به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از لرستان، امام علی(ع) در فرازهای گوناگون نامهاش به امام حسنمجتبی(ع)، توصیههای حکیمانه و حیاتبخشی را به «جوان» کرد.پست و بلند روزگار را به او نشان داد، از بیوفایی و ناپایداری دنیا و فریبکاری زمان سخن گفت، جاذبههای دنیا را تحلیل کرد و پوچی آنها را نشان داد.از سرای آخرت و اصالت آن، گفتوگو به میان آورد.ارزش انسان و ارتباط با معبود و روش نجوای با او را آموزش داد.آیین برادری و نحوه دوستیابی و اهمیت صلهرحم و ارتباط با خویشاوندان را گوشزد نمود، مقام و منزلت زن را تبیین فرمود.
کرامت نفس و رازداری و استغنا را معنا کرد، خداشناسی و انسانشناسی را درس داد.بر اهمیت قرآن و نقش آن در تربیت جوان، تاکید ورزید.عقل و خردورزی و آفتهای آنرا شکافت و خلاصه، شیوه تربیت جوان را در جملاتی کوتاه اما ژرف و پُرمغز، به قلم آورد و در قالبِ نامهای برای همه روزگاران به یادگار گذاشت.
امام علی(ع) در فراز چهل و پنجم از این نامه خود در وداع با فرزندش اینگونه فرموده است: «دین و دنیای تو را به خدا میسپارم و بهترین قضای الهی را در آینده و هماکنون، در دنیا و آخرت برای تو میخواهم، بدرود».
اکنون نامه پدر مهربان و حکیم به پایان خود رسیده و هنگام وداع است.پدری که با عقلِ دوراندیش و چشمانِ نافذِ خود، پشت و روی دنیا را دیده و سرد و گرم آنرا چشیده است. مربی و معلمی که با بصیرت قلبی و الهام الهی، سرگذشت افراد و اقوام را مطالعه کرده و از دوردستهای تاریخ، تجربههای گرانبهای خود را چونان چراغ پُرفروغی بر فراز راه جوان میافروزد و مسیر مستقیم را در پیش رویش میگشاید.
اینک چه زیبا «وداع» میکند و با عبارتِ «استودع الله دینک و دنیاک» دین و دنیای جوان را به خدا میسپارد کمااینکه چه نگهدارندهای بهتر از خدا، که قدرت مطلق هستی است، او نیازمند نیست، بخشنده و مهربان است و امانتها را ضایع نمیکند.امام صادق(ع) به یکیاز اصحاب خود فرمود: «دین، خود و خانوادهات را زیاد به خداوند بسپار، سپس بگو، دینم و خانوادهام را به خداوند بخشنده مهربان میسپارم؛ خداوندی که امانتها را ضایع نمیکند» در دعاهایی که از سوی معصومان(ع) وراد شده، مسلمانان را توصیه کردهاند که اینگونه دعا کنند: «پروردگارا! دین و دنیا و امانتها و سرانجام کار و کارهایم و تمام نعمتهایی را که در دنیا و آخرت به من دادهای به تو میسپارم.ای مولایی که امانتها را ضایع نمیکنی».
علتِ تاکید پیشوایان معصوم(ع) درخصوص به امانت سپردن دین و دنیا به خدا آن است که هم دین و هم دنیای ما از هر پیشآمدی در امان باشد.در روزگار ما که جوانان بهسبب ظهور مدرنیته و از طریق انواع رسانههای دیداری و شنیداری و امواج گسترده وسایل الکترونیک و حضور در فضاهای مجازی، در معرض خطر انواع شبههها و عوامل گمراهکننده دیگر قرار گرفتهاند و حوادث گوناگونی در کمین آنهاست، دعا برای در امان ماندنِ دین و دنیای آنها بیش از پیش، احساس میشود.دعای خود جوان نیز همواره باید این باشد که: پروردگارا! دین و دنیایم را به تو سپردم، مرا حفظ کن.
آرزوی بهترین قضاحضرت علی(ع) پس از سپردن دین و دنیای فرزند خود به خداوند متعال، اینک در ادامه، برای او بهترین قضای الهی را در دنیا و آخرت و امروز و فردای او، طلب میکند.
تقدیر الهی این است که خداوند برای هر پدیدهای اندازه و حدودِ کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصی قرار داده است که تحتتاثیر علل و عوامل تدریجی، تحقق مییابد و قبل از مرحله نهایی، دارای مراتب تدریجی است.
قضای الهی بدین معناست که پساز فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط یک پدیده، آنرا به مرحله نهایی و حتمی میرساند.بهعبارت دیگر، مقصود از تقدیرهای خداوند همان سنتهای قطعی است که بر ما و جهان حکومت میکنند و تاثیر این سنتها در خوشبختی و بدبختی مردم، تخلفناپذیر است؛ مثلاً جوانی که زندگی خود را با امکانات لازم و فهم و هوش خدادادی، آغاز کند، دو تقدیر و سرنوشت که هر دو به حکم قضای الهی است در انتظار اوست تا کدام یک از آنها را انتخاب کند.اگر در راه خوب باشد، سعادت در انتظار اوست و اگر استفاده بد کند، موجب تباهی است.
هر تقدیر مربوط به خداست ولی انسان در انتخاب هر یک آزاد است و نتیجهای که از انتخاب هر یک دامنگیر او میشود، به تقدیرو خواست خداست؛ چنانکه از نیمه راه بازگردد سرنوشتی را جای سرنوشت دیگری نشانده است و این نیز به تقدیر خداست، زیرا او ما را آفریده و به ما اجازه داده است که از نیمه راه بازگردیم و از کرده خود پشیمان شویم.در نتیجه سرنوشتی را جای سرنوشت دیگری جایگزین سازیم.
بدین ترتیب، انتخاب راه خیر و صلاح، به انسان، قضا و قدر نیکو میبخشد و نورانیت دل و صفای جان میآورد و انتخاب راه شر و فساد، تیرگی و سیاهی جان بهدنبال دارد.
قضا و قدر الهی، دو نوع خوب و بد دارد، چنانکه نقل شده است: علی(ع) در سایه دیواری که رد حال خراب شدن بود نشسته بود، از آنجا برخاست و زیر سایه دیگری نشست، به آن حضرت گفتند: «ای امیرمؤمنین! آیا از قضای الهی فراز میکنی؟ فرمود: «از قضای الهی به قدر الهی پناه میبرم.یعنی از نوعی قضا و قدر بهنوعی دیگر از قضا و قدر پناه میبرم».
استاد شهید مرتضی مطهری در این رابطه مینویسد: «یعنی اگر بنشینیم و دیوار بر سرم خراب شود قضا و قدر الهی است.زیرا در جریان علل و اسباب اگر انسانی در زیر دیواری شکسته و مشرف به خرابی بنشیند آن دیوار بر سرش خراب میشود و صدمه میبیند و این، خود قضا و قدر الهی است».
وی در ادامه مینویسد: «مجموعاً از تاریخ اسلامی روشن میشود که مسلمانان صدر اول، با اعتقاد راسخی که به قضا و قدر داشتند، این تعلیم را آنچنان دریافت کرده بودند که همواره از خدا «بهترین قضا» را طلب میکردند، چون متوجه بودند که در هر موردی، انواع قضا و قدرها هست، لذا از خدا بهترین آنها را میخواستند».
درود و بدرودسلام، کلمه مبارک و پُرمعنایی است که امیر مؤمنان علی(ع) و دیگر معصومان(ع) نامهها و سخنان خود را با آن به پایان میبردند.اساساً «سلام» نام خدا و از سنتهای پسندیده و زیبای اسلام است که بهجای تکریم و تحیتی که در جاهلیت مرسوم بود، گذاشته شد.در روزگار جاهلیت مردم هنگام صبح به یکدیگر میگفتند: «انعم صباحاً» و در وقت عصر میگفتند: «انعم مساء» این سنت در میان مسلمانان هم جریان داشت تا اینکه آیه هشتم سوره مجادله با این مضمون «...وَإِذَا جَاؤُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ ...» نازل شد که میفرماید: «هرگاه نزد تو میآیند تو را به آنچه خدای متعال به آن تحیت گفته تحیت میگویند».
از آن پس بود که پیامبرگرامی اسلام(ص) فرمان داد که عبارت زیبای «سلام» را که برای تحیت بهشتیان است بهکار ببرند و بگویند: «السلام علیکم» کمااینکه سلام، نشانه سلامتی، امنیت، تواضع، مهربانی و دوستی است و نباید به آن، بخل ورزید.در آموزههای مکتب اهلبیت(ع)، بخیلترین مردم، کسی است که به سلام کردن، بُخل بورزد.
مسلمانان، کلمه «سلام» را در سه هنگام بهکار میبردند: هنگام دیدار، وقتِ خداحافظی و موقع ورود به خانه (سلام اذن) کمااینکه رسول اکرم(ص) فرمود: «هرگاه یکیاز شما از مجلسی برمیخیزد با «سلام» اهلِ مجلس را وداع کند.
در مورد سلام اذن، باید گفت: در سوره نور آیه 27 با این مضمون«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» دستور داده شده است که بدون استیناس و تسلیم، داخل خانهای نشوید.امام صادق(ع) در تفسیر آن فرمود: «استیناس، صدای کفش و سلام کردن است».
با همین دورود و سلام وداع، نامه تربیتی و حکیمانه امیرمؤمنان علی(ع) به جوان خاتمه مییابد.اینک ما هستیم و این میراث گرانبها، ما هستیم و تجربهای گران از پیری خردمند و معلمی بزرگ که دست در اعماقِ دریای روزگار برده و دُرهای ارزشمندی از باید و نبایدها را به ما هدیه کرده است.هر انسانِ با انصافی ـ اگر مسلمان هم نباشد ـ با خواندن این نامه، در برابر نویسندهاش تعظیم میکند و او را به عظمت و بزرگی میستاید.
و ما امروزه بیشاز گذشته به این سخنان و رهنمودها نیازمندیم، امید که بتوانیم آنها را در عرصه تعلیم و تربیت، ترویج کنیم و عطر دلانگیزش را در ذهن و ضمیرِ جوانان منتشر سازیم.