هر روز در معرض محتواهای مختلف قرار میگیریم. کتابها، روزنامهها، تبلیغات، کلاسهای مختلف آموزشی و شبکههای رادیویی و تلویزیونی و ... که به صورت دائمی ما را در معرض مطالب تازه قرار میدهند و ما طی سالیان اخیر چگونگی مواجه با این انتقال مفاهیم و موضوعات را یاد گرفتیم.
اما اخیرا انتقال محتوا سیر فزایندهای را طی کرده و تغییر شکل داده؛ در واقع با گسترش شبکههای اجتماعی در معرض بمبارانهای بیوقفه اطلاعات قرار گرفتهایم.
پیامهای مداوم و بیوقفه تلگرام، عکسهای اینستاگرام، پستهای فیس بوک و جملات توییتر، ما را در زیر حجم عظیمی از محتوا مدفون کرده است. البته هستند در این میان، محتواهایی که برای ما مثبت و ارزشمند هستند، اما با توجه به وقتی که ایرانیان در شبکههای اجتماعی مصرف میکنند، آوردههای این فضا به هدررفت وقت آن میارزد؟
قسمت بد ماجرا اینجاست
به گفته محمدرضا رستمی، معاون وزیر ورزش و جوانان میانگین استفاده روزانه ایرانیها از شبکههای اجتماعی 9 ساعت است؛ اما از بد ماجرا به رغم گستردگی روزافزون استفاده از رسانههای اجتماعی در کشور هیچگونه مطالعهای در زمینه مصرف رسانهای جامعه ایران و سواد رسانهای آنان صورت نگرفته است، در حالی که در مقاطع تحصیلی دبستان و راهنمایی با میزان مصرف نابهنجار استفاده از شبکههای اجتماعی مواجهیم.
جابجایی فضای حقیقی و مجازی در ایران
مردم ما از میانگین حضور 9 ساعته در شبکههای اجتماعی دنبال چه هستند؟ یافتن مطالب علمی، اطلاع از اخبار روز، پیدا کردن حوزههای مورد علاقه، آموزش، سرگرمی، ارتقای دانش و بینش در پس جملات کوتاهی از شریعتی و گاندی؟!
دریافتمطالب نوستالژیک و رفتن به دوران گذشته، دریافت جملات مثبت و انرژی بخش و در مقابل آن حجم انبوده مطالب بیفایده که گاها تنها به داشتن ژست مطلع بودن میانجامد، به اتلاف وقتی که باید آن را زندگی کرد میارزد؟
این بمباران را جدی بگیریم و زندگی کردن حقیقی را فراموش نکنیم!
مرضیه منگلی