به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) مجموعه تلویزیونی «کیمیا» که از آن به عنوان بلندترین سریال تلویزیونی پس از انقلاب اسلامی یاد میشود و گویا قرار است پخش آن تا 110 قسمت نیز ادامه داشته باشد، این شبها توانسته طیفهای مختلفی از مخاطبان رسانه ملی را پای خود بنشاند، هر چند که به جز درصد کمی از مخاطبان که از آن رضایت نسبی به سبب حضور چهرههای مطرح سینما و تلویزیون دارند، در محافل عمومی و اجتماعی شنیدهها حاکی از آن است که روند روایتی این مجموعه تلویزیونی نتوانسته چنگی به دل بزند.
با توجه به حجم بالای قسمتهای این سریال تلویزیونی و اینکه قرار است فصلهای زمانی مختلفی از سالهای پیش از انقلاب اسلامی، پس از آن، دوران دفاع مقدس تا دهه اخیر را روایت کند و مخاطبان خود را با شخصیت اصلی سریال «کیمیا» با بازی قابل قبول مهراوه شریفینیا همراه سازد، لذا معمولاً تلقی عامیانهای وجود دارد که میگویند هنوز برای قضاوت در مورد مجموعهای به این عریض و طویلی که تازه 17 یا 18 قسمت آن روی آنتن رفته، زودهنگام است، اما باید گفت مخاطب به گافهای فاحشی تا همین مقدار از سریال که پخش شده است برمیخورد که این ذهنیت را ایجاد میکند که تا پایان نیز اوضاع حاکم بر سریال به همین منوال باشد.
ضعفهای موجود در مجموعه تلویزیونی «کیمیا» تنها به کارگردانی و هدایت بازیگران آن باز نمیگردد؛ مجموعه عواملی دست در دست هم میدهند تا خروجی سریال که ماحصل خلاقیت و تفکر کارگردان آن است چندان دلچسب و باورپذیر برای مخاطب نباشد؛ عواملی همچون فیلمنامه و عدم توجه به منطق روایی، طراحی صحنه و لباس که قاب تصویر با اتکای به آن و البته خلاقیت بازیگران سریال جان میگیرد و... .
این درست که فضای زندگی و حال و هوای مردم سالهای پیش از انقلاب با آنچه که اکنون شاهد آن هستیم تفاوت زیادی کرده است و دیگر کمتر میتوان سراغی از بافت و مبلمان شهری آن روزگار را در شهر جستجو کرد، اما نباید از نظر دور داشت توقعی که از سریال «کیمیا» به عنوان یکی از پروژههای «الف ویژه» رسانه ملی که البته مراحل تولید آن نیز با سر و صدا و طمطراق زیادی همراه بود میرود بیشتر از آن چیزی است که شاهد آن هستیم و باید حداقل در برخی از فرازهای سریال که با شاتهای باز مواجه هستیم، دکوری به این منظور ساخته میشد تا با وجود اوج دقت نظر طراحان صحنه این مجموعه تلویزیونی، در گذر بازیگران از محله و درب خانهها مثلاً با سنگهای روکار امروزی ساختمانها و یا با آیفون تصویری برنخوریم؛ پدیدهای که گویا از زمان به وجود آمدن آن بیش از دو دهه نگذشته باشد.
تنها در مقاطعی از سریال که با نماهای بسته مواجه هستیم کمی میتوان تمرکز را از فضای موجود خارج و البته به برکت بازی روان و قابل قبول اغلب بازیگران سریال ارتباطی نسبی با این مجموعه برقرار کرد که البته بازی بازیگران نیز تحتالشعاع دکوپاژ نامناسب کارگردان و قطعهای مکرر و بیدلیل نماها در هم قرار گرفته است که هیچ سنخیتی با ریتم، التهاب برخی از سکانسها و آرامش برخی دیگر ندارد.
نقص فاحش روایت سریال و عدم توجه به نکات ریز در روند اصلی و فرعی داستان از جمله مصادیقی است که این سریال را با وجود همه ادعاهایی که دارد، اما در رده آثار تلویزیونی درجه چندمی قرار داده است؛ نکتهای که متأسفانه عموماً سریالسازی در تلویزیون به آن مبتلاست، یعنی عدم توجه به طراحی پیرنگ (طرح اولیه) سریال یعنی اینکه بالاخره این مجموعه تلویزیونی قرار است از جایی که آغاز شده است به کجا ختم شود، آیا تکلیفش روشن است یا نه، براساس یک طرح کلی آغاز و به پیش میرود تا اینکه ببینیم به چه نقطهای میانجامد.
«کیمیا» از ابتداییترین اصول در منطق روایی خود بیبهره است؛ این مسئله را البته نمیتوان به همه مقاطع آن تعمیم داد، قطعاً در برخی از فرازهای این مجموعه چه آن بخشی که پخش شده است و چه بخشهای اعظمی از آن که در نوبت پخش قرار دارد، میتوان به سکانسهایی درخشان که هم از نظر فیلمنامه و روایت و هم از نظر کارگردانی و هدایت بازیگران برخورد، اما این موضوع را باید قبول داشت سریالی در سطح کیفی «کیمیا» حداقل براساس آنچه که عوامل سازنده مدعی آن هستند حتی یک مورد غیرمنطقی نیز قابل اغماض نیست.
در پایان این یادداشت به یکی از ایرادهای روایی «کیمیا» اشاره میشود که البته با توجه به حجیم بودن آن، تکرار مواردی مشابه همچون آن به نظر اجتنابناپذیر است:
قسمت هفدهم «کیمیا»: کیمیا و کیوان؛ خواهر و برادر سریال که با اشتیاق در گروههای انقلابی فعالیت خود را آغاز کردهاند به دور از چشم پدر، مشغول تولید و پخش اعلامیههای انقلابی هستند، کیمیا با دستخط خود سخنرانیهای امام خمینی(ره) را روی کاغذ پیاده میکند که تبدیل به نسخهای تایپ شده، میشود و توسط گروهی نوجوان از جمله کیوان در محلات و خانهها پخش میشود.
در یک نوبت به دلیل خرابی دستگاهها، دستخط کیمیا عیناً تبدیل به نسخههای تکثیر شده اعلامیه میشود و همچون موارد قبل توسط کیوان و سایر نوجوانان در سطح محل و منطقه توزیع میشود؛ پیمان سردسته این گروه و جوان همسایه خانواده کیمیا، زمانی متوجه این امر شده که دیگر کار از کار گذشته است و اعلامیههایی به دستخط کیمیا در محله توزیع شده است و این یعنی انتظار برای بروز بحران و نقطه عطفی در روند روایی سریال.
کیوان در جریان پخش اعلامیه از سوی یکی از اهالی محل که سلطنتطلب است مورد تعقیب قرار میگیرد و به ناچار باقیمانده اعلامیهها را در ناودان یکی از خانهها پنهان و به سمت خانه میگریزد؛ فردا صبح کیمیا از برادرش نشانی محل اختفای اعلامیهها را میپرسد و برای برداشتن آنها به محل میرود که البته تا اینجا طراحی التهاب موجود در نماها و سکانس مربوط به این موضوع قابل قبول است.
کیمیا پس از برداشتن اعلامیهها به پیشنهاد یکی از دوستانش، آنها را در میان وسایل موجود بیرون یک مغازه قرار میدهد اما به ناگهان یکی از مأموران ساواک به نام جوادی که با همکارش مشغول گشتزنی با ماشین هستند متوجه این امر میشوند. نزاعی میان کیمیا با جوادی که در مواجه مستقیم با اوست درمیگیرد، جوادی تعادلش را از دست داده و درون جوی کوچه سقوط میکند و لباسش به لجن درون جو آلوده میشود و در این میان کیمیا از فرصت استفاده کرده و پا به فرار میگذارد. تاز پس از این اتفاق است که همکار جوادی که پشت فرمان ماشین نشسته متوجه درگیری میشود و از آنجا که کیمیا یونیفورم دبیرستان به تن دارد لذا فوراً برای پیگیری و دستگیری کیمیا به دبیرستان آنها میروند.
صرفنظر از اتفاقاتی که در دبیرستان میان جوادی و خانم مدیر میافتد، مقرر میشود تا دو مأمور ساواک برای شناسایی کیمیا به تک تک کلاسهای درس سرکشی کنند و از آنجا که جوادی به سبب سقوط در جوی خیابان و آلوده شدن به لجن بوی تعفن گرفته است، همکارش مأمور میشود که به منظور شناسایی در کلاسهای درس به جستجو بپردازد؟!
یک پرسش از فیلمنامهنویس و کارگردان سریال «کیمیا»، مأمور ساواکی که در درگیری کیمیا و همکارش حضور نداشته و زمانی به محل رسیده است که کیمیا پا به فرار گذاشته چگونه میتواند به جای همکارش که با کیمیا مواجه بوده و به خوبی چهره او را به خاطر دارد برای شناسایی به جای او مأمور شود؟
امیرسجاد دبیریان