به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خ
راسان رضوی، به دنبال طرح موضوع «بررسی روشهای تبلیغ دین توسط پیامبر(ص)»، خبرگزاری ایکنا گفتوگوهایی را با محمود یزدانی، پژوهشگر و محقق قرآنی انجام داد.به گفته وی، پیامبر(ص) برای تبلیغ دین ۱۰ اقدام انجام میدادند که امروزه ما فقط یک مورد آن را انجام میدهیم؛ همین دوری از سبک تبلیغی پیامبر(ص) باعث شده تا نتوانیم در امر تبلیغ دین موفق باشیم.
در نوشتار اول به بیان اولین تفاوت کار تبلیغ توسط پیامبر(ص) با مبلغان امروزی پرداختیم و گفته شد: پیامبر(ص) به دنبال اقامه دین بود اما غالب مبلغان امروزی، صرفاً دنبال بیان معارف دینی هستند.
در نوشتار دوم گفتیم که پیامبر(ص) برای اقامه دین، یکی از اقداماتی که انجام میداد این بود که خودش سراغ مردم میرفت در حالیکه غالب مبلغان امروزی در مسجد و پای منبر، مطالبی را برای مردم بیان میکنند و کاری به آنها که پای منبر نیستند ندارند.
در نوشتار سوم، اینکه پیامبر(ص) با مردم ارتباط صمیمانه برقرار میکردند، از اصلیترین دلایل موفقیت پیامبر(ص) در امر تبلیغ دین عنوان شد.
در نوشتار چهارم گفتیم، پیامبر نه تنها خودش با مردم ارتباط صمیمی برقرار میکرد بلکه مردم را با یکدیگر صمیمی میکرد.
در نوشتار پنجم به آفت تکروی بین مبلغان اشاره شد و گفته شد علت اینکه پیامبر(ص) توانست چنان تحول عظیمی ایجاد کند، آن بود که گروه تشکیل داد اما غالب مبلغان امروزی دنبال کار جمعی نیستند و بهصورت فردی اقدام میکنند.
در نوشتار ششم گفتیم اساس کار تبلیغی پیامبر(ص) بر مبنای قرآن بود و گفته شد هدف پیامبر(ص) اجرای قرآن در زندگی روزمره مردم بود، لذا آموزشهای قطره چکانی و مختصر داشتند اما ما با آموزشهای سیلابی، در مدت کوتاهی، مردم را حافظ قرآن میکنیم اما عامل به آن نیستند.
در نوشتار هفتم هم گفتیم اساس کار تبلیغی پیامبر(ص) خدمترسانی به مردم بود ولی مبلغان امروزی رویکرد خدمترسانی در تبلیغ دین را ندارند، صرفاً به مسائل عبادی توجه میکنند و اصلاً پرداختن به مشکلات معیشتی مردم را جزو وظایف تبلیغی خود نمیدانند.
در نوشتار هشتم هم گفتیم اساس کار تبلیغی پیامبر(ص) این بوده است که پیامبر(ص) مسجد گرا بودهاند ولی مبلغان امروزی مسجدگرا نیستند.
در این نوشتار، یکی دیگر از تفاوتهای کار پیامبر(ص) با مبلغان امروزی بیان میشود؛ محمود یزدانی، محقق و پژوهشگر قرآنی در گفتوگو با ایکنا در خصوص نهمین شیوه تبلیغی پیامبر(ص)، اظهار کرد: پیامبر(ص) امام و پیشوای جامعه بود ولی اکثر مبلغان امروزی پیشوا و امام جامعه نیستند.
وی ادامه داد: سؤال اینجاست که خروجی حوزههای امروزی باید چه کسانی باشند و باید چه کسانی تربیت شوند؛ عدهای معتقد هستند که کار حوزه تربیت مجتهد، فقیه و در نهایت مرجع تقلید است و در کنار این موارد باید فیلسوف و ... هم نیز تربیت کند.
تربیت امام؛ وظیفه اصلی حوزه
یزدانی افزود: وظیفه اصلی حوزه هیچ کدام از این موارد نیست بلکه وظیفه اصلی حوزه تربیت امام است، البته نه به معنای اصطلاحی بلکه معنای لغوی آن مدنظر است. معنای لغوی امام یعنی کسی که پیشوای جامعه باشد و بتواند قدرت هدایت و مدیریت جمعی را بر عهده بگیرد؛ در حالی که معنای اصطلاحی امام به امام معصوم اطلاق میشود و این امکانپذیر نیست.
این محقق و پژوهشگر قرآنی با بیان اینکه برخی معنای امام را مختصر به امام جماعت میکنند که با حداقل شرایطی فرد میتواند امام جماعت باشد، اظهار کرد: وظیفه اصلی حوزه، تربیت امام است یعنی کسی که بتواند جلوتر از مردم باشد و آنان را هدایت کند. این هدایت نیز کاری بسیار سخت است و مرد کار میطلبد.
این محقق و پژوهشگر قرآنی در معنای هدایت ابراز کرد: گاهی یک مبلغ مبنا را سخنرانی گذاشته و منبر میرود، در حالی که وی فقط سخنرانی میکند و هدایتی در آن دیده نمیشود.
وی بیان کرد: زمانی میتوان از هدایت افراد صحبت کرد که تغییرات درازمدت در رفتار و گفتار آدمها به وجود بیاوریم.
کمبود امام جماعت؛ مشکل امروزی مساجد
وی با اشاره به احیای مساجد و تربیت امام جماعت، بیان کرد: یکی از کمبودهای جدی جامعه امروزی، کمبود امام جماعت است. پیشنماز زیاد داریم اما امام جماعتی که برادر و یاری دلسوز باشد را در جامعه امروزی مبلغان شاهد نیستیم. با توجه به فرمایش امام رضا(ع) امام کسی است که همچون برادری مهربان، پدری دلسوز و ... باشد اما کسانی که امروز تحت عنوان امام جماعت در مساجد حضور دارند، فقط پیشنماز هستند و نمیتوان آنها را امام جماعت دانست.
حوزههای علمیه مهارتیتر کار کنند
یزدانی ادامه داد: اگر یک نفر بخواهد به درجه اجتهاد برسد، باید 10 سال درس بخواند اما هنوز بعد از 10 سال درس خواندن مبلغان آمادگی اینکه امام جماعت شوند را ندارد چرا که به مهارت و دانشهای دیگری نیاز هست که خیلی کمتر در حوزه به آنها پرداخته میشود.
این محقق و پژوهشگر قرآنی، گفت: به عنوان مثال وظیفه اصلی دانشکده پزشکی، تربیت پزشک است اما در کنار تربیت پزشک، دهها متخصص دیگر نیز تربیت میشود. متخصص علوم آزمایشگاهی، اتاق عمل، فیزیوتراپی و .. همه این متخصصان به تشخیص پزشک کمک میکند و یا کمککار درمان برای پزشک هستند.
وی بار دیگر با تأکید بر اینکه وظیفه اصلی حوزه، تربیت امام است، ابراز کرد: حتی مجتهدان، کارشان کشف نظر اسلام در مورد موضوعات مختلف و کشف حکم دین خداست. حال سؤال اینجاست که این حکم را کشف کردم چه کسی میخواهد آن را اجرا کند؟ در واقع کسی که مجری احکام خداست، او پیشوا و امام جامعه محسوب میشود.
یزدانی با اشاره به شرایط امام، اظهار کرد: کسی که امام و پیشوای جامعه است، باید علم روانشناسی، جامعهشناسی و مهارتهای برخورد با مخاطب را آموخته باشد و بتواند به مخاطبان خود، از هر جهتی کمک برساند و دلسوز مردم و جامعه باشد اما متأسفانه در جامعه امروزی ما این چنین افرادی را یا نداریم یا انگشتشمار هستند زیرا این نوع حیطه کار در حوزهها تعریف نشده است.
این محقق و پژوهشگر قرآنی در ادامه بیان کرد: برای مثال کسی که سطح دو حوزه را گذرانده است، ساز و کاری برایش تعریف نشده است که بتواند به شرایط امام جماعت برسد. دورههای تبلیغی به نام سفیران هدایت به وجود آمده است اما همین سفیران هدایت در نهایت سخنران دینی به جامعه تحویل میدهند نه امام.
وی تصریح کرد: کار امام رساندن پیام است، همان طور که پزشک نسخه را میپیچد و بیمار دنبال درمان میرود؛ کار امام هم باید دستگیری از افراد جامعه باشد و اینجاست که امام، برادری خود را به مردم اثبات میکند.
یزدانی با اشاره به آیات قرآن کریم، ابراز کرد: یکی از صفات مشترک بین تمام پیغمبران این بوده است که آنان برادر مردم بودهاند. امام نیز کسی است که بتواند برای مردم برادری کند و همچون پدری دلسوز برای حل مشکلات آنان اقدام کند.
این محقق و پژوهشگر قرآنی ادامه داد: یک پدر چطور تمام حواسش به فرزندش هست، یک امام هم باید همیشه حواسش به مردمش باشد. رابطه مبلغ با مخاطب در نگرش دینی، رابطه سخنران با مستمع، رابطه پزشک با بیمار یا معلم با شاگرد نیست؛ بلکه رابطه مبلغ با مخاطب رابطه امام و امت است؛ امامی که در تمام شرایط حواسش به امتش است.
یزدانی گفت: اما سخنران و پژوهشگر دینی یا حتی برخی مجتهدان این پایش را ندارند اما امام چون وظیفهاش اقامه دین است اینگونه پایشها را باید نسبت به امتش داشته باشد و مواظب باشد که کسی خطا نکند البته اینجا مواظب بودن به معنای اجبار نیست بلکه به این معناست که دلهای مخاطبان را مشتاق دین کند.