محمد محمودیکیا، عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده به بررسی بایستههای سیاست خارجی ایران در وضعیت آشوبگون نظام بینالملل پرداخته که متن این یادداشت به شرح ذیل است:
تحولات سریع و شگرف در نظام بینالملل معاصر، وضعیت آنتروپی آن را به سوی آشوب و ناهمگونی در نظم موجود به پیش میبرد. سیاست خارجی تهاجمی روسیه و چین ناراضی از نظم موجود و نیز افول قدرت قاعدهسازی انحصاری ایالات متحده آمریکا و همچنین ناکامیابیهای قدرت نهادسازی اروپایی در ترتیبات نظم جهانی، موجب شده تا نظم تعادلی پساجنگ جهانی دوم، به چالش کشیده شود و شاخص آنتروپی نظام بینالملل معاصر به سوی نوعی آشفتگی سوق پیدا کند.
از همین منظر میتوان شواهدی از تعارض منافع فوری را میان بازیگران عمده نظم بینالمللی معاصر مشاهده کرد. لذا، با افزایش سطح تنش میان این بازیگران، شاهد شکلگیری حوزههای تنش و تشدید وضعیت آشوبگون در نظام بینالمللی هستیم؛ چنانچه بیش از هر زمان دیگر، زمینه برای تغییر قواعد کنش در سطح سیستمی و احتمالا ساخت الگویی نوین از نظم بینالمللی فراهم آمده است و انتظار میرود بازیگران ناراضی، درصدد تحقق منویات و آمال خود در وضعیت جدید نظام بینالملل باشند.
از همین منظر، این مسئله، ضرورت توجه هر چه بیشتر به کنش سیاست خارجی کشور را نمایان میسازد. لذا، انتظار میرود تدبیرپردازان، سیاستگذاران و مجریان سیاست خارجی با رویکردی واقعبینانه معطوف به مطلوبیتهای ملی و نیز در تناسب و پیوستگی با مقدورات ملی، سیاست خارجی کشور را در چارچوبی جدید و ناظر به ترتیبات محتمل ناشی از تغییر در نظم سیستمی دنبال نمایند. چراکه به نظر نمیرسد حلقه محدود باشگاه قدرتهای جهانی از حیث عده تغییر چندانی پیدا کند، بلکه انتظار میرود ارزشهای شرقی نیز از قدرت قاعدهسازی برخوردار شوند و سرشت انحصاری غربی نظم بینالمللی موجود با افزایش قدرت کنشگری سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی شرق، تعدیل شود.
در این شرایط جمهوری اسلامی ایران به عنوان کنشگری فعال و اثرگذار در ساخت ترتیبات نظم منطقهای غرب و جنوب غرب آسیا، از ظرفیتهای قابلتوجهی برای تأثیرگذاری بر روندهای نظمساز در سطوح منطقهای و بینالمللی برخوردار است که کنش فعالانه و هوشمندانه دستگاه دیپلماسی در جریان بحرانهای منطقهای و بینالمللی همچون بحران افغانستان، بحران سیاسی در عراق و لبنان، بحران ناشی از جنگ روسیه و اوکراین، و نیز تبعات ناشی از شکست سیاستهای امنیتی و نظامی آمریکا در منطقه غرب آسیا میتواند درجه آزادی عمل بیشتری را برای کنش سیاست خارجی کشور فراهم آورده و به تبع آن، جایگاه کشور را در نظم در حال شکلگیری نظام بینالمللی ارتقا بخشد.
لذا در پایان پیشنهاد میشود دستگاه دیپلماسی ایرانی از افتادن از دام دوگانههای شرقی - غربی اجتناب کرده و کنش خود را مبتنی بر ویژگیها و واقعیتهای موجود سامان بخشد و بازی با حاصل جمع مضاعف را در پیش گیرد؛ گونهای از بازی که كشورها يا بازيگران برای هر نوع رابطهای در زمينههای مختلف جايگزينهای مختلفی دارند و مجبور نيستند بين دو بازيگر يكی را انتخاب كنند و میتوانند با بازيگران سوم و چهارمی هم ارتباط برقرار كنند بدون اينكه وابستگی قطبی پيش بيايد. از این رو، انتظار میرود این الگوی رفتاری در شرایط کنونی سازگاری بیشتری با منافع ملی ایرانیان داشته باشد و بتواند تضییقات حاکم بر کنش ایران ناشی از ترتیبات موجود در نظام بینالمللی را به حداقل برساند.
انتهای پیام