چگونه می‎توان فرزندانی علی‎وار تربیت کرد
کد خبر: 3639081
تاریخ انتشار : ۱۸ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۰

چگونه می‎توان فرزندانی علی‎وار تربیت کرد

گروه اجتماعی: مادران صالحه و ریشه‌های پاک و دعا برای فرزندان زمینه‌هایی است که لطف خدا را برای تربیت شخصیت‌های بزرگوار فراهم می‌کند، در یک خانواده کریم و بزرگوار است که فرد بزرگوار متولد و بزرگوار رشد می‌کند. برای این‌که فرزندان ما فرزندان بزرگی باشند باید او را با بزرگی پیوند دهیم تا دستش را بگیرد و پابه‌پای او رشد کند در این‌صورت است که می‌توان یک علی‌وار تربیت کرد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از لرستان، شخصیت امام علی(ع) از نظر بزرگی و عظمت نه تنها در نزد شیعیان بلکه در بین همه انسان‌های آزاده و فرهیخته، مسیحیان و آزاداندیشان نیز یک شخصیت برجسته به‌شمار می‌رود.
بنا بر نظر اندیشمندان امام علی(ع) نسخه‌ای است که دو نخواهد داشت و جهان نمی‌تواند مثل علی(ع) را مجدداً متولد کند، مردان بزرگ همواره در تاریخ وجود داشته و دارند مردان بزرگ چه در جنبه مثبت و چه منفی انسان‌هایی سخت‌کوش و توانا و آماده برای ریسک کردن هستند.
در دین مبین اسلام تاکید بر این است که «بزرگ باشید اما بزرگ بزرگوار»، امام علی(ع) جزء کریم‌ترین شخصیت‌هایی است که دنیا به خود دیده است امام علی(ع) شخصیتی است که کاملاً در برابر حوادثی که پیش می‌آمد قابل پیش‌بینی بود.
لازم است برای این‌که در تربیت فرزندانی علی‌وار موفق عمل کنیم مروری داشته باشیم بر دعای مادران مریم(س) و امام علی(ع)، فاطمه بنت اسد زنی مؤمنه است از خانواده‌ای ریشه‌دار، این زن وقتی زمان ولادت فرزندش علی فرا رسید در کنار خانه خدا ایستاد و گفت: خدایا من به تو و همه انبیا و کتب آسمانی ایمان دارم من به صاحب این خانه یعنی ابراهیم(ع) که جد من است ایمان دارم تو را سوگند می‌دهم به صاحب این خانه(ابراهیم) که تولد این فرزند را بر من آسان کن که در این هنگام دیوار کعبه شکافته شد و مادر امام علی(ع) به درون خانه کعبه رفت و فرزندش را در این مکان مقدس به دنیا آورد.
مادر حضرت مریم(س) نیز زنی پاک، پارسا، دانا، عابده بود که از عمق جان بندگی را می‌فهمد عبادت و اطاعت را می‌فهمد آرزویش این است که فرزندش را در راه خدا و در مسیر بندگی خدا خرج کند لذا دعا می‌کند و نامی برای فرزندش می‌گذارد و این دعا و نام‌گذاری مورد توجه خداوند متعال قرار می‌گیرد.
در آیات 35 تا 38 آل‌عمران در این رابطه آمده است: «إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴿35﴾ فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنثَى وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالأُنثَى وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وِإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ﴿36﴾ فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴿37﴾  هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء».
در این آیات خداوند متعال فرموده است: «چون زن عمران گفت پروردگارا آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا آزاد شده [از مشاغل دنيا و پرستش‌گر تو] باشد پس از من بپذير كه تو خود شنواى دانايى(35) پس چون فرزندش را بزاد گفت پروردگارا من دختر زاده‌‏ام و خدا به آنچه او زاييد داناتر بود و پسر چون دختر نيست و من نامش را مريم نهادم و او و فرزندانش را از شيطان رانده‏ شده به تو پناه مى‏‌دهم(36) پس پروردگارش وى [=مريم] را با حسن قبول پذيرا شد و او را نيكو بار آورد و زكريا را سرپرست وى قرار داد زكريا هر بار كه در محراب بر او وارد مى‏شد نزد او [نوعى] خوراكى مى‏‌يافت [مى]گفت اى مريم اين از كجا براى تو [آمده است او در پاسخ مى]گفت اين از جانب خداست كه خدا به هر كس بخواهد بى‌شمار روزى مى‏‌دهد(37) آنجا [بود كه] زكريا پروردگارش را خواند [و] گفت پروردگارا از جانب خود فرزندى پاک و پسنديده به من عطا كن كه تو شنونده دعايى».
مادران صالحه و ریشه‌های پاک و دعا برای فرزندان زمینه‌هایی است که توجه خدا و لطف خدا را برای تربیت شخصیت‌های بزرگوار فراهم می‌کند، در یک خانواده کریم و بزرگوار است که فرد بزرگوار متولد و بزرگوار رشد می‌کند در جامعه‌ای که مردم آن خود را برای کمترین حاجت به دیگران خوار و ذلیل می‌کنند بزرگواری رشد نمی‌کند جامعه بزرگوار انسان‌هایی بزرگوار می‌خواهد.
بانوان نباید تصور کنند بزرگی و بزرگواری فقط مختص به مردان است، خداوند متعال در قرآن نسبت به مردان به عظمت حضرت مریم(س) یاد نکرده است.
در تاریخ می‎خوانیم که سرپرستی امام علی(ع) به پیامبر اکرم(ص) و تربیت مریم(س) به زکریای پیامبر واگذار شده است، این تربیت پیامبر اکرم(ص) است که علی را صرف‌نظر از ظرفیت‌های خودش، علی کرد و خداوند کسی را که لایق ببیند این‌گونه رشد می‌دهد.
امام علی(ع) در خطبه 234 نهج‌البلاغه که معروف به خطبه «قاصعه» است در این رابطه فرموده است: «و مرا در دامان خویش در حالی‌که کودک (خردسالی) بودم می‌نشاند و (همانند فرزندش) مرا به سینه خود می‌فشرد و در بستر خویش در کنار خود می‌خوابانید، به‌گونه‌ای که بدن خود را (همچون یک پدر مهربان) به بدن من می‌چسبانید و بوی خوش خود را به مشام من می‌رساند و (چون بسیار کوچک بودم و توان جویدن غذای سخت را نداشتم) غذا را می‌جوید و در دهان من می‌گذاشت. و هرگز دروغی در گفتار من نیافت و در کردارم خطا و اشتباهی ندید.از همان زمان که رسول خدا(ص) از شیر بازگرفته شد، خداوند بزرگ‌ترین فرشته از فرشتگان خود را مأمور ساخت تا در طول شب و روز وی را به راه‌های فضیلت و محاسن اخلاق جهانیان وادارد و من هم مانند کودکی که به‌دنبال مادرش حرکت می‌کند از او پیروی می‌کردم. هر روز نکته تازه‌ای از اخلاق برجسته خود برای من آشکار می‌ساخت و مرا فرمان می‌داد که به او اقتدا کنم.او در هر سال مدتی را در مجاورت غار حرا به سر می‌برد (و به عبادت خدا می‌پرداخت) من او را می‌دیدم و کسی دیگر او را نمی‌دید (و از برنامه عبادت او خبر نداشت و هنگامی‌که آن حضرت به نبوت مبعوث شد) در آن روز خانه‌ای که اسلام در آن راه یافته باشد، جز خانه پیامبر نبود تنها او و خدیجه در آن بودند و من نفر سوم بودم. من نور وحی و رسالت را می‌دیدم و بوی نبوت را استشمام می‌کردم. من صدای ناله شیطان را در آغاز نزول وحی بر آن حضرت شنیدم و گفتم ای رسول خدا این ناله (از کیست و برای) چیست؟ فرمود: این ناله شیطان است، زیرا از این‌که پیرویش کنند مأیوس شده است.(سپس پیامبر(ص)به من فرمود:) تو آنچه را من می‌شنوم می‌شنوی و آنچه من می‌بینم می‌بینی (و چشم و گوش تو حقایق عالم غیب را درک می‌کند) جز اینکه تو پیامبر نیستی؛ ولی وزیر منی و در مسیر خیر و سعادت قرار داری».
برای این‌که فرزندان ما فرزندان بزرگی باشند باید او را با بزرگی پیوند دهیم تا دستش را بگیرد و پابه‌پای او رشد کند در این‌صورت است که می‌توان یک علی‌وار تربیت کرد.
اخلاق علوی، بهترین اخلاق برای الگوگیری است
تاکنون تحقیق و پژوهش‌های زیادی در رابطه با سیره و منش امام علی(ع) انجام شده است اما در حدی نیست که حق مطلب را ادا کند و حق او باشد. تلاش‌های بسیاری شده که در خور شأن است و علما و دانشمندان تلاش‌های زیادی را انجام داده‌اند اما در حد امیر‌المؤمنین علی(ع) نبوده است.
اگر سال‌های سال کار کنیم به بخشی از سیره واقعی امام علی(ع) نمی‌رسیم، در این رابطه صحبت‌ها و بحث‌های خوبی انجام شده است که غیرقابل انکار است، و اگر ما بخواهیم در رابطه با سیره امام علی(ع) مانند عبادت او، زهدش، صفای روح، جوانمردی، گذشت، شجاعت، صدق، اخلاص عمل، جان‌بازی، دوری از ظلم و ستم و مبارزه با آن و دیگر ویژگی‌ها و صفات این امام همام حتی یک کلمه گفته شود، می‌توان از آن کتاب‌ها نوشت.
یکی‌از سرمنشأهای سیره علوی، اخلاق امام علی(ع) است، اگر به این ویژگی‌ها توجه کنیم می‌تواند برای ما راه‌گشا باشد، چراکه اخلاق او، اخلاق یک انسان بزرگ است، به‌ویژه این‌که این انسان بزرگ مورد توجه همه ویژه خداوند قرار دارد.
اولین خصلت و ویژگی امام علی(ع) که به چشم می‌آید، عبادت اوست، امام علی(ع) به پرهیزکاری و تقوا مشهور است و پارسایی و تقوای او از جنس پرستش و عبادت دیگر پارسایان نیست.
عبادت حضرت علی(ع) یک جنس خاص دارد که نمی‌توان کسی را مانند او توصیف کرد، چراکه عبادت او مثال تلاش روزافزون برای پیوند تمام حلقه‌های عالم هستی بود و او برای این‌که چیزی را به‌دست آورد و یا این‌که جیزی را از دست ندهد خداوند را عبادت نمی‌کرد، بلکه عبادت او طوری بود که گویی می‌خواست زمین و آسمان را به هم پیوند دهد.
عبادت حضرت علی(ع) مفهومی از جهاد در راه پیوند زندگی با هرگونه خیر و نیکی است، امام علی(ع) نمودار بزرگی از شهادت در راه چیزی است که آن را عدالت می‌داند.
امام علی(ع) کسی است که می‌گوید: «راستی را بر دروغ ترجیح دهیم حتی اگر با راست‌گویی به ما ضرر وارد شود و اگر با دروغ کار ما پیش رود».
شهید راه خدا که برای همیشه زنده و جاوید است را می‌توان از عبادت حضرت علی(ع) به‌دست آورد.
زهد؛ سرسلسله سیره علوی
یکی دیگر از ویژگی‌های اخلاقی امام علی(ع) زهد است که سرسلسله سیره علوی است، هرکس معنای عبادت را این‌چنین درک کند و به زندگی طوری نگاه کند که امام علی(ع) می‎نگریست سعادت دنیا و آخرت را به دست آورده است.
حضرت علی(ع) در زهد خود نیز صادق بود، این امام همام در همه کارها و هرآن‌چه که در قلب و زبان او برمی‌آید صادق است و همچنین در لذت دنیا نیز زهد می‌ورزد.
حضرت علی(ع) برای متاع دنیا و لذت زودگذر زندگی عبادت نمی‌کند بلکه زندگی را برای اهداف بزرگ و خواسته‎هایی که با درون بزرگش هماهنگ باشد می‌خواهد.
امام علی(ع) نسبت به عوامل دولت و حکومت خودش نسبت به امور دنیوی و ریاست دنیا بی‌رغبت است و لذتی که دیگران می‌بینند را خوار می‌شمارد، او با همسر و فرزندانش در خانه کوچک خلافت خود زندگی می‌کند و نان جویی را که می‌خورد همسرش با دستان خود پخته است و این درحالی است که کارگزاران و فرمانداران او از خوشی‌های شام، عراق، مصر و دیگر بلاد اسلامی برخوردار هستند.
امام علی(ع) در زمان خلافت و همراه با خانواده‌اش در پایین‌ترین سطح جامعه زندگی می‎کرد که مبادا فقرا و ایتام را فراموش کند، هر کسی‌که می‌خواهد پای در مسیر سیره علوی بگذارد باید این‌گونه زندگی کرده و همچنین روحی علی‌وار را می‌طلبد.
همین روح علی‌وار در وجود مقام معظم رهبری وجود دارد که با این‌که رهبر بلاد اسلامی ایران است اما در یک محیط آرام و ساده زندگی می‌کند.
امام علی(ع) رئیس حکومت است و از نان خشکی طعام می‌خورد که گاهی اوقات آن‌را با زانو می‌شکند، و در زمستان پوشاکی نداشت ‌بپوشید که جلوی سرما را بگیرد، این همان سیره علوی است که ما باید به آن برسیم و از آن الگو بگیریم.
نویسنده مسیحی جرج جرداق که کتاب «امام علی(ع) صدای عدالت انسانی» را در رابطه با امام علی(ع) نوشته است، در صفحه 137 این کتاب آورده است که: «آیا علی می‌پذیرد در سرزمینی که بی‌نوایا و درماندگان آن بسیارند او از خوشی‌های زندگی استفاده کند».
این نویسنده مسیحی در جایی دیگر در مقابل عظمت امام علی(ع) می‌گوید: پارساترین مردم دنیا علی است، این درحالی‌است که مشهور است که علی برای خود و خانواده‌اش آجری بر آجری نگذاشت، خشتی بر خشتی ننهاد، و دیواری را بالا نیاورد، او از سکونت در کاخ امتنان ورزید تا خانه او دور از خانه یتیمان و برتر از خانه آن‌ها نباشد.
جوانمردی؛ از ویژگی‌های امام علی(ع)
یکی دیگر از خصلت‌ و ویژگی‎های اخلاقی امام علی(ع) جوانمردی اوست، حضرت علی(ع) مردانگی را با بهترین معانی آن و با هرچه این صفت می‌تواند داشته باشد مجسم می‌ساخت، و همچنین خویشتن‌داری و بزرگ‌منشی از خصلت‌های امام علی(ع) بود به‌طوری‌که دوست نداشت کسی را آزاد دهد ولو این‌که او را اذیت کرده باشد.حتی اگر کسی قصد کشتن امام(ع) را داشت ابتدا او را امربه‌معروف می‌کرد و سپس به مبارزه می‌پرداخت.
حضرت علی(ع) هیچ‎وقت ناسزاگویی نمی‌کرد طوری‌که در جنگ صفین وقتی سپاهیان به مردم دشنام می‌دادند، گفت: «من دوست ندارم شما ناسزاگو باشید، اما اگر اعمال آن‌ها را شرح داده و حال آن‌ها را بازگو کنید شایسته‌تر است، و متوسل به نیرنگ و خیانت نشوید».
گذشت؛ از خصایص امام علی(ع)
گذشت یکی دیگر از خصایص اخلاقی امام علی(ع) است، مروت و گذشت امام علی(ع) نادرتر از آن است که در تاریخ نظیری داشته باشد، یکی‌از نمونه‌های آن می‌توان به این مورد اشاره کرد که در جنگ‌ها به سربازان سپاه فرمان می‌داد که مبادا در حال خشم و ناراحتی دشمن را که فرار می‌کند به قتل برسانید و یا زخمی‌ها را رها کنید.
امام علی(ع) همواره در جنگ‎ها سربازان سپاه خود را سفارش می‌کرد که پوشاک کسی را برندارید و همچنین مال کسی را به ناحق برندارید، حضرت علی(ع) بر دشمنان کشته شده در جنگ جمل نماز خواند و برای آنان از خداوند متعال طلب مغفرت کرد.
امام علی(ع) در پایان جنگ جمل عبدالله بن زبیر، عبدالله حکم و سعید بن عاص را مورد عفو قرار داد و این درحالی بود که این افراد برای مرگ و کشتن حضرت علی(ع) لحظه‌ شماری می‌کردند، و درجایی دیگر دستور داد که 20 نفر از یاران خود را به جرم بدگویی به عایشه 100 ضربه شلاق بزنند که این‌ها همه نشانه گذشت این امام همام است.
صداقت، اخلاص و صدق امام علی(ع) صفاتی هستند که در رشته زنجیره بی‌انتها به هم پیوسته‌اند و از عالی‌ترین زنجیره‌هاست.صدق حضرت علی(ع) به مرحله‌ای رسید که خلافت را از او گرفتند، امام علی(ع) از مکر و حیله بیزار بود و می‌گفت: «من در کار دینم سازش نمی‌کنم و در حکومت خودم به کسی حق حساب نمی‌دهم».
امام علی(ع) در جایی دیگر می‌فرماید: «به خدا سوگند که معاویه سیاستمدارتر و باهوش‌تر از من نیست ولی او مکر می‌کند و اگر مکر و نیرنگ زشت نبود من از همه مردم سیاستمدارتر بودم».
دیگر ویژگی اخلاقی این امام همام شجاعت است، شجاعت در چارچوب عقل است و کار بدنی و جسمانی نیست بلکه خصلتی از نفس و مزایایی از ایمان است و به منزله عمل ناشی از اراده است و همچنین دفاع از حق، ایمان و نیکی است و هیچ قهرمان دلاوری به میدان مبارزه با حضرت علی(ع) نیامد که پابرجا بماند و از هیچ‌کس ترس و واهمه‌ای نداشت و در یک کلام ترس از مرگ نداشت.
حضرت علی(ع) هر زمان که به مبارزه با هر قهرمانی می‌رفت ابتدا او را نصیحت و امربه‌معروف می‌کرد که این اوج شجاعت امام(ع) است.
دوری از ظلم و ستم اصلی از اصول روح امیرالمؤمنین(ع) و خُلقی از اخلاق اوست، با کمی اندیشه پی می‌بریم که حضرت علی(ع) پیوند ناگسستنی با مردم‌دوستی دارد و بر نگه‌داری عهد و پیمان استوار است و پیمان شکنی در سیره حضرت علی(ع) قابل قبول نیست.
وفای به عهد یکی دیگر از ویژگی‌های اخلاقی امام علی(ع) است، این امام همام همواره به سپاهیان خود تأکید می‌کرد؛ در هر زمان که با قهرمانی در میدان جنگ می‌ایستاد عهدی که از قبل با هم بسته‌اید را به یاد او آورید، به رویارویان خود به چشم برادری بنگرید، و سابقه عهد و پیمان را به یاد آن‌ها بیاورید.
امام علی(ع) در رویارویی با خوارج، ابتدا به ‌آنان به چشم برادر می‌نگریست، و از صلح و دوستی حرف به میان آورد و سپس سابقه عهد و پیمان را به یادشان آورد که شاید در نظر و عقیده آن‌ها تأثیر بگذارد و در پایان که دید هیچ تأثیری ندارد به جنگ با خوارج پرداخت، و در تمام جنگ‌هایی که شرکت داشت با دشمنی که با او سابقه دوستی داشت نمی‌جنگید مگر این‌که آن‌را به یاد او می‌آورد.
حضرت علی(ع)؛ بهترین محافظ منافع مردم
حضرت علی(ع) بهترین محافظ منافع مردم بود، شاهد این ادعا این است که در برابر درخواست برادر خود مبنی بر این‌که از بیت‌المال پول بیشتری به او بدهد مقاومت کرد تا جایی‌که برادرش به معاویه متوسل شد.
جرج جرداق درباره حضرت علی(ع) مطالب زیادی نوشته است، این نویسنده مسیحی در کتاب خود آورده است که؛ آیا علی پدر دلسوزی برای ملت خود نبود که همیشه کارمندان و فرمانداران خود را به نرمش و قطع نمودن دستان نفوذی سفارش می‌کرد.
امام علی(ع) در نامه‌های خود که به کارگزاران و فرمانداران می‌نوشت، تأکید می‌کرد که داد مردم را از خود نیز بستانید و در دفع نیازمندی آنان شکیبا باشید و پشتیبان مردم باشد، امام علی(ع) در نامه خود به مالک اشتر این‌چنین نوشته که؛ «بر مردم مانند حیوان وحشی و درنده نباش که خوردن آنان را مقدم بداری چراکه مردم با تو یا برادر دینی هستند و یا انسانی مانند تو»، مکتب و سیره علوی این‌گونه است.
علی(ع)؛ دادگرترین مردم
هیچ جای شگفت نیست که حضرت علی(ع) دادگرترین باشد، ما باید سیره حضرت علی(ع) را تبلیغ کرده و به گوش جهانیان برسانیم و به‌عنوان شیعه او، سیره علوی را سرلوحه و الگوی خود در زندگی قرار دهیم.
حضرت علی(ع) مقام انسانیت و روح انسانی را شرف بخشیده است، کسی به پای این امام همام نمی‎رسد که بین خود و توده مردم فرقی نمی‌گذاشت و اگر کسی از او شکایتی داشت مانند دیگر مردم خود او در محکمه حاضر می‌شد.
صراحت سرسلسله سیره علوی است، حضرت همواره تأکید داشتند که با دوست و دشمن به عدالت رفتار کنید، که خصلتی در نزد مردان بزرگ است و در سرچشمه اصلی خصایص امام علی(ع) می‌جوشد.
صراحت، راستی، اخلاص، مردانگی، عدالت، وفای به عهد، صداقت، شجاعت و دیگر ویژگی‌های اخلاقی همه با هم برادر هستند و در وجود حضرت علی(ع) یک‌جا جمع شده‌اند.
امام علی(ع) آن‌چه را که نمی‌خواست به زبان نمی‌آورد و با مکر و حیله آشنایی نداشت ولو این‌که می‌دانست مکر و حیله تنها را رهایی است، همواره تکیه حضرت علی(ع) به سادگی و از تکلف بیزار بود، و می‌فرمود: «اگر مؤمنی برادر خودش را به خجالت اندازد از او جدا شده است».
در وجود این حضرت خشونت وجود نداشت و سر تا پا گذشت و صفا بود، دلش پاک بود و کرم و بخشش بی‌پایان داشت، بخشش او پاک بود و مانند سلاطین نبود که از دسترنج دیگران بخشش می‌کردند بلکه او از دسترنج خودش بخشش می‌کرد.
captcha