رای وزیر
گفت: با هامان مگو این راز را/ کور کمپیری چه داند باز را؟

این قطعه بخشی از داستان موسی و فرعون در مثنوی معنوی است، بدین مضمون که موسی به فرعون وعده داد که اگر عهد کنی از دعوی خدایی دست برداری و بنده خدای یگانه باشی، من در مقابل چهار عهد با تو می‌کنم: یکی آنکه پادشاهیت برقرار باشد، دیگر آنکه پیوسته سلامت و شادات باشی، سوم آنکه عمرت هر قدر که خواهی دراز گردد و از دنیا نروی تا خود رضایت دهی و چهارم آنکه در عالم آخرت به بهشت روی و سعادتمند ابد گردی. فرعون گفت باید مشورت کنم. اول با همسرش آسیه که زنی خداپرست و پاکدل بود مشورت کرد و آسیه بسیار استقبال کرد، او را نصیحت‌های گرانبها گفت و سپس با وزیر خود هامان مشورت کرد و هامان به خلاف آسیه سخت برآشفت و فرعون را به مخالفت برانگیخت و بر وی رسید آنچه رسید. آسیه در این داستان رمز فطرت الهی آدمی است و هامان همان نفس اماره است.
لطیفه مهم داستان این است که اگر آدمی بنده حق گردد می‌تواند از سعادت دنیا و آخرت هر دو به کمال برخوردار گردد.
الله الله ...: یعنی تو را به خدا شتاب کن و بپذیر، مبادا موسی پیشیمان شود.
ندم: پشیمانی
عنید: لجوج
کفر دوتو: کفر مرکب
عقل اندر ... : یعنی عقل در لطف او حیران می‌شود که فرومایه‌ای چون فرعون را دعوت کرده‌اند که به آسمان هفتم برود.
سَتیر: مستور، پوشیده، کنایه از زن است.
کمپیر: عجوزه

captcha