به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، محمدعلی انصاری، صاحب تفسیر مشکاة، شامگاه 21 بهمنماه در نشست مجازی با محوریت تفسیر سوره «احقاف» اظهار کرد: در آیه 24 سوره احقاف خداوند میفرماید: «فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هَٰذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا ۚ بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ؛ پس هنگامی که عذاب را در پهنه فضا، بهصورت ابری گسترده دیدند که به سوی درهها و آبگیرهایشان روی آورده، گفتند: این ابری بارانزا برای ماست. هود گفت: نه، بلکه این همان چیزی است که آن را به شتاب خواستید، بادی است که در آن عذابی دردناک است.»
وی ادامه داد: در تفسیر این آیه باید گفت که «عارض» در اینجا به معنای هر امر پایدار است و هر امری که ناپایدار باشد را «عرض» میگویند. در کلام خداوند میبینیم به مجموع آنچه در دنیا وجود دارد، مانند مال، ثروت، قدرت، سلطنت و...، «عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا» میگویند، چراکه ناپایدار است و ثبات ندارد و براساس همین معنا به ابری که در آسمان وجود دارد نیز عارض گفته میشود.
انصاری بیان کرد: خداوند در اینجا بعد از عملکرد ناپسند این قوم با همه انکار، فجور و کفرهایی که دارند و بهصورت یک دست مستعد عقوبت الهی هستند، عاملی که بناست این گروه و جماعت را از میان ببرد، ابر و بادی میداند که ابتدا آنها گمان میکنند شاید سرمنشأ خیر، بارش و نزولات آسمانی برای آنهاست اما با یک امر طبیعی قرار است این گروه از میان برداشته شوند.
صاحب تفسیر مشکاة گفت: در واقع همه دادههای خداوندی در آفرینش به انسانها، میتواند مصداق نعمت الهی و فرصت و یا میتواند مصداق نقمت و تهدید باشد. هر آنچه را که خداوند در این آفرینش و هستی برای انسانها مقرر کرده است و به تک تک انسانها عنایت میکند، میتواند دو کارکرد داشته باشد که این دو کارکرد یا فرصت و نعمت است و یا تهدید و نقمت.
انصاری بالاترین نعمت و دادهای که خداوند سبحان به تک تک انسانها داده است را فرصت وجود و عمر دانست و افزود: در حقیقت بودن زندگی و دنیا که میتواند ابدیت و جاودانگی انسان را رقم بزند، برترین نعمت الهی است اما این نعمت بزرگ و فرصت خدادادی، گاهی برای انسانها تبدیل به نقمت و تهدید بزرگ میشود و انسان در خسران فرو میرود و باعث میشود که انسان از این عمر بهرهای نبرد و این عمر برای او تبدیل به یک عقوبت جاودانه، پایدار و ابدیت در عذاب الهی میشود.
وی در ادامه با اشاره به چگونگی این اتفاق اظهار کرد: این اتفاق دیدگاه و عملکرد آدمیان است که نعمت را به نقمت و فرصت را به تهدید تبدیل میکند. در حقیقت شیوه نگاه و عملکرد ما به عمر و شیوه بهرهبرداری و گذران ما از عمر است که این عمر برای ما یک نعمت پایدار جاودان الهی شود و یا یک عقوبت و نقمت پایدار.
این مفسر قرآن کریم بیان کرد: بهعنوان نمونه فرصت جوانی برای انسانها، فرصتی است که انسانها توانمندی کامل برای رسیدن به خواستههای خود را دارند. آن نیرو و انرژی جوان میتواند همه چیز را برای انسان زیر و رو کند. این فرصت جوانی امکان هر کاری را برای انسان فراهم میکند تا خود را به خواستهها و هدفگذاریهای زیبا و آنی برساند.
انصاری گفت: در حقیقت این فرصت جوانی از یک سو میتواند بهترین دوران عمر یک انسان باشد و او میتواند در این دوران در تمام حوزههای اقتصادی، اجتماعی، اعتقادی، اخلاقی، معنوی، مادی، به تعالی و اوج برسد و یا این فرصت جوانی میتواند بدترین دوران عمر انسان باشد که به غفلت بگذرد. بنابراین، در اینجا وجود انسان، شیوه و دیدگاه انسان به موضوعات و دادههای الهی و رفتارهای ماست که این فرصتها را تغییر میدهد.
وی بیان کرد: خداوند میفرماید ما مدد میکنیم مال شما انسانها را، حال این ثروت و نعمت الهی میتواند با عملکرد درست در شیوه به دست آوردن آن، نعمت بماند و یا این مال میتواند زنجیرهها و عقوبتهای پایدار الهی برای انسان باشد. بنابراین، شیوه نگاه ما به علم و استفاده از دانش و آگاهی است که میتواند به عنوان نعمت و با نقمت باشد و یا هیروشیما و یا رادیواکتیو باشد که در پزشکی هستهای برای درمان از آن بهره برد.
صاحب تفسیر مشکاة اظهار کرد: در تفسیر آیه 25 سوره احقاف که خداوند میفرماید: «تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْبَحُوا لَا يُرَىٰ إِلَّا مَسَاكِنُهُمْ ۚ كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ؛ چنان بادی است که همه چیز را به فرمان پروردگارش در هم میکوبد و نابود میکند. پس آنان به سبب آن عذاب چنان شدند که جز خانههایشان دیده نمیشد. اینگونه مردم گناهکار را کیفر میدهیم.» قوم و جماعت مجرم چنین پایانی در انتظارشان خواهد بود.
انصاری اضافه کرد: در واقع وقتی خداوند این قانون را میخواهد بیاورد، از وصف مجرم استفاده میکند و در جایی که وصف مجرمان آورده شود در حقیقت عقوبت در انتظار است و در جایی که وصف مؤمنانه آورده شود، نجات در انتظار است. بنابراین، زمانی که از این دو صفت آورده میشود به نوعی علت حکم الهی را برای ما مشخص میکند و میگوید که قوم جزا را به دلیل مجرم بودنشان اینگونه جزا دادیم.
وی بیان کرد: مجرم از جَرم میآید به معنای بریدن و قطع کردن کامل است. انسانی که تمام ارتباط خود را با خداوند سبحان میبرد و قطع میکند. همانگونه که میوه را میبرند و قطع میکنند، با قطع تمامی روابط و حدود با خداوند، مجرم میشود و به همین دلیل در قرآن کریم به بالاترین سطح گناه و عصیان جُرم گفته میشود و از سویی نیز دلیل نجات انسان ایمان او و لطفی است که خداوند شامل حال بندگان خود میکند.
این مفسر قرآن کریم تصریح کرد: در اینجا تأکید بر روی گروه است، هنگاهی که گروهی به سوی انحطاط، ظلم و کفر حرکت میکنند و همسو و یکسان هستند، مانند قوم لوط و ثمود و سرنوشت آنان تمام است. همچنین باید گفت رشد جامعه به این سمت میرود که همه در کنار فاسقان کسانی میبینند که انسانهای شایسته، منصف، حقگرا و... هستند. در کنار جوامعی که عامل فجایع هستند، کسانی حضور دارند که محکوم و مقابله میکنند، بنابراین رشد انسانها بهگونهای است که هیچگاه یک جامعه یک دست به سمت سقوط نمیرود.
صاحب تفسیر مشکاة با اشاره به آیه 26 این سوره اظهار کرد: خداوند میفرماید: «وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَىٰ عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ؛ همانا ما به آنان در اموری قدرت و تمکن داده بودیم که شما را در آن امور چنان قدرت و نیرویی ندادهایم و برای آنان گوش و چشم و دل قرار داده بودیم، ولی گوش، چشم و دلشان چیزی از عذاب را از آنان برطرف نکرد؛ زیرا همواره با داشتن آن ابزار تشخیص آیات ما را انکار میکردند و سرانجام عذابی که همواره آن را مسخره میکردند، آنان را احاطه کرد.»
انصاری گفت: خداوند حواس خمسه به ما اعطا کرده است که نقش کلیدی دارند و ادراکات را در وجود ما وارد میکنند و به تعبیر امام علی(ع) که میفرمایند: «فقد حسّاَ فقد فَقَدَ علماً؛ هرکسی که یکی از حواس خمسه او تعطیل شود، یک کانال علمی او از دست میرود.» به این معنا که تمامی این پنج حس، بهعنوان پنج مجرا دریافتها را میگیرد و به جان بسپارد، اما وقتی دقت میکنیم متوجه میشویم در بین این حواس خمسه، تنها دو حس هستند که نقش بنیادی دارند و ادراکات اصلی ما از این دو حس تأمین میشود که شامل دیدنیها و شنیدنیهاست.
وی ادامه داد: این دو حس بیشترین نقش را در شناخت شناسی و دریافتهای انسان بر عهده دارند. در قرآن به این موضوع اشاره شده است که حس شنوایی بر بینایی برتر است. همانگونه که در این آیه مشاهده میشود که خداوند میفرماید: «جَعَلْنا لَهُمْ سَمْعاً وَ أَبْصاراً؛ ما برای آنها قوه شنیدن و دیدن قرار دادیم.»
این مفسر قرآن کریم بیان کرد: همانگونه که در سوره انسان خداوند میفرماید که ما انسان را از نطفه پیچیده آفریدیم که ظرفیتهای مختلف و اقیانوسی از ژن و استعداد در درون او وجود دارد، این انسان را شنوا و بینا قرار و راه را نیز به او نشان دادیم. به کمک این سمع و بصر و امکاناتی که دارد، یا راه را درست انتخاب می کند و یا به چاه میرود.
انصاری ادامه داد: در حقیقت برای هدایتیابی انسان وقتی به این دو کانال اشاره میشود، باز هم سمیع بودن مقدم بر بصیر بودن میآید و گویا نقش شنوایی در وجود انسان بر بینایی به صورت پایدار است و با ماندگاری بیشتری به آن اشاره شده است، چراکه با دیدن، اشکال و رنگ را تشخیص میدهیم اما این شنیدنهاست که فرو میرود. در جای دیگری از قرآن میخوانیم که دوزخیان میگویند اگر ما شنیدن را به کار میانداختیم و سپس بر آن شنیدنیها تعقل میکردیم، جای ما اینجا نبود.
وی با اشاره به معنای فؤاد در این سوره نیز بیان کرد: فؤاد به معنای قلب است و در حقیقت به روح و جان انسان در قرآن فؤاد گفته میشود، چراکه کار جان و روح انسان طبخ است و دوماً جان انسان، کانون سوز، گداز، شور و حال است.
انتهای پیام