کد خبر: 4307639
تاریخ انتشار : ۰۶ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۱۳
در نشست «بازنمایی تصویر کودک و نوجوان» مطرح شد؛

از لزوم روایت درست تا بازگشت به گفت‌وگو در احیای سینمای کودک

در نشست «بازنمایی تصویر کودک و نوجوان»، به کمبود روایت درست و ریشه‌دار در حوزه فیلم کودک، شخص‌محور بودن سینمای کودک در ایران، گسست میان پژوهش و تولید در این سینما و بازگشت به گفت‌وگو به عنوان تنها راه احیای دوباره سینمای کودک سخن گفته شد.

از لزوم روایت درست تا بازگشت به گفت‌وگو در احیای سینمای کودک

به گزارش ایکنا، نشست «بازنمایی تصویر کودک و نوجوان در سینمای ایران» با حضور آزیتا حاجیان، امیر مشهدی‌عباس، رضا بابک و بابک نکویی در بنیاد سینمایی فارابی عصر امروز ششم شهریور برگزار شد.

آزیتا حاجیان، بازیگر سینما و تلویزیون، در آغاز نشست به بررسی وضعیت فعلی سینمای کودک پرداخت و گفت: سینمای کودک همیشه در ایران با چالش‌های مختلفی روبه‌رو بوده است. در گذشته، این سینما از ظرفیت‌های بسیار بالایی برخوردار بود، به‌ویژه وقتی که فیلمسازان بزرگی چون کیارستمی، مجیدی و فروزش در این حوزه فعال بودند. این کارگردان‌ها توانستند با دیدگاه‌های عمیق و انسانی خود، تصویری روشن و واقعی از دنیای کودکانه و نوجوانانه به مخاطب ارائه دهند. اما امروز این جریان به‌طور واضح در حال افول است. سینمای کودک باید فراتر از سرگرمی‌های سطحی و ساده‌انگارانه باشد. این سینما باید در دل خود آموزش، پرورش احساسات و ارتقای سطح فکری نوجوانان را جای دهد.

حاجیان ادامه داد: سینمای کودک تنها نباید به دنبال جذابیت‌های سطحی باشد، بلکه باید بسترهایی برای پرسش‌گری، تفکر و آگاهی در دنیای نوجوانان فراهم کند. نسل جدید با دنیای جدیدی روبه‌رو است. آن‌ها دیگر به سینما به‌عنوان یک ابزار تنها برای سرگرمی نگاه نمی‌کنند، بلکه به‌دنبال محتوای غنی‌تری هستند که بتواند به رشد فکری و فرهنگی‌شان کمک کند. یکی از وظایف سینمای کودک در این دوران این است که با زبان جدید و تکنیک‌های نوین، نوجوانان را به تفکر و پرسش درباره دنیای اطرافشان دعوت کند.

بازیگر فیلم «دزد عروسک‌ها» اظهار کرد: برای این‌که سینمای کودک دوباره به روزهای اوج خود بازگردد، باید به ساختارهای جدیدی در این زمینه فکر کنیم. کارگردان‌ها باید به دنیای تکنولوژی و مدرن که نوجوانان امروز در آن غوطه‌ور هستند، توجه کنند. البته این به معنی رها کردن مفاهیم عمیق و انسانی نیست، بلکه به‌دنبال ترکیب این دو باید باشیم. باید درک کنیم که دنیای دیجیتال و موبایل بخشی از زندگی امروز نوجوانان است و نمی‌توان این دنیا را از آنها جدا کرد. سینما می‌تواند با بهره‌گیری از این امکانات، دنیای جدیدی را برای نوجوانان ایجاد کند، دنیایی که هم‌زمان با سرگرم‌کننده بودن، جنبه‌های آموزشی و تربیتی هم داشته باشد.

حاجیان ادامه داد: سینمای کودک باید در قلب خود فضایی برای بازتاب دنیای واقعی نوجوانان و چالش‌های آن‌ها ایجاد کند. نوجوان امروز با مشکلات و دغدغه‌هایی روبه‌رو هستند که نیاز به طرح آن‌ها در فیلم‌ها دارد. این مشکلات ممکن است در ابتدا به نظر بی‌اهمیت یا کم‌اهمیت برسند، اما برای یک نوجوان آن‌ها مسئله‌ای جدی است. سینما می‌تواند به‌عنوان یک ابزار تأثیرگذار برای بیان این چالش‌ها و درک بهتر دنیای نوجوانان عمل کند. اگر سینمای کودک قادر باشد دغدغه‌های این نسل را به شکلی هنری و جذاب بیان کند، می‌تواند نقش بسیار مهمی در رشد و شکل‌گیری شخصیت این نسل ایفا کند.

وی تصریح کرد: سینمای کودک نمی‌تواند بدون توجه به نیازهای آموزشی و اجتماعی نوجوانان، تنها بر سرگرمی‌های سطحی تکیه کند. باید به این نکته توجه کنیم که فیلم‌های کودکانه می‌توانند قدرتی تغییر‌دهنده داشته باشند. به‌ویژه اگر در کنار سرگرمی، مفاهیم انسانی، ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی نیز در آن‌ها گنجانده شود. فیلم‌ها می‌توانند کودکان و نوجوانان را با دنیای پیرامونشان آشنا کنند و آن‌ها را به تفکر درباره مسائل مختلف اجتماعی و اخلاقی دعوت کنند. این نوع سینما نه تنها به پرورش ذهن و احساسات نوجوانان کمک می‌کند، بلکه می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای ترویج همبستگی اجتماعی و تقویت هویت ملی در این نسل عمل کند.

کمبود روایت درست و ریشه‌دار در حوزه فیلم کودک

بابک نکویی، فیلمساز کودک به عنوان دیگر سخنران جلسه بیان کرد: در گذشته، آثار سینمایی و نمایشی کودکان و نوجوانان بخشی از فرهنگ عمومی جامعه شده بودند. نسل ما با کارهای فیلمسازان پیشکسوت بزرگ شد، خاطره ساخت و حتی هویت فرهنگی‌اش را از دل همین آثار شکل داد. اما مسئله‌ای که امروز با آن مواجهیم، این است که آن تجربه‌های ارزشمند و آن قصه‌گویی‌های قوی و تأثیرگذار، به نسل بعدی منتقل نشده‌اند. با وجود گسترش آموزش‌های دانشگاهی، انتقال محتوای واقعی، آن چیزی که حاصل زیستن، تجربه، مواجهه با مخاطب و لمس واقعیات بود، رخ نداده است. امروز بیشتر از آن‌که فقدان ابزار و تکنولوژی مسئله باشد، کمبود روایت درست و ریشه‌دار به چشم می‌آید.

وی با تفکیک ماهیت کودک و نوجوان به عنوان دو گروه مخاطب متمایز، تأکید کرد: کودک به دنبال سرگرمی است، اما نوجوان به دنبال هویت. این امر نکته بسیار با اهمیتی است و از آن می‌توان به عنوان یک مرزبندی نام برد؛ مرزی که به آن توجه نمی‌کنیم و همین امر سبب شده بخش عمده‌ای از تولیدات ما شکست بخورند، چون بدون درک این تفاوت اساسی، محتوا ساخته می‌شود. کودک باید سرگرم شود با زبان خودش با او حرف بزنیم، نه این‌که به او پند و اندرز بدهیم. نوجوان اما به دنبال شناخت خود، جایگاهش در جهان و ساختن آینده‌اش است. نوجوان در آستانه عبور از کودکی به بزرگسالی است و به همین دلیل هم در قصه‌های کلاسیک، پدر و مادر حذف می‌شوند یا در حاشیه قرار می‌گیرند تا نوجوان بتواند مسیر استقلالش را طی کند. در سینمای نوجوان، پدر و مادر اغلب مزاحم روایت هستند، چون تمرکز داستان باید بر کشف هویت شخصیت اصلی باشد.

نکویی با اشاره به الگوهای روایی رایج در سینمای نوجوان، گفت: چه در آثار ایرانی و چه در تولیدات جهانی مانند انیمیشن‌های ژاپنی یا فیلم‌های دیزنی، قهرمان نوجوان معمولاً در تنهایی یا با حداقل حمایت بزرگ‌ترها به مسیر رشد و کشف خود وارد می‌شود. «موانا»، «سندباد»، «قصه‌های مجید» و بسیاری از نمونه‌های دیگر نشان می‌دهند که حذف یا کم‌رنگ بودن والدین، ابزار قدرتمندی برای برجسته‌کردن مسیر هویتی نوجوان است. 

این فیلم‌ساز کودک در ادامه صحبت‌هایش با انتقاد از وضعیت فعلی سینمای کودک، بیان کرد: ما امروز نه مشکل تکنیک داریم نه مشکل بودجه یا تجهیزات. آنچه نداریم، قصه‌گویی است. بلد نیستیم برای کودک یا نوجوان داستان تعریف کنیم. نمی‌دانیم روایت چیست و چطور باید از دل زندگی، از دل تجربه، قصه‌ای ساخت که برای مخاطب معنا داشته باشد. ما به جای پژوهش‌های صوری و تکراری، باید پژوهش واقعی در مورد مخاطب انجام دهیم؛ مخاطبی که امروز دیگر صرفاً تماشاگر منفعل نیست، بلکه انتخاب‌گر است، تحلیل‌گر است و به شدت در معرض محتوای جهانی است. اگر سینمای کودک و نوجوان ایران می‌خواهد زنده بماند، باید قصه گفتن را دوباره یاد بگیرد؛ قصه‌هایی که ریشه دارند، معنا دارند و برای مخاطب امروز حرفی برای گفتن دارند.

گسست میان پژوهش و تولید در سینمای کودک

نکویی همچنین با اشاره به شکاف میان فضای دانشگاهی و تولید حرفه‌ای تأکید کرد: یکی از آسیب‌های جدی سینمای کودک امروز، گسست میان پژوهش و تولید است. در حالی که سال‌هاست دانشگاه‌ها و مؤسسات پژوهشی متعددی در حوزه هنر و سینما فعال‌ هستند، اما این پژوهش‌ها یا به تولید متصل نمی‌شوند یا اصلاً با نیازهای واقعی سینمای کودک بی‌ارتباط‌اند. حاصل این وضعیت، تولیداتی است که نه بر مبنای شناخت دقیق از مخاطب ساخته می‌شوند، نه از الگوهای روایی بومی و مؤثر بهره می‌برند. ما در حال تکرار نسخه‌های سطحی از قالب‌های غربی هستیم، بدون آن‌که مفاهیم بومی، فرهنگ ایرانی یا مسئله‌مندی کودک و نوجوان ایرانی را در آن لحاظ کنیم.

رضا بابک، بازیگر سینما و تلویزیون نیز در بخش دیگری از این جلسه تصریح کرد: در سینمای ایران چه بزرگسال و چه کودک ما سابقه و ظرفیت‌های بسیار ارزشمندی داشته‌ایم، اما متأسفانه بخشی از آن تجربه‌ها به‌درستی حفظ یا منتقل نشده‌اند. در گذشته، حتی در فیلم‌های موسوم به «فیلم‌فارسی» مفاهیمی مثل مردانگی، جوانمردی، اخلاق و عدالت پررنگ بود. این‌ها هرچند در سطح روایت ساده‌سازی شده بودند، اما پیام‌هایی در خود داشتند که بر ذهن نسل‌ها تأثیر گذاشت. امروز اما هم در سینمای بزرگسال و هم در سینمای کودک، نوعی گسست فرهنگی به وجود آمده است؛ گسستی که بخشی از آن ناشی از نادیده گرفتن ریشه‌های فرهنگی و تجربی سینمای گذشته است.

وی با اشاره به نقش مؤثر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در تربیت نسلی از هنرمندان، گفت: کانون یک مرکز استثنایی بود که بستری واقعی برای رشد هنری کودکان و نوجوانان فراهم می‌کرد. بسیاری از فیلمسازان، نویسندگان، موسیقی‌دانان و بازیگران از دل همان فضا رشد کردند. امکانات آموزشی، سازهای موسیقی، کلاس‌های خلاقانه، همه چیز برای پرورش نسل آینده آماده بود. افرادی همانند زنده‌یاد عباس کیارستمی و دیگران در آثارشان نه‌تنها آموزش می‌دادند، بلکه با عشق و تعهد، فرهنگ‌سازی می‌کردند. تجربه‌هایی که من به‌عنوان دانشجو در کانون داشتم، بخشی از هویت حرفه‌ای من را شکل داد. ما در گروه‌های تئاتری، با امکانات محدود ولی با عشق فراوان، برای کودکان و نوجوانان اجرا می‌کردیم؛ از شمال شهر تا جنوب، از سالن‌های رسمی تا بیمارستان‌ها.

بابک با تأکید بر اهمیت تئاتر و ارتباط زنده با مخاطب کودک و نوجوان افزود: ما مخاطبمان را پیدا می‌کردیم، نه این‌که منتظر باشیم تا کسی به سالن بیاید. حتی در بخش‌هایی از جامعه که امکان دسترسی به تئاتر یا سینما وجود نداشت، گروه ما نمایش اجرا می‌کرد. برای بچه‌های بیمار، برای نابینایان، برای نوجوانانی که در مناطق محروم بودند. این پیوند مستقیم با مخاطب باعث می‌شد بفهمیم کودک یا نوجوان دقیقاً به چه چیزی نیاز دارد. نمایش‌هایی که اجرا می‌کردیم ساده نبودند؛ پیچیده بودند، لایه‌دار بودند و نوجوانان با آن‌ها ارتباط عمیق برقرار می‌کردند. 

سینمای کودک فقط یک ژانر نیست، یک مسئولیت فرهنگی است

وی در بخش پایانی صحبت‌های خود به اهمیت احیای ظرفیت‌های فراموش‌شده سینمای کودک اشاره کرد و گفت: سینمای کودک فقط یک ژانر نیست، یک مسئولیت فرهنگی است. این سینما می‌تواند عامل تربیت، پرسش‌گری، تخیل و حتی همدلی در نسل آینده باشد. اما تا وقتی ندانیم کودک و نوجوان امروز چه می‌خواهد و با چه زبانی باید با او سخن گفت، سینمای ما صرفاً تولید خواهد کرد بدون تأثیر. بازگشت به تجربه‌های گذشته نه برای تکرار، بلکه برای بازآفرینی خلاقانه آن روحیه و آن نگاه فرهنگی ضروری است.

امیر مشهدی‌عباس، کارگردان و نمایش‌نامه‌نویس تئاتر کودک، در سخنان پایانی این نشست با تأکید بر جایگاه جهانی سینمای کودک ایران گفت: در جهان، ایران را با سینمای کودک و نوجوانش می‌شناسند. فیلم‌هایی که توسط چهره‌های شاخصی چون زنده‌یاد عباس کیارستمی، مجید مجیدی، ابراهیم فروزش و دیگر بزرگان این عرصه ساخته شد. این آثار توانستند تصویر انسانی، فرهنگی و متفاوتی از جامعه ایرانی به دنیا ارائه دهند. 

وی ادامه داد: برخلاف انتظاری که از این موفقیت جهانی می‌رفت، سینمای کودک ما رشد نکرد، بلکه در سال‌های اخیر با افول قابل توجهی مواجه شده است. فیلمسازانی که آثار ماندگار کودک و نوجوان را ساخته‌اند، به تدریج یا از این حوزه فاصله گرفتند، یا امکان و انگیزه لازم برای ادامه مسیر را پیدا نکردند. دلیل اینکه امروز در این جلسه گرد هم آمده‌ایم، دقیقاً همین است: آسیب‌شناسی این رکود. چرا مسیری که می‌توانست به یک جریان پایدار و حرفه‌ای در سینمای ایران تبدیل شود، متوقف شد؟

بازگشت به گفت‌وگو، تنها راه احیای دوباره سینمای کودک

مشهدی‌عباس در پایان این نشست تأکید کرد: زمانی سینمای کودک یکی از معتبرترین ابزارهای فرهنگی ما در جهان بود، اما امروز نیازمند احیا و بازتعریف است. این سینما نمی‌تواند با نگاه فرعی، کم‌اهمیت یا صرفاً مناسبتی به حیات خود ادامه دهد. برای نجات و رشد دوباره آن، باید از تجربه‌ پیشکسوتان، از دانش عملی و نگاهی که سال‌ها پشت تولید آثار کودک بوده، بهره برد. بازگشت به گفت‌وگو و هم‌فکری، شاید تنها راه ما برای احیای دوباره سینمایی باشد که زمانی نه‌تنها کودکان ایران، بلکه وجدان فرهنگی جهان را نیز تحت تأثیر قرار داده بود.

این نشست به همت جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان و با همکاری بنیاد سینمایی فارابی، مرکز آموزش‌های هنری و سینمایی دارالفنون و اندیشکده امید برگزار شد.

انتهای پیام
captcha