گروه شهرستان ها: پیروزی انقلاب اسلامی ایران پر است از شگفتیها و عجایبی که بعد از گذشت 38 سال از پیروزی آن فقط بخشهایی از آن به قلم در آمده و قسمتهایی از آن گفته شده است و همانطور که رهبر معظم انقلاب بیان کردند هنوز فیلمی درباره شهادت 72 تن از یاران انقلاب ساخته نشده است و نیاز است که هنرمندان در این زمینه قدم برداشته و حوادث مختلف انقلاب را به تصویر بکشند.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، سه روز مانده به پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 جوانی 18 ساله که دو تا از تانکهای ارتش در خیابان نیروی هوایی تهران در حین درگیری ارتش با مردم را آتش زده بود در حین شکار تانک سوم به ضرب گلوله نظامیها نقش بر زمین میشود و بعد از چند روز از اعلام مفقود و ناامیدی خانواده، او را شهید اعلام کرده و مراسم سوم و هفتم در منزل شهید بعد از 22 بهمن برگزار میکنند.
با پیروزی انقلاب اسلامی در حالی که خانواده برای برگزاری شب چهلم شهید غلامرضا عالی در حال آماده شدن هستند از بیمارستان شریعتی تهران تماس میگیرند و از بستری شدن جوانی با مشخصات مفقودی اعلام شده توسط خانواده در روزنامه کیهان میدهند. غلامرضا در حالیکه پزشکان از زنده ماندنش ناامید شدهاند با گلولهای که کاسه سرش را شکافته، حافظهاش پاک شده و تقریبا فلج شده است در شب چهلم اعلام شهادتش خانواده او را به منزل میآورند. غلامرضا عالی، شهید زنده در بخشی از خاطرات خود، اظهار کرد: در حالی که حال مساعدی نداشتم در یکی از روزها به دلیل اتفاقی که برایم افتاد و نمیتوانستم حرفی بزنم متوسل شدم به حضرت علی(ع) و گفتم یا علی(ع) یا جان مرا بگیر یا شفایم بده و از این حال مرا خارج کن. وی ادامه داد: شب هنگام در خواب، سیدی نورانی را دیدم که گفت من شفایت دادم ولی برای دریافت شفایت باید پیش امام خمینی(ره) بروی. خانواده جانباز 70 درصد فقط میدیدند هر روز فرزندشان خیره به عکس امام شده و هیچ حرفی نمیزند، پدر فکر میکند در چند روز آخر عمر فرزندش، بهتر است وی را پیش رهبر کبیر انقلاب ببرد و از دلتنگی او را خارج کند. خاطرات این بخش از زبان شهید زنده غلامرضا عالی خودتان گوش دهید.
در بخشی از این فایل صوتی نویسنده کتاب میگوید: «امام(ره) به خانواده عالی بیان میکنند به تعدادی از پزشکان متخصص آلمانی مراجعه کنند و خانواده نیز در جواب امام(ره) میگویند، از غلامرضا قطع امید کردهاند. حضرت امام(ره) میفرمایند: «شما از پزشک ناامید هستید از خدا هم ناامید هستید؟ از پزشکان ناامید هستید آیا از جدم حضرت زهرا(س) نیز ناامید هستید؟»، بعد از مراجعه غلامرضا به منزل یک شب از خواب بیدار میشود و مدام اسم حضرت علی(ع) را بر زبان میگوید. ادامه مطلب از زبان نویسنده کتاب «شب چهلم» را گوش کنید: