نگاهی به تفسير سوره مباركه كافرون
کد خبر: 2246803
تاریخ انتشار : ۰۷ دی ۱۳۹۰ - ۰۹:۳۰

نگاهی به تفسير سوره مباركه كافرون

در فضيلت سوره كافرون در كتاب «ثواب‌الاعمال» به سندی از امام صادق(ع) اشاره می‌شود كه، هر كسی سوره‌های «قل يا ايها الكافرون» و «قل هو الله احد» را در يكی از نمازهای واجبش بخواند خداوند خود او، پدر، مادر و فرزندانش را خواهد بخشيد هر چند كه آن فرزندان از مشهورترين سختدلان باشد. خداوند او را به جمع خوش عاقبتان هدايت كرده و زندگی خوشی را برای او مهيا و مرگش را به شهادت ختم و در حشر او را به صفوف شهدا پيوند می‌دهد.

به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، نگرش كلی كه می‌توان از سوره كافرون گرفت اين است كه آيا می‌دانی برابر روايت‌های وارده چرا پيامبر اكرم(ص)، سوره كافرون را 4/1 قرآن می‌دانند؟ به دليل اينكه نصف آيات قرآن كريم دلالت بر توحيد و خط توحيدی دارد و توحيد نيز از 2 پايه شكل گرفته است 1- ايمان به خدا 2- نفی شريك برای خدا و ما اين دو پايه را در اين سوره به صورت فشرده‌‌سازی شده می‌يابيم كه در 4/1 قرآن بر بی‌شريكی خداوند تأكيد شده است.
همچنين در اين سوره عناوين برائت از مشركين تكرار شده، و عدم ايمان آوردن حضرت به آنچه كه بت‌پرستان ايمان داشتند تا به دقت و روشنی خط شرك از خط توحيد و تفكر توحيدی و حركت توحيدی از ساير تحركات جدا شود.
در اينجا واقعيت‌های انكارناپذيری برای ما وجود دارد كه شناخت آن و عمل به آن و تذكر به يكديگر، ما را كفايت می كند. چنانكه نفی شرك كافی نيست بلكه اعلان برائت هم لازم است نه فقط برائت بلكه روی‌گردانی بی‌ملاحظه و مبارزه با تفكرات سياسی اجتماعی و فرهنگی آنان و معرفی خط مشی آنان به مؤمنين لازم است.
از اين منظر است كه خطاب آيات توحيدی در بيان قرآنی با كلمه «قل» يعنی بگو آمده است يعنی وضعيت خودتان را روشن كنيد و در حقيقت موضع‌گيری شفاف داشته باشيد موضع‌گيری كه مبتنی بر شفافيت، دارای حد و مرز قاطع و برنده است و نيز بايد اين موضع گيری در خصوص همه آنانی كه بر مؤمنان و بندگان خدا سلطه دارند اعمال شود و همچنين درباره پناه‌دهندگان فاسد و تفكرات مفسده و راه و روش مفسده‌انگيزی كه مشی انسان را رنگ می‌كند بايد انجام شود.
آشكارا معلوم است كه بيان رد از خود رد مؤثرتر و مهم‌تر است چرا كه بيان آن ايجاد هيجان كرده و انقلاب سايرين بر رويه را موجب می‌شود و اين عمليات پارتيزانی و جنگ پنهان دليل همين است كه بر قاطبه جباران در حال انجام است و گروه‌های بسيار اندكی هستند كه جنگ رسمی و علنی بيان كرده‌اند و خداوند ما را به دادن اطلاعيه رسمی و علنی در مبارزه با دشمنان دستور داده و در لفظ خود، كل كافرين را مورد هدف قرار داده است. چه آنكه باشند و چه آنكه پديد آيند.
(يا ايها الكافرون) آن گواهی است كه ما در بالای مأذنه‌ها و منابر در هنگام نماز و انجام واجبات به آن مأموريم همان گواهی بر يكتائيت، يگانگی كه صراحت در رد شركا و مثل و مانند برای خدا دارد. همان گواهی كه هجوم عليه همه شركا را الهام كرده و ما را بر مبارزه‌ای رو در رو و در ميان نبرد فرا می‌خواند آنان‌كه خود را شريك می‌خوانند نه شبح هستند و غير واقع و نه صرف يك تفكر خير آنان واقعيت‌های فرهنگی سنگينی هستند كه در ميان مردم در رفت و آمدند همان كسانی كه با حالت تكبير مطلق و فرمان فساد ره آوردی جز شرك ندارند و گواهی بر نفی آنان يعنی شروع مبارزه و جنگ همه جانبه با آنان است.
چنانكه می‌دانيم نابودی اين گروه در گرو نابودی تفكرات مقدس و پايه‌های تشكيل دهنده اوست. مرگ آنها در نابودی آن معبود غيرخداست. شكستن حرمت‌های آبايی و فرو ريختن امپراطوری فاميلی كه سراسر مملو از تحجر، جمود فكری، تقليد كوركورانه و توارث بی‌منطق است. شكستن قداست‌های دروغين عشيره‌گری و طائفه‌مداری و پيمان‌های حزبی در چارچوب تعهدات منطقه‌ای و قومی شكستن فرهنگ‌ها و چارچوب‌های شرعی ضد شارع مقدس كه حرمت را آنان بدان اضافه كردند و در حقيقت جزئی از شرع مقدس نيست كه اينها همه در گرو يك مبارزه همه جانبه است.
(لا اعبد ما تعبدون) روايتگران آورده‌اند كه بزرگان قريش در ديداری كه با رسول خدا(ص) داشتند بيان كرده‌اند، ای محمد، نظرت راجع به مسئله عبوديت دوگانه چيست؟ آنچه را تو می‌پرستی ما می‌پرستيم و تو هم آنچه را كه ما می‌پرستيم بپرستی، اگر آنچه كه تو برای ما آورده‌ای خوب باشد پس چه باك ما از آن بهره‌مند شده‌ايم و اما اگر آنچه كه ما داريم از فرمان تو نيز بود خوشا به حالت كه در اين خير تو نيز حظ و بهره‌ای برده‌ای در اين هنگام خداوند سوره «قل يا ايها الكافرون» را نازل فرمود.
و نيز در روايتی ديگر علاوه بر آنچه در بالا ذكر شده آمده است كه آنان از حضرت مأيوس شده و شروع به آزار و اذيت ايشان و ياران ايشان كردند. وليكن افق ديد آيه فراتر از اين موضوع است چرا كه نفی حضرت و عدم عبادت ايشان يعنی نفی اساس و پايه تفكرات عبودی آنها و در حقيقت يعنی نفی حاكميت ضد دينی آنها.
و كلمه «ما» در آيه «ماتعبدون» شامل همه آن چيزهايی است كه به غير از خدا عبادت می‌شوند چه آنكه شخصی باشد يا بت و يا ارزش‌های دروغين. نفی شديد به كلمه «ما» از اين ديد وضع شده است چرا كه می‌شد كلمه نفی «من» آورد لكن «ما» روشن‌ترين و قوی‌ترين رد هم عاقل و هم به غير‌عاقل است اما «من» به رد بر غيرعاقل است.
آيا دوگانه‌پرستان در عبادت و اطاعت كردن با مؤمنين سهيم و شريك می‌شوند؟ هرگز، چرا كه آنان خدايی را می‌پرستند كه با خدای اينان به شكل كلی تفاوت ماهوی دارد آنان خدايی را می‌پرستند كه در برابر قدرت شريكان ديگر عاجز است. مسامحه‌گر و محافظه‌كار است و نياز به مصالحه دارد. هيچ قدرت مطلقی در اراده‌اش در برابر اراده بشر و مخلوقات ديده نمی‌شود، در حاليكه مؤمنين خدايی را عبادت می‌كنند كه ذاتاً قدرت مطلق است و عجزی در او راه نداشته و صفاتی چون جباريت، تدبير و آموزگار به عاريت ندارد بلكه واقع كمال است و جامع اسماء‌الله است.
پس آنچه كه روگردانندگان می‌پرستند همان خدای مؤمنين نيست و تفاوت زيادی دارد. در آيه « ولا انتم عابدون ما اعبد» بيان می‌كند كه چگونه می‌شود در يك قلب محبت و معرفت خدای درهم كوبنده حشمت گردنكشان با قبول طاعت از فرعونيان و بت‌پرستان جمع شود يا چگونه نور و تاريكی كه هر كدام نافی ديگری است جمع آيند؟ و كسی كه بت‌پرستان فرعونی را بپرستد او ديگر مبارزه‌گر عليه استيلای گردنكشان نخواهد بود و ارزش‌های جاهليت و دوران ركود عقل نيز ميزان خوبی برای پرستش خدا نيست و هرگز رسول خدا و آنان كه به ايشان ايمان آوردند به رسوم جاهليت باز نخواهند گشت.
مگر می‌شود بعد از هدايت به گمراهی دوباره بازگشت؟ هر چند كه در بدترين شرايط فيزيكی قرار گيرند. «و لا انا عابد ما عبدتم» يكی از نشانه‌های ايمان، استحكام و پايداری در برابر هر گونه فشار است كه فرد با ايمان مصمم می‌شود ‌ تا در برابر هر گونه استيلا و فشار استقامت كرده تا آنكه خداوند او را يقين عطا فرمايد پس در آن هنگام چنان با خدا ملاقات می‌كند كه هيچ ترديد و تاريكی در او نيست و مسلمانی است كه ذره‌ای تكبر در او يافت نمی‌شود.
در غير اين صورت تمامی انسان‌ها حتی بدترين آنان به مرز ايمان عبور می‌كنند اما مگر نمی‌دانی كه بر فطرت ايمانی خلق شده‌اند و يا آنكه در حالات اضطراب به خدايشان توجه ويژه‌ای می‌كنند؟ دقيقاً اين مؤيد حرف ماست وليكن به سبب شهوات يا فشار گردنكشان و يا شرايط فساد جمعی آنان نيز به سوی شرك بر خدايشان مايل می‌شوند و اين جای تعجب نيست.
همچنين راه ايمان و شرك به دلايلی كه بيان شد كاملاً‌ از هم جدا هستند و هيچ وجه اشتراكی با هم ندارند در اين حالت هيچ كافری را نمی‌بينی كه عبادت محض خدا كند چگونه قبول كند خدا را در حالی كه اولين قدم مبارزه به فرمان خدا و از زبان خود خدا نفی شرك و كفر و مقاومت در برابر بت‌پرستان است.
«لا انتم عابدون ما اعبد» و شرك آنان بين آنان و خدايشان فاصله‌ای انداخت چه آنكه شرك پرده‌ای است بين انسان و خدايش، مانعی در سراپرده معنويت و حجابی در راه و روش وصال و ارزش ايمان هنگامی معلوم می‌شود كه بتواند اسب سركش تكبر نفس را رام كرده و جمع گردنكشان گردن فراز را گردن شكند تا اينكه انسان از دست بت‌پرستان فرعون گرا ارهايی يافته و به سوی نور عقل و فضای باطن باز شود، تا با اين كار اولين قدم در تسخير طبيعت برای رضای خدا و تفسير آن برای كسب تنعم بهشتی بردارد اما در عوض كسی كه تسليم فشارها گشته و خود همنوای شهوات و فرمان پذير تمايلات گردن فرازان شود او ديگر جز ايمان‌آورندگان به خدا نخواهد بود.
مگر نه آن است كه ايمان به خدا به انسان بصيرت و عزم و اراده می‌دهد؟ حكمت و شجاعت و عقل و توكل می‌بخشد؟ و مگر می‌شود به كسی كه اين چنين صفاتی را ارزانی داشته‌اند روی آوردن به سوی تمايلات و اطاعت‌پذيری از فرعونيان را برايش متصور شد؟ و اين چنين مسير انحراف و راه خدا و آئين روی گردانان دين حقيقی روشن و از هم جدا می‌شود.
«لكم دينكم ولی دين» و دين همان راه و روش بهترين است كه انسان در زندگی خود بدان عمل می‌كند و قطعاً راه و روش خدايی با راه و روش دوگانه‌پرستان قابل جمع نيست و برخی نيز گفته‌اند، دين همان جزا به معنای اعطای ما كسب است بدين معنا كه برای هر شخصی برابر عبادت و عملش پرداختی متصور است چه آن پاداش باشد و خير و چه عقوبت باشد و شر. اما به نظر می‌رسد معنای اولين اصح‌تر و موافق‌تر با بحث باشد چرا كه جوهره و باطن دين عبادت است و هركس عبادت خدا كند پس بر دين او حركت كرده و هركس عبادت شركای او كرده پس به راه و روش و يا به تعبيری بر دين آنان سير كرده است.
اين اعلان برائت روشن و صريح از دين دوگانه‌پرستی ميزانی است برای تميز دين خدا از اين مدعيان دروغين و هم او خط‌كش سنجش بندگان خدا و بندگان فرعونيان است و هم او راه رسالت و نبوت واقعی را از راه غير آن نشان می‌دهد و در گرما گرم تاريخ و مجاری با آن گردنكشان و دوگانه‌پرستان و نازپروردگان سفره اسراف با مؤمنين از دريچه خدعه خنده و نيزه برنده بر سر معاهده‌هايی دست دراز كردند كه هدف‌شان استفاده از اسم دين بود و اساس كارشان استمرار فساد و ادامه ظلم و گزش دين به سبب گردن فرازيشان و به دليل جوشن تكبرشان كه هرگز بدان نخواهند رسيد مردانی آرام و ساكت با كوله‌باری از خلوص در راه حضرت حق در كنار اين تحولات نظاره‌گر وقايع هستند.
هر چند كه بدترين شرايط فيزيكی و در حالت آزار و اذيت گوناگون باشند و اين سوره كه به استناد عبارات غير‌قابل انكار شرع از اهميت والايی برخوردار است، سندی است در خصوص برائت از دوگانه‌پرستان و موج‌شكنی است در برابر دريای تحولات و دگرگونی‌ها از جانب اين دسته مؤثر بر ساير مردم متأثر با ايمان او به سبب تكرار كلمات نفی در اين آيات هم به دليل همين اعلان برائت مجدد است و از جمله عادات عرب نيز همين تكرار مكررات است كه در سرودهای آنان نيز آمده است.
«يا اقرع بن جامس يا اقرع/انك الن يصرع اخوك يصرع» و همچنين در حديثی رسيده از امام صادق(ع) كه در سبب تكرار آيات آمده است فرمودند، يك زن قريشی به پيامبر گفت، يك‌سال تو، خدای مؤنث ما را عبادت كن و ما هم يك‌سال خدای مؤنث تو را عبادت می‌كنيم. يك‌سال تو خدای مرد ما را بپرست و ما هم يك‌سال خدای مرد تورا می‌پرستيم در جواب آنان خداوند چنين فرمود،‌ در برابر آن يك‌سال اول پيامبر «قل يا ايها الكافرون لا اعبد ما تعبدون» در برابر آن يك‌سال دوم كافران «ولا انتم عابدون ما اعبد» در برابر آن سال دوم عبادت پيامبر « ولا انا عابد ما عبدتم» و در برابر آن سال سوم عبادت كافرين «ولا انتم عابدون ما اعبد لكم دينكم ولی دين».
captcha