کد خبر: 1343411
تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۸

شبکه‌های استانی سیما و نادیده گرفتن ظرفیت‌های بومی

گروه هنر: در پخش برنامه‌های گوناگون از شبکه‌های استانی اغلب شاهد این معضل هستیم که برنامه‌های آنها فاقد اصالت فرهنگی و باورهای بومی منطقه خود است، در حالی که این شبکه‌ها به ویژه در مناسبت‌های دینی باید فرهنگ و آئین‌های مذهبی خود را بازنمایی کنند.


غالب جمعیت ایران را مسلمانان تشکیل می‌دهند، مسلمانانی که صرف‌نظر از کیش و مذهبی که اختیار کردند در کشوری بااهمیت در منطقه خاورمیانه و در میان کشورهای اسلامی دیگر، امت واحده اسلامی را تشکیل می‌دهند هر چند که درهر یک از مناطق این کشور تنوع قومیتی دیده می‌شوند که ریشه در باورهای اعتقادی و همچنین مناسبات اجتماعی آنها دارد.



این تنوع همچون اقلیم متنوع این سرزمین، موجب بروز خرده‌فرهنگ‌هایی شده است که البته تحت لوای آموزه‌های اسلامی که پس از ظهور اسلام در ایران، مردمان آن را پذیرفته‌اند، سبکی از زندگی ایرانی توأم با رگه‌ها و ریشه‌های اعتقادی اسلامی را در پی داشته است.



به طور مثال این تنوع را می‌توان در یکی از آئین‌های مذهبی و دینی که مصادف با ایام محرم و صفر و به مناسبت عزاداری در سوگ سالار و سرور شهیدان حضرت امام‌حسین(ع) برگزار می‌شود، مشاهده کرد که هر یک براساس شیوه خاصی به عزاداری می‌پردازند که شاید در نوع خود و در مقایسه با سایر ساکنان در شهرهای دیگر متفاوت و منحصر به فرد باشد.



تلویزیون و رسانه ملی به عنوان یکی از رسانه‌های مؤثر جمعی و فراگیر در جامعه با توجه به رسالت ذاتی خود باید معرف فرهنگ اقوام مختلف مسلمان ایران و بازگوکننده اعتقادات و باورهای آنها به سایر مخاطبان در مناطق دیگر کشور باشد، چیزی که کمتر می‌توان آن را در برنامه‌سازی رسانه ملی مشاهده کرد در حالی که پرداختی مؤثر در این زمینه به جهت اینکه نیازمند پشتوانه پژوهشی است و افراد زیادی را از محقق و برنامه‌ساز بومی درگیر خود می‌کند، می‌تواند ظرفیت‌سازی خوبی در این زمینه و اشتغال‌زایی داشته باشد.



این جنبش رسانه‌ای نه تنها در مورد مسائل و موضوعات مذهبی و آئین‌های دینی بلکه در معرفی و حتی احیای فرهنگ‌های بایسته مردمان مسلمان این سرزمین که در گذر زمان غبار فراموشی روی آنها نشسته است، می‌تواند صورت گیرد؛ به ویژه اینکه پس از راه‌اندازی شبکه‌های استانی سیما این وظیفه بیشتر نمود یافته و نیاز آن بیشتر حفظ می‌شود.



با این فرض اما در اغلب اوقات دیده می‌شود که شبکه‌های استانی بیشتر از آن که به برنامه‌سازی بر محور باورها و فرهنگ‌های جامعه خود پافشاری کنند و حتی در عرصه مجموعه و سریال‌سازی به احیای سنت‌ها و عقاید بومی خود بپردازند، ظرفی شده‌اند که در صف انتظار بایستند تا شبکه های سراسری هر آن چیزی را که برای بار نخست پخش می‌کنند و یا بازپخش چند باره دارند، به فاصله زمانی اندکی آنها نیز به تکرار پخش آن بپردازند.



اخیراً باکسی مفید از زمان پخش برنامه‌های شبکه‌های استانی متأسفانه به بازپخش آیتم‌های طنز و متنوع شبکه نسیم بدل گشته است چیزی که با توجه به گسترش فرستنده و گیرنده‌های دیجیتال در اغلب استان‌های کشور، شهروندان آن قادر خواهند بود ناظر این برنامه‌ها از شبکه اصلی نسیم باشند و دیگر نیازی به تکرار آن در شبکه استانی نیست.



گویا بی‌برنامگی، عدم تخصیص بودجه درست و مناسب در جهت برنامه‌سازی مفید برای مخاطبان در اغلب استان‌ها، پیامدش چنین ناگواری رسانه‌ای باشد که مدیران شبکه‌های استانی به آن مرتکب شده‌اند و باید فکری اساسی در این زمینه اتفاق افتد و شبکه‌های استانی که با صرف هزینه‌های هنگفتی در اغلب مراکز استانی ایجاد شده‌اند، بودجه مناسبی را صرف برنامه‌سازی اوریجینال در هر سطحی و با هر موضوعی و با اتکا به توان تخصصی و فنی بومیان منطقه خود کنند.



اگر بیننده برنامه‌های شبکه‌های استانی باشید که البته گزیده‌ای از این برنامه‌ها با استفاده از گیرنده‌های دیجیتال در شبکه «شما» قابل دریافت در سراسر کشور است، خواهید دید که یکی از برنامه‌های مورد توجه این شبکه‌ها که البته جزئی از برنامه‌های بومی است و به نوعی به قابلیت‌های و ظرفیت‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سایر مقولات مورد طرح در آن می‌پردازند و البته از این نظر قابل تقدیر هستند اما مجری این برنامه‌های ترکیبی نیز از جوانان مستعد همان شهر و یا استان هم انتخاب نمی‌شود؛ جوانی که بتواند اغلب با گویش و یا لهجه مختص آن منطقه ارتباط مناسب‌تری با مخاطبان شبکه‌های استانی برقرار کند.



یک مجری چهره از شبکه‌های سراسری با صرف بودجه‌ای قابل توجه و برای اجرای این برنامه‌ها به شبکه‌های استانی عازم می‌شود که شاید محبوب مخاطبان به جهت تعدد اجراهای برنامه‌ای در شبکه‌های مختلف باشد اما قبول کنید که جایگزین شدن وی با یکی از جوانان مستعد بومی آن منطقه که ممکن است استعداد خوبی نیز در زمینه اجرای برنامه داشته باشد، تضییع حقوق جوانان شهرستانی باشد که در شرایط بغرنج اشتغال با وجود توانایی‌ها و قابلیت‌هایی شخصی اما از این ظرفیت‌ها استفاده درستی نمی‌شود.



نکته جالب اینجا که مثلاً یک مجری چهره و سرشناس تلویزیونی به طور مثال ساعت 15 در شبکه استانی اصفهان اجرای برنامه دارد، ساعت 18 در شبکه استانی شیراز است و با کمال تعجب در آخرین دقایق شب در برنامه رادیو هفت شبکه سراسری چهره بشاش و سرحال او را در اجرای برنامه زنده می‌بینیم و خدا می‌داند که چه هزینه‌ای حداقل صرف تهیه بلیط هواپیمای این مجری محبوب می‌شود که به موقع بر سر برنامه‌ها حاضر شده و با کلام گرم و شیوای خود پلاتو بگوید و انگار که اصلاً در این مملکت جوانی در قد و قواره، خوش سیمایی و قابلیت‌های او و سایر دوستان انگشت شمارش وجود ندارد که مدیران شبکه‌های استانی از دل جوانان همان استان او را به کار و خدمت بگیرند؟



به هر حال شبکه‌های استانی تبدیل به رسانه‌هایی شده‌اند که عملکردی خنثی در زمینه برنامه‌سازی دارند، در آنها هیچ جذابیتی وجود ندارد، موقعیت سنجی در آنها اتفاق نمی‌افتد و خلاقیت در این مورد به صفر رسیده است و در مورد برنامه‌های مناسبتی اغلب بازپخش برنامه‌های مناسبتی شبکه‌های سراسری را در دستور کار دارند و سخن آخر اینکه ظرفیت‌های بومی استان خود را در تأمین نیروی انسانی نادیده گرفته که همه اینها معضلاتی است که گریبان‌گیر سازمان و صدا و سیماست و باید فکری اساسی و عاجل از سوی مدیران در مورد آن صورت گیرد.  

captcha