بیست و پنجمین شماره از دو فصلنامه علمی ـ پژوهشی «تأملات فلسفی»، به صاحب امتیازی دانشگاه زنجان منتشر شد.
از جمله عناوین مقالات این شماره چنین است: «بررسی چگونگی پیوند توحید صفاتی با نظام معقولات در نزد خواجه نصیر»، «بازخوانی برهان نبوت سینوی بر اساس نظریه اعتبار علامه طباطبایی (ره)»، «معطوف بودن اخلاق به عینیت و عینیتگرایی دربارهی اخلاق»، «بررسی انتقادی تفسیر آقا علی مدرس و تابعان از نظریۀ «اصالت وجود» ملاصدرا»، «حل بحران معنویت از منظر سیدحسین نصر و ارزیابی آن»، «بررسی انتقادی نظریه تفکیک مقام گردآوری از مقام داوری در باب متدولوژی فلسفه ملاصدرا»، «بررسی مقایسهای آرای هایدگر و کربن در باب «فهم در ساحت حضور»»، «انفعالِ نفس و تغییرِ ذاتِ مدرِک: مسألهای ارسطویی، ردیهای سینوی و دفاعیهای صدرایی»، «نسبت علم و اراده الهی در مکتب کلامی حله».
در چکیده مقاله «بررسی چگونگی پیوند توحید صفاتی با نظام معقولات در نزد خواجه نصیر» میخوانیم: «بحث اسماء و صفات و کیفیت ارتباط آن با ذات الهی از اهم مباحث توحیدی و در این میان مسئلهی عینیت یا زیادت صفات با ذات خداوند همواره درخور ملاحظه است. نوشتار حاضر بر آن است تا جایگاه و نقش نظام معقولات در نزد خواجه نصیر، یعنی تقسیمات معقول اولی و ثانی را در ارتباط با مسئله ذات و صفات مورد مداقه قرار دهد تا در پرتو آن، دیدگاه فلسفی وی را بر حسب مبانی فلسفیاش تبیین نماید و میزان سازوارگی این دیدگاه فلسفی را با مسئله عینیت ذات و صفات نشان دهد. عبارات خواجه نصیر در اینباره همگی حاکی از عینیت ذات و صفات باریتعالی است. لکن به نظر میرسد عدم تفکیک مفاهیم و معقولات ثانی منطقی و فلسفی در محکمات نظام فلسفی خواجه نصیر و معیارهای مطروحه در مورد اعتباریت مفاهیم، اعتقاد به عینیت ذات و صفات خداوند را در دیدگاه وی با تناقضی بیّن مواجه میسازد.»
در طلیعه مقاله «معطوف بودن اخلاق به عینیت و عینیتگرایی دربارهی اخلاق» آمده است: «ستر کاوش مقالهی پیش رو، بحث عینیت اخلاق است که در حوزهی فرااخلاق مطرح میشود. اتخاذ موضع دربارهی این که آیا اخلاق عینی هست یا نه (و اگر عینی است، از چگونه عینیتی برخوردار است) کانون بحثهای هستیشناختی فرااخلاق بوده است. تحلیل تجربهی اخلاقی متعارف (شهودها و دریافتهای افراد غیرفیلسوف) دربارهی عینیت اخلاق، نزد متفکران فرااخلاق جایگاه ویژهای دارد و ایدههای فلسفی را خود بر زمینهی این تحلیل بنا میکنند. اما در این سیر و تحلیل، معمولاً مرز تجربهی اخلاقی متعارف با ایدههای فیلسوفان مبهم است. مقالهی پیش رو تلاشی است در تفکیک «معطوف بودن اخلاق به عینیت (مباع)» بهعنوان جهتگیری تجربهی اخلاقی متعارف، از «عینیتگرایی دربارهی اخلاق» بهعنوان یک جهتگیری نظری در فرااخلاق. این تفکیک، اولاً معلوم میکند که مباع به چه معنی و چگونه در فرااخلاق نقش ایفا میکند زیرا هم رابطهی آن با نظریهی فرااخلاقی بهطور کلی روشن خواهد شد و هم این که چگونه عینیتگرایی را در موقعیت اولیهی بهتری نسبت به نظریههای رقیب قرار میدهد. نقشی که برای مباع تبیین خواهیم کرد، بر اساس برخی مطالعات حوزهی روانشناسی فرااخلاق به چالش کشیده شده است. از این بحث کردهایم که چرا این چالش نمیتواند مباع را زیر سؤال برد. ناعینیانگاران برای وانهادن مباع و غلبه بر موقعیت اولیهی بهتر عینیتگرایی ناگزیرند استدلال(های) قوی اقامه کنند. خواهیم دید که دو استدلال علیه وجود امور واقع عینی اخلاقی، به هدفشان دست نمییابند.»
در طلیعه مقاله «حل بحران معنویت از منظر سیدحسین نصر و ارزیابی آن» میخوانیم: «از دیدگاه نصر و سنتگرایان ریشه اصلی بحران معنویت درکنار نهادن وچشمپوشی ازسنت است؛چراکه سنت اصلیترین منبع معنویت است. پس سنت هم آبشخور معنویت است و هم بازگشت بدان، زداینده بحرانها و از جمله بحران معنویت خواهد بود و چون درنگاه وی،وحی،شالوده سنت است،پس معنویت با وحی و نیزدین که فراورده وحی است برمدار همبستگی خواهد چرخید.پژوهش حاضر که به حل بحران معنویت از منظرنصر و ارزیابی آن پرداخته است به این پرسش پاسخ داده که آیا معنویت پیشنهادی نصر گرهگشا است یا خیر و چه نقدی بر آن وارد است؟ این مقاله با توجه به مفهوم معنویت و مبانی آن نزد نصر،به نقدهای ارائه شده اعم از نقدهای منتشره و نقدهای این پژوهه پرداخته است.روش پژوهش، روش تحلیلی-انتقادی است و اساسیترین یافتههای آن عبارتند از:یک.از آنجا که دین، تحقق وحی و وحی شالوده سنت است،پس معنویتِ معطوفِ به سنت، ریشه در دین دارد.دو. نصر بین بُعد ظاهری و باطنی دین تفکیک کرده و بُعد باطنی که جوهره دین است،منبع اصیل معنویت میداند.سه.به گوهر مشترک بین ادیان بر اساس باطن و فطرت مشترک بشری برای دستیابی به معنویت تأکید دارد.چهار.اگر گوهر مشترک که در قامت وحدت متعالی ادیان جلوه میکند مبنای معنویت شد، پس نگاه ما به دیگر ادیان،نگاه سلبی نخواهدبود و آنچه که میتواند پیروان همه ادیان را آشتی دهد،در آویختن به معنویت معطوف به سنت است که در همه ادیان،جاری است.پنج.با بررسی انتقادی اساسیترین عناصر معنویتِ معطوف به سنت درمنظر نصر،این نتیجه حاصل شدکه ضمن ارزشمندی دیدگاه نصر،حل بحران معنویت به معنای راستین، خارج از توان آن است.»
انتهای پیام