مناظره‌‌های مشارکت‌ساز یا مشارکت‌سوز / گم‌شدن کودکی به نام «فرهنگ» در سالن مناظره
کد خبر: 3976420
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۲۱
یادداشت روز؛

مناظره‌‌های مشارکت‌ساز یا مشارکت‌سوز / گم‌شدن کودکی به نام «فرهنگ» در سالن مناظره

طراحی نامناسب و غیر جذاب مناظره، سؤالات پراکنده و کمبود سرمایه دانایی و نخبگی نامزدها سبب شده که این مناظره‌ها نه تنها با استقبال عمومی مواجه نشده بلکه اعتراض برخی نامزدها را نیز به دنبال داشته و این نگرانی را ایجاد کرده که نتواند همانند دوره‌های گذشته به تغییر نظر جمعیت مردد برای حضور در انتخابات و افزایش مشارکت منجر شود.

خنثی، حوصله‌ سر بر، کم‌مایه، بی‌هدف و چندین و چند مشخصه منفی دیگر خروجی دو مناظره‌ای است که قرار بود گل سرسبد رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری 1400 باشد، اما کج‌سلیقگی طراحان و مجریان مناظره، سؤالات پراکنده و ضعف نسبی نامزدها در ایجاد یک هیجان مثبت در فرآیند مناظره سبب شده که انتظارات آحاد مردم از دو مناظره اول به هیچ وجه برآورده نشود؛ به ویژه اینکه براساس نظرسنجی‌ها مناظره اول را حدود 30 درصد مردم مشاهده کردند و به نظر می‌رسد حتی مناظره دوم به دلایل مختلف کمتر از این میزان باشد. این در حالی است که بسیاری بر این تصور بودند که با آغاز مناظره‌ها فضای سرد انتخاباتی گرم شده و مشارکت پایین مردم حرکت صعودی خود را آغاز می‌کند، اما این سطح نازل مناظره‌ها هم از سوی نامزدها و هم از سوی طراحان، اگر افراد مصمم برای رأی دادن را مردد نکرده باشد، جای شکر دارد.

مناظره‌های خنثی با نقش‌آفرینی منفی طراحان و نامزدها 

 به عقیده نگارنده در بررسی اشکال عمده این دو مناظره، نقش منفی طراحان و مجریان بیش از نامزدهاست. طراحی صورت گرفته به اذعان بسیاری از اهالی رسانه و سیاست، نه مناظره که بیشتر شبیه یک فضای پرسش و پاسخ ساده است که مجالی برای تضارب نظرات و آرای نامزدها با یکدیگر نمی‌دهد. اینکه از هر نامزد یک سؤال خاص پرسیده می‌شود اشکال اساسی این به اصطلاح مناظره است و بدتر اینکه نامزدهای محترم در اغلب موارد یا سخن خود را گفته‌اند یا اگر هم شروع به پاسخ کرده‌اند به دلیل وقت کم نتوانسته‌اند به صورت دقیق و مدون نظر و دیدگاه خود را به جامعه منتقل کنند و به تبع آن جامعه هم نتوانسته از فرصت مناظره در مسیر شناخت گزینه اصلح بهره‌مند شود؛ بگذریم که این شکل مناظره حتی در بخشی از جامعه نوعی دلزدگی و بی‌میلی برای مشارکت ایجاد کرده که گواه آن درصد مشاهده مناظره‌هاست.

اما مشکل دیگر مناظره‌ها که به ویژه در مناظره دوم بیشتر به چشم خورد پراکندگی بالای موضوعات بود به نحوی که سؤالاتی در چهار حوزه سیاسی، سیاست خارجی، اجتماعی و فرهنگی از نامزدها پرسیده شد که حداقل می‌شد هر دو موضوع را به یک مناظره اختصاص داد تا نظم و انسجام مشخصی بر روند مناظره حاکم شود. مناظره دوم به شکلی بود که گویا صرفاً مجموعه‌ای از سؤالات کلیشه‌ای به صورت فله‌ای از یک کتاب یا جزوه انتخاب شده و بدون نظم موضوعی از نامزدها پرسیده می‌شد. به عبارتی حتی شاهد نبودیم که برای نمونه از همه نامزدها به ترتیب سؤالات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پرسیده شود تا حداقل مخاطب نیز در یک روند منظم به خوبی متوجه نگاه کلان نامزدها به این سه حوزه شود.

مناظره برای پر کردن آنتن یا کمک به گزینش اصلح؟

در واقع نوع برگزاری مناظره‌ها یادآور برخی برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیونی است که فقط برای پر کردن آنتن تولید می‌شوند که نه تنها هدفی پشت تولید آنها نیست بلکه از حداقل شاخصه‌های جلب و جذب مخاطب نیز بی‌بهره‌اند و اساساً نیاز و تمایل چندانی هم به جذب مخاطب احساس نمی‌کنند. حال وقتی مناظره فاقد مؤلفه‌های واقعی یک مناظره استاندارد و حرفه‌ای‌ است و از طرفی رقابت معنادار بین نامزدها شکل نگرفته و نامزدها فاقد کاریزما، قدرت بیان و حتی سطح نازل ادبیات گفتاری و ضعف دانایی و نخبگی هستند، چگونه می‌توان توقع شکل‌گیری حماسه حضور مردم و رقم خوردن مشارکت حداکثری را داشت.

از سوی دیگر بخشی از مشکل را باید در نامزدها جستجو کرد؛ این دو مناظره نشان داد که چرا مشکل گفت‌وگو و مباحثه در ایران جدی است. اغلب 7 نامزد که همگی از مسئولان سابق و فعلی کشور با سابقه طولانی مدیریت هستند، در این دو مناظره نشان دادند که نمی‌توانند با یک نظم و انسجام ذهنی و رعایت آداب مناظره، دیدگاه‌های خود را در پاسخ به یک سؤال مشخص به مردم عرضه کنند و یا به سمت کلی‌گویی و متلک‌پرانی به رقیب رفته یا به اسم بیان جزئیات برنامه، وعده‌های ناشدنی و غیرممکن با اعداد و ارقام غیر مستند به مردم می‌دهند و ای کاش این مناطره‌ها به جای اینکه با حضور یک مجری خنثی با حضور چند کارشناس برجسته اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برگزار می‌شد تا در همان لحظه ادعاهای نامزدها را به چالش کشیده و صحت و سقم آن برای مردم روشن می‌شد.

تداوم قصه پرغصه مظلومیت فرهنگ

اما قصه پرغصه مناظره دوم به همین جا ختم نمی‌شود و آنجایی بیشتر این غصه و درد نمایان می‌شود که به اسم مناظره سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مسئله فرهنگ باز هم مظلوم واقع می‌شود و کاملاً به حاشیه می‌رود و در این حجم زیاد سؤالات به صورت کلی در حد یک یا دو سؤال به آن پرداخته می‌شود. بگذریم از اینکه با این رویکرد دیگر جایی برای پرداختن به فرهنگ دینی نماند و در اظهارنظرهای نامزدها نیز کوچکترین اشاره‌ای به این مسئله مهم نشد که این خود جای نگرانی دارد.

چگونه است که برخی از همین نامزدها پای انتقاد از دولت که به میان می‌آید دولت را متهم به بی‌توجهی محض به حوزه فرهنگ و دین می‌کنند، اما وقتی خود وارد عرصه انتخابات می‌شوند هیچ سخنی درخصوص مظلومیت حوزه دین و فرهنگ نمی‌گویند، شاید پیش خود این گونه فکر می‌کنند سخن گفتن از مشکلات فرهنگی و جایگاه دین در این حوزه رأی‌آور نیست، پس چه بهتر که از این مسئله رد شویم، در حالی که رهبر معظم انقلاب همواره در کنار اقتصاد به عنوان اولویت اصلی توجه به مسئله فرهنگ را به مجالس و دولت‌های مختلف تذکر داده‌اند و انتظار می‌رفت برخی نامزدها که ادعای انقلابی بودن دارند، بیش از دیگران به مسئله فرهنگ و به ویژه فرهنگ دینی، مشکلات، نارسایی‌های این حوزه و مطالبات اهالی فرهنگ می‌پرداختند.

با این اوصاف همچنان انتظار می‌رود طراحان مناظره‌ها و نامزدها فرصت آخرین مناظره را از دست ندهند و حداقل در مناظره آخر اصلاحاتی در جهت جذابیت بیشتر و امکان تبادل و تضارب آرای نامزدها انجام دهند تا مردم به خوبی متوجه تمایزات فکری، روشی و رویکردی نامزدها در مسائل مدنظر مناظره سوم قرار گیرند و از این طریق تغییرات مثبتی در تمایل مردم به مشارکت و حضور در پای صندوق‌های رأی ایجاد شود.

مهدی مخبری، دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی

انتهای پیام
captcha