به گزارش
ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین روحالله حریزاوی، معاون آموزش و پژوهش سازمان تبلیغات اسلامی در یادداشتی کشتار شیعیان نیجریه را محکوم کرد. متن آن به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (آیه ۵۴ سوره مائده)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، بدانید هر که از شما از دین خود مرتد شود به زودی خدا قومی را که بسیار دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند و نسبت به مؤمنان سرافکنده و فروتن و به کافران سرافراز و مقتدرند (به نصرت اسلام) برانگیزد که در راه خدا جهاد کنند و (در راه دین) از نکوهش و ملامت احدی باک ندارند. این است فضل خدا، به هر که خواهد عطا کند و خدا را رحمت وسیع بیمنتهاست و (به احوال همه) دانا است».
ویژگیهای این قوم خیلی مهم است؛ آن قومی که در مقابل قوم مرتد قرار میگیرند یک ویژگیهایی دارند، قبل از آن باید بدانیم ارتداد به چه معناست. کلمه «ارتداد» یک اصطلاح خاصی در فقه دارد و یک معنای وسیعتری از آن اصطلاح خاص دارد. یک ارتداد فقهی داریم و یک ارتداد کلامی. ارتداد فقهی به این معناست که یک شخصی یکباره میگوید من دیگر مسلمان نیستم. این شخص از نظر فقهی واجب القتل میشود و همسرش از او خود به خود جدا میشود و اموالش به ارث میرسد. انگار که این فرد دیگر مرده است، ولو اینکه در قید حیات است. از نظر فقهی این فرد دیگر زنده محسوب نمیشود، لذا اموالش بین ورثه تقسیم میشود. حال دادگاه میخواهد او را به قتل برساند یا نه، آن دیگرروند قضایی خود را دارد. اما از نظر حقوقی اموال بین وراث تقسیم میشود.
این که چه حکمی و چه فلسفهای پشت حکم فقهی ارتداد وجود دارد را اساتید تبیین کردهاند، خلاصهاش این است که کسی نباید جرات پیدا کند مقدسات مسلمانان را به سخره بگیرد. خداوند مجازات سنگینی برای چند جرم گذاشته است از جمله زنا و ارتداد. چون حریم مسلمانی و اعتقادات را به سخره گرفتن است. به قول جامعهشناسها امنیت اجتماعی را به خطر میاندازد. زنا هم همینطور است، امنیت اخلاقی اجتماع را به مسخره میگیرد و به آن آسیب میزند، لذا شما میدانید فرق بین زنا و نکاح، یک صیغه است. اتفاق پیچیدهای اینجا نمیافتد، چند تا کلمه مبادله میشود، ولی همان چند کلمه یک حرام بیّن را تبدیل میکند به یک حلال شیرین.
اینجا خدای مهربان فلسفهها و دلایلی برای احکام خودش دارد که ما نمیخواهیم واردش بشویم. دوستان عزیز کلمه «یرتد» که در این آیه آمده است، معنایی غیر از ارتداد فقهی دارد؛ یک ارتداد کلامی است. یعنی کسانی از دین خدا خسته بشوند و شعارهای اصلی دین را رها کنند و یک دینی به اصطلاح برای خودشان بومیسازی و شخصیسازی کنند و دینی بسازند که پیامبر به خاطر آن نیامده است. گفت: «چنان با نیک و بد عرفی، به سر بر کز پس مردن مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند!» یکطوری زندگی کن که مسلمان خیال کند تو اصل مسلمانی هستی و وقتی فوت کردی، تو را با آب زمزم بشوید هندو هم آنقدر تو را قبول داشته باشد که با چوب چندل بسوزاند و افتخار کند که عجب هندوی خوبی از دنیا رفت! یک همچین دینی افراد برای خودشان درست کنند. از دینی که دارند دست بکشند، یک دین جدیدی، یک لااسلامی را به جای اسلام جا بزنند! این همان چزی است که امام خمینی(ره) فرمود که خطر اسلام آمریکایی از خطر کفر و نفاق بالاتر است.
جلد ۲۱ صحیفه نور را نگاه کنید، امام در سال آخر عمرش، یک سری هشدارهای عجیب دادهاند، کانه یک پدیدههای نوظهوری در انتظار ما بوده که الان داریم میبینیم. راحت میآیند، تایید صلاحیت هم میشوند، احترام هم دارند، سابقه رزمندگی و جبهه و شکنجه هم دارند، اما یک قرائتی از اسلام ارائه میکنند که همه چیز در آن جا میشود، هر نامسلمانی در این اسلام قابل تدارک است. در ادبیات قرآن کریم به این هم میگویند ارتداد، اما منظور از این ارتداد آن ارتداد فقهی نیست. پس ما دو نوع ارتداد داریم یکی ارتداد فقهی که فرد بگوید دیگر مسلمان نیستم و دیگری «ارتداد کلامی» که کسی بگوید من مسلمانم، اما به شیوه و سبک زندگی نامسلمانان، از بعضی از دستورها و شعارهای اسلام دست بکشد.
هنگامی که اینچنین پدیدهای در جامعه به وجود بیاید، خدا چه وعدهای میدهد؟ این پدیده اختصاص به اسلام ندارد، این پدیده در زمان حضرت عیسی و موسی هم رخ داده است. آیهاش این است: «فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسَى مِنْهُمُ الْکُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (سوره آلعمران، آیه ۵۲). حضرت عیسی(ع) ۳ الی ۵ سال پیامبر بودند و ظاهرا الان بیشترین پیروان را دارد. ایشان زمانی که پیامبر شد دید مردم کأنَه مسیحی هستند، اما کافرند. از آنها احساس کفر کرد، این کدام کفر است که با مسلمانی جمع میشود؟ طرف هم کافر است، هم مسلمان است، هم مرتد است، هم مسیحی است. لذا در قرآن میفرماید عیسی(ع) از مسیحیان احساس کفر کرد، در حالی که هیچکدام از آنها اعتقاد نداشتند کافرند، یعنی اعلام ارتداد نکرده بودند.
«انصارالله» پدیدهای است برای شیعیان به ظاهر شیعه و شیعیانی که دست از آرمانهای خود کشیدهاند، حال ندارند! جرأت و شهامت ندارند! در سایر ادیان هم این بوده است، اینها مفاهیم قرآن است، وقتی چنین پدیدهای در جامعه اسلامی پدید بیاید، خدا چه وعدهای میدهد؟ وعدههای خدا شیرین است. دلهای ما ریش و آزرده میشود که این اتفاقات را میشنود که یک تعداد شیعه در جایی از دنیا افتادهاند که امنیت جانی ندارند، خیلی از امنیتها را ندارند، به راحتی کشته میشوند، به راحتی شیخ زکزاکی که یک دانشجوی لیسانس اقتصاد بود که معلوم نبود به چه مناسبتی آمد ایران، امام خمینی(ره) را دید و تصمیم گرفت بشود خمینی آفریقا. یک جوان لیسانس اقتصاد یک تصمیم گرفت و رفت ۲۵ میلیون نفر را شیعه کرد.
بعضی از پیروان شیخ زکزاکی را من در قم میشناسم، اعجوبه هستند. یکی از آنها پزشکی بود در همین دانشگاه زاریا (نیجریه) که الان در قم مشغول به تحصیل در دوره اجتهاد است. ایشان میگوید: من مسیحی بودم. شنیدم که عدهای از این مسیحیان، مسیحیت را رها کردهاند. کنجکاو شدم و به کتابخانه رفتم و مطالعه کردم و بعد از یک سال احساس کردم که باید مسلمان بشوم و مسلمان شدم. برای ادای نماز ظهر به یک مرکز اسلامی که در چند کیلومتری دانشگاه بود، با اتوبوس میرفتم و برمیگشتم و حتی به خاطر نماز وقت ناهارم از بین میرفت. تا این که یک مرکز اسلامی به وجود آمد روبهروی در دانشگاه. رفتم آنجا دیدم اینها نماز میخوانند، اما با دستان باز. رفتم به امام جماعت گفتم که نمازتان اشتباه است و باید با دستان بسته نماز بخوانید. گفت: تو مسلمانی و سنی هستی. گفتم مسلمان هستم، اما سنی نمیدانم چیست؟ او برایم توضیح داد که ما شیعه هستیم و دست باز نماز میخوانیم و سنیها با دستان بسته نماز میخوانند. گفتم شیعه چیه؟ نگاه کرد به کتابخانهاش و یک کتاب به من داد و گفت: این کتاب را بخوان. این کتاب نویسندهاش یک شیعه است. کتاب را که باز کردم دیدم کتاب «انسان و سرنوشت» از شهید مطهری است. دیدم کتاب آشنا است. گفتم این کتاب را خواندهام. نمیدانستم نویسندهاش کیست، خیلی کتاب خوبی است. من این کتاب را خواندم و مسلمان شدم. او پرسید نویسنده این کتاب یکی از علمای شیعه است تو چرا سنی شدی؟ مشخص شد آن مرکز اسلامی که ایشان برای اقامه نماز ظهر به آنجا مراجعه میکرد توسط سعودی تأسیس شده بود، کتاب شهید مطهری را ترجمه کرده بود و در اختیار ما گذاشته بود و به ما نگفته بود که این کتاب نویسندهاش یک عالم شیعی است.
میگویند کسی ایستاده بود در میدان شهر و شعرهای حافظ را میخواند و ادعا میکرد حافظ است. کسی به او گفت: ما شعر دزدی دیده بودیم، اما شاعر دزدی ندیده بودیم. کتاب شهید مطهری ما را وهابیت ترجمه کرده است و در اختیار مسیحیان نیجریه قرار داده که آنها مسلمان سنی بشوند. ببینید چقدر شهید مطهری عظیم است که وهابیت از او کمک میگیرد برای رسیدن به مقاصد شوم خودش. شیخ زکزاکی یک پدیده است. سه سال است در زندان است و شنیدهایم که بینایی یک چشمش را هم از دست داده است. همسرش هم در زندان است و هر چهار فرزندش هم به شهادت رساندهاند. این یک پدیدهای است که به وعده قرآن تازه روشن شده است و با کشتن سی نفر یا سیصد نفر یا سی هزار نفر، خاموش نمیشود. ۲۵ میلیون نفر را شیعه کرده است و به سرعت دارد ادامه پیدا میکند.
قرآن اینگونه وعده میدهد؛ دوستان نباید مایوس بشویم، غمگین هستم، اما پر امید: «مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ» خداوند قومی را خواهد آورد که چند ویژگی دارند: ۱-دوستشان دارد، ۲-آنها هم خدا را دوست دارند، ۳-بین خودشان ذلیل هستند. ذلیل یعنی به همدیگر خاضعانه احترام میگذارند و با هم خاضعانه رفتار میکنند، با هم بیخود درگیر نمیشوند، انرژیشان را صرف نزاع مادی پوچ نمیکنند ۴-(اینجا خدا دارد کد میدهد، ویژگیهای قوم برگزیده را میگوید:) مقابل کافر که قرار میگیرد سر بلند است، سینه ستبر است. در سال ۸۲ تعدادی از ایرانیان در راه کوفه تا نجف تصادف کرده بودند. آمریکاییها آنان را در بیمارستان، به جرم انتحاری بازداشت کرده بودند. رفتیم که این تعداد را نجات بدهیم. گفتیم ما نماینده دولت ایران هستیم. به ما گفتند صبح بیاید پادگان با هم مذاکره کنیم، ما همینطوری پا شدیم رفتیم آنجا (تازه صدام سقوط کرده بود). استادی همراه ما بود گفت: ما سلام به کافر نمیدهیم. به من گفت: هیچ نترس، محکم باش و با آنها مذاکره کن و به حمدالله آنها را آزاد کردیم؛ «اعزه علی الکافرین».
باید عرض کنم که ما هم جنایت دولت نیجریه را محکوم میکنیم، هم حمایت دولت سعودی که دیروز پادشاه سعودی یک گروهی را فرستاده که تشکر از ارتش نیجریه کنند. را محکوم میکنیم و هم سکوت دستگاه دیپلماسی خودمان را محکوم میکنیم. هر سه تای اینها یک جرم است. واقعا فاجعه است که ما دستگاه دیپلماسی داشته باشیم که صدها نفر در آن ماهانه ده میلیون، بیست میلیون، حقوق میگیرند بعد بترسند که یک بیانیه بدهند. این فاجعه است. انشاءالله اینطور نمیماند، ما دستگاه دیپلماسیمان را هم اصلاح خواهیم کرد. آه شیعیان مظلوم خواهد گرفت کسانی را که مینشینند پشت میز دستگاه دیپلماسی و وظایف اولیهشان را انجام نمیدهند. یک بیانه دادن کار چند دقیقه است. دستگاه دیپلماسی میترسد که بیانیه بدهد، کاردار احضار بکند؟ اینها فاجعه است؛ «اعزه علی الکافرین». انتظار خدا از ما این است در مقابل کافر سربلند بایستیم.
ویژگی بعدی: «یجاهدون فی سبیل الله»؛ مجاهد هستند، خوف ندارد از هر سرزنشگری «ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ». ما در آستانه یک حرکت تمدنی عظیم هستیم. یک توصیهای رهبر عزیزمان دارند و میفرمایند آرمانگرایی را با واقعیتگرایی توام کنید. در دانشگاهها پدیده «فرار مغزها» را همه شنیدهاید، معظم له اینجا حرف دارند و میفرمایند کسی واقعگرا است که اگر سخن از فرار مغزها میگوید، همان موقع سخن از «بقای مغزها» هم بگوید. اگر در یک دانشگاه در سال تعدادی از کشور میروند، فلان تعداد هم نمیروند و در کشور میمانند. آیا هر آن که رفت مغز بود و هرکه ماند مغز نیست؟ آیا «شهید شهریاری» که یک روز در یک دانشگاه خارج از ایران درس نخواند، اما دستاورد او این بود که فناوری هستهای را از نو کشف کرد، مغز نبود؟ ایشان چرخ را از نو اختراع کرد. شاید اگر میرفت کل این دانش را ۷ ماهه به دست میآورد و نیازی نبود ۷ سال مطالعه و تحقیق کنند. این مغز است که مانده و بعد هم شهید شد. این میشود واقعگرایی. در عالم شیعیان را میکشند.
شیخ سلمان و شیخ سلطان تبرئه میشوند و دوباره حبس ابد میخورند. این ابتذال علم حقوق بینالملل است. این ابتذال جامعه جهانی است. واقعا شهدای ما دارند به سخره میگیرند این جامعه جهانی را که اگر این جامعه جهانی باشد که نیست. این جامعه قدرتهای جهانی است. اینها واقعیتها است. ولی رویشها را هم ببینید. یمنیها هر روز یک شهید کودک فقط از فقر غذایی دارند میدهند. قحطی یمن را گرفته است، اما در عین حال یمنیها دارند پیروز میشوند. اصلا بازی خاشقجی را چرا مطرح میکنند؟ خاشقجی یک مامور امنیتی ضدایرانی و مزدوری بود که نتوانستند تحملش کنند. از دستگاه امنیتی سعودی اخراجش کردند، او هم شروع کرد علیه آنها فعالیت کرد، دست آخر هم او را کشتند. یک خاشقجی را شما ببینید که چطور بازی رسانه ببینالملل است. شیعه جهان را برد با همه این مرارتها، ۲۶ هزار دانشجو امسال پیاده روی اربعین رفتند. با این وضع بی پولی. صندوق رفاه دانشجویی گفت: من وام میدهم، اما دانشجویان نرفتند وام بگیرند و با همه سختیها رفتند پیادهروی اربعین. سیستمهای رسمی خجالتزده است در برابر حرکت شیعه.
دوستان عزیز فریب رسانهها را نخورید. شیعه برده است و کار تمام است و تنها یک یا حسین دیگر باقی مانده است. کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی» قسمت نویدها را مطالعه بفرمایید، رویشها را هم ببینید. انشاءالله با ظهور امام زمان(عج)، خداوند شیعه را عزیز و قدرتمند خواهد کرد.
انتهای پیام