احتمال ارتقای جایگاه ایران در تأمین انرژی چین بعد از بحران اوکراین
کد خبر: 4042669
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۶:۰۳
شریعتی‌نیا در پیش‌نشست کنفرانس نظم منطقه‌ای و ساختار اجتماعی در خاورمیانه مطرح کرد:

احتمال ارتقای جایگاه ایران در تأمین انرژی چین بعد از بحران اوکراین

استاد دانشگاه شهید بهشتی گفت: اکنون چین در حال بازاندیشی در سیاست امنیت انرژی است و به این نتیجه رسیده که مسیر روسیه هم مسیر امنی نیست و از طرف دیگر اگر کلیت صنعت انرژی روسیه تحریم شود، این تحریم حتماً به چین گسترش پیدا خواهد کرد و شرکت‌های چینی سرمایه‌گذار شاید مجبور شوند به سمت ایران بیایند.

به گزارش خبرنگار ایکنا، سومین پیش‌نشست کنفرانس دوسالانه بین‌المللی نظم منطقه‌ای و ساختار اجتماعی در خاورمیانه: از نظریه تا عمل با محور «جایگاه و نقش بازیگران فرامنطقه‌ای در خاورمیانه» با مشارکت خانه اندیشمندان علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه علامه طباطبائی، دانشگاه خوارزمی، انجمن علمی مطالعات صلح ایران، انجمن ایرانی مطالعات منطقه‌ای، انجمن ژئوپلیتیک ایران، مرکز پژوهش‌های سیاسی و اقتصادی دانشگاه شهید بهشتی، مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه، مؤسسه ابرار معاصر تهران، مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی، انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا، اندیشکده جریان، خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) و وزارت نیرو شب گذشته برگزار شد.

اصغر کیوان حسینی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، با موضوع: آمریکا و نظم منطقه‌ای در خاورمیانه، محسن شریعتی‌نیا؛ عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با موضوع: چین و نظم منطقه‌ای در خاورمیانه و حمیدرضا عزیزی؛ پژوهشگر مؤسسه مطالعات امنیتی و بین‌المللی برلین آلمان با موضوع: روسیه و نظم منطقه‌ای در خاورمیانه به سخنرانی پرداختند.


بیشتر بخوانید:


محسن شریعتی‌نیا عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در این نشست گفت: درنظم تک‌قطبی که به نظرم تا بحران مالی 2008 دوام پیدا کرد، یک اتفاق نادری در سیاست بین‌الملل رخ داد و آن هم این بود که موتور سیاست بین‌الملل خاموش شد و یک نظم تک‌قطبی شکل گرفت و خاورمیانه به مرکزیت سیاست بین‌الملل نقل مکان کرد و چین ترجیح داد که در حاشیه سیاست بین‌الملل باقی بماند. لذا خاورمیانه مرکزیت پیدا کرد و یک تمرکز بسیار زیادی بر خاورمیانه صورت گرفت و بالاترین سطح درگیری و رسوخ قدرت‌های بزرگ در همین دوره بود. ولی براساس قرارداد اجتماعی حزب کمونیست با جامعه چین و ایدئولوژیک شدن اقتصاد در سیاست خارجی، این کشور در مسیر حاشیه‌نشینی و تعامل گزینشی و تنیدگی در نظم بین‌الملل لیبرال قرار گرفت و خاورمیانه را هم از این منظر مورد توجه قرار می‌داد.

غیبت چین در نظم آمریکایی

وی با بیان اینکه چین در نظم‌سوزی که آمریکایی‌ها ایجاد کردند و یا در نظمی که آمریکایی‌ها خیلی تلاش کردند تا ایجاد کنند، غایب بود و مشارکت نداشت، عنوان کرد: نقش کمرنگ چین عمدی و حساب‌‎شده بود و از کلیت جهت‌گیری سیاست خارجی چین نشئت می‌گرفت. چین خاورمیانه را منطقه‌ای می‌داند که نفوذ در آن خیلی راحت اما خروج از آن فاجعه‌بار است. درضمن نه دغدغه استراتژیک چین در آن جریان پیدا کرده و نه منافع استراتژیکی وجود دارد که چین بخواهد از آن حراست کند.

 عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: حتی با توجه به اینکه جریان ترور در خاورمیانه 20 سال به طول انجامیده و اگر ورود آمریکا به افغانستان و خروجش از این کشور را پایان آن بدانیم، در تمام این د وره، چین در حاشیه بود و خیلی وارد بحث مبارزه با ترور نشد. در این دوره یک اتفاقی می‌افتد و این است که چین شروع به تنیده شدن در خاورمیانه ژئواکونومیک می‌کند. به طور تاریخی خاطره‌ای که از چین در ذهن ما باقی مانده تجارت است و ردپایی که در ذهن بزرگان ما هم باقی مانده کاملاً یک ردپای تجاری است. در دوره جدید هم چین به نوعی آن را بازتولید کرده و چین بسیار آهسته به خاورمیانه ژئواکونومیک راه یافته و آمریکا هم مشکلی با این حضور نداشت و تبدیل شدن چین به مهمترین مصرف‌کننده نفت در این روند بسیار مؤثر بود.

شریعتی‌نیا بیان کرد: تقریباً می‌توان گفت از انتهای دوران تک‌قطبی یعنی از سال‌های 2008 و 2009 خاورمیانه از خاطره تاریخی به متن و لایه‌های پایینی سیاست خارجی چین می‌آید و مراکز خاورمیانه‌شناسی در این کشور تأسیس می‌شود و چینی‌ها سعی می‌کنند یک شناخت بومی از خاورمیانه پیدا کنند و این کوشش‌هایی است که تقریباً از 10، 12 سال قبل آغاز شده است.

وی افزود: دوره دوم که دوره گذار است. این دوره، دوره فروپاشی نظم مالی در 2008 محسوب می‌شود که هرچقدر به جلو پیش می‌رویم نظم دوقطبی تحقق می‌یابد. در این دوره نشانه‌های شکست آمریکا و ویرانی خاورمیانه عیان می‌شود. چین در این دوره هم، تمایلی به بازسازی خاورمیانه یا ورود به خاورمیانه به جای آمریکا بروز نمی‌دهد. این نشان می‌دهد که چین نمی‌خواهد در خاورمیانه‌ای که آمریکا بخش‌های مهمی از آن را ویران کرده حضور پیدا کند و به ایفای نقش نظم‌ساز بپردازد و برای برقراری نظم در این منطقه هزینه پرداخت کند. به همین دلیل چین بر یک رابطه متوازن باقطب‌های خاورمیانه مانند ایران، مصر، عربستان سعودی و امارات متمرکز می‌شود. در این راستا اولین مشارکت راهبردی را در دهه 90 با چین امضا می‌کند و بعدها مشارکت استراتژیک را با عربستان و امارات و در آخر هم با ایران افزایش می‌دهد.

پژوهشگر مسائل بین‌الملل گفت: اگر به مسئله عراق سوریه در این دوره نگاهی بیندازید، مشاهده خواهید کرد که چینی‌ها به ایفای نقش از مسیر شورای امنیت اولویت قائل هستند. یعنی کم‌هزینه‌ترین مسیر در جایی که چین موقعیت تثبیت‌شده‌ای دارد و می‌تواند از طریق آن تا قدری از یکجانبه‌گرایی آمریکا مخالفت کند ولی در عین حال هزینه‌ای ندارد و آمریکا را هم تا حدودی تحریک نمی‌کند که اقدامی علیه چین انجام دهد. در این دوره چین به تدریج یک سری اصول برای سیاست خاورمیانه‌ای خود می‌نویسد. تا پیش از این مقطع سیاست خاورمیانه‌ای مدون و مشخصی نداشته؛ درصورتی‌که در آسیای شرقی این سیاست مدون و پیچیده را طراحی کرده و در تاریخ چندهزار ساله هم ریشه داشته است. بنابراین چین در راستای تدوین اصول برای سیاست خاورمیانه‌ای دو سند کلیدی را منتشر می‌کند که یکی مرتبط با اسناد سیاسی مرتبط با خاورمیانه ژئواکونومیک است و دوم مربوط به سند چین با ایران است. در بیانیه پایانی که در سال 2016 منتشر می‌شود، تعهدی که چین به ایران می‌دهد این است که از برنامه توسعه ایران حمایت می‌کند اما در مقابل از ایران تعهد می‌خواهد که از چین در مجامع جهانی و عدم استقلال تایوان حمایت کند.

شریعتی‌نیا با بیان اینکه چین بر کارت خاورمیانه برای همکاری با آمریکا متمرکز می‌شود، عنوان کرد: و نهایتاً اینکه یک مقدار بر ایران تمرکز پیدا می‌‎کند. در دوره سوم و در نظم دوقطبی موتور سیاست بین‌الملل روشن می‌شود. یعنی آن چیزی که امروز ما می‌بینیم بازگشت سیاست بین‌الملل به وضعیت طبیعی است و آن چیزی که در تاریخ، سیاست بین‌الملل جریان پیدا کرد. در این نظم جدید خاورمیانه وضعیت خاصی دارد. اگر در نظم تک‌قطبی اشتیاق آمریکا برای حضور در خاورمیانه زیاد بود اما در نظم دوقطبی فرار از خاورمیانه یا ایفای نقش حدااقلی اولویت دارد و مرکز اصلی سیاست بین‌الملل به شرق آسیا منتقل شده و مرکز جدیدی که ایجاد می‌شود در شرق اروپاست. بنابراین هر دو مرکز دور از خاورمیانه قرار دارند و شاید این شرایط کمک کند که منطقه قدری از این وضعیت فاصله بگیرد.

وی افزود: در این نظم خاورمیانه در کانون رقابت چین و آمریکا نیست. بنابراین به نظر من چینی‌ها هنوز دغدغه بسیار استراتژیک در خاورمیانه نمی‌بینند و احساس نمی‌کنند که در خاورمیانه بسیار آسیب‌پذیرند و نیز احساس نمی‌کنند که آمریکا هم خاورمیانه را خیلی جدی تلقی می‌کند تا برای رقابت با آمریکا باید بر خاورمیانه متمرکز شوند. در دوقطبی جدید تکنولوژی جای ایدئولوژی را گرفته و کانون رقابت آمریکا و چین حول محور تکنولوژی است و خاورمیانه در این رقابت جایی ندارد؛ چون صاحب تکنولوژی نیست و در این عرصه اهمیتی هم ندارد. همچنین در این دوقطبی جدید هنوز جنگ‌‎های نیابتی اهمیتی ندارد.

استاد دانشگاه شهید بهشی تأکید کرد: تا پیش از تهاجم یا تجاوز روسیه به اوکراین، چینی‌ها تلاش می‌کردند از مسیر روسیه وابستگی به منابع انرژی خاورمیانه را کاهش دهند. چین براساس این کلیشه که خاورمیانه هرگز روی ثبات نمی‌بیند به دنبال تنوع‌بخشی به منابع تأمین انرژی برآمد و باثبات‌ترین منطقه برای تأمین انرژی را از آسیای مرکزی تا روسیه قلمداد کرده که بخش بزرگی از منابع انرژی دنیا در این منطقه قرار دارد و نه روسیه با چین مشکل دارد و نه آسیای مرکزی.

تنوع‌بخشی به منابع انرژی

شریعتی‌نیا یادآور شد: در 20 سال یا 15 سال گذشته سهم ایران در تأمین نفت مور نیاز چین از  13 درصد به یک یا سه درصد کاهش پیدا کرده و سهم روسیه از یک درصد به 20 درصد افزایش یافته است. اما اکنون که روسیه ناامن شده و جنگ اوکراین آغاز شده است و اتفاقی که برای قزاقستان رخ داده، ممکن است قدری خاورمیانه باثبات شود و برای آینده انرژی جهان ثبات به خلیج فارس و خاورمیانه بازگردد.

وی بیان کرد: اکنون چین در حال بازاندیشی در سیاست امنیت انرژی است و به این نتیجه رسیده که مسیر روسیه هم مسیر امنی نیست و از طرف دیگر اگر کلیت صنعت انرژی روسیه تحریم شود، این تحریم حتماً به چین گسترش پیدا خواهد کرد و شرکت‌های چینی سرمایه‌گذار شاید مجبور شوند به سمت ایران بیایند.

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در جمع‌بندی سخنان خود گفت: قدرت‌های بزرگ سه مسیر را برای نفوذ در خاورمیانه در پیش گرفتند. مداخله‌گرایی که بیشترین فراوانی را داشته، دیپلماسی زور و اجبار کاری که آمریکایی‌ها در مورد ایران انجام می‌دهند و گزینه سومی هم وجود دارد که قدرت‌ها سعی می‌کنند یک سری کشورها و مناطق را جامعه‌پذیر کنند و کوشش چین این است که خاورمیانه جامعه‌پذیر شود و در برخی مواقع موفق بوده اما در برخی دیگر این موفقیت‌ها محدود بوده است و اگر هم می‌بینید برای حل مناقشه هسته‌ای ایران تلاش می‌کند به این خاطر است که ایران جامعه‌پذیر شود و به عنوان یک قدرت تجدیدنظرطلب قابل پیش‌بینی رفتار کند.

انتهای پیام
captcha