رجبی قدسی: تسامح در متن به آموزش قرآن کمک می‌کند / فاکر میبدی: تصریف به تحریف می‌انجامد
کد خبر: 3979021
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۸
در نشست «ارزیابی مستندات تصریف، توسعه و تسامح در متن قرآن» بیان شد:

رجبی قدسی: تسامح در متن به آموزش قرآن کمک می‌کند / فاکر میبدی: تصریف به تحریف می‌انجامد

حجت‌الاسلام شریفی‌نسب و حجت‌الاسلام فاکر میبدی در نشست علمی «ارزیابی مستندات تصریف، توسعه و تسامح در متن قرآن کریم» با رد تسامح در متن قرآن حتی برای آموزش بر این امر تأکید کردند که قائل شدن به این تسامح، زمینه را برای تحریف فراهم می‌کند، در حالی که رجبی قدسی معتقد است تسامح برای آموزش قرآن ایرادی ندارد.

ارسال/ رجبی قدسی: تسامح در متن به آموزش قرآن کمک می‌کند/ فاکر میبدی: تصریف به تحریف می‌انجامدبه گزارش ایکنا، نشست علمی «ارزیابی مستندات تصریف، توسعه و تسامح در متن قرآن کریم»، 31 خرداد با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین حامد شریفی‌نسب به عنوان ارائه‌دهنده؛ محسن رجبی قدسی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن و حجت‌الاسلام والمسلمین محمد فاکر میبدی، عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص)، برگزار شد.

شریفی‌نسب در ابتدای این نشست اظهار کرد: مقصود از تصریف، ساخته شدن یک کلمه یا آیه یا سوره بعدی به ترتیب از کلمه یا آیه یا سوره قبلی است. مانند ملک الناس و اله الناس که از قل اعوذ برب الناس تصریف شده‌اند. در نظریه تصریف ادعا می‌شود که این گونه تغییرها باید در سه حوزه کلمات، آیات و سوره‌ها از سوی مسلمانان و قرآن‌آموزان برای آموختن قرآن گسترش پیدا کند. قائلین به این مسئله معتقدند که در سیره آموزشی پیامبر(ص) و صحابه انجام مکرر این گونه دخل و تصرفات وجود داشته است.

وی با برشمردن مستندات نظریه تصریف، افزود: زبان خاص داشتن قرآن، تأیید اختلاف قرائات خواندن از سوی پیامبر(ص)، گزارش حذف برخی سور و آیات، گزارشات منقول از قرائت متفاوت اهل بیت(ع)، تجویز جایگزینی واژگان مترادف به جای واژگان نص موجود قرآن و روایات مربوط به تسهیل در قرائت قرآن از جمله مستندات طرفداران نظریه تصریف است.

فارغ‌التحصیل پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در نقد این مستندات، ادامه داد: نبود ملازمه بین دایره رسالت یک پیامبر و دایره قوم آن پیامبر اولین نقد بر این نظریه است، زیرا استدلال اعم از مدعاست و آیه «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ...» شامل زبان خود رسول نیز می‌شود. همچنین ادعای سودمندی تصریف برای درک زبان قرآن، ریشه در نادیده گرفتن اعجاز قرآن دارد. نقد دیگر، تناقض در الهی یا بشری دانستن زبان قرآن است؛ اینکه زبان قرآن زبان قوم پیامبر و بشری است یا زبان الهی؟ زیرا اگر پیوند الفاظ و معانی در قرآن الهی باشد نه بشری، فهم قرآن باید تعطیل شود.

وی تصریح کرد: اگر مدعی هستید که زبان قرآن زبان عربی نیست و زبان خاصی است که خدا خلق کرده، مستلزم این است که فهم قرآن تعطیل است، زیرا احتمال دارد معنای شجر در قرآن چیزی متفاوت از شجر در زبان عربی باشد و یا وقتی خدا از رسول و جنت سخن می‌گوید، از مقوله‌ای متفاوت از معنای این دو واژه در زبان عربی حرف زده و این مقوله با حکمت و علم الهی ناسازگار است.

شریفی‌نسب در مورد روایت سبعة احرف هم تصریح کرد: روایاتی که نشان می­‌دهد روایات سبعه احرف برای جواز تعدد قرائات است، سنداً مشکل دارند و نیز اصالت منبعی آنها ثابت نیست. همچنین در اختلاف قرائات، طبق روایات اهل بیت(ع)، منشأ اختلاف، راویان قرائات هستند نه پیامبر. صریح روایت عمر و ابی، انتساب قرائت متفاوت به پیامبر(ص) است نه ابداع خود. نقل است عمر گفته در مسجد بودم و دیدم هشام قرائتی می‌خواند که تاکنون نشنیده بودم و پرسیدم این قرائت را چه کسی به تو یاد داده است، گفت: پیامبر، ولی عمر گفت من تاکنون نشنیده‌ام؛ لذا نزد پیامبر(ص) رفتند و ایشان هر دو قرائت را تأیید کردند؛ مدعیان نظریه تصریف به این روایت استناد می‌کنند که پیامبر(ص) قرائت خودساخته هشام را قبول کرد. پس نظر پیامبر(ص) در مورد تصریف مثبت بود.

تضاد روایات شیعه و سنی درباره سبعة احرف

وی با بیان اینکه نقد ما این است که این روایات از اهل سنت و در تضاد قطعی با شیعه است، اظهار کرد: روایات صریح شیعه این است که اختلاف قرائات از قراء است نه پیامبر. همچنین وثاقت سلسله روایات معلوم نیست؛ ضمن اینکه هشام در دو سال پایانی حیات پیامبر ایمان آورد، پس چرا عمر قبل از هشام به قرائت‌های دیگر معترض نبود. براساس این روایت قبل از آن هیچ‌کسی تصریفی نداشته است و خود اهل سنت در این مورد مانده‌اند.

ارائه‌دهنده این کرسی اضافه کرد: طرفداران این نظریه، تناقض در مدعا و مستند هم دارد؛ اینها مدعی هستند که تصریف در نماز جایز نیست و فقط در آموزش جایز است، ولی روایت می‌گوید که هشام در نماز قرائت خاص را به کار برده است. صریح روایت بیان شده که هشام گفته پیامبر(ص) به من یاد داده است، یعنی اگر جوازی بر تصریف هم باشد فقط باید از ناحیه پیامبر(ص) باشد و این دلیل نمی‌شود که صحابه هم جواز تصریف داشته باشند. همچنین روایاتی داریم که قرآن را آن طور که آموخته‌اید بخوانید. «إن رسول الله یأمرکم أن تقرءوا القرآن کما علمتم».

این پژوهشگر گفت: برخی روایات تحریف قرآن را آورده و آن را تصریف دانسته‌اند؛ یعنی مثلاً گفته شده آیه رجم، تصریف عمر است که معتقد بود باید به قرآن اضافه شود؛ در حالی که گزارش‌های حذف برخی آیات و سوره‌ها نیز در ادله نفی تحریف قرآن پاسخ داده شده است و به دلیل ضعف سندی و دلالی قابل استناد نیست. همچنین استناد به روایات قرائات منسوب به اهل بیت(ع) بدون احراز وثاقت راویان، فرعی بودن منابع، مخالفت با ادله عقلی و نقلی نزاهت برخی از این روایات با تصریف کامل ناسازگارند و برخی غیرظاهر است. پس خیلی از روایاتی که ظهور در تحریف دارد، اشتباه راویان است؛ مثل روایت تخطئه قرائت طلح و درست شمردن طلع از سوی امام علی(ع).

وی اضافه کرد: در برخی منقولات تاریخی بیان شده که ابن‌مسعود واژگان مشابه را جایگزین واژگان قرآن می‌کرد و این هم دستاویزی برای طرفداران نظریه تصریف است، ولی باز این مورد هم قبول نیست؛ روایت صریح داریم که اگر این نسبت به ابن‌مسعود درست باشد، او در گمراهی بوده است و حال تصریفی که مفردات و ساختار را تغییر می‌دهد، قطعاً گمراهی آشکارتری است.

شریفی‌نسب با اشاره به استناد به روایت تسهیل در قرائت قرآن از سوی طرفداران تصریف، تصریح کرد: روایات مربوط به تسهیل در قرائت قرآن نیز قابل نقد است، زیرا اختلاف لهجه‌ها مغیر معنا نیستند. ضمن اینکه تصریف موجب تسهیل نیست، بلکه از بزرگترین عوامل تشویش و آشفتگی ذهن قرآن‌آموز است.

ارسال/ رجبی قدسی: تسامح در متن به آموزش قرآن کمک می‌کند/ فاکر میبدی: تصریف به تحریف می‌انجامد

فهم اشتباه از قرآن به خاطر بی توجهی به ظرایف

در ادامه رجبی قدسی به عنوان ناقد اول گفت: تعریفی که آقای شریفی‌نسب از نظریه تصریف دارد مربوط به متن است نه زبان قرآن؛ در حیطه آموزش و هیچ‌گاه در نظریه تصریف اعتقاد نداریم که متن قرآن تحریف شده باشد یا مستلزم تحریف شود. همچنین روایات سبعة احرف را بسیاری از فقها از جمله مرحوم آقارضا همدانی قبول دارند. پس باید به آن توجه شود. فیض کاشانی هم بین روایات اختلاف قرائات در جواز و رد آن جمع کرده است.

رجبی قدسی اضافه کرد: به علت دریافت نکردن زبان قرآن و ظرایف و ظرفیت بالای آن در خیلی جاها در فهم قرآن دچار اشتباه فاحش شده‌ایم؛ مثلاً در آیه 106 اسراء «وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلًا»؛ متأسفانه در فضای آموزش و ترویج قرآن کریم؛ «للناس» معنا و بر آن مبنا عمل می‌کنند، در  حالی که آیه بر «علی الناس» تصریح دارد؛ لذا بسیاری از قرائت‌ها برای مردم و نه بر مردم خوانده می‌شود یا در آیه «تعاونوا علی البر»، را «فی‌البر» خوانده و معنا می‌کنیم در حالی که قرآن مرادش این است که تعاون شما باید براساس نیکوکاری و تقوا و برای خدا باشد؛ یا در آیه 11 حجرات و در رد دادن القاب زشت به یکدیگر، معنا می‌کنیم به یکدیگر لقب زشت ندهید که درست است، ولی معنای پیش پا افتاده است، در حالی که مراد قرآن کریم این است که با دادن لقب‌های زشت از یکدیگر دوری نگزینید؛ یعنی دادن القابی مانند آیت‌الله، رئیس، کارمند و دکتر باعث اختلاف میان مردم نشود.

وی با بیان اینکه ما معتقدیم همه کلمات و واژه‌های قرآن، حکیمانه و دقیق و عالمانه بیان شده و فهم نادرست ما را به ناکجا آباد می‌برد، افزود: برخلاف فضای موجود در دانشگاه‌ها، قرائت واحد پیامبر(ص) در قالب قرائت حفص به دست ما رسیده و جمع و تدوین قرآن بدون هر گونه نقص در دوره پیامبر و با اشراف ایشان انجام شده است. اینکه ارائه‌دهنده بحث گفتند «سبعة احرف» را فقط سنی‌ها نقل کرده‌اند این طور نیست و فیض کاشانی و برخی علمای دیگر شیعه هم این مسئله را مطرح کرده‌اند. پس اصل نزول بر هفت حرف در نزد فقها و علمای شیعه هم مورد تأیید بوده است. فضای آموزش قرآن در سیره نبوی فضای شفاهی است و قرآن به صورت سمعی و شفاهی آموزش داده می‌شود نه کتبی؛ لذا این گونه تصریفات به راحتی رخ می‌دهد؛ مثلاً وقتی کارگاه قرائت می‌گذاریم و می‌بینیم که در سوره تین غالبا در آیه ششم سوره «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ»؛ به جای «فلهم اجر ...» از «و تواصوا بالصبر»... یعنی مفاد سوره عصر قرائت می‌شود.

ارسال/ رجبی قدسی: تسامح در متن به آموزش قرآن کمک می‌کند/ فاکر میبدی: تصریف به تحریف می‌انجامد

تسامح در متن قرآن پذیرفتنی نیست

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد فاکر میبدی، ناقد دوم، در سخنانی بیان کرد: چند مبنا در مورد قرآن وجود دارد، اول اینکه برخی مستشرقان معتقدند که قرآن مضطرب‌ترین متن مقدس به خاطر اختلاف قرائات است؛ لذا در میان فقها، مفسران و صاحب‌نظران علوم قرآنی پذیرش ثبات متن یک اصل اولیه است؛ همچنین مبنای دیگر، نفی تسامح در متن قرآن است؛ ضمن اینکه برای بنده روشن نشده و آقای شریفی نسب هم تبیین لازم را نداشتند و آن ارتباط داشتن یا نداشتن میان آموزش زبان قرآن و ابداع نظریه تصریف است.

وی افزود: آقای رجبی قدسی به عنوان طرفدار نظریه تصریف باید این ارتباط را روشن کنند؛ نکته بعد که در کلام آقای رجبی هم بود این است که کاربست واژه‌های حروف و معانی مانند الی، علی، فی و هل در هر آیه لطف و ظرایفی دارد که باید به آن توجه کنیم. بنده موافقم سخن آقای رجبی هستم، ولی نباید به آرایه تضمین هم بی‌توجه باشیم، زیرا برخی اوقات برای اشراب دو معنا از یک واژه به کار می‌رود، مثلاً در تعبیر «سمع الله لمن حمده» در حقیقت باید «سمع الله ممن حمده» باشد، ولی این لام برای آن است که خدا فقط شنونده حمد حامد نیست، بلکه مجیب هم هست. لذا کلمه لام را به کار برده است؛ گرچه اینها مجوز برای نظریه تصریف نیست. به نظرم باید در تعریف تصریف بین ارائه‌دهنده و ناقد اتفاق نظر باشد تا نقد هدف درستی داشته باشد، وگرنه اگر ارائه‌دهنده معنای و ناقد معنای دیگری اراده کند، نقد بی‌معناست.

فاکر میبدی اظهار کرد: در تمایز زبان قرآن با عربی باید اجمالاً بپذیریم که تفاوت وجود دارد ولی هنر قرآن این است که از همین حروف 28‌گانه این متن فصیح و بلیغ پدید آمده و ترکیب الفاظ و حورف اعجاز قرآن است؛ 13 بار قرآن خودش فرموده که من به لسان عربی مبین هستم؛ یکی از مهم‌ترین موارد بلسان عربی مبین است؛ در 13 مورد مواردی هست که نمی‌شود صددرصد گفت زبان لفظی و عبارتی است، بلکه محتوای قرآن است، ولی در مجموع زبان قرآن همان زبان عربی است که اعراب دوره پیامبر(ص) با آن سخن می‌گفتند.

نقد روایت سبعة احرف در میان علمای شیعه و سنی

فاکر میبدی تأکید کرد: بسیاری از صاحب‌نظران علوم قرآنی و اکثر فقها و مفسران و حتی اهل تسنن نسبت به روایت سبعة احرف حرف جدی دارند؛ اگر فقیه همدانی سخنی در تأیید آن گفته که آیت‌الله خویی می‌گوید که این روایات معنای محصلی ندارد، ما نمی‌توانیم فقط به دیدگاه فقیه همدانی تمسک کنیم. ضمن اینکه تعداد فقها و مفسرانی که سبعة احرف را قبول ندارند بیشتر است و کسانی که اختلافت قرائات را پذیرفته‌اند به تصریف نرسیده‌اند.

وی بیان کرد: برخی روایات سبعة احرف آن را به خدا نسبت می‌دهند که درست نیست و اگر قرار بود که بتوانیم و مجاز باشیم که برای آموزش تصریف کنیم، پیامبر اولی بر همه بود، ولی پیامبر هرگز این کار را نکرد. به نظرم تصریف مجوزی رسمی برای تحریف قرآن است.

انتهای پیام
captcha