منتظران منفعل و کنشگر چه تفاوتی با هم دارند / صورتبندی از آینده سرمایه عظیم انتظار در ایران
کد خبر: 3931471
تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۹
پویافر تبیین کرد؛

منتظران منفعل و کنشگر چه تفاوتی با هم دارند / صورتبندی از آینده سرمایه عظیم انتظار در ایران

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی امین ضمن تبیین تفاوت منتظران منفعل و کنشگر، اظهار کرد: اگر مسائلی همچون بی‌اعتمادی، عدم شفافیت و نهادی‌سازی روزافزون امر دینی اصلاح نشود، روزبه‌روز بر گونه منتظران منفعل در میان دینداران افزوده خواهد شد و گروهی به علت انتفاع از شرایط موجود و گروهی دیگر به دلیل بی‌بهرگی از هرگونه امکانات به انفعال کشیده می‌شوند.

منتظران منفعل و منتظران کنشگر چه تفاوتی دارند / صورتبندی از آینده سرمایه عظیم انتظار در ایرانهمزمان با ایام آغاز امامت منجی عالم بشریت، حضرت صاحب‌الامر(عج)، با محمدرضا پویافر، پژوهشگر و استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه علوم انتظامی امین، به گفت‌وگو نشستیم و درباره ویژگی‌های جامعه‌شناختی جامعه باورمند به مهدویت، گونه‌شناسی منتظران و آینده سرمایه اعتقادی مهدویت در ایران سؤال کردیم. آنچه از نظر می‌گذرد، حاصل این گفت‌وگوی صریح و چالشی است.

ایکنا ـ جامعه‌ای که در آن باور به مهدویت وجود داشته باشد، چه ویژگی‌هایی را ممکن است کسب کند که شاید یک جامعه غیرباورمند به این عقیده از آن بی‌بهره باشد؟

برای مقدمه، بدون اینکه بحث حاشیه‎ای داشته باشم، اگر بخواهم به دیدگاه جامعه‌شناختی خودم رجوع کنم، بدون آنکه به هویت دینی خود تکیه داشته باشم و کارکردگرایانه و دورکیمی به چنین باوری در جامعه نگاه کنم، می‌توانم بگویم که مهم‌ترین کارکرد چنین باوری در یک جامعه امید است. هرچه میزان یقین و ایمان قلبی اعضای جامعه به چنین آینده‌ای به هر شکل ـ ما مسلمان‌ها معتقد هستیم که این آینده خوب با آمدن مهدی موعود(عج) اتفاق می‌افتد – امیدواری زنده می‌ماند. حتی اگر مردم در شرایط خاص اجتماعی و بحران‌های سیاسی و طبیعی قرار گیرند، چون امیدواری قلبی قطعی به وقوع آینده‌ای نه فقط بهتر بلکه آینده‌ای «قطعاً عالی و متعالی» دارند، در نتیجه امیدواری همیشه برایشان باقی خواهد ماند.

بخش مهمی از جامعه ما، حتی با وجود اینکه دیندار هستند یا دست کم سال‌ها در اتمسفر دینی تنفس کرده‌اند، امید خود را به آینده از دست داده‌اند که البته این مسئله تا حد زیادی ناشی از مشکلات موجود و عدم مدیریت اثربخش سیستم حکمرانی و انباشت فساد و عدم شفافیت و ناکارآمدی در بخش‌هایی از مدیریت کشور است. این مسئله، خود به خود باعث می‌شود که امید آن‌ها به ظهور منجی و حتی در ادامه، باورهای دینی آنان به شدت تضعیف شود. 

اگر در جامعه‌ای شاخص‌هایی مثل افسردگی بالا رود و آن جامعه از قضا جامعه دیندار نیز باشد، می‌تواند نشانه این باشد که امید به ظهور منجی و اعتقادات حول آن، تضعیف شده است یا احتمالاً نشانه‌ای از سکولار شدن در سطح فردی باشد. مثالی که زدم، در واقع چیزی است که فکر می‌کنم متأسفانه در جامعه ما، در حال رخ دادن است؛ یعنی بخشی از جامعه ما، حتی با وجود اینکه دیندار هستند یا دست کم سال‌ها در اتمسفر دینی تنفس کرده‌اند، امید خود را به آینده از دست داده‌اند که البته این مسئله تا حد زیادی ناشی از مشکلات موجود و عدم مدیریت اثربخش سیستم حکمرانی و انباشت فساد و عدم شفافیت و ناکارآمدی در بخش‌هایی از مدیریت کشور است. در حال حاضر براساس مطالعات شهودی و آنچه دیده‌ام فکر می‌کنم جامعه ما چنین وضعیتی دارد که بخش‌هایی از آن، امید به آینده را از دست داده‌اند و این مسئله، خود به خود باعث می‌شود که امید آن‌ها به ظهور منجی و حتی در ادامه، باورهای دینی آنان به شدت تضعیف شود. 

ایکنا ـ فکر می‌کنید در برهه‌هایی از تاریخ معاصر که مردم امیدوارتر بوده‌اند و حضور سرمایه عظیم اعتقادی انتظار در لایه‌های مختلف جامعه پررنگ‌تر بوده است، باور به مهدویت چه کمکی به جامعه ایرانی کرد؟

امیدواری آن‌ها را به کنش واداشت که در ادامه عرض خواهم کرد؛ اما بد نیست این مورد را اشاره کنم که حتی در مکاتب انسانی و مادی نیز بشارت به آینده بهتر وجود دارد بدون اینکه آن مکتب ادعای موعودگرایی داشته باشد و حتی چه بسا ادعاهای خود را در مقابله با موعودگرایی مطرح کند؛ نمونه بارز آن مارکس هست که در یک فرایند تطور تاریخی که ترسیم می‌کند، می‌گوید ما آینده درخشانی خواهیم داشت که با شوریدن کارگران علیه نظام سرمایه‌داری، یک روز حتماً محقق می‌شود. لذا خواستم بگویم اعتقاد به آینده بهتر  ـ حالا چه با منجی و چه بدون منجی – در جوامع و مکاتب مختلف وجود دارد.

اما پاسخ سؤال شما؛ از نگاه دینی، دو نوع نگرش به انتظار و آمدن منجی و موعود داریم: منتظر منفعل و منتظر کنشگر. منتظر منفعل گویی براساس برخی روایاتی که شنیده، منتظر است که شرایط جهان آنقدر بد شود تا منجی ظهور کند و شرایط را بهبود بخشد. منتظر منفعل در فرایند ظهور چندان مسئولیتی بر گردن خود نمی‌بیند و حتی در شکل‌های افراطی، تجویز می‌کند که «سکوت کنید و در مقابل ظلم و بی‌عدالتی کاری نکنید تا زمینه ظهور فراهم شود.» نگاه دوم، منتظر کنشگر است که اتفاقاً او هم براساس یکسری روایات دینی دیگر لازم می‌بیند که دینداران برای  فراهم‌آوردن ظهور منجی، باید کنشگر باشند چراکه اگر منجی ظهور کند، دست کم به یارانی نیاز دارد که باید از پیش خود را ساخته و آماده کرده باشند. این دو نگاه کاملاً متفاوت از هم است. نظام حکمرانی ما بدون اینکه قصد آن را داشته باشد، خود به خود، منجر به تقویت نگاه منتظر منفعل می‌شود که شواهد آن را عرض خواهم کرد.

به نظر می‌رسد غلبه با آن نگاه منتظر کنشگر بوده که باعث شد جریان‌های مذهبی و بلکه اکثریت مردم ایران به رهبری یک رهبری دینی، امام خمینی(ره)، حرکتی جمعی انجام دهند، نظام سیاسی پهلوی را سرنگون کنند و هزینه‌های آن را چه در دوران انقلاب و چه بعداً در دوران جنگ پرداخت کنند. بخش مهمی از تلاش‌های مردم در آن دوران، معطوف به مهیاکردن زمینه‌های ظهور موعود بود کمااینکه در بسیاری از شعارها و سخنرانی‌های انقلابی نیز این موضوع مطرح می‌شد که می‌خواهیم به واسطه این حرکت، مقدمات تقدیم پرچم حکومت به امام زمان(عج) را فراهم کنیم. نگاه منتظر کنشگر توانسته بود نه فقط بر یک بخش دیندار بلکه بر عموم مردم ایران با سلایق مختلف تأثیر گذارد و باور به آینده‌ای بهتر را در ذهن آن‌ها بنشاند.

اما بعد از پیروزی انقلاب که نظام جدید مستقر شد، نظام جدید برای اینکه زمینه ظهور را گسترش دهد، به اقصی نقاط دنیا مبلغ دینی می‌فرستد و سازمان‌های مختلف برای ترویج اسلام و تشیع ایجاد می‌کند و ... اما به نظرم در عمل دچار پیامدهای معکوسی می‌شود و تولید گونه منتظر منفعل شدت گرفت، چون آن اهداف با چیزی که من اسم آن را «نهادی‌شدن امر دینی» می‌نامم پیگیری شد که مشکلاتی ایجاد کرد و عجیب اینکه هنوز هم به این سیاست اصرار می‌شود؛ یعنی اینکه نظام حاکم ما ترجیح داد برای اینکه به دین کمک کند، مستقیماً در عرصه دین حضور داشته باشد. این نهادی‌شدن امر دینی که چند سالی است در کارهایم از آن به عنوان فرایندی که نتایج مطلوبی نداشته و برخلاف اهداف حکومت دینی عمل کرده، اسم می‌برم، حداقل دو مؤلفه دارد: یک بُعد آن قانون‌گذاری و تدوین هرچه بیشترِ قواعد و مقررات برای امر فرهنگی و امور دینی به طور خاص است، یعنی ما انواع و اقسام دستورالعمل‌های فرهنگی و دینی تدوین کرده‌ایم که براساس آن حتی موارد زیادی جرم تعریف شده است. این را اشاره می‌کنم که کشور ما یکی از کشورهایی است میزان جرم نسبتاً بالاست. مؤلفه دوم نهادی‌شدن امر دینی، مداخله و حضور مستقیم در امور اجرایی دینی است؛ هر دو مؤلفه با شدت و غلظت پیگیری می‌شود و پیامدهای منفی داشته است. به طور کلی به نظرم می‌رسد این کار موجب تقویت فرایندهای سکولارشدن در سطح فردی و تقویت‌گونه منتظر منفعل شده است.

چون شما حکومتی دارید که خود را مسئول حمایت کامل از دین می‌داند، در نتیجه هر مشکلی برای ظواهر دین پیش بیاید، دینداران مسئول اصلی را حکومت می‌دانند، مثلاً وقتی دینداران، بدحجابی یا رفتارهای غیردینی دیگر را می‌بینند، می‌نویسند و داد می‌زنند و مطالبه می‌کنند که ای حکومت! چرا رسیدگی نمی‌کنی؟ و همین مطالبات باعث ایجاد یکسری چارچوب‌های خاص مثل پلیس امنیت اخلاقی شده که کمتر چنین ساختاری در ساختار پلیس کشورها وجود دارد. این قضیه باعث شده است که دینداران خود را مسئول ندانند و منتظر منفعل باشند. منتظر منفعل همیشه منتظر است حکومت کاری کند و نهایت کنش او، دادزدن و مطالبه‌‌کردن و فریاد زدن بر سر حکومت است. اینکه در همه مسائل، نگاه مردم به حکومت باشد و افراد سعی کنند از زیر بار مسئولیت اجتماعی خود به عنوان عضوی از جامعه شانه خالی کنند، در حال گسترش است. البته پژوهش علمی نیاز دارد ولی شواهدی را می‌بینیم که نشان می‌دهد بی‌تفاوتی اجتماعی در حال افزایش است. در حوزه نیکوکاری این رویکرد را به وضوح شاهدیم، خیلی وقت‌ها بعضی مردم می‌گویند: «مگر ما حکومتی نداریم که وظیفه‌اش کمک به فقراست؟ پس دولت چه کاره است؟»، در دورانی که حکومت دینی نبود، جمعی فعالانه برای ظهور تلاش می‌کردند اما در دوران بعد از انقلاب، با وجود حکومت دینی، گروهی از منتظران را تولید می‌کنیم که منتظر منفعل‌ هستند. اگر منتظران کنشگر بودیم ممکن بود در جامعه، اتفاقات بهتری رقم بخورد هر چند خوشبختانه تولد گروه‌هایی را می‌بینیم که نسبت به شرایط جامعه بسیار احساس مسئولیت دارند.

منتظران منفعل و منتظران کنشگر چه تفاوتی دارند / صورتبندی از آینده سرمایه عظیم انتظار در ایران

ایکنا ـ بعضی معتقدند اعتقاد به مهدویت در جامعه ما تا حدی طبقاتی شده است (مثلاً یادداشت سلمان کدیور درباره مهدویت سکولار)، آیا می‌توان گفت طبقه بهره‌مند جامعه، مهدویت سکولار یا به قول شما انتظار منفعل دارند و طبقات پایین‌تر برای ساختن آینده‌ای بهتر، کنش بیشتری دارند؟

من این طبقه‌بندی را نمی‌توانم بپذیرم چون داده کافی برای آن ندارم، فعلاً می‌توانم بگویم که طبقات فرودست جامعه خود را فاقد هرگونه امکاناتی برای تغییر شرایط می‌بینند، برای مثال کسی که از گروه اقتصادی بسیار پایین جامعه است، پیش خود می‌گوید من نه پارتی دارم، نه رابطه سیاسی دارم، نه پول زیادی دارم، در نتیجه این آدم اگر دیندار هم باشد، خیلی اوقات دست به دعا می‌برد و از خدا می‌خواهد که ظهور حضرت ولیعصر(عج) را برساند تا مشکلات خود و جامعه‌اش مرتفع شود. یعنی اتفاقاً به دلیل فقدان هرگونه امکانات و تصور اینکه کاری از دست او بر نمی‌آید، یک منتظر منفعل می‌شود.

گروه دیگری در جامعه به نام مرفهان ‌دیندار داریم که طی سالیان اخیر انسجام کسب کرده‌اند؛ این گروه مهم افرادی هستند که بعد از انقلاب، تجربه فعالیت اقتصادی موفق داشته‌اند و عموماً نیز از قدرت سیاسی و اجتماعی و هم از پول بهره‌مند هستند. این افراد می‌توانند با ماشین‌های گران‌قیمت و لباس‌های تر و تمیز در هیئت به راحتی عزاداری کنند، نذری‌های بزرگ دهند و خلاصه اینکه بدون دغدغه و نگرانی خاصی، به زعم خودشان دیندار باشند. بر طبق داده‌های شهودی می‌توانم بگویم که بخش قابل توجهی از این گروه به منتظران منفعل پیوسته‌اند.

منتظران منفعل و منتظران کنشگر چه تفاوتی دارند / صورتبندی از آینده سرمایه عظیم انتظار در ایران

ایکنا ـ به چه علت بخش مهمی از دینداران جامعه که وضعیت اقتصادی مناسبی دارند به منتظران منفعل پیوسته‌اند؟

مرفهان دیندار عملاً در جریانی قرار گرفته است که زندگی به او می‌گوید: «نیاز نیست به آینده و ظهور فکر کنی، روضه امام حسین(ع) را بگیر! نذری‌ات را هم بده! نماز و روضه‌ات هم که سر جایش است، تو یک مسلمان واقعی هستی!»، لذا این افراد خیلی انگیزه‌ای برای کنشگری در جهت ظهور ندارند، حتی نسبت به مسائل فعلی جامعه هم آنچنان کنشگری ندارند.

به چند علت؛ یک اینکه این‌ها در زندگی دنیا به اندازه کافی منتفع شده‌اند، عملاً نیازی به این ندارند که کنشی برای ظهور داشته باشند، چون همین الان هر لذتی می‌خواهد از زندگی می‌بَرَد و به نوعی سکولار زندگی می‌کند، انگار عملاً در جریانی قرار گرفته است که زندگی به او می‌گوید: «نیاز نیست به آینده و ظهور فکر کنی، روضه امام حسین(ع) را بگیر! نذری‌ات را هم بده! نماز و روضه‌ات هم که سر جایش است، تو یک مسلمان واقعی هستی!»، لذا این افراد خیلی انگیزه‌ای برای کنشگری در جهت ظهور ندارند، حتی نسبت به مسائل فعلی جامعه هم آنچنان کنشگری ندارند. اگر در زمینه موضوعات دینی، جایی مشکلی ببینند به جای اینکه خودشان زحمت ورود به میدان و انجام کار فرهنگی و کنشگری را انجام دهند، این مطالبه را دائماً از دولت و حاکمیت مطرح می‌کنند. لذا می‌بینیم خیلی از این خانواده‌ها که به وضعیت حجاب در سواحل شمال کشور معترض هستند، برای خود ویلاهای آنچنانی با ساحل اختصاصی خریده‌اند و به جای اینکه در جهت دغدغه خود، کار فرهنگی انجام دهند یا مثلاً با چادر و پوشش کامل به ساحل بروند تا کار درست از منظر خود را ترویج کنند، از حاکمیت مطالبه می‌کنند که با روش سلبی با بدحجابان در سواحل برخورد کند.

ایکنا ـ با وجود شرایط فعلی، صورت‌بندی شما از آینده سرمایه عظیم باور به مهدویت در جامعه ایرانی چگونه است؟

سرمایه اعتقادی باور به مهدویت در کشورمان پیوند وثیقی با مسائل سیاسی و اجتماعی پیدا کرده است که اگر آن مسائل حل نشود، این باور اعتقادی با مخاطراتی مواجه خواهد شد. کشور ما دچار چند مسئله در حوزه سیاسی و اجتماعی است، یکی بی‌اعتمادی فزاینده است، بی‌اعتمادی مردم به مردم، مردم به سازمان‌ها و مسئولان و خودِ سازمان‌ها و مسئولان نسبت به یکدیگر. یکی از مشکلات دیگر عدم شفافیت است که در بخش‌هایی از مدیریت کشور موجب بروز فساد می‌شود. یک مشکل دیگر نیز نهادی‌شدن امر دینی است که شرح آن را عرض کردم. این عوامل، مشکلات بسیاری را به باور آورده است. من اصلاح وضعیت بی‌اعتمادی و شفافیت را نسبت به اصلاح نهادی‌شدن امر دینی در اولویت می‌دانم. اگر بتوانیم اعتماد و شفافیت را بیشتر کنیم، اگر آن دو مورد با وضع قوانین کارآمد و اجرای عادلانه قانون برای همه افراد و با لحاظ کردن شفافیت، صورت پذیرد، بسیاری از مشکلات حل می‌شود و به موازات آن می‌توان تلاش برای کاستن از نهادی‌سازی امر دینی را با موفقیت پشت سر گذاشت. یعنی مداخله حاکمیت در امور اجرایی دینی باید به کمترین سطح ممکن برسد، فعالیت‌های ترویجی و تبلیغیِ مذهبی، بدون بودجه‌های دولتی و به شکل مردمی انجام شود و نقش حاکمیت تنها سیاست‌گذاری، تسهیل‌گری و نظارت باشد. دینداران نباید همه وظایف حفظ دین را از حاکمیت مطالبه کنند بلکه خودشان باید شبکه‌ای از فعالیت‌ها و کنش‌ها و مؤسسات به طور مستقل ایجاد کنند و به فعالیت مذهبی بپردازند، اینکه می‌گویم مستقل یعنی واقعاً مستقل باشند چراکه در حال حاضر نیز بعضی مؤسسات مذهبی ادعای استقلال دارند اما مستقیم و غیرمستقیم بودجه دریافت می‌کنند. خلاصه کلام آنکه اگر این مسائل حل نشود، احتمالاً شاهد افزایش کمّی منتظران منفعل در جامعه خواهیم بود.

گفت‌وگو از مجتبی اصغری

انتهای پیام
captcha