محمدصادق دهنادی، کارشناس رسانه در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره معیارهای خطوط قرمز در تلویزیون اظهار کرد: در ابتدا باید بگویم من با کلمه خطوط قرمز موافق نیستم، بلکه بیشتر با عنوان «ضابطه» مواففم، زیرا اگر امری دارای ضابطه بوده و منطق خاص خودش را داشته باشد، قابل اتکا بوده و قابل تغییر یا دستکاری نیست، ولی مشکلی که در همین رابطه در سیما وجود دارد این است که آن چیزی که به عنوان خطوط قرمز معرفی میشود مشخص نیست که ضابطهمند است یا خیر.
وی افزود: به نظر میرسد به دلیل فقدان پژوهشهای موضوعات مرتبط به فقه رسانه در 4 دهه گذشته بسیاری از چیزهایی که به عنوان خط قرمز گفته میشود نه کاملا شرعی است نه قانونی. برای مثال ما هنوز نمیدانیم بر اساس چه قاعدهای سازهای موسیقی نمایش داده نمیشود. این نکته را من به عنوان فردی که سالها در حوزه فقه رسانه فعالیت میکنم در نیافتهام چگونه چیزی شنیدنش حلال است دیدنش حرام است؟! در حوزههای دیگری چون تئاتر، فیلم، حجاب اهل کتاب، روابط زن و مرد و... نیز چنین شبهاتی وجود دارد.
این کارشناس ادامه داد: با این توضیح به نظر میرسد آن چیزی که به عنوان خط قرمز نام برده میشود، متکی به ضوابط حقوق و تکالیف رسانه نیست، بلکه نشئت گرفته از سلیقه مدیران رسانه است که هیچ ربطی به قانون و نظام اسلامی ندارد. در همین رابطه من افرادی را میشناسم که در محضر رهبر معظم انقلاب حضور مییابند، اما همین افراد در صدا و سیما مورد توجه نیستند! مسئلهای که این تصور را در ذهن به وجود میآورد این است که منعی برای حضورشان در رسانه وجود دارد. این اتفاق به صورت برعکس نیز در تلویزیون رخ میدهد یعنی افرادی که موضوعشان با نظام همسو نیست در صدا و سیما، دیده و شنیده میشوند.
دهنادی متذکر شد: برای از بین رفتن بسیاری از سوتفاهمات نیاز است تا خط قرمزها جای خود را به ضوابط مشخص و شفاف دهد؛ ضوابطی که ملاک در آنها تنها شرع و قانون باشد، بدون اینکه سلیقه مدیران وقت در آن جایی داشته باشد. نکته دیگر در همین رابطه به فرقی است که بین سازندگان در بیان برخی از موضوعات گذاشته میشود. این نکته را بارها در تولیدات سینمایی و تلویزیونی مشاهده میکنیم که برخی فیلمسازان به راحتی درباره موضوعاتی اظهار نظر میکنند و عدهای دیگر حتی قادر به بیان مطالبی کمتر از آن نیز نیستند. مطلب دیگری که در این رابطه میتوان بیان کرد این است، خطوط قرمزی که برای آثار خارجی وجود دارد بسیار کم رنگتر از آثار داخلی است. امری که درک آن برای من قابل فهم نیست.
این فعال رسانهای تاکید کرد: فایده ضابطهمند شدن ضوابط در صدا و سیما این است، اگر هر قشری از متدینین گرفته تا دیگر اقشار جامعه اگر موضوعی به نظرشان خلاف آمد، وقتی ببیند مطلب ارائه شده متناسب با قانون است قانع شده و اگر ببیند آن مطلب خلاف ضابطه عمل کرده آن را اصلاح میکنند، والا اگر غیر از این باشد هر گروهی به خود اجازه خواهد داد به محض اینکه مطلبی مورد پسندش نبود، نسبت به آن عکسالعمل نشان دهد.
مدیر فرهنگسرای معرفت ادامه داد: آسیب رایج شده، باعث شده که فیلمسازان و برنامهسازان قدیمی ما هر چه بیشتر از سیما فاصله گرفته و دیگران حاضر به کار کردن در چنین شرایطی نباشند. اتفاقی که نمود آن را در سیما میبینیم، چون بسیاری از برنامهسازان دهه 60 و 70 دیگر در امر تولید نقشی ندارند! این نقضان سوالی پیش میآورد که جواب آن را باید مسئولان سیما دهند که خطوط قرمز را بر چه مبنایی به وجود آمده که باعث شده برنامهسازان قدیمی بیکار شده و به واسطه آن ما در شرایط رقابتی رسانهای که در جهان وجود دارد از قافله عقب بمانیم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره سادهانگاری در انتقال مفاهیم دینی و قرآنی چنین توضیح داد: از دیگر آثار خطوط قرمز سطحی در تلویزیون، رسوخ برنامهسازی مناسکی است، اتفاقی که متاسفانه هم اکنون رخ داده است. برنامهسازی مناسکی به این معناست که پروژهای برای اینکه بتواند حمایت دریافت کند پوستهای دینی برای کارش در نظر میگیرد در حالیکه آن پوسته، دارای هیچگونه عمق و مغزی نیست! برای این گفته مثالی عیان میزنم. در فیلمی بدون اینکه قصه نیاز داشته باشد کارگردان صحنه نماز خواندن را در کارش نشان میدهد. این رویکرد باعث به وجود آمدن محصولاتی میشود که نه جامعه آن را قبول میکند نه اینکه اثرگذاری فرهنگی دارد.
وی در پایان تصریح کرد: صدا و سیما برای این دولتی باقی مانده است که تبدیل به بازار نشود، اما وقتی درون مایههای دینی جای خود را به ظواهر دینی دهد تلویزیون تبدیل به بازاری خواهد شد که متاعی که در آن فروخته میشود پول و کالا نیست، بلکه دین فروشی و ریا کاری نمود بارز آن است. این اتفاق نیز به هیچ وجه خوشایند نیست، چون علاوه بر دور کردن مخاطبان از چنین مفاهیمی موضوعات مورد نظر را در جامعه کم رنگ میکند.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام