فروغ پارسا عنوان کرد:
چالش زبانی؛ نخستین مسئله مطالعات میانرشتهای قرآن کریم
گروه اندیشه: فروغ پارسا با اشاره به چالش زبانی به عنوان اولین مسئله در مطالعات میانرشتهای قرآن کریم، گفت: در این رویکرد، تنها نيازمند ترجمه قاموسی اصطلاحات نيستیم، بلکه زبان هر علم وابسته به بستر شکلگيری تاريخی آن است و نظام زبانی آن، رابطه مستقيم با فرآيند فکر در حوزه آن علم دارد.
فروغ پارسا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، در پاسخ به این پرسش که مراد از کاربرد مطالعات میانرشتهای در حوزه مطالعات قرآنی چیست؟ گفت: اجمالاً میتوان گفت که بین رشتهای شدنِ علوم، جریانی است که از حدود 1950 میلادی به بعد بازنمودهای آن در حوزههای مطالعاتیِ مختلف نمایان شده است. در نتیجه این جریان، حوزههای مطالعاتی بین رشتهای جدیدی مثل مطالعات زنان و مطالعات ادبی تعریف شده و شکلگرفتهاند.
وی ادامه داد: بین رشتهای شدن بر مبنای این اندیشه بنیادین استوار است که نتایج پژوهشها باید فراتر از مرزهای هر حوزه مطالعاتی پشتیبانی شود و کاربرد داشته باشد. در این مفهوم، علوم در شبکهای واقع میشوند که از طریق بین رشتهای شدن به هم مرتبط میگردند. این شبکه علم، محققان و پژوهشهای آنها را در حوزههای مختلف به هم مرتبط میکند و جریانی است در مقابل انزوایِ علمی و در مواجهه با آن. این جریان، علوم را از انجماد خارج ساخته و پیوسته پرسشهای متعددی را ایجاد مینماید که لازمه بقای علوم است.
پارسا ادامه داد: بین رشتهای شدن با کاربردی شدن علوم پیوند نزدیکی دارد، زیرا کاربردِ دستاورهایِ یک حوزه علمی به مقاصد مختلف معمولاً مستلزم تلفیق حوزههای مختلف است. حوزه مطالعاتی بین رشتهای از طریق درهم شکستن مرزهایِ رشتههای موجود و ایجاد نگرش علمی فراتر از آن مرزها به وجود میآید. این فرآیند میتواند در نتیجه نیازهای پژوهشی جدید و یافتن پاسخ برای مسایل علمیای که درون یک حوزه علمی پاسخی نیافتهاند روی دهد.
پژوهش قرآنی با روش سنتی پاسخگوی نیازهای روز نیست
رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه حوزههای مطالعاتیِ بین رشتهای هنگامی به وجود میآيند که مرزهای سنتیِ تعریف شده برای حوزههای علمی موجود، امکان حل برخی مسایل علمی را فراهم نمیآورند، گفت: مطالعات بین رشتهای برای پرداختن به پژوهشهایی که ماهیتی پیچیده و چند بُعدی دارند و نیازمند تلفیق اطلاعات و روشهای پژوهشیِ حوزههای مختلفی هستند ضروریاند. با این تعاریف، مراد و منظور از مطالعات میان رشتهای در حوزه قرآن کاملا مشخص و آشکار میگردد. مطالعات و پژوهشهای قرآنی با روش های سنتی به هیچ روی پاسخگوی نیازها و سوالات امروز نیستند و چنان که آمد این نیازها ماهیتی پیچیده و چند بعدی پیدا کردهاند و بکارگیری روشهای پژوهشی مختلف در آن امری ضروری و اجتناب ناپذیر شدهاند.
وی ادامه داد: رویکردها و گونههای میانرشتهای، مبین نسبت و نحوه پیوند و تعامل میان دانش، مفاهیم، روشها، تجارب، و ابزارهای مختلف از رشتههای گوناگون در خصوص موضوع یا مسئله مورد نظر هستند که نوع همکاری و مشارکت، و شیوههای مواجهه با موضوعات و مسائل پیچیده را به کنشگران فعالیتهای میانرشتهای نشان میدهند. گونههای مختلفی از جمله چندرشتگی، میانرشتهای، فرارشتگی، و پسا-رشتگی در بین صاحبنظران مطرح شده است.
گونههای مطالعات بینرشتهای قرآنی
رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: در حوزه مطالعات قرآنی احتمالاً در گونههای مختلفی قابل طبقهبندی هستند. يکی از رايجترين گونههای ارتباط ميان علوم چندرشتهای (Multi-disciplinary) است. در اين روش دو يا چند رشته بدون آنکه کوششی برای همگرايی آنها صورت گيرد، در يک فضای علمی، مثلا يک رشته دانشگاهی، در کنار يکديگر قرار میگيرند. گونهای نازل از اين گونه ارتباط، نحوه توزيع دروس در مدارس راهنمايی و دبيرستانها است که شماری از علوم در قالب کتب درسی متنوع و دروس متنوع به دانشآموز ارائه میشدند، بدون آنکه کوششی برای برقرار کردن رابطهای ميان آنها وجود داشته باشد. طيف وسيعی از مطالعات قرآنی که به عنوان میانرشتهای انجام شده، فعاليتی از نوع چندرشتهای بوده و منجر به همگرايی بین دو علم نشده است.
وی ادامه داد: ترارشتهای (trans-disciplinary) نوع دوم از گونههای ارتباط ميان علوم است که سابقهای طولانی دارد. در اين نوع ارتباط دو يا چند دانش با تعيين نقش خادم و مخدوم در ارتباط با يکديگر قرار میگيرند، به گونهای که دانش يا دانشهای خادم، يک روش (method) يا الگوی (Model) مطالعه خود را در اختيار دانش يا دانشهای مخدوم قرار میدهد. به عنوان مثال، روشها و الگوهای علم اصول فقه نقش مؤثری در شکلگيری انديشه حقوقی در نظام دانشگاهی ما داشته است.
پارسا تصریح کرد: رابطه "رشتهایِ مضاف" (Cross-disciplinary) نوع سوم از گونههای ارتباط ميان علوم است که در دهههای اخير، با رشدی فزاينده مواجه شده است. در اين رابطه يک نظام دانش به عنوان رشته مطالعهگر، موضوعاتی از نظام ديگر به عنوان رشته مورد مطالعه را بررسی میکند و بيش از آنکه به رشته مطالعهگر خدمتی انجام دهد، هدف توسعه در رشته مورد مطالعه را دنبال میکند. نمونه آن؛ فلسفههای مضاف و جامعهشناسی حقوق است. در رابطه رشتهای مضاف، شاخههای مختلف اين علوم میتوانند مضاف يا مضاف اليه باشند مانند تفسير سیاسی، تفسیر علوم تربيتی و غیره که در آن مطالعه قرآنی مضاف واقع شده و در راستای خدمت رسانی به علوم دیگر است. در مقابل، در حوزههايی مانند زبانشناسی قرآن، مطالعه قرآنی مضاف اليه است و زبانشناسی برای توسعه علوم اسلامی به خدمت گرفته شده است.
پارسا با بیان اینکه ميانرشتهای (interdisciplinary) نوع چهارم از گونه های ارتباط ميان علوم است، گفت: در این رویکرد دو يا چند نظام دانش در يک ارتباط همگرا و ارگانيک با يکديگر در راستای شکلدهی به يک دانش جديد حرکت میکنند که آن دانش پيشتر موجود نبوده است.
رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: در اين نوع ارتباط، در جانب هر دو يا چند علم، بايد افزون بر دانش به رشته، امکانات فعاليت برهمکنشی (interactive) نيز پيشبينی شده باشد. درباره بسياری از فعاليتهای ميان رشتهای، زمانی که اندک تأملی صورت گيرد، آشکار میشود که آنها به يکی از سه گونه پيش تعلق دارند.
پارسا در پاسخ به این پرسش که آیا هدف از کاربرد مطالعات بینرشتهای در علوم قرآن، جواب مسئلهای در علوم دیگر است، کشف مجهولی قرآنی است یا رسیدن به نکتهای عملی است؟ گفت: هدف از این نوع مطالعه خلق دانشی جدید است که در ضمن آن بتوان پاسخ روشنی برای نیازهای امروزی و سوالات جدید قرآنی پیدا کرد.
سیدجمالالدین اسدآبادی، سرآغاز مطالعاتبینرشتهای قرآن
وی در خصوص پیشینه این رویکرد در مطالعات دینی در جهان اسلام و ایران، گفت: پیشینه این رویکرد بیش از همه مرهون تلاشهای سیدجمالالدین اسدآبادی در کاربست آموزههای قرآنی در زندگی اجتماعی مسلمانان بوده است. در واقع سید در پی اندیشه احیای دینی خود گفتمان عصریسازی فهم و تفسیر قرآن کریم را مطرح کرد و عملاً قرآن کریم و تفاسیر آن را درگیر پاسخگویی به مسایل جهان اسلام ساخت.
پارسا افزود: راهکار سید ناظر به این ایده بود که به دلیل اهمیت و تأثیر سازنده علوم جدید در پیدایی تمدن مدرن، مسلمانان نیز باید جهت بازگرداندن شوکت و مجد تمدن اسلامی نسبت به سازگار نمودن مفاهیم دینی با دانشهای نوین تلاش کنند. در واقع حرکت سیدجمال به نوعی استفاده از دانشهای جدید در فهم و تفسیر قرآن را القا کرده است.
رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی ادامه داد: بررسی آثار قرآنی ابتدای سده اخیر نشان میدهد،گفتمان سید منجر به پیدایی رویکردهای جدیدی همچون رویکرد عقلی، علمی، اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و انسانشناسی در فهم و تفسیر قرآن شد که پیش از آن در سنت اسلامی جدا سابقه نداشت. شاگردان سید در جهان عرب و بیش از همه عبده پیشگام و طلایه دار این حرکت بودند و در ایران نیز مرحوم نائینی، نجمآبادی، بازرگان و طالقانی دیدگاه وی را دنبال کردند.
وی در این خصوص که بین چه رشتههایی با قرآن امکان مطالعات بینرشتهای در علوم قرآن وجود دارد؟ گفت: با تعاریفی که پیشتر بیان شد، امکان مطالعه بین رشتهای با همه علوم به شرط پایبندی به اصول آن وجود دارد.
چالش زبانی؛ نخستین مسئله
پارسا در پاسخ به این پرسش که چالشهای پیشروی انجام مطالعات میانرشتهای قرآنی چیست؟ گفت: اولین چالش میتواند چالش زبانی باشد. هر نظام دانش دارای نظامی از اصطلاحات همبسته است که زبان خاص آن علم يا زبان علمی را به وجود میآورد. همه آن مباحث که در خصوص رابطه ميان زبان و تفکر در باره زبان به معنای عام آن وجود دارد، در باره زبان علمی نيز صادق است؛ بر اين پايه، نظام مصطلحات يا ترمينولوژی يک علم، نه صرفا مجموعهای از نشانههای قراردادی که مخاطب را به سوی يک مدلول از پيش موجود سوق دهد، بلکه نظامی دلالتی در چارچوب فرآيند فهم و مبتنی بر رابطه ميان زبان و تفکر است. بر اين پايه در رابطه ميان رشتهای بين دو علم، دست اندرکاران تنها نيازمند يک ترجمه قاموسی ميان اصطلاحات نيستند، بلکه زبان هر علم در بستر شکل گيری تاريخی ِهمان علم شکل گرفته و نظام زبانی هر علم، رابطه ای مستقيم با فرآيند فکر در حوزه آن علم دارد.
رییس انجمن ایرانی مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی ادامه داد: در تماس ميان رشتههای مختلف علمی، اين گونه نيست که در حد ابزاری برای ترجمه و انتقال دادههای يک علم به علم ديگر محدود باشد، بلکه ابزاری برای بسط انديشه و افقهای نگاه است که علوم در اختيار يکديگر قرار میدهند. توجه به این مساله و حل آن ضرورت دارد. تکيه بر شباهتهای ظاهری بين دو اصطلاح و ترجمه قاموسی میتواند خطاهای فاحشی را پديد آورد و مطالعه ميان رشتهای را با عدم فهم متقابل و شکست مواجه سازد.
چالش الگوهای گونهشناختی و تبارشناختی
وی ادامه داد: دومین چالش توجه به الگو های گونهشناختی و تبارشناختی علوم است. همانطور که برخی زبانها با برخی دیگر خويشاوند هستند و قواعد و مايههای مشترک دارند، در بین رشتههای مختلف علمی نیز میتوان به دنبال روابط مشترک و تبار مشترک بود. علم قرائت، رجال، حدیث و علم روايت شعر در شمار علوم نقلی طبقهبندی میشوند که در صدد نقل مضبوط برخی اطلاعات هستند. این ويژگیهای مشترک، اين رشتهها را به سوی مفاهيم و زبانی نسبتا مشترک سوق داده است و میتوان برخی اصطلاحات را به عنوان نظير ميان آنها بازشناخت.
پارسا افزود: بدون وجود يک رابطه تبارشناختی يا گونهشناختی، امکان پيوند بين دو علم منتفی است و کوشش در اين مسير، جز به ايجاد فضای چند رشتهای نخواهد انجاميد. همچنین باید به فاصله تاریخی مفاهیم و فرازهای قرآنی با علوم جدید توجه کرد.
پارسا در پایان در خصوص امکانات عملی مطالعات میانرشتهای در حوزه مطالعات قرآنی، گفت: تحقق بخشيدن به مطالعات ميانرشتهای در سطح سازمانی ـبه عنوان نمونه در يک دانشگاه که وجهه همت خود را بر چنين مطالعاتی نهاده استـ نيازمند آن است تا تدابير خاصی برای مديريت توليد دانايی انديشيده شود و در بخشهای مختلف و در سطوح مختلف سازمانی ارتباط بین دو دانش را برقرار کند.
میثم قهوهچیان