به گزارش ایکنا، در آخرین شب برنامه «ضیافت» شبکه قرآن و معارف سیما، نقش علما و فقهای شیعه در مبارزه با استبداد و استعمارستیزی بر اساس مبانی و تعالیم اسلامی با حضور استاد قاسم تبریزی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر مورد بررسی قرار گرفت.
وی دراینباره اظهار کرد: در دو قرن گذشته جهان اسلام با دو مشکل اساسی روبرو بوده است؛ یکی سلطه غرب و دیگری معضل حکومتهای مستبد که خصوصاً در دوره قاجار و پهلوی که برخاسته از استعمار بود، اوج گرفت. با وجود این مشکلات، علمای برجسته شیعه که در ابعاد مختلف سرآمد روزگار بودند، همواره در برابر این جریانات ایستادگی کردند. از آنجا که استعمارستیزی ریشه قرآنی و دینی دارد و سلطه اجنبی و کفار بر جامعه اسلامی حرام است، لذا عموم جامعه، خاصه علما و مراجع، مبارزه با استعمار را وظیفه شرعی و ذاتی خود میدانستند.
این محقق تاریخ معاصر بیان کرد: در آغاز دوره قاجار شاهد جنگهای ایران و روس هستیم که منجر به تجاوز روسیه تزار به ایران شد. این جریان به اعلام حکم جهاد از سوی علما و مراجع زمان مانند ملا احمد نراقی و سید محمد مجاهد انجامید که با ایستادگی و حمایت جامعه همراه شد. در واقع جنگ نظامی از یک سو و جنگ نرم و روانی از سوی دیگر موجب شد تا دیگر روحانیت نتواند مردم را به حضور در صحنه تهییج کند. از سوی دیگر حکمرانان در لژهای فراماسونری جذب شده و فعالیت میکردند و اقدامات این تشکیلات موجب انفعال مردم در مقابله با استعمار شد. در این دوران است که شاهد حضور بزرگانی مانند آیتالله شفتی از مراجع برجسته حوزه علمیه اصفهان هستیم که در مقابل استعمار ایستاد و توطئههای سفیر انگلیس را با نامهاش خنثی کرد.
وی با اشاره به تأسیس مراکز شرق شناسی، ایران شناسی و اسلام شناسی در غرب تصریح کرد: غرب با راه اندازی این مراکز با برنامههای از پیش تعیین شده وارد جنگ روانی علیه جامعه اسلامی شد. در همین راستا جنایتها و خیانتها و طرحهای ضداسلامی انگلیس در هندوستان به وقوع پیوست؛ چراکه هندوستان یک کشور اسلامی بود که زبان رسمی آن فارسی بود و علما و حوزههای علمیه متعددی داشت، اما با نفوذ انگلستان مبارزه با اسلام در این کشور آغاز شد.
دولتمردان، شاهزادگان و روشفنکران پای ثابت تشکیلات فراماسونری
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: به موازات این جریان فتنه وهابیت شکل گرفت تا اینکه در دوران ناصرالدین شاه، نفوذ جریان استعماری و غربگرا در ارکان حکومت، خصوصاً با حضور چهره منفوری مانند میرزا ملکم خان که مؤسس تشکیلات «فراموشخانه» یا تشکل فراماسونری ایران بود، به اوج رسید. در ایران فراماسونها از دولتمردان، شاهزادگان و روشفنکران شکل گرفته بود که دچار عدم درک و بصیرت نسبت به استعمار بودند.
تبریزی با اشاره به پیشینه میرزا ملکم خان، موسس لژ فراماسونری ایران بیان کرد: او که از خانواده ارامنه و پدرش کارمند سفارت روسیه بود، از نوجوانی به اروپا رفت و در آنجا به عضویت تشکیلات فراماسونری درآمد و، چون قلم ادبی خوبی داشت و آموزشهای خاص دیده بود، توانست رهبری جریان فراماسونری ایران را به دست گیرد و تشکیلات فراموشخانه را تاسیس کند. اسم فراموشخانه را به این دلیل انتخاب کردند که اعضای این لژ حق بیان حرفهای داخل لژ را در بیرون نداشتند؛ حتی در دوران محمدرضا پهلوی، ساواک حق ورود به لژ فراماسونری را نداشت و جایگاه لژ همیشه بالاتر از شاه و حکومت بود.
شکست قرارداد رویتر با مجاهدت ملاعلی کنی
وی متذکر شد: در این میان آیتالله ملاعلی کنی با صدور بیانیهای خطاب به ناصرالدین شاه، این تشکیلات را ضد اسلام و دین خواند که باید تعطیل شود. پس از آن، ناصرالدین شاه به همراه سپهسالار و میرزا ملکم خان به انگلستان رفت و آنجا قراردادی را امضا میکند که زمین، آب و جنگلهای ایران را دربست در اختیار انگلستان قرار میداد. باز هم در اینجا ملاعلی کنی وارد صحنه میشود و در نامهای به ناصرالدین شاه مینویسد که انگلستان با یک شرکت در هندوستان تمام شبه قاره را بلعید؛ تو با این قرارداد، نگران مملکت نیستی؟ اگر تو نگران نیستی، من هم نگران اسلام هستم و هم مملکت و به ناصرالدین شاه میگوید که آن دو نفر حق ورود به کشور ندارند و اگر قبول نداری، تو هم باید با آنها بروی! این نشان میدهد که جایگاه روحانیت و پشتیبانی مردم از دین در چه سطحی از قدرت بوده است، لذا ناصرالدین شاه آن دو نفر را برکنار میکند و خودش به ایران میآید.
این پژوهشگر و محقق با بیان اینکه این حرکت ملاعلی، انگلستان را با دو شکست روبرو کرد، اظهار کرد: پس از منکوب شدن جریان فراماسونری میرزا ملکم خان، بلافاصله توسط عباسقلی خان قزوینی «جامعه آدمیت» تاسیس شد که زیر نظر ملکم خان در اروپا اداره میشد با این تفاوت که به جای یک انجمن مرکزی، انجمنهای سری منفصل ایجاد شد که متاسفانه در این تشکیلات روزنامه نگاران هم عضویت پیدا کردند و تحرکات آنها منجر به شکست جریان مشروطیت شد.
شکست انگلیس در قرارداد رژی با فتوای میرزای شیرازی
وی با اشاره به باز شدن راه توطئهگری پس از رحلت ملاعلی کنی، توسط انگلستان بیان کرد: در این دوران قرارداد جدیدی تحت عنوان قرارداد رژی یا تنباکو توسط شاه ایران با انگلستان منعقد شد که طی آن ۵ هزار انگلیسی به ایران میآمدند و رودخانهها و جنگلها و معادن ایران در اختیار انگلیس قرار میگرفت. در این هنگام بود که میرزای شیرازی در مقابل این قرارداد ننگین به پا خاست و فتوای حرمت استفاده از توتون و تنباکو را صادر کرد؛ جامعه اسلامی نیز به حمایت از مرجع تقلید خود استفاده از توتون و تنباکو را تحریم کردند به طوریکه تجار مسلمان تنباکوهای خود را آتش زدند و حتی در دربار ناصرالدین شاه نیز استعمال قلیان ممنوع شد؛ این اقدام شرکتهای انگلیسی را ورشکست کرد. این فتوا در تهران توسط میرزا حسن آشتیانی، آیتالله مروج و آیتالله شیخ فضل الله نوری حمایت و پیگیری شد.
این پژوهشگر تاریخ تصریح کرد: از پس این اتفاق، ناصرالدین شاه دستور به تبعید آیتالله مجتهد آشتیانی داد و شایعه کردند که میرزای شیرازی فتوایش را پس گرفته، اما میرزای آشتیانی آن را شایعه دانسته و نپذیرفت. شهید مدرس در خاطراتش میگوید بعد از نهضت تنباکو به دیدار میرزای شیرازی رفتم و گفتم برای عرض دو تبریک آمدهاند. یکی اینکه خداوند به واسطه شما قدرت دین را نشان داد و دو اینکه چنان محبوبیت دارید که حرم شاه از شما تبعیت میکند. میرزای شیرازی اشک در چشمانش جمع شد و گفت اجنبی تازه متوجه شد که قدرت اسلام کجاست و از امروز شروع میکند به کوبیدن آن.
تلاش شیخ فضلالله نوری برای شکلگیری مشروطه مشروعه
تبریزی نهضت مشروطیت را جریان دیگری از مقابله علمای اسلام با خط استعمار و استبداد خواند و افزود: بعد از قضیه تنباکو نهضت مشروطیت از سوی علمای ثلاث نجف، شکل گرفته و در تهران از سوی آیتالله سیدمحمد طباطبایی، شیخ فضل الله نوری و سیدعبدالله بهبانی هدایت شد. روند این نهضت ادامه پیدا کرد تا اینکه مظفرالدین شاه نهضت مشروطه را پذیرفت، اما انتظار میرفت که یک قانون اساسی اسلامی و یک حکومت مستقل در مجلس مشروطیت بنیان نهاده شود، اما، چون تشکیلات فراماسونری مجلس را احاطه کرد و اعضای اولیه، اکثراً از افراد جامعه آدمیت بودند، به جای اینکه قانون اساسی کشور را براساس قرآن و سنت اهل بیت تدوین کنند، قانونی براساس قانون اساسی انگلستان، فرانسه و بلژیک نوشته شد.
این محقق تاریخ معاصر اظهار کرد: در این زمان شیخ فضلالله نوری از دو جنبه احساس خطر کرد؛ یکی اینکه قانونی نوشته شده که خلاف دین است؛ دیگری اینکه مجلس در ید قدرت فرقهگرایان، نیهیلیستها و غربگرایان گرفتار شده است؛ لذا اعتراضات را آغاز کرد، اما آنها در مقابل اعتراضات شیخ فضلالله، منافقانه دست به تخریب چهره او زدند و شیخ را مخالف مشروطه و طرفدار استبداد خواندند. مخالفت شیخ از خانهاش به مدرسه مروی کشیده شد که جلوی او را گرفتند و حتی در میدان توپخانه چادر زد که آن را نیز آتش زدند و شیخ نهایتاً به حرم عبدالعظیم پناهنده شد و تحصن کرد. در این تحصن ۸ مجتهد، ۷۵ امام جماعت و علمای تهران، ۳۰۰ طلبه و متدینین و در کل تعدادی نزدیک به هزار نفر او را همراهی کردند. آنها نشریهای با عنوان «لوایح» منتشر کردند که در آن خواستار مشروطهای براساس قرآن و نظر علمای نجف شدند، اما اجازه پخش آن در تهران را ندادند.
بیشتر بخوانید:
تبریزی گفت: در ادامه تخریب شیخ فضل الله، از تهران تلگرافهایی به نجف ارسال شد و جریان انگلیسی توانست شقاقی در جامعه و بین علما ایجاد کند. در پی این اقدامات جریان فراماسونری، از بین رفتن شیخ فضل الله در دستور کار قرار گرفت که منجر به اعدام ایشان شد؛ به گفته جلال آل احمد، اعدام شیخ پرچم پیروزی استبداد غرب بعد از ۲۰۰ سال کشمکش در این کشور بود.
این محقق و پژوهشگر شهادت شیخ فضل الله را آغازگر روند انزوای روحانیت دانست و بیان کرد: در پی این جریانات، به منزل آیتالله یزدی حمله کردند؛ میزا عبدالله مازندرانی را تهدید به مرگ کردند و حتی وقتی آخوند خراسانی قصد سفر به ایران کرد، اذان صبح به رحمت خدا رفت که شبهه مسمومیت ایشان مطرح است، لذا از زمان مشروطیت تا جنگ جهانی اول یک استبداد و اختناقی از سوی جریان فراماسونری را شاهد هستیم.
نهضتهای دیگری که در مقابله با استعمار شکل گرفت
وی با اشاره به فعالیتهای انقلابی و مبارزاتی دیگری در اقصی نقاط ایران در مبارزه با استعمار بیان کرد: در این دوران شاهد شکلگیری نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچکخان، نهضت جنوب به رهبری رئیسعلی دلواری، نهضت اسلامی خوزستان در میدان جهاد به رهبری سید کمال و نهضتی در تبریز به رهبری شیخ محمد خیابانی را شاهد هستیم. در این موقعیت میرزا محمدتقی شیرازی معروف به میرزای دوم، حکم جهاد داد که طی آن سیدمحسن حکیم، سیدمحمدتقی خوانساری، سیدمصطفی کاشانی، سید ابوالقاسم کاشانی، آیتالله خالصی، شیخ محمد خالصی زاده و آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی به میدان جهاد آمدند و درگیریها به حدی بالا گرفت که حکومت از ترس دستور به تبعید علما با شهرها یا کشورهای دیگر داد.
وی با بیان اینکه این تبعیدها موجب شد تا انگلستان فضا را برای اقدامات استعماری خود باز ببیند، اذعان کرد: در سال ۱۹۱۹ قرارداد وثوق الدوله مطرح میشود که قرار است طی آن ایران مستعمره انگلستان شود و وزارت دارایی و جنگ و اختیارات آنها در دست انگلستان قرار گیرد که باز هم علما در مقابل این قرارداد استعماری ایستادند. در رأس این اعتراضات آیتالله مدرس، آیتالله حسین لنکرانی، آیتالله میرزامحمد علی شاه آبادی، آیتالله خالصیزاده و شیخ محمد خیابانی با پا خاسته و انگلستان بار دیگر شکست خورد.
تغییر حکومت؛ شگرد غرب برای مقابله با مجاهدت علمای شیعه
تبریزی گفت: انگلستان و جریان غرب در پی این شکست به فکر تغییر حکومت افتاد که با توجه به نیروهایش در مجلس و دولت، مانند فردی به نام سیدضیاءالدین طباطبایی که خودش را عامل انگلیس میدانست، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شکل گرفت و رضاخان بر سر کار آمد. در دوران رضاخان نیز خط مبارزه علما با جریان استبداد ادامه یافت که شهید مدرس و آیتالله شاهآبادی در تهران، آقانجفی از اصفهان و همچنین علمای خراسان علی رغم استبداد و اختناق شدید رضاخان دست به اعتراضاتی زدند.
وی بااشاره به ملی شدن صنعت نفت تاکید کرد: در ۱۳۲۰ به رهبری آیتالله کاشانی نهضت ملی شدن صنعت نفت اتفاق افتاد که در آن، دو جریان ملی و اسلامی حضور داشتند و البته نقش فداییان اسلام در از بین بردن موانع مؤثر بود، اما متاسفانه در اثر تحرک نفوذیها و اقدامات نادرست دولتمردان، کشور بعد از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ دچار یک استعمار شدیدتر و وحشیتر مانند آمریکا شد که منجر به نهضت حضرت امام خمینی (ره) شد.
«ضیافت» عنوان ویژه برنامهای است که سی شب در ماه مبارک رمضان، با اجرای سیدعلی قوامی نود دقیقه پیش از افطار از شبکه قرآن ومعارف سیما پخش شد.
انتهای پیام