اما در كنار اين مفهوم عرفی ولايت، قسمی از ولايت نيز هست كه فقط و فقط دين آن را تبيين میكند؛ مثلا مسيحيان كاتوليك برای پاپ، نوع خاصی ولايت قائل هستند.
اگر در كل روايات مسلمين نيز بنگريم، بهجز اين دو معنای قطعی، معنای صحيح ديگری برای ولی نيامده است. در كنار اين موضوع برخی حدود 70 معنا برای اين كلمه ذكر كردهاند. اما آنان به خوبی میدانند كه معنای قطعی ولی، همان دو معنايی است كه ذكر شد و ديگر معانی همه از مصاديق ولی هستند.
در اسلام نيز 2 نوع ولايت اسلامی و دينی وجود دارد كه عبارتند از:
1- حق مسلمان بر مسلمان ديگر
2- حق خداوند بر يك مسلمان
در فقه شيعه حدود 30 حق برای مسلمانان نسبت به يكديگر ذكر شده است. در كنار اين نيز كسی كه مسلمان است و به خدا و رسول و ... ايمان دارد، برای خداوند نسبت به بندگان حق امر و نهی و ولايت قائل است. اما خداوند میتواند از اين حق خويش به رسول و اولياء خود عطا كند و حديث غدير و عبارت «هر كس من مولای او هستم، پس علی مولای اوست.» نشان دهنده اعطاء همين نوع ولايت از سوی خداوند به اميرالمؤمنين(عليه السلام) است. اما به طور دقيق اين ولايت به چه معناست؟
به طور كلی كلمه «ولی» در لغت دو معنای قطعی دارد كه عبارتند از:
الف) كنار هم بودن و هم مرز بودن دو شيئ: قرآن مجيد كلمه ولی را به همين معنا در آيه 123 سوره توبه به كار میبرد و میفرمايد: «ای كسانی كه ايمان آوردهايد، با كفار هم مرز خود بجنگيد...» (1) اين معنا از ولی، فعلا خارج از بحث است.
ب) سرپرستی، در اختيار داشتن امور افراد و حق امر و نهی: قرآن مجيد كلمه ولی را به اين معنا در آيه 55 سوره مائده به كار برده و میفرمايد: «به درستی كه سرپرست شما خدا و رسول او و نيز مؤمنی است كه نماز را بپا داشته و در حال ركوع صدقه میدهد.» (2)
اگر در كل روايات مسلمين نيز بنگريم، بجز اين دو معنای قطعی، معنای صحيح ديگری برای ولی نيامده است. در كنار اين موضوع برخی حدود 70 معنا برای اين كلمه ذكر كردهاند. اما آنان به خوبی میدانند كه معنای قطعی ولی، همان دو معنايی است كه ذكر شد و ديگر معانی همه از مصاديق ولی هستند.
به عنوان نمونه اگر هم به پدر، عمو، مادر، مالك يك چيز و ... ولی گفته میشود، به آن جهت است كه اينها مصداق سرپرست هستند. مثلا چون پدر سرپرست فرزند خويش است و اختيار امور او را دارد، به وی ولی میگويند؛ اما هيچگاه پدر مساوی ولی نيست. لذا اگر پدر طفلی بميرد اما پدر بزرگ او زنده باشد، میگويند كه «او پدر ندارد»، اما نمیتوان گفت كه «او ولی ندارد»؛ چرا كه پدر بزرگ و جد پدری او ولی او است و كارهای او را اداره میكند.
مالك يك چيز نيز از مصاديق ولی است، زيرا مالك هر شيئ سرپرست آن نيز هست؛ اما ولايت مساوی با مالكيت نيست...
بر اين اساس معنای كلام رسول خدا(صلی الله عليه و آله و سلم) در روز غدير اين گونه است كه: «هر كس من مولا و سرپرست اويم؛ پس اين علی نيز مولا و سرپرست اوست.»
بر همين اساس است كه شافعی - يكی از پيشوای بزرگ مذاهب اهل سنت- در مورد حديث غدير و معنای ولی میگويد: «منظور از مولا در روايت «هر كس من مولای او هستم، پس علی مولای اوست» ولاء اسلام(همان ولايتی كه اسلام آن را بنيان گذارده است) است و شاهد آن گفتار خدای عزوجل است كه میفرمايد: «... خدا مولای كسانی است كه ايمان آوردهاند؛ در حاليكه هيچ مولائی برای كافران نيست».(3)
سرپرستی، در اختيار داشتن امور افراد و حق امر و نهی: قرآن مجيد كلمه ولی را به اين معنا در آيه 55 سوره مائده به كار برده و میفرمايد: «بهدرستی كه سرپرست شما خدا و رسول او و نيز مؤمنی است كه نماز را بپا داشته و در حال ركوع صدقه میدهد.»
(همچنين سخن عمر بن خطاب در مورد علی(عليه السلام) (كه در روز غدير به او) گفت: «تو مولای همه مؤمنان شدی»، منظور او ولايت بر كل مسلمانان است.» (4)
چنانكه از كلام شافعی مشخص است، او نيز از حديث غدير، سرپرستی و ولايت امری رسول خدا(صلی الله عليه و آله و سلم) و اميرالمؤمنين (عليه السلام) بر مؤمنان را استنباط میكند؛ چرا كه در كلام خود به آيه 11 سوره محمد(صلی الله عليه و آله و سلم) اشاره میكند و در اين آيه نيز ولايت تشريعی خدا و حق امر و نهی او بر همه مؤمنان مطرح است. لذا بنابر گفته شافعی نيز حديث غدير نشان دهنده اعطای همين نوع ولايت از سوی خداوند به اميرالمؤمنين(عليه السلام) است.
منبع: جزوه «امامت الهی»، سلسله دروس آيتالله «محمدرضا جعفری»